مقدمات ظهور و رجعت - جلسه هجدهم

از شجره طوبی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مقدمات ظهور و رجعت

جلسه 18

أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین

ولعنة الله علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین

سیر اهل بیت علیهم السلام از ظاهر به سمت باطن و سیر مخالفین از باطن به سمت ظاهر، و امام زمان} ذخیره‌ای برای زنده کردن حقیقت مرده

در جلسات گذشته عرض کردیم حرکت الهی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و به پیروی از ایشان حرکت امیر المؤمنین و اهل بیت علیهم السلام حرکت از ظاهر به باطن و آشکاری به پنهانی است بر خلاف مخالفین، معاندین و دشمنان ایشان ـ که به ظاهر خود را مسلمان می­نامند ـ حرکت آنها رها کردن، کوچک دیدن و بی‌ارزش دیدن باطن و سرّ، و بزرگ کردن ظاهر و حرکت کردن به سمت آن است، در نتیجه حرکت آنها به اسفل السّافلین می­انجامد که در آن حقایق و اسرار الهیه از میان می­روند و آنچه باقی می­ماند صورتی بدون حقیقت است.

به همین جهت خداوند امام زمان حجّت بن الحسن} را برای زنده کردن حقیقتی که آن را می­راندند و پنهان کردند؛ ذخیره کرده است. اهل بیت علیهم السلام در بسیاری از فرمایشات خود فرمودند: «لَا يَبْقَى مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَمِنَ الْإِسْلَامِ‏ إِلَّا اسْمُهُ»[1]، از قرآن کریم حقیقتی باقی نمی­ماند بلکه آنچه باقی می­ماند رسم الخطی بیش نیست که با آن قرائت‌ها را زیبا می­کنند ـ چنان که در دنیا می­بینید ـ و از اسلام فقط اسم آن باقی می­ماند. به همین دلیل اهل بیت علیهم السلام در فرمایشات خود نفرمودند: در آن زمان کسی نمی­تواند نماز بخواند و صدقه دهد! بلکه فرمودند: امر به جایی می­رسد که مؤمن نمی­تواند (لا إله إلا الله) بگوید![2]

حرکت مخالفین به سمت جلوگیری از سرّ و اولین حقیقت انسان محبّت اولیای الهی و دشمنی با دشمنان الهی

امّا چرا مؤمن در آخر الزمان و هرچه به زمان ظهور نزدیک می­شویم نمی­تواند (لا إله إلا الله) بگوید؟ چون کلمه (لا إله إلا الله) گویای یک حقیقت پنهان عظیم الهی است، سیر این کلمه به سمت پنهانی، سرّ و حقیقت است لذا جلوی آن را می­گیرند امّا نماز خواندن، روزه گرفتن و... که چنین سرّی در آن نبوده و به سمت آن نباشد هیچ مانعی ندارد.

امروزه این کار در حال عملی شدن است؛ تمام مکاتب غیر راه، رسم و روش اهل بیت علیهم السلام به دو خدایی، کثرت و تعدّد دعوت می­کنند که حتی در مسیحیّت جدیداً پاپ ـ این انسان پیر خرفت نفهم که از انسانیّت فقط شکل ظاهر را داشته و دل، روان، باطن و داخل او تمام شیطنت محض است ـ یک مرتبه می­گوید: جهنّم یک داستان ساختگی تاریخی است و وجود ندارد!

و همچنین وهّابی‌ها رسماً به خدایی دعوت می­کنند که همانند بشر است و حتی می­توان او را مشاهده کرد و با او سخن گفت و در بهشت کنار مؤمنین خواهد نشست و با یکدیگر گفتگو خواهند کرد![3]

پس می­بینید تمام دعوت آنها به سمت مخالف با (لا إله إلا الله) است، اوّلین حقیقت انسان به هر سمتی که حرکت کند انسان هم به همان سمت حرکت خواهد کرد و از هر سمتی بیزاری بجوید انسان نیز از آن سمت بیزاری خواهد جُست که آن حقیقت محبّت اولیای الهی و بغض، کینه، برائت و دشمنی با دشمنان الهی است.

اهل بیت علیهم السلام میزان محبّت و آزار دیدن ایشان از طرف دشمنان

لذا امر به جایی می­رسد که محبّت و راه و رسم آن را تغییر می­دهند؛ یعنی به جای دوست داشتن اولیای الهی شما را به سمت دوست داشتن دشمنان الهی می­کشانند و به جای دشمن داشتن دشمنان الهی شما را به سمت دشمن داشتن دوستان الهی می­کشانند، همچنان که امام رضا علیه السلام فرمودند: «إِنَّ مِمَّنْ يَتَّخِذُ مَوَدَّتَنَا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ لَمَنْ هُوَ أَشَدُّ لَعْنَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنَ الدَّجَّالِ؛ بعضى از كسانى كه ادّعاى محبّت و دوستى ما را دارند، ضررشان براى شيعيان ما از دجّال بيشتر است» راوی عرض کرد: «يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِمَاذَا؟؛ اى پسر رسول خدا به چه علّت؟»، حضرت فرمودند: «بِمُوَالاةِ أَعْدَائِنَا وَمُعَادَاةِ أَوْلِيَائِنَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ اخْتَلَطَ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَاشْتَبَهَ الْأَمْرُ فَلَمْ يُعْرَفْ مُؤْمِنٌ مِنْ مُنَافِقٍ؛ بخاطر دوستى با دشمنان ما و دشمنى با دوستان ما، و هرگاه چنين شود؛حقّ و باطل به هم درآميزد و امر مشتبه گردد و مؤمن از منافق شناخته نشود»[4].

به همین دلیل اهل بیت علیهم السلام در جواب کسانی که سؤال می­کنند آن روز باید چه کنیم فرمودند: «أَحِبَّ مَنْ‏ كُنْتَ‏ تُحِبُ‏ وَأَبْغِضْ مَنْ كُنْتَ تُبْغِضُ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ؛ آنكه را بايد دوست داشته باشى دوست بدار و آنكه را بايد دشمن بدارى دشمن بدار (یعنی تولّى و تبرّى را از دست مده) تا خداى عز و جل او را ظاهر كند»[5]، یعنی میزان محبّت و دشمنی را فراموش نکنید و هرچه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آن را میزان دوستی قرار دادند همان را میزان دوستی قرار دهید که ایشان میزان دوستی را امیر المؤمنین علیه السلام قرار داده و فرمودند: «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ»[6].

این مطلبی که اهل بیت علیهم السلام فرموده‌اند نشان دهنده این است که روزگاری خواهد آمد که آنچنان همه چیز را تغییر خواهند داد که حتی میزان محبّت نیز تغییر خواهد کرد! خداوند میزان محبّت را رسول خدا، امیر المؤمنین، حضرت زهراء، اهل بیت علیهم السلام و دوستان ایشان قرار داده که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «وَلِيُّ هَذَا وَلِيُّ اللَّهِ فَوَالِهِ وَعَدُوُّ هَذَا عَدُوُّ اللَّهِ فَعَادِهِ»[7]، دوست این ـ یعنی امیر المؤمنین علیه السلام ـ دوست خداست پس با او دوستی کن و دشمن این دشمن خداست پس با او دشمنی کن. یعنی روزگاری این میزان را بر هم زده و تغییر خواهند داد.

همانطور که در زمان معاویه ـ که خدا او، پدر و فرزند زنا زاده‌اش را به تمام لعناتش لعنت کند ـ هر کسی که نام او علی، حسن، حسین، زینب و حتی مربوط به امیر المؤمنین علیه السلام بود را اذیت و آزار می­کردند تا جایی که شخصی به والی اموی شکایت کرد که پدرم نام مرا همنام طرفداران علی قرار داده و والی اسم او را تغییر داد.[8]

فرمودند: زمانی خواهد آمد که هرچه به ظهور نزدیک می­شود کسی نمی­تواند نام فرزندان خود را زینب، حسن، حسین و علی بگذارد زیرا او را اذیّت و آزار کرده و می­کشند، همانطوری که بنی امیّه این کار را کردند.[9]

در نتیجه میزان دعوت اهل بیت علیهم السلام به سمت سرّ، پنهانی و حقیقت است و دعوت دشمنان به سمت آشکاری، ظاهر، پنهان کردن و به فراموشی سپردن سرّ، حقیقت، باطن و مقامات الهیه است.

خاطر جمع بودن نسبت به اعمال و نتیجه آن حرکت به سمت فساد و آشکار شدن آن از ظاهر انسان

در جلسه گذشته مطلبی بر زبان بنده آمد و از آن سخن گفته شد در حالی که قصد بیان آن را نداشتم؛ اینکه انسان نباید به اعمال خود دل ببندد تا آنها او را جری و خاطر جمع کنند و هنگامی که شخصی جری و خاطر جمع شد به سمت فساد حرکت می­کند، وقتی به سمت فساد حرکت کرد آن فساد آهسته آهسته از ظاهر، دست، پا، گوش و چشم او آشکار می­شود؛ یعنی در چشم خود به سمت فساد حرکت کرده و به نامحرم نگاه می­کند و می­گوید عیبی ندارد زیرا ما به زیارت امام حسین علیه السلام می­رویم که هزار هزار حج است حالا مقداری بیشتر یا کمتر مهم نیست، مهم ثمره و نتیجۀ آن است.

عرض شد انسان حق ندارد به این اعمال دل ببندد و با خود بگوید: من ده مرتبه به زیارت امام حسین علیه السلام رفته‌ام و دیگر کارم تمام است! یا با خود بگوید: من هر روز به زیارت امام رضا علیه السلام می­روم که اهل بیت علیهم السلام فرمودند: هر کسی که به زیارت امام رضا علیه السلام برود «غَفَرَ اللَّهُ تَعَالَى ذُنُوبَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْهَا وَمَا تَأَخَّرَ»[10]، تمام گناهان گذشته و آینده او آمرزیده می­شود.

در بعضی از فرمایشات خود فرمودند: «خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ»[11] آنچنان آمرزیده می­شود همانند روزی که از مادر متولّد شده است.

و یا همانند اینکه درباره زائر امام حسین علیه السلام فرمودند: «نَادَاهُ مُنَادٍ: قَدْ غُفِرَ لَكَ فَاسْتَأْنِفِ‏ الْعَمَلَ»[12] منادی به او ندا می کند: گناهانت بخشیده شد، عمل خود را از سر گیر.

رها کردن اعمال نتیجه خاطر جمع شدن و بزرگ دیدن آن

پس انسان حق ندارد به اعمال خود دل بستگی پیدا کند که چند مثال از آن در زمان اهل بیت علیهم السلام را بیان کردیم، هنگامی که انسان خاطر جمع شد نفس امّاره درونی او گُل می­گیرد و شیاطین جنی و انسی ـ مخصوصاً شیاطین انسی که در اطراف او هستند ـ در او می­دمند و دوستان و همنشینان او که اهل گناه و معصیت هستند نیز آهسته آهسته در او تأثیر می­گذارند، این سه دست به دست یکدیگر داده و همچنین میل، شهوت، هوی و هوسی که خداوند در او قرار داده همراه با اینها می­شود تا جایی که زیارت امام حسین علیه السلام را فراموش می­کند، آن زیارت امام رضایی که هر روز می­رفت و اگر یک روز نمی­رفت ناراحت بود را آهسته آهسته رها می­کند.

اینگونه مثال‌ها در تاریخ بسیار است و کسانی بودند که اوایل بسیار اعمال دشواری را انجام می­دادند و خیلی به زیارت اهل بیت علیهم السلام می­رفتند؛ امّا یک مرتبه همه آنها را رها کردند، شما فکر می­کنید یک مرتبه همه چیز را رها کردند؟! نه یک مرتبه رها نکردند، بلکه آن خاطر جمعی که بواسطه اعمال خیر به وجود آمده بود باعث رها کردن شد، اینکه زیارت را مثال می­زنیم برای بی‌خاصیت کردن آن نیست بلکه بخاطر بزرگی و عظمت زیارت اهل بیت علیهم السلام است که اگر انسان عمل صالحی انجام می­دهد آن را بزرگ نبیند.

بزرگ‌ترین عمل صالح؛ تسدید شعائر تشیّع و یکی از برترین شعائر؛ احیاء قبور اهل بیت علیهم السلام

بزرگ‌ترین عمل صالح در زمان ما؛ عظیم، بزرگ، معروف، مشهور، تسدید و تأیید کردن شعائر تشیّع است و یکی از برترین شعائری که انسان باید آن را زنده و تقویت کند؛ قبور اهل بیت علیهم السلام است، هرچه به زیارت برویم باز هم کم است زیرا تقویت ولایت اهل بیت علیهم السلام است.

بزرگ دیدن اعمال؛ اوّلین نقطه سیاه و تاریکی و نتیجه آن رها کردن اعمال صالحه

مثال‌هایی که می­زنیم به دلیل خطرناک بودن راه است، این راه آنقدر خطرناک بوده و دزدان سر گردنه دارد که ممکن است دین، اسلام، ایمان و ولایت اهل بیت علیهم السلام را از شما بگیرد و به حدّی برسد که با تمام اعمال صالحۀ عظیم که زیارت اهل بیت علیهم السلام و گرفتن مجالس برای ایشان از جمله آنهاست ـ که امام جواد علیه السلام در فضیلت آن می­فرمایند: «أَمَا وَاللَّهِ لَوَدِدْتُ‏ أَنِّي‏ مَعَكُمْ‏ فِي بَعْضِ تِلْكَ الْمَوَاطِنِ أَمَا وَاللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّ رِيحَكُمْ وَأَرْوَاحَكُمْ»[13]، من شما، بوی شما و آن مجالسی که می­گیرید را دوست دارم و دوست دارم در مجالس شما شرکت کنم ـ ؛ امّا باز هم به سمت تاریکی خواهید رفت.

پس وقتی از چیزی که اینقدر عظیم است سوء استفاده کردید و آن را وسیله‌ای برای تجرّی و خاطر جمعی از گناهان، ستم، راه نادرست و دنبال هوی و هوس رفتن خود قرار دادید؛ آهسته آهسته آن هوی‌ها و هوس‌ها بر شما چیره شده و باعث به وجود آمدن ظلمت‌ها و تاریکی‌ها می­شوند.

همانطور که در حدیث شریف آمده: «إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ سُوءاً نَكَتَ فِي قَلْبِهِ‏ نُكْتَةً سَوْدَاءَ»[14]؛ هنگامی که خداوند اراده بدی برای بنده کند؛ در دل او نقطه‌ای سیاهی قرار می­دهد. این نقطه سیاه خاطر جمعی و بزرگ دیدن اعمال است، زیارت امام حسین علیه السلام عظیم‌تر از آن چیزی است که بنده، جنابعالی، ملائکه مقرّبین، انبیای مرسلین، انبیای اولوالعزم و... آن را بفهمیم، امّا بزرگ بینی زیارت؛ اوّلین تاریکی و نقطه سیاهی است که در شما قرار می­گیرد!

