شرح دعای صنمی قریش - جلسه 14
شرح دعای صنمی قریش
جلسه: 14
أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین
ولعنة الله علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین
اجمالی از گذشته و عظمت اهل بیت علیهم السلام و قومیّت ایشان
در جلسات گذشته مباحثی را پیرامون قریش بیان کردیم و گفتیم که امیر المؤمنین علیه السلام در دعای شریفشان، قریش را ملاک قرار دادهاند و به همین خاطر اوّلی و دوّمی را همراه چهار صفت ذکر کردهاند و آنها را به قریش نسبت دادهاند که این نشانگر اصالت قریش در دعای شریف امیر المؤمنین علیه السلام است.
همچنین بر هیچ کس پوشیده نیست که رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم، امير المؤمنین و اهل بیت علیهم السلام در قریش؛ برترین هستند، پس در طرف توحيدی و رسالت توحیدی رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم اصالت با قریش است و همچنین بخاطر اینکه در عالم وجود، رسالت رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم اوّلين، برترین، با فضیلتترین و کاملترین رسالت است، و اهل بیت علیهم السلام که خوبان قریش هستند، برترین و کاملترین انسانهای عالم هستند؛ پس در نتیجه خاندان رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم و قومیّت ایشان برترین، با فضیلتترین و با ارزشترین خاندان و قومیّت است که تاریخ بشریّت به خود دیده است.
دشمنان و مخالفان اوّلیه اهل بیت علیهم السلام و حکومتشان؛ پستترین و بدترین در عالم
به همین خاطر کسانی که از قریش در برابر رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، امیر المؤمنین و اهل بیت علیهم السلام قرار گرفتند؛ مبدأ تمام ظلمها، ستمها، کج رویها و انحرافان در عالم هستند که بواسطه انحرافشان، دین و آیین توحیدی رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم را تغییر داده و از مسیر حقیقی آن منحرف نمودند، پس این افراد که قریشی بوده و از نزدیکان رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به شمار میآیند در مسیر کفر و الحاد، اوّلین و اصلیترین کفّار عالم هستند، در نتیجه قومیّت و خاندان آنها پست ترین، فاسدترین، فاسقترین، خبیثترین و بدترین قومیّت و خاندان عالم است.
جنگ بیپایان اهل بیت علیهم السلام و خاندان دیگر قریش
پس در حقیقت، در عالم دو گروه با یکدیگر در جنگ هستند؛ گروه اوّل؛ گروه رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم است که در قریش از خاندان بنی هاشم هستند و گروه دوّم؛ باقی قریش هستند که ابتدای آنها اوّلی و دوّمی هستند که از دو طایفه جداگانۀ قریش به حساب میآیند و بعد از آنها طایفه بنی امیّه است که قریشی هستند و بعد از آنها بنی عبّاس است که از طایفۀ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم هستند که پست ترین، بدترین و فاسدترین انسانهای عالم به شمار میآیند.
سخنان اهل بیت علیهم السلام در مذمّت قریش
اکنون بر این میزان مهمّی که ذكر نمودیم، مقداری از فرمایشات اهل بیت علیهم السلام را در مورد فاسقان و فاجران قریش بیان میکنیم؛ امام باقر علیه السلام از جدّ بزرگوارشان نقل کردهاند که فرمودند: «قَالَ رَسُولُ اللَّه صلّی الله علیه و آله و سلّم لِمُحِبِّينَا أَهْلَ الْبَيْتِ: سَتَجِدُونَ مِنْ قُرَيْشٍ أَثَرَةً فَاصْبِرُوا حَتَّى تَلْقَوْنِي عَلَى الْحَوْضِ شَرَابُهُ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ وَأَبْيَضُ مِنَ اللَّبَنِ وَأَبْرَدُ مِنَ الثَّلْجِ وَأَلْيَنُ مِنَ الزَّبَدِ وَأَنْتُمُ الَّذِينَ وَصَفَكُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ: {يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ * بِأَكْوابٍ وَأَبارِيقَ وَكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ * لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَلا يُنْزِفُون}[1]»[2]؛ رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به دوستان ما اهل بیت علیهم السلام فرمودند: شما بزودی از قریش سختیها، گرفتاریها، دشمنیها، اذیّت و آزارهایی را خواهید دید، پس در این سختیها صبر پیشه کنید تا زمانی که کنار حوض کوثر که آبش شیرینتر از عسل، سفیدتر از شیر، خنکتر از یخ و نرمتر از کره است مرا ملاقات کنید و شما آنانی هستید که خداوند متعال در قرآن كريم وصفتان نموده و فرموده: در بهشت نوجوانان جاودان، خدمت گذاران شیعیان هستند که دور آنها به ظرفهای گوناگون از جمله کوزههایی که دسته ندارند و سبوهایی که دارای یک دسته هستند و کاسههایی که از آب شیرین پر شده، طواف میکنند و آنها از این نوشیدنیها سیر نخواهند شد و هیچ گاه از آنها گرفته نمیشود.
پس رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم در این حديث، مطلب بزرگی را بیان نموده و آن مطلب این است که بعد از آن بزرگوار، شیعیان و دوستان اهل بیت علیهم السلام از طرف قريش مورد آزار و اذیّت واقع میشوند و این مطلب تا حال حاضر نیز ادامه دار است و در جلسات قبل عرض کردیم که این مطلب تا ظهور حضرت قائم} ادامه پیدا میکند، قدری از این آزار و اذیّت بواسطۀ اوّلی و دوّمی بود و حدود هشتاد سال بواسطه بنى امیّه و تا حدود سال ۷۳۰ه ق بوسیله بنی عبّاس انجام گرفت و این عمل بعد از بنی عبّاس، بوسیله پیروان آنها صورت پذیرفت.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: {أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَةَ اللَّهِ كُفْراً وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ * وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَاداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ}[3]؛ «ای رسول گرامی آیا نمیبینی کسانی را که نعمت خدا را کفران کرده و به کفر تبدیل کرده و قوم خودشان را به هلاكت كشاندند؟ این افراد داخل جهنّمی میشوند که قرارگاه و جایگاه بسیار بدی است، این افراد برای خداوند متعال شریک قرار دادند تا بندگان خدا را از راه درست، گمراه سازند، ای پیامبر به آنها بگو که مسیر حرکت شما بسوى آتش دوزخ است».
