منصور بن حازم

از شجره طوبی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ثقه، صدوق، و از اجله و فقهاي اصحاب صادقين (ع) [1] بوده، و از امام صادق (ع) و امام کاظم (ع) نقل حديث کرده است. [2] . او را تصانيفي بوده است که از آن ميان کتاب اصول الشرايع لطيف و کتاب الحج است.[3] . شيخ طوسي گويد: او کتابي دارد که ابن ابي عمير ناقل آن است. [4] . منصور بن حازم گويد: به امام صادق (ع) عرض کردم: خداوند اجل و اکرم از اين‏ است که به وسيله مخلوقش شناخته شود، بلکه مخلوق به وسيله خدا شناخته مي‏شوند. فرمود: درست گفتي. عرض کردم، هر که خدا را شناخت و دانست که خدايي دارد، سزاوار است که بداند خداوند خشنودي و خشمي دارد [5] ، و خشنودي و خشم او جز به وسيله وحي و پيامبر معلوم نشود؛ و آنکه وحي بر او نازل نشود بايد که در جستجوي پيامبران باشد و چون آنان را يافت بداند که ايشان حجت خدايند و اطاعتشان لازمست. من به مردم (اهل سنت) گفتم: مگر نمي‏دانيد که رسول خدا (ص) حجت خداوند بر خلقش بود؟ گفتند: آري. گفتم: مگر نمي‏دانيد که رسول خدا (ص) حجت خداوند بر خلقش بود؟ گفتند: آري. گفتم: چون پيامبر درگذشت حجت خدا کيست؟ گفتند: قرآن. من در قرآن نظر کردم و ديدم مرجئه، قدري، و حتي زنديقي که به آن ايمان ندارد براي غلبه در بحث به آن استشهاد مي‏کند، پس دانستم که قرآن بدون قيم (و سرپرستي که معني واقعي آن را بيان کند) حجت نخواهد بود، و آن قيم هر چه نسبت به قرآن بگويد حق است. پس به آنان گفتم: قيم قرآن کيست؟ گفتند: ابن‏مسعود قرآن مي‏دانست، عمر هم مي‏دانست، حذيفه هم مي‏دانست. گفتم: همه قرآن را؟ گفتند: نه. پس نيافتم احدي را که گويد کسي جز علي (ع) تمام قرآن را مي‏دانست و آن گاه که هر کدام مي‏گفتند نمي‏دانم، علي (ع) مي‏گفت: مي‏دانم [6] ، پس شهادت مي‏دهم که علي (ع) قيم قرآن بود و اطاعتش واجب و بعد از پيامبر حجت خدا بر مردم بود، آن چه او درباره قرآن گفت حق است. حضرت فرمود: خدا تو را رحمت کند. عرض کردم: علي (ع) از دنيا نرفت تا آنکه براي پس از خود حجتي بر جاي گذاشت، همان گونه که رسول خدا (ص) بر جاي گذاشت، و حجت بعد از علي (ع)، حسن بن علي (ع) است [7] و شهادت مي‏دهم که امام حسن (ع) از دنيا نرفت مگر آن که براي پس از خود حجتي گذاشت همان طور که پدر و جدش گذاردند و حجت بعد از حسن (ع)، حسين (ع) بود و اطاعتش واجب. حضرت فرمود: خدايت رحمت کند. من سر حضرت را بوسيدم و عرض کرم: شهادت مي‏دهم که امام حسين (ع) از دنيا نرفت تا اينکه حجت بعد از خود را بر جاي گذاشت و حجت بعد از او علي بن الحسين (ع) است و اطاعتش واجب. حضرت فرمود: خدايت رحمت کند. من سر حضرت را بوسيدم و گفتم: شهادت مي‏دهم که علي بن الحسين (ع) از دنيا نرفت مگر آنکه براي پس از خود حجتي بر جاي گذاشت که او محمد بن علي ابوجعفر (ع) است و اطاعتش واجب بود. فرمود: خدايت رحمت کند. عرض کردم سرت را پيش آور تا ببوسم، حضرت خنديد و عرض کردم: اصلحک الله، مي‏دانم که پدرت از دنيا نرفت تا اين که حجت پس از خود را بر جاي گذاشت چنان که پدرش اين کار را کرده بود، و خدا راگواه مي‏گيرم که تويي آن حجت، و اطاعت تو واجب است. حضرت فرمود: بس است، خدايت رحمت کند. عرض کردم: سرت را پيش آور تا ببوسم، پس سرش را بوسيدم، حضرت خنديد، و سپس فرمود: هر چه مي‏خواهي از من سؤال کن که بعد از اين تو را باور کرده، هرگز انکار نخواهم کرد. [8] .

پی نوشت ها: [1] در رجال الطوسي، ص 138، منصور بن حازم از اصحاب امام باقر (ع)، و در ص 313، جزء اصحاب امام صادق (ع) شمرده شده است. در رجال مامقاني، در ج 3، ص 249، رديف 12166، و همچنين در ج 1، فائده 22، ص 209، به نقل از شيخ مفيد، منصور بن حازم از فقهاي اصحاب صادقين (ع) شمرده شده است. [2] رجال نجاشي، ص 294 - خلاصة الاقوال، علامه حلي، ص 82،و تحت نام رجال علامه حلي، ص 167 - رجال کبير، ص 345. [3] رجال نجاشي، ص 294. [4] فهرست طوسي، ص 339. [5] در امالي صدوق، مجلس 47، ح 6، آمده است که امام صادق (ع) در جواب سؤالي از رضا و سخط خداوندي، فرمود: آري، خداوند داراي رضا و سخط است، اما نه مانند مخلوق، خشم خدا عقاب اوست ورضايش ثواب او. [6] در رجال کشي، پس از «مي‏دانم»، اضافه شده: «و بر او پوشيده نبود و گفته گفته او بود». [7] در رجال کشي پس از «حسن بن علي است»، آمده است که: «و شهادت مي‏دهم که حسن (ع) حجت خدا بود و اطاعتش واجب؛ حضرت فرمود: خدا تو را رحمت کند؛ سر آن حضرت را بوسيدم و گفتم: و شهادت مي‏دهم...». [8] اصول کافي، ج 1، باب وجوب اطاعت ائمه، ص 145 - رجال کشي، ص 359 - 358 - علل الشرايع، باب 152، ح 1، ص 192.


دریافت فایل