وقتی این نقطه در انسان قرار گرفت؛ لا یزال آهسته آهسته این نقطه بزرگ‌تر می­شود، زیرا هوی و هوس‌ها و اطراف انسان همه به آن نقطه سیاه کمک می­کنند و در نهایت این سیاهی همه قلب را فرا می‌گیرد و انسان دیگر رستگار نخواهد شد، تا جایی که دیگر به زیارت امام حسین علیه السلام هم نمی­رود و یک روزی خواهد گفت: ما چه اشتباهی کردیم که این همه کربلا رفتیم و روضه گرفتیم و گناهان و خوشی‌ها را رها کردیم!

هر کسی در آشنایان خود کسانی را می­شناسد که اینگونه هستند، یک زمانی در نماز خواندن چهار آتیشه بودند امّا الآن نماز را هم ترک کرده‌اند، یک زمانی در عزاداری داغ بودند امّا الآن آن را رها کرده‌اند. بنده خدایی می­گفت: چند جوان که از هیئت دار‌های بزرگ تهران بودند و محرّم به سر و سینه می­زدند اتّفاقی برای آنها پیش آمد و به آمریکا رفتند و در هوی و هوس‌های آنجا گیر افتادند، در روز عاشورا که مشغول هوی و هوس‌های خود بودند یکی از آنها به یاد آورد که امروز عاشوراست، به دوستش گفت: می­دانی امروز چه روزی است؟ گفت: نه، نمی­دانم، گفت: امروز عاشوراست در حالی که ما مشغول گناه هستیم، این را شنیدند امّا به سمت کار خود رفتند زیرا چنان شیاطین جنّی و انسی اطراف آنها را گرفته‌اند که دیگر باز نمی­گردند.

پس مقصود ما این بود که انسان حق ندارد عمل خود را بزرگ ببیند، حق ندارد با گوشه چشم به نامحرم نگاه کردن را کوچک ببیند، حق ندارد بی‌حرمتی به برادر مؤمن را کوچک ببیند و حق ندارد با برادر خود قهر کند و آن را کوچک ببیند اگرچه از او ستم دیده باشد، حق ندارد گران فروختن به برادر خود را کوچک ببیند و بگوید من اهل ولایت، روضه و زیارت هستم و این پول‌ها را جمع می­کنم تا صد برابر آن را برای روضه امام حسین علیه السلام خرج کنم، این دید، روش، فکر و بزرگ بینی اوّلین تاریکی و ظلمتی است که در قلب انسان قرار می­گیرد، این جایگاه اوّلین جایگاه عجب، خود بزرگ بینی، کوچک دیدن احکام و محرّمات الهی است و نباید با خود بگوییم ما گناه می­کنیم زیرا شفیع ما امیر المؤمنین علیه السلام است.

مقصود از مطالب جلسه گذشته بزرگ دیدن امور باطنی و ارزشمند شدن اعمال به اندازه پی بردن به اسرار و قوی شدن در معارف

پس مقصود ما از مطلبی که در جلسه گذشته عرض کردیم این نبود که بگوییم امور ظاهری بزرگ و کاربردی هستند، بعضی از دوستان به یاد دارند هنگامی که در تهران جلسه داشتیم آن آقا همیشه می­گفت: کاربرد سخنان شما کجاست؟ آخر نتوانست با ما همراه باشد و جلسه را ترک کرد، مقصود بنده از مطالب جلسه گذشته این نبود که اعمال بدنی را بزرگ، عظیم و کاربردی ببینید امّا حقایق باطنی، اسرار الهیه و حقایق قلبانی و روانی را کوچک ببینید و بگویید آنها کاربردی نیستند پس لزومی ندارد ما به صورت تفصیل در آنها وارد شویم و معرفتی واضح و روشن نسبت به آنها داشته باشیم بلکه باید به اعمال بدنی بپردازیم که کاربرد و ثمره دارد و آن را می­بینیم، نه من اصلاً چنین قصدی نداشتم.

هر کسی که اعمال ظاهری، اعمال بدنی، اخلاق خوب، گناه نکردن، نماز خواندن، روزه گرفتن، زنا نکردن، مال مردم نخوردن یا خوردن و ربا خوردن یا نخوردن را بزرگ و عظیم ببیند و تمام همّت خود را برای اینها به کار ببندد امّا حقایق باطنیه، اسرار الهیه و بزرگی‌های حقیقی، اسلامی و ولایی اهل بیت علیهم السلام را کوچک ببیند و بگوید چون کاربردی نیستند همان اجمال آنها کفایت می­کند؛ به سمت حقایق الهیه حرکت نکرده است! انسان نباید بگوید امیر المؤمنین علیه السلام معصوم هستند امّا لازم نیست معنای عصمت در آن حضرت را بدانیم! یا اینکه ایشان عادل هستند امّا لازم نیست بدانیم عدل در آن بزرگوار چه معنایی دارد! من هرگز چنین قصدی را نداشتم و تمام دوستان می­دانند دیدگاه من خلاف این مطلب است.

دیدگاه من بر این است که باید عقاید باطنی، اسرار، اعتقادات و معارف را بزرگ و اصل ببینید که بار‌ها از آن صحبت کرده‌ایم، در چهار تقسیمی که از اهل حق و اهل باطل کردیم یکی از آنها نجات پیدا کرده و به حقایق می­رسد، بقیه گروه‌ها یا درجا زده و به سمت بالا سیر نمی­کنند و یا به سوی دوزخ منحرف هستند.

در عین حال مقصود بنده از بزرگ دیدن باطن، ربا خوردن یا نخوردن، دزدی کردن یا نکردن، زنا کردن یا نکردن و نماز خواندن یا نخواندن نیست ـ هر دو طرف را عرض می‌کنم تا طاعت و معصیت مشخّص باشد ـ؛ بلکه مقصود این است که هر چقدر معارف و شناخت شما قوی و به اسرار رسالت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و ولایت امیر المؤمنین و اهل بیت علیهم السلام پی ببرید و در وادی معارف توحیدی، رسالتی، ولایتی و ایمانی قرار بگیرید؛ همان مقدار یک درهم و یک تومانی که برای امام حسین علیه السلام خرج می­کنید معنا و ارزش پیدا می­کند.

قوی شدن اعمال ظاهری به اندازه قوی بودن مقامات باطنی

هر چیزی که آنجا عظیم باشد اینجا نیز عظیم است نه هرچه اینجا عظیم باشد آنجا عظیم است! که امام باقر علیه السلام فرمودند: «مَنْ كَانَ‏ ظَاهِرُهُ‏ أَرْجَحَ‏ مِنْ بَاطِنِهِ خَفَّ مِيزَانُهُ؛[15] كسى كه وضع ظاهرش بهتر از حال باطنش باشد؛ ترازوى اعمالش سبك است».

پس به هر اندازه‌ای که مقامات باطنی و اعتقادات قلبانی و روانی شما قوی، الهی و نورانی باشد؛ عمل ظاهر شما نیز عظیم و بزرگ خواهد بود و به جایی می­رسید که یک (سبحان الله) شما به اندازۀ میلیارد‌ها (سبحان الله) دیگران ارزش پیدا می­کند، یک زیارت امام حسین علیه السلام بعد از نماز به اندازه میلیارد‌ها زیارت ارزش پیدا می­کند.

ارزش زیارت امام حسین علیه السلام و لعن بعد از نماز و قوی شدن حرکت معنوی به همراه ولایت و برائت

الحمد لله بنده مدّت‌ها است که بعد نماز، زیارت امام حسین علیه السلام را انجام می­دهم، اگر این کار را انجام دهید به ثمرۀ با ارزشی می­رسید، در شبانه روز چند دقیقه‌ای سیر خود را سیر رابطه با اهل بیت علیهم السلام قرار دهید و مستقیم با ایشان رابطه داشته باشید، نه اینکه به گوشه‌ای بروید و به عبادت مشغول شوید بلکه در مغازه، ماشین و اداره خود می­توانید این کار را انجام دهید، همچنین ساعتی را هم برای رابطه با دشمنان اهل بیت علیهم السلام قرار دهید، اگر کسی این دو رابطه ولایت و برائت را در کنار یکدیگر قرار دهد؛ در حرکت معنوی بسیار قوی خواهد بود.

بنده مدّت‌ها است قبل از اینکه نماز خود را شروع کنم زیارت مختصر امام حسین علیه السلام را می­خوانم، این را بدانید هنگامی که می­خواهید در مشهد زیارت امام حسین علیه السلام را انجام دهید حدود بیست درجه از قبله به سمت راست؛ یعنی مغرب منحرف شوید تا رو به کربلا باشید زیرا اهل بیت علیهم السلام نفرمودند: وقتی می­خواهید زیارت هر کدام از ما را بخوانید به سمت مکّه بایستید! بلکه فرمودند: به سمت قبر مطهّر زیارت بخوانید!

مخصوصاً برای زیارت امام حسین علیه السلام از راه دور که با صراحت فرمودند: به سمتی بایست که تشخیص داده‌ای در آن سمت قبر آن حضرت است. همچنان که شخصی به حضرت عرض کرد: محل زندگی من دور است و نمی­توانم به زیارت سیّد الشهداء علیه السلام بروم، چه کنم؟ حضرت فرمودند: به بالاترین قسمت خانه‌ات برو و روی به سمت قبر مطهّر کن و بگو: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ» سپس فرمودند: اگر این کار را بکنی «تُكْتَبُ لَكَ زَوْرَةٌ»[16] برای تو ثواب زیارت امام حسین علیه السلام نوشته خواهد شد.

خواندن این زیارت دل و همراهی با امام می­خواهد در غیر این صورت خواندن آن کاری ندارد.

نتیجه لعن و خواندن صلوات کامل در تعقیبات نماز قوی‌تر شدن رابطه با امام

همچنین بعد از نماز حتماً به امام حسین علیه السلام سلام دهید و دشمنان ایشان را لعنت کنید. همان لعنتی که در زیارت عاشورا می­خوانیم: «اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَآخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِك‏ اللَّهُمَّ الْعَنِ‏ الْعِصَابَةَ الَّتِي‏ جَاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَشَايَعَتْ وَبَايَعَتْ وَتَابَعَتْ‏ عَلَى قَتْلِهِ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِيعاً»[17]، این را جزو تعقیبات نماز خود قرار دهید و قبل از آن بنی امیّه را لعن کنید که بسیار اثر و نتیجه دارد، در حدیثی امام باقر علیه السلام می­فرمایند: «إِذَا انْحَرَفْتَ عَنْ صَلَاةٍ مَكْتُوبَةٍ فَلَا تَنْحَرِفْ‏ إِلَّا بِانْصِرَافِ لَعْنِ بَنِي أُمَيَّةَ»[18]، هنگامی که نمازت تمام شد حتماً بگو: (اللَّهُمَّ الْعَن بَني أُمَیَّةَ قَاطِبَةً).

قبل از تمام اینها منشأ و سر خط بنی امیّه را لعنت کن و بگو: «اللَّهُمَّ الْعَن اَبابَکرٍ وَعُمَرَ وَعُثمَانَ وَمُعاوِیَة وَعَائِشَة وَحَفْصَة وَهِنْدَ وَأُمُّ الْحَكَمِ»[19]، این چهار مرد و چهار زن را لعنت کن، اگر بخواهید اینگونه حرکت کنید؛ یعنی در مغازه خود نشسته‌اید بجای سخنان بیهوده صد لعن بر قاتلین سیّد الشهداء علیه السلام بفرستید؛ حرکت شما حرکتی قوی خواهد شد و انجام دادن آن فقط محبّت می­خواهد که اگر بخواهید خیلی آهسته لعن بگویید دوازده دقیقه طول می­کشد. و هر اندازه‌ای که وقت آن را دارید با حضرت زهرای مرضیه رابطه برقرار کنید و بگویید: (اللَّهُمَّ الْعَن قَتَلَةَ فَاطِمَة).

همچنین حتماً صلوات کامل بفرستید که بسیار عظیم است: (اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ‏ وَفَرَجَنَا بِهِمْ وَالْعَنْ أَعْدَائَهُم أَجْمَعِینَ)، اگر توانستید این صلوات را صد مرتبه بفرستید که حدود هفده یا هجده دقیقه بیشتر زمان نمی­برد؛ رابطه شما با امام قوی خواهد شد.

قوی‌تر شدن رابطه با امام موجب بیشتر شدن محبّت و نتیجه محبّت گناه نکردن

نظر بنده این نیست که حقایق یا ظواهر را کوچک ببینید بلکه نظر بنده این است که اگر در حقایق توحیدیه و معارف باطنیه علی الدوام تلاش کنید و قوی شوید؛ رابطه شما با امام قوی‌تر خواهد شد که موجب بیشتر شدن محبّت است، زیرا امام صادق علیه السلام می­فرمایند: «وَالْحُبُّ فَرْعُ الْمَعْرِفَةِ»[20]، حب فرع و نتیجه معرفت است که انسان به هر چیزی معرفت بیشتری داشته باشد حب بیشتری دارد، اگر اینگونه شد و در محبّت امام قوی شدید؛ از گناه کردن در برابر ایشان شرمنده خواهید شد. نه اینکه از یک طرف بگویید می­دانم و معرفت دارم که ایشان شاهد و ناظر بر خلق هستند و از طرف دیگر گناه کنید! آیا نزد محبوب خود خلاف دستور او را انجام می­دهید؟ ابداً، هر کسی را که بیشتر دوست داشته باشید بیشتر مراقب اوامر و نواهی او هستید، اگر او از چهار زانو نشستن نفرت دارد چهار زانو نمی­نشینید، اگر گوجه فرنگی دوست ندارد شما هم می­گویید گوجه نمی­خورم چون محبوبم آن را دوست ندارد.

لذا وقتی به آن عالم گفتند: هنگامی که شما از فضائل اهل بیت علیهم السلام سخن می­گویید و انسان‌ها در این وادی قوی می­شوند باعث جری شدن آنها در گناه می­شود آن عالم فرمود: نه، شما از چوب، چماق، آتش، دوزخ و جلّادیت خداوند سخن می­گویید و می­خواهید آنها را به سمت عمل صالح و گناه نکردن بکشانید! من می­خواهم آنها را از راه محبّت به سمت عمل صالح بکشانم.[21]

چیزی به تو می­گویم که با آن تمام امور تو حل خواهد شد و آن این است که امام خود را دوست داشته باش، دوست داشتن امام را در خود ثابت و محقّق کن تا آن را بیابی و ببینی که اگر اینگونه شد دیگر گناه و نافرمانی ایشان را نمی­کنی، بعد آن عالم مثال زده و می­فرمایند: زن‌های جوان چادر نشین را دیده‌اید، چیزی از امور اجتماعی بلد نیستند زیرا از روزی که به دنیا آمده‌اند به دنبال گاو، گوسفند و شتر بوده‌اند، هنگامی­ که این زن چادر نشین بچّه دار می­شود چه کسی به او یاد داده می­دهد که چه کار‌هایی باید انجام دهد؟ ایشان ده یا دوازده کاری که این زن نسبت به بچّه خود انجام می­دهد را بیان می­کنند و می­گویند چه کسی این کار‌ها را به او یاد داده؟! هیچ کسی به او یاد نداده بلکه این کار‌ها را محبّت به او یاد داده است.