امام صادق علیه السلام در مورد این آیۀ شریفه فرمودند: «نَحْنُ وَاللَّهِ نِعْمَةُ اللَّهِ الَّتِي أَنْعَمَ بِهَا عَلَى عِبَادِهِ وَبِنَا يَفُوزُ مَنْ فَازَ[4]؛ به خدا قسم، ما نعمتی هستیم که بواسطۀ آن به بندگانش نعمت داده میشود و بوسيله ما رستگار شده کسی که به رستگاریای رسیده است».
همچنین از ابن عبّاس و ابن جبیر و دیگران نقل شده که امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند: «أَنَّهُمْ كُفَّارُ قُرَيْشٍ كَذَّبُوا نَبِيَّهُمْ وَنَصَبُوا لَهُ الْحَرْبَ وَالْعَدَاوَةَ[5]؛ مقصود از کسانی که قومشان را به هلاكت بردند و کفران نعمت خدا را کردند، کفّار قریش است که پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم را تکذیب کردند و با آن حضرت وارد جنگ و دشمنی شدند».
و در حدیث دیگری آمده: «سَأَلَ رَجُلٌ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ، فَقَالَ: هُمَا الْأَفْجَرَانِ مِنْ قُرَيْشٍ بَنُو أُمَيَّةَ وَبَنُو الْمُغِيرَةِ، فَأَمَّا بَنُو أُمَيَّةَ فَمُتِّعُوا حَتَّى حِينٍ وَأَمَّا بَنُو الْمُغِيرَةِ فَكُفِيتُهُمْ يَوْمَ بَدْرٍ[6]؛ شخصی از امیر المؤمنین علیه السلام در مورد آیه ۲۸، و ۲۹ و ۳۰ سوره ابراهيم سؤال نمود، آن حضرت فرمودند: این افراد دو دستۀ فاجر از قریش هستند، بنی امیّه و بنی مغیره، به بنی امیّه تا زمان خاصی مهلت داده شده ولی گروه بنی مغیره در جنگ بدر از بین رفتند».
پس این آیه شریفه طبق فرمایشات اهل بیت علیهم السلام از یک سو به قریش و از سوی دیگر به اهل بیت علیهم السلام مربوط میشود، پس آیه مبارکه در هر دو سو در رابطه با قریش نازل شده، بدین شکل که خوبان آیه شریفه در خوبان قریش و بدان آیه شریفه در بدان قریش نازل گشته است، پس منظور از کسانی که کفران نعمت الهی را انجام دادند، اوّلی، دوّمی، سوّمی، عایشه و حفصه است که در تغییر دادن ولايت و خلافت امیر المؤمنین علیه السلام اصول اوّلیه به حساب میآیند.
ضعف بنی امیّه و بنی عبّاس بعد شهادت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در خلافت اوّلی و دوّمی
زیرا بنی عبّاس در آن زمان قدرتی نداشتند و آنچه را که داشتند هم به همراهی با امیر المؤمنین علیه السلام بود، در جلسات گذشته عرض نمودیم که سه گروه از قریش در تغییر دادن ولایت اهل بیت علیهم السلام دخیل بودند:
گروه اوّل: ابابکر و عمر و دختران آنها که از دو خاندان جداگانه بودند هستند.
گروه دوّم: بنی امیّه هستند که بعد از گروه اوّل و در زمان عثمان قدرت گرفتند.
گروه سوّم: بنی عبّاس است. آنها بعد از شهادت رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم گروه بزرگی نداشتند و تنها عبّاس و دو پسرش بودند که از طرفداران امیر المؤمنین علیه السلام بودند و با خلفا همراهی نداشتند، گذشته از اینکه؛ عبّاس بعد از گذشت چند روزی خدمت آن حضرت رسید و از ایشان درخواست بیعت با خلفا را نمود و از ایشان خواست تا با بیعت نمودنش قائله را تمام کند و گرفتاریها و سختیها را از خانواده رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم بردارد! در هر حال آنها از طرفداران امیر المؤمنین علیه السلام بودند، بنی امیّه نیز در آن زمان قدرت و قوّتی نداشتند، و بدین دلیل که از طلقا بودند، هیچ کس به حرف آنها توجّه نمینمود، آنها از کسانی بودند که رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در جریان فتح مکّه آزادشان کرده بود، چون از طلقا بودند و رئیسشان ابوسفیان بود، کسی تحت فرمانشان قرار نمیگرفت و ارزشی برایشان قائل نبود.
درخواست ابوسفیان از امیر المؤمنین علیه السلام به بیعت کردن و دسیسه آن منافق
به همین خاطر به امیر المؤمنین علیه السلام متوسّل میشدند، در اوّلین روزی که در سقیفه بنی ساعده خلافت آن بزرگوار بوسيله اوّلی و دوّمی غصب شد و در راه مسجد از هر کسی به تطمیع یا تهدید بیعت گرفتنه شد؛ اباسفیان خدمت امیر المؤمنین علیه السلام رسید و ماجرا را به ایشان بازگو نمود[7]، باید توجّه داشته باشید که او بخاطر دین خدا و ایمان قلبیش نزد آن حضرت نیامد زیرا ایمانی در دل نداشت و منافق بود و دلیل این عمل او کبر و غروری بود که در وجودش بود، زیرا در زمان جاهلیّت در خاندانش ریاست بزرگی را در دست داشت ولی اکنون باید در برابر اوّلی و دوّمی که از دو طایفۀ بیارزش و بیهویّت قریشی بودند سر خم میکرد و از آنها اطاعت مینمود، این وضعیت برای او بسیار سنگین و غیر قابل تحمّل بود و قصد نابودی آنها را داشت، به همین خاطر برای از میان برداشتن آنها از دسیسههای زیادی استفاده نمود، به احتمال زیاد آنها ابابکر را کشتند و موجب قتل عمر گشتند و عثمان را نیز خودشان از میان برداشتند و تمام تلاششان را بکار بستند تا خودشان روی کار آیند. البته این مطلب، منافاتی با این مسأله ندارد که طرح ریزی را آنها انجام داده باشند ولی عملی صورت پذیرفته باشد که آن عمل، عملی درست و بوسیله فردی سالم رخ داده باشد.
دسیسه های شیطانی ابوسفیان برای رسیدن به خلافت
پس اباسفیان با این قصدی که بیان شد، خدمت امیر المؤمنین علیه السلام رسید و عرض کرد: چنین اتّفاقی رخ داده و شما تنها کافی است دست بیعت به من دهید و اجازه دهید تا با شما بیعت کنم و اعلام کنند که اباسفیان با علی بن ابی طالب علیه السلام بیعت نموده، و در ادامه گفت: من مدينه را مملوء از اسب سوار خواهم کرد و این دو نفر را شکست خواهم داد.