بچّه را دوست دارد به همین دلیل بی‌خوابی می­کشد تا او بخوابد، غذا نمی­خورد تا به او غذا دهد، لباس خود را به او می­دهد و از سرما می­لرزد تا او سرما نخورد و خود را برای او به آب و آتش می­زند، کثافت‌ها و نجاست‌های بچّه را با شوق، ذوق و لذّت تمیز می­کند، اینها همه نتیجه و ثمره محبّت است.

لزوم تناسب بین خدمت گزار و خدمت شونده

چون صحبت‌ها تازه است کسی که یک مرتبه آن را می­شنود نمی­تواند آنها را با یکدیگر هماهنگ کند، امّا اگر چند مرتبه به آنها گوش دهد و با یکدیگر بسنجد متوجّه خواهد شد که این سیر به سوی امام بسیار عظیم است، چگونه به سوی امام برویم؟ به چه شخصیتی برسیم؟ خود چه کسی شده و خدمت گزار چه کسی باشیم؟ چون باید میان خدمت گزار و خدمت شونده تناسب باشد، آن بازاری سؤال می­کرد: علی مولای کیست؟ علی مولای قنبر است، مگر علی مولای هر کسی است؟ آیا هر کسی قابلیت این را دارد که علی مولای او باشد؟ علی مولای کسی است که عبد و غلام علی باشد.

شیعیان امیر المؤمنین علیه السلام همانند ایشان مظلوم هستند، بعد از اینکه آن حضرت به شهادت رسیدند بنی امیّه قنبر را به شهادت رساندند، هنگامی که به او گفتند در مورد علی بگو، حدود صد و بیست و پنج صفت از صفات بارزه الهیه امیر المؤمنین علیه السلام در توحید، جنگ‌ها، اخلاق، رابطه با رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و... را گفت،[22] خیلی عجیب است من شیخ غلام علی که چهل و خورده‌ای سال درس خوانده و مدّعی حدیث هستم نمی­توانم ده صفت از صد و بیست و پنج صفت را بیان کنم.

یک زمان وقتی خطبه قنبر را خوانده بودم می­خواستم شرحی کوتاه بر آن بنویسم؛ یعنی برای هر صفت حدود یک یا دو صفحه مطلب بنویسم و حدود هشتاد صفحه از آن را نوشتم امّا از آن جایی که خداوند نخواست، به آخر نرسید و در اواسط رها و ترک شد.

امور ظاهری شعاعی از امور باطنی و قوی‌تر شدن اعمال نتیجه قوی‌تر شدن اعتقاد و وابستگی نسبت به امام

مقصود اینجاست که باید امور معنوی را بزرگ ببینید و سیر شما با قدرت به آن سمت باشد، چون امور ظاهری نور، شعاع و آثار امور معنوی در عالم جسمانی ما هستند در نتیجه باید امور ظاهری را هم بزرگ ببینید، باید آن را به بزرگی معرفت و اعتقاد خود بزرگ ببینید؛ یعنی این اطاعت از امام صادق علیه السلام را بزرگ ببینید زیرا محبّت و اعتقاد به ایشان را بزرگ می­بینید، چرا محبّت و اعتقاد به ایشان را بزرگ می­بینید؟ چون امام صادق علیه السلام را بزرگ می­بینید و هرچه ایشان را الهی‌تر، قوی‌تر، نورانی‌تر، و کامل‌تر ببینید و نسبت به ایشان معرفت پیدا کنید؛ اعتقاد و محبّت شما قوی‌تر خواهد شد و هرچه اعتقاد و وابستگی شما به ایشان قوی‌تر شود؛ نماز، روزه، حج، زکات و اطاعت شما نیز قوی‌تر خواهد شد.

یکی از شروط عالم؛ ترخیص ندادن به گناه

اگر انسان عمل خود را بزرگ ببیند؛ یعنی جری شود و خود را مرخّص ببیند و بگوید اگر گناه کوچکی کردیم چیزی نیست، این شخص همین الآن زمین خورده، به همین دلیل وقتی امیر المؤمنین علیه السلام شرایط عالم و فقیه را بیان می­کنند می­فرمایند: «الْفَقِيهِ حَقِّ الْفَقِيهِ مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَلَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَلَمْ يُرَخِّصْ لَهُمْ فِي مَعَاصِي اللَّهِ؛[23] فقیه حقیقی كسى است كه مردم را از رحمت خدا نااميد نكند و از عذاب خدا ايمن نسازد و به آنها رخصت گناه ندهد».

در همین مشهد شخصی سخنرانی کرده بود که آیا خداوند به خاطر بیرون بودن مقداری از موی خانم‌ها آنها را به جهنّم می­برد؟! این تجرّی دادن به گناه به اسم رجاء و امید است، این شخص همان کسی است که انسان را به سمت دنیا و هوی و هوس دعوت می­کند. پس انسان باید حواس خود را جمع کند تا بواسطه اعمال صالحه بر گناه و معصیت جرأت پیدا نکند که اگر اینگونه شد؛ در اوّلین مرحله زمین خورده و شیطان بر او مسلّط و پیروز شده است.


الحمد لله ربّ العالمین وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین

دریافت فایل (MP3) (PDF)


[1]. الكافي، ج8، ص307، ح49: عَنِ السَّكُونِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‏ علیه السلام قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَمِنَ الْإِسْلَامِ‏ إِلَّا اسْمُهُ‏ يُسَمَّوْنَ بِهِ وَهُمْ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنْهُ مَسَاجِدُهُمْ عَامِرَةٌ وَهِيَ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى فُقَهَاءُ ذَلِكَ الزَّمَانِ شَرُّ فُقَهَاءَ تَحْتَ ظِلِّ السَّمَاءِ مِنْهُمْ خَرَجَتِ الْفِتْنَةُ وَإِلَيْهِمْ تَعُودُ.

جامع الأخبار، ص355، ح2: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم‏ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ‏ بُطُونُهُمْ‏ آلِهَتُهُمْ‏ وَنِسَاؤُهُمْ قِبْلَتُهُمْ وَدَنَانِيرُهُمْ دِينُهُمْ وَشَرَفُهُمْ مَتَاعُهُمْ لَا يَبْقَى مِنَ الْإِيمَانِ إِلَّا اسْمُهُ وَمِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا رَسْمُهُ وَلَا مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا دَرْسُهُ مَسَاجِدُهُمْ مَعْمُورَةٌ وَقُلُوبُهُمْ خَرَابٌ عَنِ الْهُدَى عُلَمَاؤُهُمْ أَشَرُّ خَلْقِ اللَّهِ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ حِينَئِذٍ ابْتَلَاهُمُ اللَّهُ بِأَرْبَعِ خِصَالٍ جَوْرٍ مِنَ السُّلْطَانِ وَقَحْطٍ مِنَ الزَّمَانِ وَظُلْمٍ مِنَ الْوُلَاةِ وَالْحُكَّامِ. فَتَعَجَّبَ الصَّحَابَةُ وَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ يَعْبُدُونَ الْأَصْنَامَ قَالَ نَعَمْ كُلُّ دِرْهَمٍ عِنْدَهُمْ صَنَمٌ.

التحصين (لابن فهد الحلي)، ص20: عَنْ سَعِيدِ بْنِ زَيْدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ نُفَيْلٍ قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ صلّی الله علیه و آله و سلّم يَقُولُ: وَأَقْبَلَ عَلَى أُسَامَةَ بْنِ زَيْدٍ فَقَالَ: يَا أُسَامَةُ... ثُمَّ بَكَى رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم حَتَّى عَلَا بُكَاؤُهُ وَاشْتَدَّ نَحِيبُهُ وَزَفِيرُهُ وَشَهِيقُهُ وَهَابَ الْقَوْمُ أَنْ يُكَلِّمُوهُ فَظَنُّوا أَنَّهُ لِأَمْرٍ قَدْ حَدَثَ مِنَ السَّمَاءِ ثُمَّ إِنَّهُ رَفَعَ رَأْسَهُ فَتَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ أَوَّهْ أَوَّهْ‏ بُؤْساً لِهَذِهِ‏ الْأُمَّةِ مَا ذَا يَلْقَى مِنْهُمْ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ كَيْفَ يُطْرَدُونَ وَيُضْرَبُونَ وَيُكَذَّبُونَ مِنْ أَجْلِ أَنَّهُمْ أَطَاعُوا اللَّهَ فَأَذَلُّوهُمْ بِطَاعَةِ اللَّهِ أَلَا وَلَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يُبْغِضَ النَّاسُ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَيُحِبُّونَ مَنْ عَصَى اللَّهَ فَقَالَ عُمَرُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَالنَّاسُ يَوْمَئِذٍ عَلَى الْإِسْلَامِ قَالَ وَأَيْنَ الْإِسْلَامُ يَوْمَئِذٍ يَا عُمَرُ إِنَّ الْمُسْلِمَ يَوْمَئِذٍ كَالْغَرِيبِ الشَّرِيدِ ذَلِكَ زَمَانٌ يَذْهَبُ فِيهِ الْإِسْلَامُ وَلَا يَبْقَى إِلَّا اسْمُهُ وَيَنْدَرِسُ‏ فِيهِ الْقُرْآنُ فَلَا يَبْقَى إِلَّا رَسْمُهُ قَالَ عُمَرُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَفِيمَا يُكَذِّبُونَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَيَطْرُدُونَهُمْ وَيُعَذِّبُونَهُمْ فَقَالَ يَا عُمَرُ تَرَكَ الْقَوْمُ الطَّرِيقَ وَرَكَنُوا إِلَى الدُّنْيَا وَرَفَضُوا الْآخِرَةَ وَأَكَلُوا الطَّيِّبَاتِ وَلَبِسُوا الثِّيَابَ الْمُزَيَّنَاتِ وَخَدَمَتْهُمْ أَبْنَاءُ فَارِسَ وَالرُّومِ فَهُمْ يَغْتَذُّونَ‏ فِي طَيِّبِ الطَّعَامِ وَلَذِيذِ الشَّرَابِ وَزَكِيِّ الرِّيحِ وَمُشَيَّدِ الْبُنْيَانِ وَمُزَخْرَفِ الْبُيُوتِ وَمَجْدِ الْمَجَالِسِ‏ يَتَبَرَّجُ الرَّجُلُ مِنْهُمْ كَمَا تَتَبَرَّجُ الزَّوْجَةُ لِزَوْجِهَا وَتَتَبَرَّجُ‏ النِّسَاءُ بِالْحُلِيِّ وَالْحُلَلِ الْمُزَيَّنَةِ رَأَيْتَهُمْ‏ يَوْمَئِذٍ بِزِيِّ الْمُلُوكِ الْجَبَابِرَةِ يَتَبَاهَوْنَ بِالْجَاهِ وَأَوْلِيَاءُ اللَّهِ عَلَيْهِمُ الْعَنَاءُ مشحبة [شَاحِنَةً] أَلْوَانُهُمْ مِنَ السَّهَرِ وَمُنْحَنِيَةً أَصْلَابُهُمْ مِنَ الْقِيَامِ قَدْ لَصِقَتْ بُطُونُهُمْ بِظُهُورِهِمْ مِنْ طُولِ الصِّيَامِ قَدْ أَذْهَلُوا أَنْفُسَهُمْ وَذَبَحُوهَا بِالْعَطَشِ طَلَباً لِرِضَى اللَّهِ وَشَوْقاً إِلَى جَزِيلِ ثَوَابِهِ وَخَوْفاً مِنْ أَلِيمِ عِقَابِهِ فَإِذَا تَكَلَّمَ مِنْهُمْ مُتَكَلِّمٌ بِحَقٍّ أَوْ تَفَوَّهَ بِصِدْقٍ قِيلَ لَهُ اسْكُتْ فَأَنْتَ قَرِينُ الشَّيْطَانِ وَرَأْسُ الضَّلَالَةِ يَتَأَوَّلُونَ كِتَابَ اللَّهِ عَلَى غَيْرِ تَأْوِيلِهِ وَيَقُولُونَ‏ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ‏ وَاعْلَمْ يَا أُسَامَةُ إِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَأَجْزَلَهُمْ ثَوَاباً وَأَكْرَمَهُمْ مَآباً مَنْ طَالَ فِي الدُّنْيَا حُزْنُهُ وَكَثُرَ فِيهَا هَمُّهُ وَدَامَ فِيهَا غَمُّهُ وَكَثُرَ فِيهَا جُوعُهُ وَعَطَشُهُ أُولَئِكَ الْأَبْرَارُ الْأَتْقِيَاءُ الْأَخْيَارُ إِنْ شَهِدُوا لَمْ يُعْرَفُوا وَإِنْ غَابُوا لَمْ يُفْتَقَدُوا يَا أُسَامَةُ أُولَئِكَ تَعْرِفُهُمْ بِقَاعُ الْأَرْضِ وَتَبْكِي إِذَا فَقَدَتْهُمْ مَحَارِيبُهَا فَاتَّخِذْهُمْ لِنَفْسِكَ كَنْزاً وَذُخْراً لَعَلَّكَ تَنْجُو بِهِمْ مِنْ زَلَازِلِ الدُّنْيَا وَأَهْوَالِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَإِيَّاكَ أَنْ تَدَعَ مَا هُمْ فِيهِ وَعَلَيْهِ فَتَزِلَّ قَدَمُكَ وَتَهْوَى فِي النَّارِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ وَاحْذَرْ يَا أُسَامَةُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الَّذِينَ‏ قالُوا سَمِعْنا وَهُمْ لا يَسْمَعُونَ‏.

[2]. الملاحم والفتن (للسيد ابن طاووس)، ص168، ح229: عَنْ إبراهِيمَ التيمي عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍ قَالَ يَنْقُصُ اَلدِّينُ حَتَّى لاَ يَقُولَ أَحَدٌ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَقَالَ بَعْضُهُمْ لاَ يُقَالُ اَللَّهُ اَللَّهُ ثُمَّ يضرَبُ يَعْسُوبُ اَلدِّينِ بِذَنَبِهِ ثُمَّ يَبْعَثُ اَللَّهُ قوماً قَزَعٌ كَقَزَعِ الْخَرِيفِ إِنِّي لَأَعْرِفُ اسْمَ أَمِيرِهِمْ ومُنَاخَ رِكَابِهِم.

مسند أحمد بن حنبل، ج19، ص100، ح12043: عَنْ أَنَسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى لَا يُقَالَ فِي الْأَرْضِ: اللهُ اللهُ.

مسند أحمد بن حنبل، ج21، ص332، ح13833: عَنْ أَنَسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى لَا يُقَالَ فِي الْأَرْضِ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ.

تفسير العيّاشي، ج1، ص183، ح81: عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَى قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ:‏ (وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَالْأَرْضِ طَوْعاً وَكَرْهاً) قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ علیه السلام لَا يَبْقَى‏ أَرْضٌ‏ إِلَّا نُودِيَ فِيهَا بشَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ.

[3]. برای مطالعه بعضی از اقوال علمای مخالفین در این باب به کتاب (الوهابية والتوحيد، تألیف: علي الكوراني العاملي) مراجعه شود.

صحيح البخاري، ج6، ص159، ح4919: عَنْ أَبِي سَعِيدٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: «يَكْشِفُ رَبُّنَا عَنْ سَاقِهِ، فَيَسْجُدُ لَهُ كُلُّ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ، فَيَبْقَى كُلُّ مَنْ كَانَ يَسْجُدُ فِي الدُّنْيَا رِيَاءً وَسُمْعَةً، فَيَذْهَبُ لِيَسْجُدَ، فَيَعُودُ ظَهْرُهُ طَبَقاً وَاحِداً».

صحيح البخاري، ج9، ص132، ح7443: عَنْ عَدِيِّ بْنِ حَاتِمٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا سَيُكَلِّمُهُ رَبُّهُ، لَيْسَ بَيْنَهُ وَبَيْنَهُ تُرْجُمَانٌ، وَلاَ حِجَابٌ يَحْجُبُهُ».

صحيح البخاري، ج8، ص134، ح6661: عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " لاَ تَزَالُ جَهَنَّمُ تَقُولُ: هَلْ مِنْ مَزِيدٍ، حَتَّى يَضَعَ رَبُّ العِزَّةِ فِيهَا قَدَمَهُ، فَتَقُولُ: قَطْ قَطْ وَعِزَّتِكَ، وَيُزْوَى بَعْضُهَا إِلَى بَعْضٍ.

الدر المنثور، ج2، ص17: وَأخرج عبد بن حميد وَابْن أبي عَاصِم فِي السّنة والزار وَأَبُو يعلى وَابْن جرير وَأَبُو الشَّيْخ وَالطَّبَرَانِيّ وَابْن مرْدَوَيْه والضياء الْمَقْدِسِي فِي المختارة عَن عُمَر أَن امْرَأَة أَتَت النَّبِي صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَت: ادْعُ اللَّه أَن يَدخلني الْجَنَّة فَعظم الربَّ تبَارك وَتَعَالَى وَقَالَ: إِنَّ كُرسيَّه وَسَعَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْض وَإِنَّ لَهُ أطيطاً كأطيطِ الرَحل الْجَدِيد إِذا رَكَبَ مِن ثِقلِهِ مَا يفضلُ مِنْهُ أَربَعَ أَصَابِع.

تفسير الآلوسي، ج9، ص52:... فأنا ولله تعالى الحمد قد رأيت ربي مناماً ثلاث مرات وكانت المرة الثالثة في السنة السادسة والأربعين والمائتين والألف بعد الهجرة، رأيته جل شأنه وله من النور ما له متوجهاً جهة المشرق فكلمني بكلمات أنسيتها حين استيقظت، ورأيت مرة في منام طويل كأني في الجنة بين يديه تعالى وبيني وبينه ستر حبيك بلؤلؤ مختلف ألوانه فأمر سبحانه أن يذهب بي إلى مقام عيسى علیه السلام ثم إلى مقام محمد صلى الله عليه وسلم فذهب بي إليهما فرأيت ما رأيت ولله تعالى الفضل والمنة.

حياة الحيوان الكبرى، ج1، ص58: وروى الإمام أحمد بن حنبل رضي اللَّه تعالى عنه، أنه رأى رب العزة في المنام تسعا وتسعين مرة، فقال: إن رأيته تمام المائة لأسألنه، فرآه تمام المائة فسأله وقال: يا رب بماذا ينجو العباد يوم القيامة؟ فقال له: من قال كل يوم، بكرة وعشيا، ثلاث مرات سبحان الأبدي الأبد، سبحان الواحد الأحد، سبحان الفرد الصمد، سبحان من رفع السماء بغير عمد، سبحان من بسط الأرض على ماء جمد، سبحانه لم يتخذ صاحبة ولا ولدا، سبحانه لم يلد ولم يولد ولم يكن له كفوا أحد.

الفتوحات المكية، ج1، ص334: وما جعلني أن أعرفك بمنزلته إلا أني رأيت الحق في النوم مرتين وهو يقول لي أنصح عبادي وهذا من أكبر نصيحة نصحتك بها والله الموفق وبيده الهداية.

[4]. صفات الشيعة، ص8، ح14: عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْخَزَّازِ قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام يَقُولُ‏:... .

الإثنا عشرية، ص32، ح4: مَا رَوَاهُ أَيْضاً فِي اَلْكِتَابِ اَلْمَذْكُورِ بِإِسْنَادِهِ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ علیه السلام: قَدْ خَرَجَ (خ ل: ظَهَرَ) فِي هَذَا اَلزَّمَانِ قَوْمٌ يُقَالُ لَهُمُ الصُّوفيَّة فَمَا تَقُولُ فِيهِمْ فَقَالَ علیه السلام: إنَّهُم أعداؤُنا فَمَنْ مَالَ إِلَيْهِمْ فَهُوَ مِنْهُمْ ويُحْشُرُ مَعَهُم وسَيَكُونُ أقوامٌ يَدَّعُونَ حُبَّنا وَيَميلُونَ إلَيهِم وَيَتَشَبَّهُونَ بِهِم وَيُلَقِبُونَ أَنفُسَهُم بِلَقَبِهِم ويُأَوِّلُونَ أقْوَالَهُمْ ألا فَمَن مَالَ إِلَيْهِمْ فَلَيسَ مِنَّا وإنَّا مِنهُ بَراءٌ وَمَن أنكَرَهُمْ وَرَدَ عَلَيهِم كانَ كَمَنْ جَاهَدَ اَلْكُفَّارَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم.

الإثنا عشرية، ص33، ح6: مَا رَوَاهُ أَيْضاً فِي حديقة اَلشِّيعَةِ قَالَ نَقَلَ السَّيِّدِ اَلْمُرْتَضَى عن اَلشَّيخ المُفِيدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ الوليدِ عَنْ أَبِيهِ عَن سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْعَسْكَرِيِّ علیه السلام أَنَّهُ كَلَّمَ أَبَا هَاشِمٍ اَلْجَعْفَرِيَّ فَقَالَ يَا بَا هَاشِمٍ سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ وُجُوهُهُم ضاحِكَةٌ مُستَبشِرَةٌ وَقُلوبُهُم مُظلِمَةٌ مُنكَدِرَةٌ السُّنَّةِ فِيهِم بِدْعَةٌ والبِدْعَةُ فِيهِم سُنَّةُ الْمُؤْمِنِ بَيْنَهُمْ مُحَقَّرٌ والفاسِقُ بَيْنَهُمْ مُوَقَّرٌ أُمَرَاؤُهُمْ جَاهِلُونَ جَائِرُونَ وعُلَمَاؤُهُمْ فِي أبْوَابِ الظَّلَمَةِ سَائِرُونَ أغْنِيَاؤُهُمْ يَسْرِقُونَ زَادَ الْفُقَرَاءِ وأَصَاغِرُهُمْ يَتَقَدَّمُونَ عَلَى الْكُبَرَاءِ كُلُّ جاهِلٍ عِندَهُم خَبيرٌ وَكُلُّ مُحِيلٌ عِندَهم فَقير لا يُمَيّزُونَ بَيْنَ الْمُخْلِصِ والمُرْتَابِ وَلا يَعرِفُونَ الضَّأْنَ مِنَ الذِّئابِ عُلَمَاؤُهمْ شِرَارُ خَلْقِ اَللَّهِ عَلَى وَجْهِ الأَرْضِ لِأَنَّهُم يَمِيلُونَ إلى الفَلسَفَةِ والتَّصَوُّفِ وأَيْمُ اللَّهِ إِنَّهُمْ مِنْ أَهْلِ الْعُدُولِ والتَّحَرُّفِ يُبَالِغُونَ فِي حُبِّ مُخَالِفِينَا وَيُضِلُّونَ شِيعَتَنَا ومَوَالِينَا وإِنْ نَالُوا مَنْصَباً لَمْ يَشْبَعُوا مِنَ اَلرِّشَا وإِنْ خَذَلُوا عَبَدُوا اللَّهَ عَلَى اَلرِّيَا لِأَنَّهُمْ قُطَّاعُ طَرِيقِ المُؤْمِنِينَ والدُّعَاةُ إلَى نِحْلَةِ الْمُلْحِدِينَ فَمَن أَدْرَكَهُم فَلْيُحْذَرْهُمْ ولْيَصُنْ دينَهُ وإِيمانَهُ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا هَاشِمٍ بِهَذَا حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ آبَائِهِ عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام وهُوَ مِن أَسْرَارِنا فَاكْتُمْهُ إِلاَّ عَنْ أَهْلِهِ.

تفسير الإمام العسكري علیه السلام، ص584، ح347: ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم‏ تَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، فَإِنَّ مَنْ تَعَوَّذَ بِاللَّهِ مِنْهُ أَعَاذَهُ اللَّهُ [وَ تَعَوَّذُوا] مِنْ هَمَزَاتِهِ وَنَفَخَاتِهِ وَنَفَثَاتِهِ. أَ تَدْرُونَ مَا هِيَ أَمَّا هَمَزَاتُهُ: فَمَا يُلْقِيهِ فِي قُلُوبِكُمْ‏ مِنْ‏ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ. قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ وَكَيْفَ نُبْغِضُكُمْ بَعْدَ مَا عَرَفْنَا مَحَلَّكُمْ مِنَ اللَّهِ وَمَنْزِلَتَكُمْ قَالَ صلّی الله علیه و آله و سلّم: بِأَنْ تُبْغِضُوا أَوْلِيَاءَنَا وَتُحِبُّوا أَعْدَاءَنَا، فَاسْتَعِيذُوا بِاللَّهِ مِنْ مَحَبَّةِ أَعْدَائِنَا وَعَدَاوَةِ أَوْلِيَائِنَا، فَتَعَاذُوا مِنْ بُغْضِنَا وَعَدَاوَتِنَا، فَإِنَّ مَنْ أَحَبَّ أَعْدَاءَنَا فَقَدْ عَادَانَا وَنَحْنُ مِنْهُ بِرَاءٌ، وَاللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ مِنْهُ بَرِي‏ءٌ.

[5]. الكافي، ج1، ص342، ح28: عَنْ مَنْصُورٍ، عَمَّنْ ذَكَرَهُ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ إِذَا أَصْبَحْتُ وَأَمْسَيْتُ لَا أَرَى إِمَاماً أَئْتَمُّ بِهِ مَا أَصْنَعُ قَالَ فَأَحِبَّ مَنْ‏ كُنْتَ‏ تُحِبُ‏ وَأَبْغِضْ مَنْ كُنْتَ تُبْغِضُ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ.

كمال الدين وتمام النعمة، ج2، ص348، ح38: عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ، عَمَّنْ أَثْبَتَهُ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا بَقِيتُمْ‏ دَهْراً مِنْ‏ عُمُرِكُمْ‏ لَا تَعْرِفُونَ إِمَامَكُمْ قِيلَ لَهُ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَكَيْفَ نَصْنَعُ قَالَ تَمَسَّكُوا بِالْأَمْرِ الْأَوَّلِ حَتَّى يَسْتَبِينَ لَكُمْ.

كمال الدين وتمام النعمة، ص348، ح40: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَأَبِي عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ كَيْفَ أَنْتُمْ‏ إِذَا صِرْتُمْ‏ فِي حَالٍ لَا تَرَوْنَ فِيهَا إِمَامَ‏ هُدًى وَلَا عَلَماً يُرَى وَلَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا دُعَاءَ الْغَرِيقِ فَقَالَ لَهُ أَبِي إِذَا وَقَعَ هَذَا لَيْلاً فَكَيْفَ نَصْنَعُ فَقَالَ أَمَّا أَنْتَ فَلَا تُدْرِكُهُ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَتَمَسَّكُوا بِمَا فِي أَيْدِيكُمْ حَتَّى يَتَّضِحَ لَكُمُ الْأَمْرُ.

كمال الدين وتمام النعمة، ص349، ح41: عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يُصِيبُهُمْ فِيهِ سَبْطَةٌ يَأْرِزُ الْعِلْمُ‏ فِيهَا بَيْنَ الْمَسْجِدَيْنِ كَمَا تَأْرِزُ الْحَيَّةُ فِي جُحْرِهَا يَعْنِي بَيْنَ مَكَّةَ وَالْمَدِينَةِ فَبَيْنَمَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ أَطْلَعَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُمْ نَجْمَهُمْ قَالَ قُلْتُ وَمَا السَّبْطَةُ قَالَ الْفَتْرَةُ وَالْغَيْبَةُ لِإِمَامِكُمْ قَالَ قُلْتُ فَكَيْفَ نَصْنَعُ فِيمَا بَيْنَ ذَلِكَ فَقَالَ كُونُوا عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يُطْلِعَ اللَّهُ لَكُمْ نَجْمَكُمْ.

[6]. عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص47، ح183: وَبِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم:‏ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ‏ وَاخْذُلْ‏ مَنْ خَذَلَهُ.

معاني الأخبار، ص67، ح8: سَمِعْتُ أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ يَقُولُ:‏ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم يَقُولُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ وَهُوَ آخِذٌ بِيَدِ عَلِيٍّ علیه السلام: أَلَسْتُ‏ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ‏ مِنْ‏ أَنْفُسِهِمْ‏ قَالُوا بَلَى قَالَ فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.

تاريخ مدينة دمشق، ج42، ص207: حَدَّثَنِي سِمَاكُ بْنُ عُبَيْدِ بْنِ الولِيدِ اَلْعَبْسِيُّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى فَحَدَّثَني اَنَّهُ شَهِدَ عَلِيّاً فِي الرحبَةِ فَقَالَ أَنْشُدُ اَللَّهَ رَجُلاً سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ وشَهِدَهُ يَومَ غَدِيرِ خُمٍ إلاَّ قَامَ فَلاَ يَقُومُ إِلاَّ مَنْ قَدْ رَآهُ فَقَامَ اثْنَا عَشَرَ رَجُلاً فَقَالُوا قَدْ رَأَيْنَاهُ وسَمِعْنَاهُ حَيْثُ أَخَذَ بِيَدِهِ يَقُولُ اللّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وِعَادِ مَنْ عَادَاهُ وانْصُرْ مَن نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ فَقَامَ إِلاَّ ثَلاَثَةٌ لَمْ يَقُومُوا فَدَعَا عَلَيْهِمْ فَأَصَابَتْهُمْ دَعْوَتُهُ.