نقشه او این بود که جنگی را برپا کند و آن دو نفر را از میان بردارد و در نتيجه بعد از شکست آنها، امیر المؤمنین علیه السلام که یاوری ندارد، تنها میماند و نمیتواند با او مقابله کند، پس در نتيجه خلافت را غصب میکند و خليفه مسلمین میشود.
این نقشه همانند نقشهای است که فضل بن سهل که ایرانی اصیل و زرتشتی بود در زمان مأمون کشیده بود و قصد داشت امام رضا علیه السلام را به کرسی خلافت نشاند و بوسيله ایشان، مأمون را ضعیف گرداند و مقدّمه نابودی او را فراهم سازد و با از بین بردن مأمون، امام رضا علیه السلام تنها میماند و در مرحله بعد آن بزرگوار را هم به آسانی کنار زند و در ایران حکومت فرس را جانشین حکومت اسلامی کند.
به همین خاطر بود که امام رضا علیه السلام مسؤولیتهایی که به آن حضرت محوّل میشد را نمیپذیرفتند و ولیعهدی را به گونهای قبول کردند که قدرت و اختیار از دست مأمون خارج نشود، و به همین خاطر آن بزرگوار به مأمون فرمودند: مرو را ترک کن و به سمت بغداد حرکت کن، زیرا فضل مسائلی که در اطراف سرزمینهای اسلامی میگذرد را از تو مخفی میکند[8]، فضل همواره به مأمون میگفت: در هیچ جا هیچ خبری نیست، در حالی که مناطق مختلفی از حکومت مأمون، خروج کرده و واليان مأمون را اخراج نموده و اعلام استقلال نموده بودند، قصد فضل این بود که آهسته آهسته اطراف مأمون را ضعیف کند تا به هدف نهاییش برسد و امام رضا علیه السلام نیز به همین خاطر به مأمون سفارش نمودند که مرو را ترک کند، بعد از ترک مرو در اواسط راه سهل را در حمام به قتل رساندند و آن حضرت را نیز به شهادت رساندند.
پس بنی امیّه نیز دارای قدرت برای مقابله نبودند؛ به همین خاطر متوسّل به امير المؤمنین علیه السلام شدند.
دختران اوّلی و دوّمی؛ پایه اصلی غصب خلافت آنها
در نتیجه تنها گروهی که بعد از شهادت رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم قدرتمند بودند و اصل و اساس حکومت فاسد قریش را پایه ریزی کردند؛ اوّلی و دوّمی و دخترانشان بودند، تمامشان درون خانواده رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم بودند، عایشه دختر ابابکر در ابتدا، اوّلین و اصلیترین مهره بود که پایههای مقدّماتی حکومت پدرش را درون خانوادۀ رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم تثبیت نمود.
پس این آیۀ شریفه به این سه گروه مربوط میشود، اصالت و حقیقت این آیه به اوّلی و دوّمی و دخترانشان مربوط میشود و در مرحله دوّم به بنی امیّه و در مرحلۀ سوم به بنی عبّاس و در چهارمین مرحله به تابعین اوّلی، دوّمی، بنی امیّه و بنی عبّاس مربوط میشود.
ترجمه عینی ولایی آیه درچهار دسته اوّلی و دوّمی و بنی امیّه و بنی عبّاس و پیروان اوّلی و دوّمی
پس هنگامی که قصد ترجمه این آیه را داریم باید بدین گونه ترجمه کنیم، زیرا ترجمهها گوناگون است، در موردی، ترجمه تحت اللفظی است و در مورد و موقعی ترجمه مصداقی مورد بحث قرار میگیرد و مهم این است که به ترجمه مصداقی برسیم، ترجمۀ مصداقی این آیه بدین گونه است:
ای پیامبر آیا اوّلی، دوّمی، سوّمی، بنی امیّه، بنی عبّاس و تابعین این سه گروه را نمیبینی که ولایت، امامت و خلافت امیر المؤمنین علیه السلام را مخفی نمودهاند و به کفر و شرک تبدیل کردهاند و خلافت خودشان را جایگزین آن کردهاند؟ و آیا آنها را در حالی که تمام قریش که گروه و قومشان بودند را به فساد ایمانی کشاندند، نمیبینی؟ در جهنّمی که به دست خويش ساختند گرفتار شدهاند که این جهنّم همان خلیفه اوّل است، یعنی تمام این افراد دست در دست هم نهادند و خلافت خلیفۀ اوّل را برپا ساختند و از آن خلافت ساختگی پیروی نمودند.
خلیفۀ اوّل و خلافتش، همان جهنّم است، و جهنّمی که در آخرت واردش میشوند؛ آثار همين جهنّم است، ای پیامبر آیا نمیبینی همگی آنها در حال داخل شدن در جهنّم و عذاب هستند؟ یعنی تمام آنها در حال پیروی از اوّلی، دوّمی و سوّمی هستند و تمام آنها از خلافت بنی امیّه و بنی عبّاس پیروی میکنند و همچنین خود را پیرو طرفداران این سه گروه میدانند، این جهنّم قرارگاه و جایگاه بدی است، یعنی خلافت خلفای ظلم و جور جایگاه بدی است که در آن قرار میگیرند و اصل و حقیقت این جایگاه مخالفت با توحید خدای رحمن است، این دوزخیان برای خداوند شریک قائل شدهاند، یعنی اوّلی، دوّمی، سوّمی، بنی امیّه، بنی عبّاس و تابعین آنها را شریک ائمّۀ حق علیهم السلام که ظاهر خدا بر روی زمین به حساب میآیند و نماینده و قائم مقام خدا هستند و از غیر راه ایشان کسی موفّق به شناخت خدا نمیشود و برای شناخت خدا و عبادت او باید تابع امیر المؤمنین و اهل بیت علیهم السلام بود، قرار دادند و هدف آنها از این کار این بود که بندگان خداوند منّان را از راه ولایت و خلافت امیر المؤمنین علیه السلام منحرف گردانند، پس به این دوزخیان بگو؛ برای چند روز در دنیا زندگی کنید ولی جایگاه اصلی شما جحیمی است که اکنون نیز در آن قرار دارید.
ذات اوّلی و خلافتش؛ جهنّم محیط بر کافران
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: {إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}[9]؛ «جهنّم بر کافرین محیط است». شخصی خدمت امام باقر علیه السلام رسید و عرض کرد: من از دشمنان شما کسانی را میبینم که انسانهای بسیار خوبی هستند و نمازشان را در وقت معیّن بپا میدارند و دروغ گویی از خصوصیّات آنها نیست و با تقوا بوده و گناهی را مرتکب نمیشوند امّا شما میفرمایید؛ تمام آنها اهل آتش هستند! این مطلب چگونه توضیح داده میشود؟
امام باقر علیه السلام فرمودند: اگر از مشرق تا مغرب را مملوء از طلا کنی و به آنها بپردازی تا از خلافت دشمنان ما دست بردارند و به دشمنی با آنها بپردازند و جزء دوستان ما شوند، آیا میپذیرند؟ راوی عرض میکند: خیر، به خدا قسم قبول نمیکنند، آن حضرت فرمودند: به همین خاطر است که در آتش هستند[10]، هرچه بیشتر نماز بپا دارند و بیشتر روزه گیرند، گناه و مشکلشان بیشتر خواهد شد.
پس معنای حقیقی {إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ} در رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم بدین شکل است، در جلسات پیش بیان کردیم که وقتی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم میزان قرار گرفت، بدین معناست که ایشان در سوی توحید میزان تمام عالم وجود هستند و دشمنان ایشان نیز در سوی شرک میزان تمام عالم هستند، یعنی نفس اوّلی و ولایت و خلافت او، جهنّمی است که محیط بر پیروانش است بگونهای که توان خارج شدن از این جهنّم را ندارند.
و این همانند مطلبی است که خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: {وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آَتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}[11]؛ «و (به ياد آوريد) زمانى را كه از شما پيمان گرفتيم و كوه طور را بالاى سر شما برافراشتيم (و گفتيم:) اين دستوراتى را كه به شما دادهايم محكم بگيريد، و درست بشنويد. آنها گفتند: شنيديم ولى مخالفت كرديم. و دلهاى آنها بر اثر كفرشان، با محبّت گوساله آميخته شد. بگو: ايمان شما، چه فرمان بدى به شما مىدهد، اگر ايمان داريد».
خدای رحمن در رابطه با بنی اسرائیل میفرماید: دلهای آنها آکنده از میل و محبّت به گوساله است و به همین جهت است که محاط شدهاند و اوّلی و خلافتش محیط بر تمام جوانب وجودی آنها شده و توان ترک یا رهایی از آن را ندارند، پس میتوان این کار را در جای جای قرآن کریم انجام داد و باید بدانید که ترجمهای که بیان شد، ترجمهای خودساخته و بیریشه نیست بلکه با تعداد زیادی از روایات و موازین اهل بیت علیهم السلام تأييد شده است.
اهل بیت علیهم السلام و ولایتشان؛ جنّات در قرآن، و علوم و معارف ایشان؛ انهار و همانند آن
خداوند متعال در هر جای قرآن فرموده: {جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ}[12]، منظور از {جَنَّاتٍ} ائمّۀ حق یعنی اهل بیت علیهم السلام است و منظور از {مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ} علوم، معارف و حقایقی است که از آن بزرگواران در عالم ساطع میشود[13] در مقام و رتبهای دیگر میتوان گفت منظور از {جَنَّاتٍ تَجْرِي} ولایت ائمّۀ حق علیهم السلام است[14] که از آن به صراط مستقيم الهی تعبیر میشود و علوم و معارف الهيه به دنبال این ولایت الهی هستند.
اوّلی و دوّمی و پیروی آنها؛ تمام جهنّم و جحیم و غیر آن دو در قرآن
در مقابل این مطلب در سمت شرک و الحاد، جهنّم به معنای اوّلی و دوّمی است که ائمّه باطل هستند و از آنها به اصل جهنّم و جحيم تعبیر میشود و در رتبه بعدی پیروی از این اشخاص باطل و حمایت از راه روش آنها، جهنّم، سعیر و جحيم دیگر است.
ترجمهای که از آیات شریفه: {أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَةَ اللَّهِ كُفْراً وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ * وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَاداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ}[15] بیان شد، ترجمۀ حقیقی و ولایی در ولایت امیر المؤمنین علیه السلام است، خداوند متعال در قرآن کریم خطاب به رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم میفرماید: {إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً}[16]؛ «ما برای تو فتح آشکاری را انجام دادیم» این فتح در عالم ظاهر، صلح حديبيه يا فتح مکّه است.
فتح در همه عالم برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم، و رخ داد چهار صفت برای ایشان
امّا در حقیقت، امام صادق علیه السلام در رابطه با رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَى أَمِينِ اللَّهِ عَلَى رُسُلِهِ وَعَزَائِمِ أَمْرِهِ، وَالْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَالْفَاتِحِ لِمَا اسْتَقْبَلَ وَالْمُهَيْمِنِ عَلَى ذَلِكَ كُلِّهِ، وَالسَّلَامُ عَلَيْهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُه؛[17] سلام بر رسول خدا، سلام بر امین خداوند بر فرستادگانش و عزیمتهای امرش، خاتم پیامبران و اولیای الهی گذشته و فاتح و مبدأ علم و حکمت برای عالمان ربّانی و عارفان الهی آینده، و عالیترین بلند مقام تر از همه (بزرگان گذشته و آینده) عالم، سلام و رحمت و برکات خداوند بر ایشان باد».
بدین مضمون که خداوند متعال برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در تمام عالم فتح کرده است، بواسطه صورت پذیرفتن این فتح برای آن بزرگوار ایشان دارای چهار صفت شدند، بدین معنا که خداوند چهار صفت را به آن حضرت عنایت نمود، همچنان که فرموده: {إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً * لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطاً مُسْتَقِيماً * وَيَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً}[18]؛ «ما براى تو پيروزى آشكارى فراهم ساختيم تا خداوند گناهان گذشته و آيندهاى را كه به تو نسبت مىدادند ببخشد (و حقّانيت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام كند و به راه راست هدايتت فرمايد. و پيروزى شكستناپذيرى نصيب تو كند».
صفت اوّل: این فتح را برای تو انجام داد تا گناهان گذشته و آیندهات آمرزیده شود.
صفت دوّم: نعمت خود را بر تو تمام کند که منظور از نعمت، ولایت امیر المؤمنین علیه السلام است.
صفت سوّم: راه مستقیم را به تو نشان دهد تا در راه صحیح قرار گیری.
صفت چهارم: نصر و یاری عزیز به تو عنایت فرماید.
این چهار صفت همان بهشتی است که رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم در آن قرار دارد.