المناقب (للخوارزمي)، ص135: عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الخُدْرِيِّ انَّ اَلنَّبِيَّ يَوْمَ دَعَا النَّاسَ إِلَى غَدِيرِ خُمٍ امر بِمَا كانَ تَحتَ الشَّجَرَةِ مِنَ الشَّوْكِ فَقُمَّ وذَلِكَ يَومَ الخَميسِ ثُمَّ دَعا اَلنَّاسَ إِلَى عَلِيٍ فَأَخَذَ بِضَبْعِهِ فَرَفَعَهَا حَتَّى نَظَرَ اَلنَّاسُ إِلَى بَيَاضِ إِبْطِهِ ثمّ لم يَتفَرَّقا حتّى نزلت الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُم وَأتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي ورَضِيتُ لَكُمُ اَلإِسْلاَمَ دِيناً فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ اَللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى اكْمالِ الدّينِ واتِمامِ النِّعْمَةِ ورِضَى الرَّبِّ بِرِسالاتِي والْوِلايَةُ لِعَلِيٍ ثُمَّ قالَ اللّهُمَّ وَالِ مَن وَالاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَانصُرْ مَن نَصَرَهُ وَاخذُل مَن خَذَلَهُ، فَقَالَ حَسَّانُ بْنُ ثَابِتٍ اِئْذَنْ لِي يَا رَسُولَ اَللَّهِ اَنْ أَقُولَ أَبْيَاتاً قَالَ قُلْ بِبَرَكَةِ اَللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ حَسَّانُ بْنُ ثَابِتٍ يَا مَعْشَرَ مَشِيخَةِ قُرَيْشٍ اِسْمَعُوا شَهَادَةَ رَسُولِ اَللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم ثُمَّ قالَ: يُنَادِيهِمُ يَوْمَ الغَديرِ نَبيُّهُم * بِخُمٍ وأسمَعُ بِالرَّسُولِ مُنَادِياً. بِأَنِّي مَوْلاكُمْ نَعَم وَنَبِيِّكُم * فَقَالوا وَلَم يَبْدُوا هُنَاكَ التَّعَامِيَا. إِلَهُكَ مَوْلانَا وَأَنْتَ وَلِيُّنا * ولا تَجِدَنَّ فِي الْخَلْقِ لِلْأَمْرِ عَاصِياً. فَقَالَ لَهُ قُمْ يَا عَلِيُّ فَإِنَّنِي * رَضِيتُكَ مِنْ بَعْدِي إِمَاماً وَهَادِياً.

[7]. الأمالي (للصدوق)، ص11، ح7: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ قَالَ حَدَّثَنَا يُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ وَعَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَيَّارٍ عَنْ أَبَوَيْهِمَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ ذَاتَ يَوْمٍ يَا عَبْدَ اللَّهِ أَحْبِبْ فِي اللَّهِ وَأَبْغِضْ فِي اللَّهِ وَوَالِ فِي اللَّهِ وَعَادِ فِي اللَّهِ فَإِنَّهُ لَا تُنَالُ وَلَايَةُ اللَّهِ إِلَّا بِذَلِكَ وَلَا يَجِدُ رَجُلٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ وَإِنْ كَثُرَتْ صَلَاتُهُ وَصِيَامُهُ حَتَّى يَكُونَ كَذَلِكَ وَقَدْ صَارَتْ مُوَاخَاةُ النَّاسِ يَوْمَكُمْ‏ هَذَا أَكْثَرُهَا فِي‏ الدُّنْيَا عَلَيْهَا يَتَوَادُّونَ وَعَلَيْهَا يَتَبَاغَضُونَ وَذَلِكَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً فَقَالَ‏ لَهُ وَكَيْفَ لِي أَنْ أَعْلَمَ أَنِّي قَدْ وَالَيْتُ وَعَادَيْتُ فِي اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ فَمَنْ وَلِيُّ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ حَتَّى أُوَالِيَهُ وَمَنْ عَدُوُّهُ حَتَّى أُعَادِيَهُ فَأَشَارَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم إِلَى عَلِيٍّ علیه السلام فَقَالَ أَ تَرَى هَذَا فَقَالَ بَلَى قَالَ وَلِيُّ هَذَا وَلِيُّ اللَّهِ فَوَالِهِ وَعَدُوُّ هَذَا عَدُوُّ اللَّهِ فَعَادِهِ وَالِ وَلِيَّ هَذَا وَلَوْ أَنَّهُ قَاتِلُ أَبِيكَ وَوَلَدِكَ وَعَادِ عَدُوَّ هَذَا وَلَوْ أَنَّهُ أَبُوكَ وَوَلَدُكَ.

الخصال، ج2، ص429، ح7: عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنْ آبَائِهِ، عَنْ عَلِيٍّ علیه السلام قَالَ: كَانَ لِي عَشْرٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم لَمْ يُعْطَهُنَّ أَحَدٌ قَبْلِي وَلَا يُعْطَاهُنَ‏ أَحَدٌ بَعْدِي‏ قَالَ لِي يَا عَلِيُّ أَنْتَ أَخِي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَنْتَ أَقْرَبُ النَّاسِ مِنِّي مَوْقِفاً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمَنْزِلِي وَمَنْزِلُكَ فِي الْجَنَّةِ مُتَوَاجِهَيْنِ كَمَنْزِلِ الْأَخَوَيْنِ وَأَنْتَ الْوَصِيُّ وَأَنْتَ الْوَلِيُّ وَأَنْتَ الْوَزِيرُ وَعَدُوُّكَ عَدُوِّي وَعَدُوِّي عَدُوُّ اللَّهِ وَوَلِيُّكَ وَلِيِّي وَوَلِيِّي وَلِيُّ اللَّهِ.

الأمالي (للصدوق)، ص124، ح5: عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ يَقُولُ‏ سَمِعْتُ‏ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: يَقُولُ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام يَا عَلِيُّ أَنْتَ أَخِي وَوَصِيِّي وَوَارِثِي وَخَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي فِي حَيَاتِي وَبَعْدَ وَفَاتِي مُحِبُّكَ مُحِبِّي وَمُبْغِضُكَ مُبْغِضِي‏ وَعَدُوُّكَ‏ عَدُوِّي وَوَلِيُّكَ وَلِيِّي.

الأمالي (للصدوق)، ص57، ح10: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صلّی الله علیه و آله و سلّم:‏ إِنَّ عَلِيّاً وَصِيِّي وَخَلِيفَتِي وَزَوْجَتُهُ فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ابْنَتِي وَالْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَلَدَايَ مَنْ وَالاهُمْ فَقَدْ وَالانِي وَمَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَانِي وَمَنْ نَاوَاهُمْ فَقَدْ نَاوَانِي وَمَنْ جَفَاهُمْ فَقَدْ جَفَانِي وَمَنْ بَرَّهُمْ‏ فَقَدْ بَرَّنِي‏ وَصَلَ اللَّهُ مَنْ وَصَلَهُمْ وَقَطَعَ مَنْ قَطَعَهُمْ وَنَصَرَ مَنْ أَعَانَهُمْ وَخَذَلَ مَنْ خَذَلَهُمْ اللَّهُمَّ مَنْ كَانَ لَهُ مِنْ أَنْبِيَائِكَ وَرُسُلِكَ ثَقَلٌ وَأَهْلُ بَيْتٍ فَعَلِيٌّ وَفَاطِمَةُ وَالْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ أَهْلُ بَيْتِي وَثَقَلِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً.

الأمالي (للصدوق)، ص486، ح18: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم كَانَ جَالِساً ذَاتَ يَوْمٍ وَعِنْدَهُ عَلِيٌّ وَفَاطِمَةُ وَالْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ علیهم السلام فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَأَكْرَمُ النَّاسِ عَلَيَّ فَأَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُمْ وَأَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُمْ وَوَالِ مَنْ وَالاهُمْ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُمْ وَأَعِنْ مَنْ أَعَانَهُمْ وَاجْعَلْهُمْ مُطَهَّرِينَ مِنْ كُلِّ رِجْسٍ مَعْصُومِينَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ وَأَيِّدْهُمْ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْكَ ثُمَّ قَالَ صلّی الله علیه و آله و سلّم يَا عَلِيُّ أَنْتَ إِمَامُ أُمَّتِي وَخَلِيفَتِي عَلَيْهَا بَعْدِي وَأَنْتَ قَائِدُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْجَنَّةِ وَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى ابْنَتِي فَاطِمَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى نَجِيبٍ مِنْ نُورٍ عَنْ يَمِينِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَعَنْ يَسَارِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَبَيْنَ يَدَيْهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَخَلْفَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ تَقُودُ مُؤْمِنَاتِ أُمَّتِي‏ إِلَى‏ الْجَنَّةِ فَأَيُّمَا امْرَأَةٍ صَلَّتْ فِي الْيَوْمِ وَاللَّيْلَةِ خَمْسَ صَلَوَاتٍ وَصَامَتْ شَهْرَ رَمَضَانَ وَحَجَّتْ بَيْتَ اللَّهِ الْحَرَامَ وَزَكَّتْ مَالَهَا وَأَطَاعَتْ زَوْجَهَا وَوَالَتْ عَلِيّاً بَعْدِي دَخَلَتِ الْجَنَّةَ بِشَفَاعَةِ ابْنَتِي فَاطِمَةَ وَإِنَّهَا لَسَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم أَ هِيَ سَيِّدَةٌ لِنِسَاءِ عَالَمِهَا فَقَالَ صلّی الله علیه و آله و سلّم: ذَاكَ‏ لِمَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ فَأَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَهِيَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ وَإِنَّهَا لَتَقُومُ فِي مِحْرَابِهَا فَيُسَلِّمُ عَلَيْهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَيُنَادُونَهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ الْمَلَائِكَةُ مَرْيَمَ فَيَقُولُونَ يَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمِينَ‏ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى عَلِيٍّ علیه السلام فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَهِيَ نُورُ عَيْنِي وَثَمَرَةُ فُؤَادِي يَسُوؤُنِي مَا سَاءَهَا وَيَسُرُّنِي مَا سَرَّهَا وَإِنَّهَا أَوَّلُ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَأَحْسِنْ إِلَيْهَا بَعْدِي وَأَمَّا الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ فَهُمَا ابْنَايَ وَرَيْحَانَتَايَ وَهُمَا سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلْيُكْرَمَا عَلَيْكَ كَسَمْعِكَ وَبَصَرِكَ ثُمَّ رَفَعَ صلّی الله علیه و آله و سلّم يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ أَنِّي مُحِبٌّ لِمَنْ أَحَبَّهُمْ وَمُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضَهُمُ وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُمْ وَعَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَوَلِيٌّ لِمَنْ وَالاهُمْ.

[8]. شرح نهج البلاغة (لابن أبي الحديد)، ج4، ص58: وأَرَادَ زِيَادٌ أَنْ يَعْرِضَ أَهْلَ اَلْكُوفَةِ أَجْمَعِينَ عَلَى البَراءَةِ مِن عَلِيٍّ علیه السلام وَلَعنَهُ وَأن يَقتُلَ كُلُّ مَنِ امتَنَعَ مِن ذلِكَ وَيُخَرِّبُ مَنزِلَهُ فَضَرَبَهُ اللَّهُ ذَلِكَ اَلْيَوْمَ بِالطَّاعُونِ فَمَاتَ لاَ رَحِمَهُ اللَّهُ بَعْدَ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ وذلِكَ في خِلافَةِ مُعاوِيَةَ وَكَانَ اَلْحَجَّاجُ لَعَنَهُ اَللَّهُ يَلعَنُ عَلِيّاً علیه السلام ويَأْمُرُ بِلَعْنِهِ وقالَ لَهُ مُتَعَرِّضٌ بِهِ يَوماً وَهُوَ رَاكِبٌ أَيُّهَا الأَميرُ إِنَّ أهلي عقونِي فَسَمَّوْنِي عَلِيّاً فَغَيِّر اسمي وَصَلَنِي بِما أَتَبَلَّغُ بِهِ فَإِنِّي فَقيرٌ فَقَالَ لِلُطْفِ مَا تَوَصَّلْتَ بِهِ قَدْ سَمَّيْتُكَ كَذَا ووليتُكَ اَلْعَمَلَ اَلْفُلاَنِيَّ فَاشْخَصْ إِلَيْهِ.

تاريخ مدينة دمشق، ج41، ص480: قَالَ قتيبة بْن سَعِيدٍ: سَمِعْتُ اَللَّيْثَ بْنَ سَعْدٍ يَقُولُ: قَالَ عَلِيُّ بْنُ رَبَاحٍ: لاَ أَجْعَلُ فِي حِلٍ مَنْ سَمَّانِي عَلِيّاً فَإِنَّ اِسْمِي عَلِيّ.

تاريخ مدينة دمشق، ج41، ص480: قَالَ سلمة بْن شَبِيبٍ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلْمُقْرِئَ يَقُولُ: كَانَتْ بَنُو أُمَيَّةَ إِذَا سَمِعُوا بِمَوْلُودٍ اِسْمُهُ عَلِيٌ قَتَلُوهُ فَبَلَغَ ذلِكَ رَباحاً فَقالَ هُوَ عَلِيٌ وكانَ يَغْضَبُ مِن عَلِيٍ ويُحْرِجُ مَنْ سَمَّاهُ بِه.

شرح نهج البلاغة (لابن أبي الحديد)، ج11، ص45: ثُمَّ كَتَبَ إِلَى عُمَّالِهِ نُسْخَةً وَاحِدَةً إِلَى جَمِيعِ اَلْبُلْدَانِ اُنْظُرُوا مَنْ قامَتْ عَلَيهِ الْبَيِّنَةُ انَّه يُحِبُّ عَلِيّاً وَأَهلَ بَيتِهِ فَامْحُوهُ مِنَ الدِّيوَانِ وأَسْقِطُوا عَطَاءَهُ وَرِزْقَهُ وَشَفَعَ ذلِكَ بِنُسْخَةٍ أُخْرَى مَنِ اِتَّهَمَتُوهُ بِمُوَالاةِ هَؤُلاءِ القَوْمِ فَنَكَلُوا بِه وَاهْدِمُوا دَارَهُ فَلَمْ يَكُنِ الْبَلاءُ أشَدَّ ولا أَكْثَرَ مِنْهُ بِالعِراقِ وَلا سِيَّما بِالكُوفَةِ حَتَّى إنَّ اَلرَّجُلَ مِن شِيعَةِ عَلِيٍ علیه السلام لَيَأْتِيهِ مَنْ يَثِقُ بِهِ فَيَدخُلُ بَيتَهُ فَيُلْقَى إِلَيْهِ سِرُّهُ وَيُخافُ مِن خادِمِهِ وَمَملوكِهِ وَلا يُحَدِّثُهُ حَتَّى يَأخُذَ عَلَيهِ الايمان اَلْغَلِيظَةَ لَيَكْتُمَنَّ عَلَيْهِ فَظَهَرَ حَدِيثٌ كَثِيرٌ مَوضُوعٌ وبِهْتَانِ مُنْتَشِرٌ وَمَضَى عَلَى ذَلِكَ الْفُقَهَاءُ وَالْقُضَاةُ والْوُلاةُ وكانَ أعظَمَ النَّاسِ فِي ذلِكَ بَلِيَّةٌ القُرَّاءُ الْمُرَاءُونَ والمُسْتَضْعَفُونَ الَّذِينَ يُظْهِرُونَ الخُشوعَ وَالنُّسُكَ فَيَفْتَعِلُونَ الْأَحَادِيثَ لِيَحْظَوْا بِذَلِكَ عِنْدَ وُلاتِهِم ويَقْرَبُوا مَجَالِسَهُمْ ويُصِيبُوا بِهِ الأمْوَالَ والضِّيَاعَ وَالمَنازِلَ حَتَّى انْتَقَلَتْ تِلْك الْأَخْبَارُ والْأَحَادِيثُ إلى أَيْدِي الدَّيَّانينَ الَّذينَ لا يَسْتَحِلُّونَ الْكَذِبَ والْبُهْتَانَ فَقَبِلُوهَا وَرَوُوهَا وَهُمْ يَظُنُّونَ أَنَّهَا حَقٌ وَلَو عَلِمُوا انَّها باطِلَةٌ لِما رَوَوْها ولا تَدينُوا بِها.

[9]. إلزام الناصب، ج2، ص173: قَالَ أَمیرُ المُؤمنینَ علیه السلام (في خطبة البیان):... وَلا يَزالُ السُّفيانِيُّ يَقتُلُ كُلَّ مَنِ اسمُهُ مُحَمَّدٌ وَعَلِيٌ وَحَسَنٌ وَحُسَينٌ وَفاطِمَةُ وَجَعفَرٌ ومُوسَى وزَيْنَبُ وخَدِيجَةُ ورُقْيَةُ بُغضاً وحَنْقاً لآِلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام ثُمَّ يُبْعَثُ فِي جَمِيعِ الْبُلْدَانِ فَيُجْمَعُ لَهُ الأَطْفَالُ ويُغْلِي لَهُمُ الزَّيْتَ فَيَقُولُ لَهُ الْأَطْفَالُ إِنْ كَانَ آبَاؤُنَا عَصَوْكَ نَحْنُ فَمَا ذَنْبُنَا فَيَأْخُذُ كُلُّ مَنِ اِسْمُهُ عَلَى مَا ذَكَرْتَ فَيُغْلِيهِمْ فِي اَلزَّيْتِ ثُمَّ يَسِيرُ إِلَى كُوفَانِكُمْ هَذِهِ فَيَدُورُ فِيهَا كَمَا تَدُورُ اَلدَّوَامَةُ فَيُفْعَلُ بِالرِّجَالِ كَمَا يُفْعَلُ بِالأَطْفَالِ ويُصْلَبُ على بابِها كُلُّ مَنِ اسمُهُ حَسَنٌ وَحُسينٌ ثُمَّ يَسِيرُ إِلَى الْمَدِينَةِ فَيَنْهَبُهَا في ثَلاثَةِ أَيَّامٍ ويُقتَلُ فيها خَلقٌ كَثِيرٌ وَيُصْلَبُ علَى مَسْجِدِها كُلُّ مَنِ اسْمُهُ حَسَنٌ وحسينٌ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَغْلِي دِمَاؤُهُمْ كَمَا غَلَى دَمُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا فَإِذَا رَأَى ذلِكَ الأمْرَ أَيْقَنَ بِالهَلاكِ فَيُوَلِّي هَارِباً ويَرْجِعُ مُنْهَزِماً إِلَى الشَّامِ فَلا يُرَى فِي طَرِيقِهِ أَحَدٌ يُخَالِفُ عَلَيْهِ إِذَا دَخَلَ عَلَيْهِ فَإِذَا دَخَلَ إِلَى بَلَدِهِ اعْتَكَفَ عَلَى شُرْبِ الخَمْرِ وَالمَعاصِي وَيَأمُرُ أصحابَهُ بِذلِكَ فَيُخرِجُ السُّفْيَانِيُّ وَبِيدِهِ حَربَةً وَيَأمُرُ بِالامْرَأَةِ فَيَدْفَعُهَا إلى بَعْضِ أَصْحَابِهِ فَيَقُولُ لَهُ افْجَرْ بِهَا فِي وَسَطِ الطَّرِيقِ فَيُفْعَلُ بِها ثُمَّ يَبْقُرُ بِبَطْنِهَا ويَسْقُطُ الجَنينُ مِن بَطنِ أُمِّهِ فَلا يَقدِرُ أَحَدٌ يُنكِرُ عَلَيهِ ذلِكَ قَالَ فَعِنْدَهَا تَضْطَرِبُ الْمَلائِكَةُ فِي السَّمَاوَاتِ وَيَأْذَنُ اللَّهُ بِخُرُوجِ القَائِمِ مِن ذُرِّيَّتي وَهُوَ صَاحِبُ الزَّمانِ ثُمَّ يُشَيِّعُ خَبَرَهُ فِي كُلِّ مَكَانٍ فَيَنْزِلُ حِينئِذٍ جَبْرَائِيلُ عَلَى صَخْرَةِ بَيْتِ اَلْمَقْدِسِ فَيَصِيحُ فِي أهْلِ الدُّنْيَا قَدْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً، الخبر.

[10]. عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص258، ح17: عَنِ النُّعْمَانِ‏ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام: سَيُقْتَلُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ بِالسَّمِّ ظُلْماً اسْمُهُ اسْمِي وَاسْمُ أَبِيهِ اسْمُ ابْنِ عِمْرَانَ مُوسَى علیه السلام أَلَا فَمَنْ زَارَهُ فِي غُرْبَتِهِ غَفَرَ اللَّهُ تَعَالَى ذُنُوبَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْهَا وَمَا تَأَخَّرَ وَلَوْ كَانَتْ مِثْلَ عَدَدِ النُّجُومِ وَقَطْرِ الْأَمْطَارِ وَوَرَقِ الْأَشْجَارِ.

عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص259، ح19: عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى علیهم السلام يَقُولُ‏ مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي علیه السلام بِطُوسَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَمَا تَأَخَّرَ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نُصِبَ لَهُ مِنْبَرٌ بِحِذَاءِ مِنْبَرِ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم حَتَّى يَفْرُغَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ حِسَابِ الْعِبَادِ.

عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص261، ح27: عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ: قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام:‏ إِنِّي سَأُقْتَلُ‏ بِالسَّمِ‏ مَظْلُوماً فَمَنْ زَارَنِي عَارِفاً بِحَقِّي غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَمَا تَأَخَّرَ.

عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص255، ح4: قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم:‏ سَيُدْفَنُ بَضْعَةٌ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَا يَزُورُهَا مُؤْمِنٌ إِلَّا أَوْجَبَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ الْجَنَّةَ وَحَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النَّارِ.

عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص257، ح13: عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام مَا لِمَنْ زَارَ وَالِدَكَ علیه السلام بِخُرَاسَانَ قَالَ: الْجَنَّةُ وَاللَّهِ الْجَنَّةُ وَاللَّهِ.

عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص258، ح16: عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام يَقُولُ‏: مَا زَارَنِي أَحَدٌ مِنْ أَوْلِيَائِي عَارِفاً بِحَقِّي إِلَّا تَشَفَّعْتُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.

عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص257، ح10: عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ قَالَ: قَرَأْتُ كِتَابَ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام أَبْلِغْ شِيعَتَنَا أَنَّ زِيَارَتِي تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ أَلْفَ حِجَّةٍ قَالَ فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام ابْنِهِ أَلْفَ حِجَّةٍ قَالَ إِي وَاللَّهِ أَلْفَ أَلْفِ حِجَّةٍ لِمَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ.

[11]. عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص260، ح21: عَنْ أَبِي الصَّلْتِ الْهَرَوِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ الرِّضَا علیه السلام فَدَخَلَ عَلَيْهِ قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ‏ قُمَ‏ فَسَلَّمُوا عَلَيْهِ فَرَدَّ عَلَيْهِمْ وَقَرَّبَهُمْ ثُمَّ قَالَ لَهُمُ الرِّضَا علیه السلام مَرْحَباً بِكُمْ وَأَهْلاً فَأَنْتُمْ شِيعَتُنَا حَقّاً وَسَيَأْتِي عَلَيْكُمْ يَوْمٌ تَزُورُونِي فِيهِ تُرْبَتِي بِطُوسَ أَلَا فَمَنْ زَارَنِي وَهُوَ عَلَى غُسْلٍ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ.

[12]. كامل الزيارات، ص190، ح4: عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ يُرِيدُ زِيَارَةَ الْحُسَيْنِ علیه السلام شَيَّعَتْهُ سَبْعُمِائَةِ مَلَكٍ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهِ وَمِنْ تَحْتِهِ وَعَنْ يَمِينِهِ وَعَنْ شِمَالِهِ وَمِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ حَتَّى يُبْلِغُوهُ مَأْمَنَهُ فَإِذَا زَارَ الْحُسَيْنَ علیه السلام نَادَاهُ مُنَادٍ قَدْ غُفِرَ لَكَ فَاسْتَأْنِفِ‏ الْعَمَلَ‏ ثُمَّ يَرْجِعُونَ مَعَهُ مُشَيِّعِينَ لَهُ إِلَى مَنْزِلِهِ فَإِذَا صَارُوا إِلَى مَنْزِلِهِ قَالُوا نَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ فَلَا يَزَالُونَ يَزُورُونَهُ إِلَى يَوْمِ مَمَاتِهِ ثُمَّ يَزُورُونَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ علیه السلام فِي كُلِّ يَوْمٍ وَثَوَابُ ذَلِكَ لِلرَّجُلِ.

كامل الزيارات، ص132، ح1: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ ثُوَيْرِ بْنِ أَبِي فَاخِتَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:‏ يَا حُسَيْنُ مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ يُرِيدُ زِيَارَةَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ علیهما السلام إِنْ كَانَ مَاشِياً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَمَحَى عَنْهُ سَيِّئَةً حَتَّى إِذَا صَارَ فِي الْحَائِرِ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِينَ الْمُنْتَجَبِينَ الْمُفْلِحينَ الْمُنْجِحِينَ حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِكَهُ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِينَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَكٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَيَقُولُ لَكَ اسْتَأْنِفِ‏ الْعَمَلَ‏ فَقَدْ غُفِرَ لَكَ مَا مَضَى.

كامل الزيارات، ص292، ح8: عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ‏: عَجَباً لِأَقْوَامٍ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ شِيعَةٌ لَنَا وَيُقَالُ إِنَّ أَحَدَهُمْ يَمُرُّ بِهِ دَهْرَهُ وَلَا يَأْتِي قَبْرَ الْحُسَيْنِ علیه السلام جَفَاءً مِنْهُ وَتَهَاوُناً وَعَجْزاً وَكَسَلاً تَهَاوَنَ وَعَجَزَ وَكَسِلَ أَمَا وَاللَّهِ لَوْ يَعْلَمُ مَا فِيهِ مِنَ الْفَضْلِ مَا تَهَاوَنَ وَلَا كَسِلَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَمَا فِيهِ مِنَ الْفَضْلِ قَالَ فَضْلٌ وَخَيْرٌ كَثِيرٌ أَمَا أَوَّلُ مَا يُصِيبُهُ أَنْ يُغْفَرَ لَهُ مَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ وَيُقَالَ لَهُ اسْتَأْنِفِ‏ الْعَمَلَ‏.

كامل الزيارات، ص153، ح4: عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ:‏ فَإِذَا انْقَلَبْتَ مِنْ عِنْدِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ علیه السلام نَادَاكَ مُنَادٍ لَوْ سَمِعْتَ مَقَالَتَهُ لَأَقَمْتَ عُمُرَكَ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ علیه السلام وَهُوَ يَقُولُ طُوبَى لَكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ قَدْ غَنِمْتَ وَسَلِمْتَ قَدْ غُفِرَ لَكَ مَا سَلَفَ فَاسْتَأْنِفِ‏ الْعَمَلَ‏ وَذَكَرَ الْحَدِيثَ بِطُولِهِ.

[13]. مصادقة الإخوان، ص32، ح2: عَنْ مُيَسِّرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي علیه السلام قَالَ لِي: أَ تَخْلُونَ وَتُحَدِّثُونَ وَتَقُولُونَ مَا شِئْتُمْ؟ فَقُلْتُ: إِي وَاللَّهِ لَنَخْلُو وَنَتَحَدَّثُ وَنَقُولُ مَا شِئْنَا. فَقَالَ: أَمَا وَاللَّهِ لَوَدِدْتُ‏ أَنِّي‏ مَعَكُمْ‏ فِي بَعْضِ تِلْكَ الْمَوَاطِنِ أَمَا وَاللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّ رِيحَكُمْ وَأَرْوَاحَكُمْ وَإِنَّكُمْ عَلَى دِينِ اللَّهِ وَدِينِ مَلَائِكَتِهِ فَأَعِينُونَا بِوَرَعٍ وَاجْتِهَادٍ.

قرب الإسناد، ص36، ح117: عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ لِفُضَيْلٍ: «تَجْلِسُونَ وَتُحَدِّثُونَ؟» قَالَ: نَعَمْ، جُعِلْتُ فِدَاكَ. قَالَ: «إِنَّ تِلْكَ الْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا، فَأَحْيُوا أَمْرَنَا يَا فُضَيْلُ، فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْيَا أَمْرَنَا. يَا فُضَيْلُ، مَنْ ذَكَرَنَا- أَوْ ذُكِرْنَا عِنْدَهُ- فَخَرَجَ مِنْ عَيْنِهِ‏ مِثْلُ‏ جَنَاحِ‏ الذُّبَابِ، غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَلَوْ كَانَتْ أَكْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ».

مصادقة الإخوان، ص34، ح5: عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: أَ تَتَجَالَسُونَ؟ قُلْتُ: نَعَمْ قَالَ: وَاهاً لِتِلْكَ‏ الْمَجَالِسِ‏.

الكافي، ج8، ص229، ح292: عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْبَصْرِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ‏: تَقْعُدُونَ‏ فِي‏ الْمَكَانِ‏ فَتُحَدِّثُونَ وَتَقُولُونَ مَا شِئْتُمْ وَتَتَبَرَّءُونَ مِمَّنْ شِئْتُمْ وَتَوَلَّوْنَ مَنْ شِئْتُمْ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَهَلِ الْعَيْشُ إِلَّا هَكَذَا.

المحاسن، ج1، ص163، ح113: عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ‏: وَاللَّهِ إِنِّي‏ لَأُحِبُ‏ رِيحَكُمْ‏ وَأَرْوَاحَكُمْ وَرُؤْيَتَكُمْ وَزِيَارَتَكُمْ وَإِنِّي لَعَلَى دِينِ اللَّهِ وَدِينِ مَلَائِكَتِهِ فَأَعِينُوا عَلَى ذَلِكَ بِوَرَعٍ وَأَنَا فِي الْمَدِينَةِ بِمَنْزِلَةِ الشَّعْرَةِ أَتَقَلْقَلُ حَتَّى أَرَى الرَّجُلَ مِنْكُمْ فَأَسْتَرِيحَ إِلَيْهِ‏.