بهشت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم همان چهار صفت است
حقیقت بهشت هم همین چهار صفت است که ابتدا در وجود رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم قرار میگیرد و از وجود ایشان به پیروان ایشان سرایت میکند، زیرا خداوند متعال در ادامه میفرماید: {هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً * لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَيُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَكَانَ ذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظِيماً * وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيراً}[19]؛ «او همان کسی است که سکینه را در قلوب مؤمنین قرار داده تا به همراهی ایمان آنها، ایمانشان را قدرت بخشد و لشگر آسمانها و زمین برای خداوند است و خدا دانا و حکیم است، تا خداوند مردان و زنان مؤمن را داخل بهشتهایی کند که از زیر آن، رودها رد میشوند و آنها در این بهشتها جاودان هستند و خداوند گناهان بندگانش را میپوشاند و این همان است که نزد خدا رستگاری عظیمی است و خداوند منافقین، مشرکین و آنان که به او شک بد میکنند را عذاب خواهد کرد و بر آنهاست دایرۀ سوء و خداوند آنها را مورد غضب قرار داده و لعنتشان میکند و جهنّم را برای آنها محیّا میسازد و جهنّم چه جایگاه بدی است».
و این بدین معناست که خداوند متعال ولایت امیر المؤمنین علیه السلام و نور ایشان را در دل مردان و زنان مؤمن قرار میدهد که این ولایت، سکینۀ دل مؤمنین است و همان چهار صفتی است که بواسطه رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم در مؤمنین قرار گرفته است، خدای متعال بعد از بیان این مطلب، ورود مؤمنین به بهشت را متذکّر میشود و بعد از آن، عذاب کردن منافقین و مشرکین را بیان میدارد و تمام این مسائل برای این است که خداوند منّان فتحی را انجام داده تا بواسطه این فتح راه باز شود تا طرفداران بهشت که پیروان ولایت امیر المؤمنین علیه السلام هستند، داخل بهشت ولایت آن حضرت شوند و کسانی که مخالف و دشمنان ایشان به حساب میآیند داخل جهنّم شوند، یعنی داخل خلافت دشمنان آن بزرگوار شوند و در سوی آتش واقع شوند.
پس یکی از آیات منسوب به قریش، این آیه شریفه است.
حدیث دیگر در مذمّت قریش و اوّلی و دوّمی و کید آنان
در حدیثی دیگر امام صادق علیه السلام میفرمایند: «{إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً} قَالَ: كَادُوا رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم وَكَادُوا عَلِيّاً علیه السلام وَكَادُوا فَاطِمَةَ سلام الله علیها فَقَالَ اللَّهُ: يَا مُحَمَّدُ {إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً * وَأَكِيدُ كَيْداً * فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ}[20] يَا مُحَمَّدُ {أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً} لِوَقْتِ بَعْثِ الْقَائِمِ سلام الله علیها فَيَنْتَقِمُ لِي مِنَ الْجَبَّارِينَ وَالطَّوَاغِيتِ مِنْ قُرَيْشٍ وَبَنِي أُمَيَّةَ وَسَائِرِ النَّاسِ»[21]؛ "آنها پيوسته حيله مىكنند" فرمودند: نيرنگ با پيامبر اكرم و علی بن ابى طالب و فاطمه زهرا علیهم السلام زدند، پس خداوند مىفرمايد: ای محمّد "آنها پيوسته حيله مىكنند، و من هم در برابر آنها چاره مىكنم. حال كه چنين است كافران را (فقط) اندكى مهلت ده (تا سزاى اعمالشان را ببينند)" تا وقت ظهور حضرت قائم تا خداوند بوسيله او از ستمگران و جباران قريش و بنى اميّه و ساير مردم انتقام مىگيرد».
ایشان فرمودند: متکبّرین قریش در حق رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم كيد و حيله کردند و قبل از اسلام بطور دائم قصد به قتل رساندن آن بزرگوار را داشتند و بعد از اسلام نیز همواره به روشهای گوناگون در فكر از بین بردن ایشان بودند و بعد از ورود رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به مدینه تشکیل حکومت اسلامی نیز همواره در پی برکناری آن حضرت بودند، آنها تا جایی در حق ایشان دشمنی نمودند که طبق احاديث اهل بیت علیهم السلام، اوّلی و دوّمی با کمک دخترانشان، پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم را با زهر به شهادت رساندند[22]، متکبّرین قريش علاوه بر آن حضرت نسبت به امیر المؤمنین علیه السلام نیز کید روا داشتند و در پایان ایشان را به شهادت رساندند، همچنین زهرای مرضیه سلام الله علیها را نیز مورد اذیّت و آزار قرار داده و در حق ایشان کید نمودند.
علّتهای دشمنی اوّلی و دوّمی با رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت علیهم السلام
کینه، حسد و تكبّر علل اصلی و مهمّی بود که موجب دشمنی آنها با ایشان شده بود.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم ارزشی برای خانواده آنها نمیدیدند
رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم عایشه و حفصه را همواره سرزنش نموده، ارزشی برای آنها قائل نشده و اهمّیّتی به آنها نمیدادند، همچنین برای پدران این دو زن نیز هیچ ارزشی قائل نبودند و پدربزرگ آنها یعنی ابوقحافه را نیز صاحب ارزش نمیدیدند، پس رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم نه تنها برای خانواده آنها هیچ ارزشی قائل نبود؛ بلکه در هر موقعیّتی که پیش میآمد آنها را مذمّت مینمودند.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم همواره ارزشها و بزرگیهای خانواده خود را بیان مینمودند
امّا در طرف مقابل بطور دائم حضرت خدیجه سلام الله علیها را تکریم مینمودند و از بزرگیهای ایشان صحبت به میان میآوردند[23]، همچنین همواره برای تکریم امیر المؤمنین علیه السلام میکوشیدند و از کرامات حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار صحبت مینمودند و ایشان را تکریم میکردند، حسد و دشمنی آنها تا جایی رسیده بود که وقتی رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم حضرت فاطمه سلام الله علیها را میبوسیدند؛ عایشه عصبانی شده و میگفت: چرا او را میبوسید؟[24]
ایشان علاوه بر این، پدر بزرگ آنها یعنی حضرت ابوطالب علیه السلام را بسیار تکریم مینمودند.[25]
پس رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم بطور کلّی خانواده خویش را تکریم و تعظیم مینمودند[26] و در مقابل هیچ ارزشی برای خانواده اوّلی و دوّمی قائل نبودند و همواره در هر فرصتی تحقیرشان مینمودند.
به همین دلیل این چهار نفر ـ یعنی اوّلی، دوّمی و دخترانشان ـ بیشترین کینه را نسبت به حضرت زهرا سلام الله علیها در دل داشتند، زیرا بر این باور بودند که رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم امیر المؤمنین علیه السلام را به این دلیل تکریم میکند که داماد اوست و اوّلی و دوّمی هر دو از زهرای مرضیه سلام الله علیها خواستگاری کرده بودند امّا رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم خواستۀ هر دوی آنها را رد کرده بودند[27] و در مقابل آن بزرگوار در مورد عقد امير المؤمنین با حضرت زهرا علیهما السلام در روایات فراوانی فرمودند: خداوند رحمن عقد این دو را در آسمان بسته است[28].
همچنان که در حدیثی فرمودند: «وَعَقَدَ جَبْرَئِيلُ وَمِيكَائِيلُ فِي السَّمَاءِ نِكَاحَ عَلِيٍّ وَفَاطِمَةَ فَكَانَ جَبْرَئِيلُ الْمُتَكَلِّمَ عَنْ عَلِيٍّ وَمِيكَائِيلُ الرَّادَّ عَنِّي. وَفِي حَدِيثِ خَبَّابِ بْنِ الْأَرَتِّ: أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى جَبْرَئِيلَ زَوِّجِ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَكَانَ الْوَلِيُّ اللَّهَ وَالْخَطِيبُ جَبْرَئِيلَ وَالْمُنَادِي مِيكَائِيلَ وَالدَّاعِي إِسْرَافِيلَ وَالنَّاثِرُ عِزْرَائِيلَ وَالشُّهُودُ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرَضِينَ ثُمَّ أَوْحَى إِلَى شَجَرَةِ طُوبَى أَنِ انْثُرِي مَا عَلَيْكِ فَنَثَرَتِ الدُّرَّ الْأَبْيَضَ وَالْيَاقُوتَ الْأَحْمَرَ وَالزَّبَرْجَدَ الْأَخْضَرَ وَاللُّؤْلُؤَ الرَّطْبَ فَبَادَرْنَ الْحُورُ الْعِينُ يَلْتَقِطْنَ وَيَهْدِينَ بَعْضُهُنَّ إِلَى بَعْضٍ؛[29] خطبه ازدواج على و فاطمه را جبرئيل و ميكائيل در آسمانها خواندند و در آن هنگام جبرئيل وكيل على و ميكائيل وكيل فاطمه بود. و در حديث خبّاب بن ارت آمده: خداوند به جبرئيل وحى نمود: نور را با نور تزويج كن، پس ولىّ و صاحب اختيار؛ خدا بود، و خطيب؛ جبرئيل، و منادى؛ ميكائيل، و داعى؛ اسرافيل، و نثاركننده؛ عزرائيل، و شهود عقد؛ ملائكه آسمانها و زمينها. سپس به شجره طوبى وحى كرد تا جواهراتش را نثار ملائكه كند و او نيز چنين كرد و حوريان آنها را جمع مىكردند و به آنها مباهات مىنمودند».
پس در نتيجه هسته مرکزی و میزان دشمنی این چهار ملعون، حضرت زهرا سلام الله علیها بود و به همین خاطر قصد آزار و اذیّت ایشان را به هر قیمتی داشتند و به همین علّت بود که آن حضرت مدّت ۷۵ روز دچار مصائب شدیدی شدند، تا جایی که فرمودند: مصائبی بر من وارد گشت که اگر بر روزها وارد میشد؛ آنها شب میشدند[30]، بطور واقع این مصائب چه بودهاند؟ حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از شهادت رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم بیش از ۷۵ روز زندگی ننمود امّا در عین حال در این مدّت اندک اینگونه مصائب بر ایشان وارد گشت، آنها به هر قیمتی قصد آزار و اذیّت آن حضرت را داشتند تا ایشان را به شهادت رساندند.
پس در حق حضرت زهرا سلام الله علیها نیز کید کرده و ایشان را به شهادت رساندند، به همین خاطر رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در روایات زیادی که عامّه نیز نقل نمودهاند، کسانی که آن حضرت را آزار دادهاند، لعنت نموده و کسانی که فرزندش را سقط کردهاند را نفرین نموده و از خدا برای قاتلین دخترش عذاب جاودان طلب کرده است[31].
الحمد لله ربّ العالمین وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین
دریافت فایل (MP3) (PDF)
[1]. الواقعة: 17 ـ 19.
[2]. تفسیر فرات الکوفي، ص466، ح610.
[3]. إبراهيم: 28 ـ 30.
[4]. تفسير القمي، ج1، ص371: عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً قَالَ نَزَلَتْ فِي الْأَفْجَرَيْنِ مِنْ قُرَيْشٍ وَمِنْ بَنِي أُمَيَّةَ وَبَنِي الْمُغِيرَةِ فَأَمَّا بَنُو الْمُغِيرَةِ فَقَطَعَ اللَّهُ دَابِرَهُمْ يَوْمَ بَدْرٍ، وَأَمَّا بَنُو أُمَيَّةَ فَمُتِّعُوا إِلَى حِينٍ ثُمَّ قَالَ وَنَحْنُ وَاللَّهِ نِعْمَةُ اللَّهِ الَّتِي أَنْعَمَ بِهَا عَلَى عِبَادِهِ وَبِنَا يَفُوزُ مَنْ فَازَ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّار.
[5]. بحار الأنوار، ج9، ص113.
[6]. تأويل الآيات الظاهرة، ص249.
[7]. السقيفة وفدك، ص66: عَنْ عِيسَى بْنِ زَيْدٍ قَالَ: لَمَّا بُويِعَ أَبُو بَكرٍ جَاءَ أَبُو سُفْيَانَ إِلَى عَلِيٍّ فَقَالَ أَغْلَبُكُمْ عَلى هَذا الأَمْرِ أَذَلَّ بَيتٍ مِن قُرَيْشٍ وأَقَلُّهَا أمَا واللَّهِ لَوْ شِئْتُ لَأَمْلَأَنَّهَا علَى أَبِي فُضَيْلٍ خَيْلاً ورَجُلاً ولأَسُدَّنَّهَا عَلَيْهِ مِن أقْطَارِهَا فَقَالَ عَلِيٌ يَا أَبَا سُفْيانَ طالَما كِدْتَ إِلَى الإِسْلامِ وأَهْلِهِ فَمَا ضَرَّهُمْ شَيْئاً أَمْسِكْ عَلَيْك فَإنَّا رَأَيْنَا أبَا بَكْرٍ لَهَا أهْلاً.