[14]. الكافي، ج1، ص166، ح2: عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً نَكَتَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةً مِنْ نُورٍ وَفَتَحَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ وَوَكَّلَ بِهِ مَلَكاً يُسَدِّدُهُ وَإِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ سُوءاً نَكَتَ فِي قَلْبِهِ‏ نُكْتَةً سَوْدَاءَ وَسَدَّ مَسَامِعَ قَلْبِهِ وَوَكَّلَ بِهِ شَيْطَاناً يُضِلُّهُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ‏ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ‏ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ‏ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ.

الخصال، ج1، ص20، ح70: عَنِ السَّرِيِّ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً عَجَّلَ عُقُوبَتَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ سُوءاً أَمْسَكَ عَلَيْهِ ذُنُوبَهُ حَتَّى يُوَافِيَ بِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ.

الكافي، ج2، ص268، ح1: عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: كَانَ أَبِي علیه السلام يَقُولُ‏ مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ‏ مِنْ‏ خَطِيئَةٍ إِنَّ الْقَلْبَ لَيُوَاقِعُ الْخَطِيئَةَ فَمَا تَزَالُ بِهِ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَيْهِ فَيُصَيِّرَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ.

الكافي، ج2، ص271، ح13: عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ‏ إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِي قَلْبِهِ‏ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَإِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً.

الكافي، ج2، ص273، ح20: عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ: مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَفِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ بَيْضَاءُ فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِي النُّكْتَةِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِكَ السَّوَادُ وَإِنْ تَمَادَى فِي الذُّنُوبِ‏ زَادَ ذَلِكَ السَّوَادُ حَتَّى يُغَطِّيَ الْبَيَاضَ فَإِذَا غَطَّى الْبَيَاضَ لَمْ‏ يَرْجِعْ‏ صَاحِبُهُ‏ إِلَى خَيْرٍ أَبَداً وَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ: كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ.

الكافي، ج2، ص275، ح28: عَنْ يُونُسَ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام علَا وَجَعَ أَوْجَعُ‏ لِلْقُلُوبِ‏ مِنَ الذُّنُوبِ وَلَا خَوْفَ أَشَدُّ مِنَ الْمَوْتِ وَكَفَى بِمَا سَلَفَ تَفَكُّراً وَكَفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظاً.

علل الشرائع، ج1، ص81، ح1: عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام: عمَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ‏ إِلَّا لِقَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَمَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِكَثْرَةِ الذُّنُوبِ.

[15]. من لا يحضره الفقيه، ج4، ص404، ح5870: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ الْبَاقِرُ علیه السلام:‏... .

الكافي، ج8، ص307، ح477: عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام:‏ كَانَتِ الْفُقَهَاءُ وَالْعُلَمَاءُ إِذَا كَتَبَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ كَتَبُوا بِثَلَاثَةٍ لَيْسَ‏ مَعَهُنَ‏ رَابِعَةٌ مَنْ كَانَتْ هِمَّتُهُ آخِرَتَهُ كَفَاهُ اللَّهُ هَمَّهُ مِنَ الدُّنْيَا وَمَنْ أَصْلَحَ سَرِيرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِيَتَهُ وَمَنْ أَصْلَحَ فِيمَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ أَصْلَحَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى فِيمَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ النَّاسِ.

الأمالي (للمفيد)، ص214، ح6: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَاسِينَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیه السلام يَقُولُ‏: مَا يَنْفَعُ‏ الْعَبْدَ يُظْهِرُ حَسَناً وَيُسِرُّ سَيِّئاً أَلَيْسَ إِذَا رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ عَلِمَ أَنَّهُ لَيْسَ كَذَلِكَ وَاللَّهُ تَعَالَى يَقُولُ: بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ إِنَّ السَّرِيرَةَ إِذَا صَلَحَتْ قَوِيَتِ الْعَلَانِيَةُ.

عيون الحكم والمواعظ، ص479: قَالَ أَميرُ المُؤمنينَ علیه السلام: مَا أَقْبَحَ بِالْإِنْسَانِ‏ بَاطِناً عَلِيلاً وَظَاهِراً جَمِيلاً.

نهج البلاغة، ص215، ح154: (ومن خطبة له علیه السلام): وَنَاظِرُ قَلْبِ‏ اللَّبِيبِ‏ بِهِ‏ يُبْصِرُ أَمَدَهُ وَيَعْرِفُ غَوْرَهُ‏ وَنَجْدَهُ‏ دَاعٍ دَعَا وَرَاعٍ رَعَى فَاسْتَجِيبُوا لِلدَّاعِي وَاتَّبِعُوا الرَّاعِيَ قَدْ خَاضُوا بِحَارَ الْفِتَنِ وَأَخَذُوا بِالْبِدَعِ دُونَ السُّنَنِ وَأَرَزَ الْمُؤْمِنُونَ وَنَطَقَ الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ نَحْنُ الشِّعَارُ وَالْأَصْحَابُ وَالْخَزَنَةُ وَالْأَبْوَابُ وَلَا تُؤْتَى الْبُيُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَيْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّيَ سَارِقاً فِيهِمْ كَرَائِمُ‏ الْقُرْآنِ وَهُمْ كُنُوزُ الرَّحْمَنِ إِنْ نَطَقُوا صَدَقُوا وَإِنْ صَمَتُوا لَمْ يُسْبَقُوا فَلْيَصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ وَلْيُحْضِرْ عَقْلَهُ وَلْيَكُنْ مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ مِنْهَا قَدِمَ وَإِلَيْهَا يَنْقَلِبُ‏ فَالنَّاظِرُ بِالْقَلْبِ الْعَامِلُ بِالْبَصَرِ يَكُونُ مُبْتَدَأُ عَمَلِهِ أَنْ يَعْلَمَ أَ عَمَلُهُ عَلَيْهِ أَمْ لَهُ فَإِنْ كَانَ لَهُ مَضَى فِيهِ وَإِنْ كَانَ عَلَيْهِ وَقَفَ عَنْهُ فَإِنَّ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ طَرِيقٍ فَلَا يَزِيدُهُ بُعْدُهُ عَنِ الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ إِلَّا بُعْداً مِنْ حَاجَتِهِ وَالْعَامِلُ بِالْعِلْمِ كَالسَّائِرِ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ فَلْيَنْظُرْ نَاظِرٌ أَ سَائِرٌ هُوَ أَمْ رَاجِعٌ وَاعْلَمْ أَنَّ لِكُلِّ ظَاهِرٍ بَاطِناً عَلَى مِثَالِهِ فَمَا طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ وَمَا خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُهُ وَقَدْ قَالَ الرَّسُولُ الصَّادِقُ صلّی الله علیه و آله و سلّم إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْعَبْدَ وَيُبْغِضُ عَمَلَهُ وَيُحِبُّ الْعَمَلَ وَيُبْغِضُ بَدَنَهُ وَاعْلَمْ أَنَّ لِكُلِّ عَمَلٍ نَبَاتاً وَكُلُّ نَبَاتٍ لَا غِنَى بِهِ عَنِ الْمَاءِ وَالْمِيَاهُ مُخْتَلِفَةٌ فَمَا طَابَ سَقْيُهُ طَابَ غَرْسُهُ وَحَلَتْ ثَمَرَتُهُ وَمَا خَبُثَ سَقْيُهُ خَبُثَ غَرْسُهُ وَأَمَرَّتْ ثَمَرَتُه‏.

[16]. الكافي، ج4، ص589، ح8: عَنْ حَنَانٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:‏ يَا سَدِيرُ تَزُورُ قَبْرَ الْحُسَيْنِ علیه السلام فِي كُلِّ يَوْمٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَا قَالَ فَمَا أَجْفَاكُمْ قَالَ فَتَزُورُونَهُ فِي كُلِّ جُمْعَةٍ قُلْتُ لَا قَالَ فَتَزُورُونَهُ فِي كُلِّ شَهْرٍ قُلْتُ لَا قَالَ فَتَزُورُونَهُ فِي كُلِّ سَنَةٍ قُلْتُ قَدْ يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ يَا سَدِيرُ مَا أَجْفَاكُمْ لِلْحُسَيْنِ علیه السلام أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ أَلْفَيْ أَلْفِ مَلَكٍ شُعْثٌ غُبْرٌ يَبْكُونَ وَيَزُورُونَ لَا يَفْتُرُونَ وَمَا عَلَيْكَ يَا سَدِيرُ أَنْ تَزُورَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ علیه السلام فِي كُلِّ جُمْعَةٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ وَفِي كُلِّ يَوْمٍ مَرَّةً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُ فَرَاسِخَ كَثِيرَةً فَقَالَ لِي اصْعَدْ فَوْقَ‏ سَطْحِكَ‏ ثُمَ‏ تَلْتَفِتُ يَمْنَةً وَيَسْرَةً ثُمَّ تَرْفَعُ رَأْسَكَ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ انْحُ نَحْوَ الْقَبْرِ وَتَقُولُ: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ تُكْتَبُ لَكَ زَوْرَةٌ وَالزَّوْرَةُ حَجَّةٌ وَعُمْرَةٌ قَالَ سَدِيرٌ فَرُبَّمَا فَعَلْتُ فِي الشَّهْرِ أَكْثَرَ مِنْ عِشْرِينَ مَرَّةً.

كامل الزيارات، ص287، ح2: عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:‏ يَا سَدِيرُ وَمَا عَلَيْكَ أَنْ تَزُورَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ علیه السلام فِي كُلِّ جُمُعَةٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ وَفِي كُلِّ يَوْمٍ مَرَّةً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُ فَرَاسِخَ كَثِيرَةً فَقَالَ تَصْعَدُ فَوْقَ سَطْحِكَ ثُمَّ تَلْتَفِتُ يَمْنَةً وَيَسْرَةً ثُمَّ تَرْفَعُ رَأْسَكَ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَ‏ تَتَحَرَّى‏ نَحْوَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ علیه السلام ثُمَّ تَقُولُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ يُكْتَبُ لَكَ زَوْرَةً وَالزَّوْرَةُ حِجَّةٌ وَعُمْرَةٌ قَالَ سَدِيرٌ فَرُبَّمَا فَعَلْتُهُ فِي النَّهَارِ أَكْثَرَ مِنْ عِشْرِينَ مَرَّةً.

كامل الزيارات، ص288، ح6: عَنْ أَبِي أَحْمَدَ عَمَّنْ رَوَاهُ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: إِذَا بَعُدَتْ عَلَيْكَ الشُّقَّةُ وَنَأَتْ بِكَ الدَّارُ فَلْتَعْلُ عَلَى أَعْلَى مَنْزِلِكَ وَلْتُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ فَلْتُومِ بِالسَّلَامِ‏ إِلَى‏ قُبُورِنَا فَإِنَّ ذَلِكَ يَصِلُ إِلَيْنَا.

[17]. كامل الزيارات، ص178.

[18]. تهذيب الأحكام، ج2، ص109، ح179: عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِذَا انْحَرَفْتَ عَنْ صَلَاةٍ مَكْتُوبَةٍ فَلَا تَنْحَرِفْ‏ إِلَّا بِانْصِرَافِ لَعْنِ بَنِي أُمَيَّةَ.

[19]. الكافي، ج3، ص342، ح10: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ ثُوَيْرٍ وَأَبِي سَلَمَةَ السَّرَّاجِ قَالا سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَهُوَ يَلْعَنُ‏ فِي‏ دُبُرِ كُلِّ مَكْتُوبَةٍ أَرْبَعَةً مِنَ الرِّجَالِ وَأَرْبَعاً مِنَ النِّسَاءِ فُلَانٌ وَفُلَانٌ وَفُلَانٌ وَمُعَاوِيَةُ وَيُسَمِّيهِمْ وَفُلَانَةُ وَفُلَانَةُ وَهِنْدٌ وَأُمُّ الْحَكَمِ أُخْتُ مُعَاوِيَةَ.

تفسير الإمام العسكري علیه السلام، ص47، ح21: [ثُمَ‏] قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام‏ طُوبَى لِلَّذِينَ هُمْ كَمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: يَحْمِلُ هَذَا الْعِلْمَ مِنْ كُلِّ خَلَفٍ عُدُولُهُ، يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ، وَانْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ‏ وَتَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ‏. فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي عَاجِزٌ بِبَدَنِي عَنْ نُصْرَتِكُمْ، وَلَسْتُ أَمْلِكُ إِلَّا الْبَرَاءَةَ مِنْ أَعْدَائِكُمْ، وَاللَّعْنَ عَلَيْهِمْ، فَكَيْفَ حَالِي فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ علیه السلام: حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ علیهم السلام، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم [أَنَّهُ‏] قَالَ: مَنْ ضَعُفَ عَنْ نُصْرَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ، فَلَعَنَ فِي خَلَوَاتِهِ أَعْدَاءَنَا، بَلَّغَ اللَّهُ صَوْتَهُ جَمِيعَ الْأَمْلَاكِ مِنَ الثَّرَى إِلَى الْعَرْشِ، فَكُلَّمَا لَعَنَ هَذَا الرَّجُلُ أَعْدَاءَنَا لَعْناً سَاعَدُوهُ فَلَعَنُوا مَنْ يَلْعَنُهُ، ثُمَّ ثَنَّوْا فَقَالُوا: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَبْدِكَ هَذَا، الَّذِي قَدْ بَذَلَ مَا فِي وُسْعِهِ، وَلَوْ قَدَرَ عَلَى أَكْثَرَ مِنْهُ لَفَعَلَ. فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى: قَدْ أَجَبْتُ دُعَاءَكُمْ، وَسَمِعْتُ نِدَاءَكُمْ، وَصَلَّيْتُ عَلَى رُوحِهِ فِي الْأَرْوَاحِ، وَجَعَلْتُهُ عِنْدِي‏ مِنَ‏ الْمُصْطَفَيْنَ‏ الْأَخْيارِ.

الأصول الستة عشر، ص262، ح37: قَالَ ذَرِيحٌ: قَالَ لَهُ الْحَارِثُ بْنُ الْمُغِيرَةِ النَّصْرِيُّ: إِنَّ أَبَا مَعْقِلٍ الْمُزَنِيَّ حَدَّثَنِي عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام: أَنَّهُ صَلَّى بِالنَّاسِ الْمَغْرِبَ، فَقَنَتَ فِي الرَّكْعَةِ الثَّانِيَةِ، وَلَعَنَ مُعَاوِيَةَ وَعَمْرَو بْنَ الْعَاصِ وَأَبَا مُوسَى الْأَشْعَرِيَّ وَأَبَا الْأَعْوَرِ السُّلَمِيَّ، قَالَ علیه السلام: الشَّيْخُ‏ صَدَقَ‏، فَالْعَنْهُمْ‏.

[20]. مصباح الشريعة، ص119: قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام:‏ نَجْوَى الْعَارِفِينَ تَدُورُ عَلَى ثَلَاثَةِ أُصُولٍ الْخَوْفِ وَالرَّجَاءِ وَالْحُبِّ فَالْخَوْفُ فَرْعُ الْعِلْمِ وَالرَّجَاءُ فَرْعُ الْيَقِينِ وَالْحُبُّ فَرْعُ الْمَعْرِفَةِ فَدَلِيلُ‏ الْخَوْفِ‏ الْهَرَبُ‏ وَدَلِيلُ الرَّجَاءِ الطَّلَبُ وَدَلِيلُ الْحُبِّ إِيْثَارُ الْمَحْبُوبِ عَلَى مَا سِوَاهُ فَإِذَا تَحَقَّقَ الْعِلْمُ فِي الصِّدْقِ خَافَ وَإِذَا صَحَّ الْخَوْفُ هَرَبَ وَإِذَا هَرَبَ نَجَا وَإِذَا [أَشْرَقَ‏] نُورُ الْيَقِينِ فِي الْقَلْبِ شَاهَدَ الْفَضْلَ وَإِذَا تَمَكَّنَ مِنْ رُؤْيَةِ الْفَضْلِ رَجَا وَإِذَا وَجَدَ حَلَاوَةَ الرَّجَاءِ طَلَبَ وَإِذَا وُفِّقَ لِلطَّلَبِ وَجَدَ وَإِذَا تَجَلَّى ضِيَاءُ الْمَعْرِفَةِ فِي الْفُؤَادِ هَاجَ رِيحُ الْمَحَبَّةِ وَإِذَا هَاجَ رِيحُ الْمَحَبَّةِ اسْتَأْنَسَ فِي ظِلَالِ الْمَحْبُوبِ وَآثَرَ الْمَحْبُوبَ عَلَى مَا سِوَاهُ وَبَاشَرَ أَوَامِرَهُ وَاجْتَنَبَ نَوَاهِيَهُ وَاخْتَارَهُمَا عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ غَيْرِهِمَا وَإِذَا اسْتَقَامَ عَلَى بِسَاطِ الْأُنْسِ بِالْمَحْبُوبِ مَعَ أَدَاءِ أَوَامِرِهِ وَاجْتِنَابِ مَعَاصِيهِ وَنَوَاهِيهِ وَصَلَ إِلَى رَوْحِ الْمُنَاجَاةِ وَالْقُرْبِ وَمِثَالُ هَذِهِ الْأُصُولِ الثَّلَاثَةِ كَالْحَرَمِ وَالْمَسْجِدِ وَالْكَعْبَةِ فَمَنْ دَخَلَ الْحَرَمَ أَمِنَ مِنَ الْخَلْقِ وَمَنْ دَخَلَ الْمَسْجِدَ أَمِنَتْ جَوَارِحُهُ أَنْ يَسْتَعْمِلَهَا فِي الْمَعْصِيَةِ وَمَنْ دَخَلَ الْكَعْبَةَ أَمِنَ قَلْبُهُ مِنْ أَنْ يَشْغَلَهُ بِغَيْرِ ذِكْرِ اللَّهِ تَعَالَى فَانْظُرْ أَيُّهَا الْمُؤْمِنُ فَإِنْ كَانَتْ حَالَتُكَ حَالَةً تَرْضَاهَا لِحُلُولِ الْمَوْتِ فَاشْكُرِ اللَّهَ تَعَالَى عَلَى تَوْفِيقِهِ وَعِصْمَتِهِ وَإِنْ كَانَتْ أُخْرَى فَانْتَقِلْ عَنْهَا بِصَحِيحِ الْعَزِيمَةِ وَانْدَمْ عَلَى مَا قَدْ سَلَفَ مِنْ عُمُرِكَ فِي الْغَفْلَةِ وَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ تَعَالَى عَلَى تَطْهِيرِ الظَّاهِرِ مِنَ الذُّنُوبِ وَتَنْظِيفِ الْبَاطِنِ مِنَ الْعُيُوبِ وَاقْطَعْ رِبَاطَ الْغَفْلَةِ عَنْ قَلْبِكَ وَأَطْفِئْ نَارَ الشَّهْوَةِ مِنْ نَفْسِك‏.

[21]. مواعظ يزد (حاج محمد كريم خان كرماني)، ص264: حالا اگر يك مقدسی در اينجا بگويد كه چرا فلانی از اين جوره حرفها می گويد روي منبر كه مردم در معصيت جری می شوند؟ جواب مي گوئيم كه موافق حكمت اين است كه اول مردم را با اهل بيت دوست كنی و بعد امر و نهی كنی، و اگر مردم دوست نشوند امر و نهی ايشان هم ثمری ندارد و هرچه بگوئی فلان بكنيد و فلان مكنيد، تأثير بر مردم نمی كند و اين معاينه مثل وقتی است كه حضرت پيغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم يك تای نعلين خود را دادند به شخصی و فرمودند برو در كوچه و بازارها و بگو هركس بگويد لا اله الا اللّه بهشت از برای او واجب می شود و آن هم تای نعلين پيغمبر را در دست گرفت و در كوچه و بازار فرياد می كرد كه هركس بگويد لا اله الا اللّه بهشت از برای او واجب می شود. در اين وقت عمر به آن شخص رسيد و گفت چه می گوئی؟ گفت بفرمايش پيغمبر می گويم هركس بگويد لا اله الا اللّه بهشت از برای او واجب می شود. گفت اين صلاح نيست مردم را و جری می شوند در معصيت، برگرد و ديگر مگو اين كلام را. حالا او نفهميد كه پيغمبر تفضّلی فرموده بود به مردم و خواست ايشان را مخلّد در بهشت كند باينكه اوّل دوست شوند با پيغمبر از اين مرحمت، و بعد تكليفی كه لازم است بر ايشان جاری سازد و مانع اين فيض كذائی شد. و حكيم آن است كه مردم را با اهل بيت دوست نمايد و اگر دوست شدند، لامحاله بهيجان می آيند و بهيجان كه آمدند دوستيشان زياد می شود و سر ريز می شود؛ پس دوستان ايشان را هم در هرجا كه هستند دوست می دارند و دشمنان ايشان را دشمن می دارند. زيراكه دوستی ايشان هم دوستی ائمه است و دوستی ائمه دوستی خدا، و دوست خدا مخلّد در بهشت است. نشنيده ايد كه امام فرمودند كسی كه دوست بدارد چيزی را با او محشور می شود، اگرچه سنگی باشد. پس دوست ايشان با ايشان محشور می شود و هرگاه مردم با دوستان خدا دوست شدند، دين ايشان هم دين آنها می شود و با آنها محشور می شود اين است كه فرمودند: (المرء علی دين خليله). و بايد بدانند كسانی كه می گويند اين حرفها مردم را جری می كند در معصيت، كه به همين حرفها دوست آل محمّد علیهم السلام می شويد و هرگاه دوست ايشان شويد لامحاله دوست دوستان ايشان هم می شويد. زيراكه دوستی سه تاست: دوست، و دوست دوست، و دشمن دشمن. و دشمنی هم سه تاست: دشمن، و دشمن دوست، و دوست دشمن. و اين است كه فرمودند هركس دوستان ما را دوست دارد ما را دوست داشته و هركس ما را دوست دارد خدا را دوست داشته و بر همه واضح است كه دوست خدا مخلّد است در بهشت.

[22]. اختيار معرفة الرجال، ج1، ص288، ح129: إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْحُسَيْنِ الْحُسَيْنِيُّ الْعَقِيقِيُّ، رَفَعَهُ، قَالَ:، سُئِلَ‏ قَنْبَرٌ مَوْلَى مَنْ أَنْتَ فَقَالَ: أَنَا مَوْلَى‏ مَنْ‏ ضُرِبَ‏ بِسَيْفَيْنِ‏ وَطُعِنَ بِرُمْحَيْنِ وَصَلَّى الْقِبْلَتَيْنِ وَبَايَعَ الْبَيْعَتَيْنِ وَهَاجَرَ الْهِجْرَتَيْنِ وَلَمْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ، أَنَا مَوْلَى صَالِحِ الْمُؤْمِنِينَ وَوَارِثُ النَّبِيِّينَ وَخَيْرُ الْوَصِيِّينَ وَأَكْبَرُ الْمُسْلِمِينَ وَيَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَنُورُ الْمُجَاهِدِينَ وَرَئِيسُ الْبَكَّاءِينَ وَزَيْنُ الْعَابِدِينَ وَسِرَاجُ الْمَاضِينَ وَضَوْءُ الْقَائِمِينَ وَأَفْضَلُ الْقَانِتِينَ وَلِسَانُ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَأَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ آلِ يَاسِينَ، الْمُؤَيَّدُ بِجِبْرِيلِ الْأَمِينِ وَالْمَنْصُورُ بِمِيكَائِيلَ الْمَتِينُ وَالْمَحْمُودُ عِنْدَ أَهْلِ السَّمَاءِ أَجْمَعِينَ سَيِّدُ الْمُسْلِمِينَ وَالسَّابِقِينَ وَقَاتِلُ النَّاكِثِينَ وَالْقَاسِطِينَ‏ وَالْمُحَامِي عَنْ حَرَمِ الْمُسْلِمِينَ وَمُجَاهِدُ أَعْدَائِهِ النَّاصِبِينَ وَمُطْفِئُ نِيرَانِ الْمُوقِدِينَ وَأَفْخَرُ مَنْ مَشَى مِنْ قُرَيْشٍ أَجْمَعِينَ، وَأَوَّلُ مَنْ أَجَابَ‏ وَاسْتَجَابَ لِلَّهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَوَصِيُّ نَبِيِّهِ فِي الْعَالَمِينَ وَأَمِينُهُ عَلَى الْمَخْلُوقِينَ وَخَلِيفَةُ مَنْ بُعِثَ إِلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ سَيِّدُ الْمُسْلِمِينَ وَالسَّابِقِينَ وَقَاتِلُ النَّاكِثِينَ وَالْقَاسِطِينَ وَمُبِيدُ الْمُشْرِكِينَ، وَسَهْمٌ مِنْ مَرَامِي اللَّهِ عَلَى الْمُنَافِقِينَ وَلِسَانُ كَلِمَةِ الْعَابِدِينَ، نَاصِرُ دَيْنِ اللَّهِ وَوَلِيُّ اللَّهِ وَلِسَانُ كَلِمَةِ اللَّهِ وَنَاصِرُهُ فِي أَرْضِهِ وَعَيْبَةُ عِلْمِهِ وَكَهْفُ دِينِهِ إِمَامُ الْأَبْرَارِ مَنْ رَضِيَ عَنْهُ الْعَلِيُّ الْجَبَّارُ، سَمِحٌ سَخِيٌّ حَيِيٌّ بُهْلُولٌ سَنَحْنَحِيٌ‏ زَكِىٌ‏ مُطَهَّرٌ أَبْطَحِيٌّ بَاذِلٌ جَرِيٌ‏ هُمَامٌ الصَّابِرُ صَوَّامٌ مَهْدِيٌّ مِقْدَامٌ، قَاطِعُ الْأَصْلَابِ مُفَرِّقُ الْأَحْزَابِ عَالِي الرِّقَابِ، أَرْبَطُهُمْ عِنَاناً وَأَثَبْتَهُمْ جَنَاناً وَأَشَدُّهُمْ شَكِيمَةً بَازِلٌ بَاسِلٌ صِنْدِيدٌ هِزَبْرٌ ضِرْغَامٌ حَازِمٌ عَزَّامٌ‏ حَصِيفٌ‏ خَطِيبٌ مِحْجَاجٌ، كَرِيمُ الْأَصْلِ شَرِيفُ الْفَضْلِ فَاضِلُ الْقَبِيلَةِ نَقِيُّ الْعَشِيرَةِ زَكِيُّ الرَّكَانَةِ مُؤَدِّي الْأَمَانَةِ، مِنْ بَنِي هَاشِمٍ وَابْنُ عَمِّ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله و سلّم وَالْإِمَامُ مَهْدِيُّ الرَّشَادِ مُجَانِبُ الْفَسَادِ الْأَشْعَثُ الْحَاتِمُ الْبَطَلُ الْجُمَاجِمُ‏ وَاللَّيْثُ الْمُزَاحِمُ بَدْرِيٌّ مَكِّيٌّ حَنَفِيٌّ رُوحَانِيٌّ شَعْشَعَانِيٌّ، مِنَ الْجِبَالِ شَوَاهِقُهَا وَمِنْ ذِي الْهِضَابِ‏ رُءُوسُهَا وَمِنَ الْعَرَبِ سَيِّدُهَا مِنَ الْوَغَاءِ لَيْثُهَا، الْبَطَلُ الْهُمَامُ وَاللَّيْثُ الْمِقْدَامُ وَالْبَدْرُ التَّمَامُ، مَحَلُ‏ الْمُؤْمِنِينَ وَوَارِثُ الْمُشْعِرِينَ وَأَبُو السِّبْطَيْنِ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ، وَاللَّهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ حَقّاً حَقّاً عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ الصَّلَوَاتُ الزَّكِيَّةُ وَالْبَرَكَاتُ السَّنِيَّةُ.

[23]. الكافي، ج1، ص36، ح3: عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام:‏ أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِالْفَقِيهِ حَقِّ الْفَقِيهِ مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَلَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَلَمْ يُرَخِّصْ لَهُمْ فِي مَعَاصِي اللَّهِ وَلَمْ يَتْرُكِ الْقُرْآنَ رَغْبَةً عَنْهُ إِلَى غَيْرِهِ أَلَا لَا خَيْرَ فِي عِلْمٍ لَيْسَ فِيهِ تَفَهُّمٌ أَلَا لَا خَيْرَ فِي قِرَاءَةٍ لَيْسَ فِيهَا تَدَبُّرٌ أَلَا لَا خَيْرَ فِي عِبَادَةٍ لَيْسَ‏ فِيهَا تَفَكُّرٌ وَفِي رِوَايَةٍ أُخْرَى أَلَا لَا خَيْرَ فِي عِلْمٍ لَيْسَ فِيهِ تَفَهُّمٌ أَلَا لَا خَيْرَ فِي قِرَاءَةٍ لَيْسَ فِيهَا تَدَبُّرٌ أَلَا لَا خَيْرَ فِي عِبَادَةٍ لَا فِقْهَ فِيهَا أَلَا لَا خَيْرَ فِي نُسُكٍ لَا وَرَعَ فِيهِ.

الاختصاص، ص335: وَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم:‏ لَا تَجْلِسُوا عِنْدَ كُلِّ عَالِمٍ يَدْعُوكُمْ إِلَّا عَالِمٌ يَدْعُوكُمْ مِنَ الْخَمْسِ إِلَى الْخَمْسِ مِنَ الشَّكِّ إِلَى الْيَقِينِ وَمِنَ الْكِبْرِ إِلَى التَّوَاضُعِ وَمِنَ الرِّيَاءِ إِلَى الْإِخْلَاصِ وَمِنَ الْعَدَاوَةِ إِلَى‏ النَّصِيحَةِ وَمِنَ الرَّغْبَةِ إِلَى الزُّهْدِ.