شرح نهج البلاغة (لابن أبي الحديد)، ج2، ص47: ومِنْ كِتَابِ مُعَاوِيَةَ الْمَشْهُورِ إِلَى عَلِيٍ علیه السلام وأعْهَدُك أَمْسِ تَحْمِلُ قَعِيدَةَ بَيْتِكَ لَيْلاً عَلَى حِمَارٍ وَيْدَاكَ فِي يَدَيِ ابْنَيكَ الحَسَنِ والحُسَيْنِ يَوْمَ بُويِعَ أبُو بَكْرٍ الصِّدِّيقُ فَلَمْ تَدَعْ أحَداً مِن أهلِ بَدْرٍ والسَّوَابِقِ إلاَّ دَعَوْتَهُمْ إِلَى نَفْسِكَ ومَشَيْتَ إِلَيْهِم بِامْرَأَتِكَ وأدْلَيْتَ إلَيهِم بِابْنَيْكَ واسْتَنْصَرْتَهُم على صَاحِبِ رَسُولِ اللَّهِ فَلَم يُجِبْك مِنْهُمْ إلاَّ أربَعَةٌ أو خَمْسَةٌ وَلَعَمري لَو كُنتَ مُحِقّاً لَأجابوكَ وَلكِنَّكَ ادَّعَيْتَ بَاطِلاً وَقُلْتَ ما لا يَعْرِفُ وَرِمْتُ مَا لا يُدْرِكُ ومهْمَا نَسِيتَ فَلا أَنْسى قَوْلَكَ لِأَبِي سُفْيَانَ لَمَّا حَرَّكَكَ وَهِيجُكَ لَوْ وَجَدْتُ أَرْبَعِينَ ذَوِي عَزْمٍ مِنْهُمْ لَنَاهَضْتُ اَلْقَوْمَ فَمَا يَوْمُ المُسلِمينَ مِنكَ بِوَاحِدٍ ولا بَغْيَكَ عَلَى الخُلَفاءِ بِطَرِيفٍ وَلا مُسْتَبْدِعَ.
[8]. تاريخ الطبري، ج7، ص147: ذكر أن علي بن موسى بن جعفر بن محمد العلوي أخبر المأمون بما فيه الناس من الفتنة والقتال منذ قتل أخوه وبما كان الفضل بن سهل يستر عنه من الاخبار وأن أهل بيته والناس قد نقموا عليه أشياء وأنهم يقولون إنه مسحور مجنون وأنهم لما رأوا ذلك بايعوا لعمه إبراهيم بن المهدى بالخلافة، الخ.
الكامل في التاريخ، ج6، ص346: وفي هذه السنة سار المأمون من مرو إلى العراق واستخف على خراسان غسان بن عبادة. وكان سبب مسيره أن علي بن موسى الرضا أخبر المأمون بما الناس فيه من الفتنة والقتال مذ قتل الأمين وبما كان الفضل بن سهل يستر عنه من أخبار، الخ.
[9]. العنکبوت: 54.
[10]. علل الشرائع، ج2، ص606، ح81: عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ اللَّيْثِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ علیه السلام: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِي عَنِ الْمُؤْمِنِ الْمُسْتَبْصِرِ إِذَا بَلَغَ فِي الْمَعْرِفَةِ وَكَمَلَ هَلْ يَزْنِي قَالَ اللَّهُمَّ لَا قُلْتُ فَيَلُوطُ قَالَ اللَّهُمَّ لَا قُلْتُ فَيَسْرِقُ قَالَ لَا قُلْتُ فَيَشْرَبُ الْخَمْرَ قَالَ لَا قُلْتُ فَيَأْتِي بِكَبِيرَةٍ مِنْ هَذِهِ الْكَبَائِرِ أَوْ فَاحِشَةٍ مِنْ هَذِهِ الْفَوَاحِشِ قَالَ لَا قُلْتُ فَيُذْنِبُ ذَنْباً قَالَ نَعَمْ هُوَ مُؤْمِنٌ مُذْنِبٌ مُلِمٌّ قُلْتُ مَا مَعْنَى مُلِمٍّ قَالَ الْمُلِمُّ بِالذَّنْبِ لَا يَلْزَمُهُ وَلَا يَصِيرُ عَلَيْهِ قَالَ فَقُلْتُ سُبْحَانَ اللَّهِ مَا أَعْجَبَ هَذَا لَا يَزْنِي وَلَا يَلُوطُ وَلَا يَسْرِقُ وَلَا يَشْرَبُ الْخَمْرَ وَلَا يَأْتِي بِكَبِيرَةٍ مِنَ الْكَبَائِرِ وَلَا فَاحِشَةٍ فَقَالَ لَا عَجَبَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَفْعَلُ ما يَشاءُ وَلا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْئَلُونَ فَمِمَّ عَجِبْتَ يَا إِبْرَاهِيمُ سَلْ وَلَا تَسْتَنْكِفْ وَلَا تَسْتَحْيِ فَإِنَّ هَذَا الْعِلْمَ لَا يَتَعَلَّمُهُ مُسْتَكْبِرٌ وَلَا مُسْتَحْيٍ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أَجِدُ مِنْ شِيعَتِكُمْ مَنْ يَشْرَبُ الْخَمْرَ وَيَقْطَعُ الطَّرِيقَ وَيُخِيفُ السُّبُلَ وَيَزْنِي وَيَلُوطُ وَيَأْكُلُ الرِّبَا وَيَرْتَكِبُ الْفَوَاحِشَ وَيَتَهَاوَنُ بِالصَّلَاةِ وَالصِّيَامِ وَالزَّكَاةِ وَيَقْطَعُ الرَّحِمَ وَيَأْتِي الْكَبَائِرَ فَكَيْفَ هَذَا وَلِمَ ذَاكَ فَقَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ هَلْ يَخْتَلِجُ فِي صَدْرِكَ شَيْءٌ غَيْرُ هَذَا قُلْتُ نَعَمْ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أُخْرَى أَعْظَمُ مِنْ ذَلِكَ فَقَالَ وَمَا هُوَ يَا أَبَا إِسْحَاقَ قَالَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَأَجِدُ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَمُنَاصِبِيكُمْ مَنْ يُكْثِرُ مِنَ الصَّلَاةِ وَمِنَ الصِّيَامِ وَيُخْرِجُ الزَّكَاةَ وَيُتَابِعُ بَيْنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ وَيَحْرِصُ عَلَى الْجِهَادِ وَيَأْثَرُ عَلَى الْبِرِّ وَعَلَى صِلَةِ الْأَرْحَامِ وَيَقْضِي حُقُوقَ إِخْوَانِهِ وَيُوَاسِيهِمْ مِنْ مَالِهِ وَيَتَجَنَّبُ شُرْبَ الْخَمْرِ وَالزِّنَا وَاللِّوَاطَ وَسَائِرَ الْفَوَاحِشِ فَمِمَّ ذَاكَ وَلِمَ ذَاكَ فَسِّرْهُ لِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَبَرْهِنْهُ وَبَيِّنْهُ فَقَدْ وَاللَّهِ كَثُرَ فِكْرِي وَأَسْهَرَ لَيْلِي وَضَاقَ ذَرْعِي قَالَ فَتَبَسَّمَ الْبَاقِرُ علیه السلام ثُمَّ قَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ خُذْ إِلَيْكَ بَيَاناً شَافِياً فِيمَا سَأَلْتَ وَعِلْماً مَكْنُوناً مِنْ خَزَائِنِ عِلْمِ اللَّهِ وَسِرِّهِ أَخْبِرْنِي يَا إِبْرَاهِيمُ كَيْفَ تَجِدُ اعْتِقَادَهُمَا قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَجِدُ مُحِبِّيكُمْ وَشِيعَتَكُمْ عَلَى مَا هُمْ فِيهِ مِمَّا وَصَفْتُهُ مِنْ أَفْعَالِهِمْ لَوْ أُعْطِيَ أَحَدُهُمْ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ ذَهَباً وَفِضَّةً أَنْ يَزُولَ عَنْ وَلَايَتِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ إِلَى مُوَالاةِ غَيْرِكُمْ وَإِلَى مَحَبَّتِهِمْ مَا زَالَ وَلَوْ ضُرِبَتْ خَيَاشِيمُهُ بِالسُّيُوفِ فِيكُمْ وَلَوْ قُتِلَ فِيكُمْ مَا ارْتَدَعَ وَلَا رَجَعَ عَنْ مَحَبَّتِكُمْ وَوَلَايَتِكُمْ وَرأي [أَرَى] النَّاصِبَ عَلَى مَا هُوَ عَلَيْهِ مِمَّا وَصَفْتُهُ مِنْ أَفْعَالِهِمْ لَوْ أُعْطِيَ أحدكم [أَحَدُهُمْ] مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ ذَهَباً وَفِضَّةً أَنْ يَزُولَ عَنْ مَحَبَّةِ الطَّوَاغِيتِ وَمُوَالاتِهِمْ إِلَى مُوَالاتِكُمْ مَا فَعَلَ وَلَا زَالَ وَلَوْ ضُرِبَتْ خَيَاشِيمُهُ بِالسُّيُوفِ فِيهِمْ وَلَوْ قُتِلَ فِيهِمْ مَا ارْتَدَعَ وَلَا رَجَعَ وَإِذَا سَمِعَ أَحَدُهُمْ مَنْقَبَةً لَكُمْ وَفَضْلاً اشْمَأَزَّ مِنْ ذَلِكَ وَتَغَيَّرَ لَوْنُهُ وَرُئِيَ كَرَاهِيَةُ ذَلِكَ فِي وَجْهِهِ بُغْضاً لَكُمْ وَمَحَبَّةً لَهُمْ قَالَ فَتَبَسَّمَ الْبَاقِرُ علیه السلام ثُمَّ قَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ هَاهُنَا هَلَكَتِ الْعَامِلَةُ النَّاصِبَةُ تَصْلى ناراً حامِيَةً تُسْقى مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ وَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ قَالَ تَعَالَى وَقَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً وَيْحَكَ يَا إِبْرَاهِيمُ أَ تَدْرِي مَا السَّبَبُ وَالْقِصَّةُ فِي ذَلِكَ وَمَا الَّذِي قَدْ خَفِيَ عَلَى النَّاسِ مِنْهُ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَبَيِّنْهُ لِي وَاشْرَحْهُ وَبَرْهِنْهُ قَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى لَمْ يَزَلْ عَالِماً قَدِيماً خَلَقَ الْأَشْيَاءَ لَا مِنْ شَيْءٍ وَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ الْأَشْيَاءَ مِنْ شَيْءٍ فَقَدْ كَفَرَ لِأَنَّهُ لَوْ كَانَ ذَلِكَ الشَّيْءُ الَّذِي خَلَقَ مِنْهُ الْأَشْيَاءَ قَدِيماً مَعَهُ فِي أَزَلِيَّتِهِ وَهُوِيَّتِهِ كَانَ ذَلِكَ الشَّيْءُ أَزَلِيّاً بَلْ خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى الْأَشْيَاءَ كُلَّهَا لَا مِنْ شَيْءٍ فَكَانَ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى أَرْضاً طَيِّبَةً ثُمَّ فَجَّرَ مِنْهَا مَاءً عَذْباً زُلَالاً فَعَرَضَ عَلَيْهَا وَلَايَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَقَبِلَتْهَا فَأَجْرَى ذَلِكَ الْمَاءَ عَلَيْهَا سَبْعَةَ أَيَّامٍ طَبَّقَهَا وَعَمَّهَا ثُمَّ أَنْضَبَ ذَلِكَ الْمَاءَ عَنْهَا فَأَخَذَ مِنْ صَفْوَةِ ذَلِكَ الطِّينِ طِيناً فَجَعَلَهُ طِينَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام ثُمَّ أَخَذَ ثُفْلَ ذَلِكَ الطِّينِ فَخَلَقَ مِنْهُ شِيعَتَنَا وَلَوْ تَرَكَ طِينَتَكُمْ يَا إِبْرَاهِيمُ عَلَى حَالِهِ كَمَا تَرَكَ طِينَتَنَا لَكُنْتُمْ وَنَحْنُ شَيْئاً وَاحِداً قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا فَعَلَ بِطِينَتِنَا قَالَ أُخْبِرُكَ يَا إِبْرَاهِيمُ خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى بَعْدَ ذَلِكَ أَرْضاً سَبِخَةً خَبِيثَةً مُنْتِنَةً ثُمَّ فَجَّرَ مِنْهَا مَاءً أُجَاجاً آسِناً مَالِحاً فَعَرَضَ عَلَيْهَا وَلَايَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلَمْ تَقْبَلْهَا فَأَجْرَى ذَلِكَ الْمَاءَ عَلَيْهَا سَبْعَةَ أَيَّامٍ حَتَّى طَبَّقَهَا وَعَمَّهَا ثُمَّ نَضَبَ ذَلِكَ الْمَاءَ عَنْهَا ثُمَّ أَخَذَ مِنْ ذَلِكَ الطِّينِ فَخَلَقَ مِنْهُ الطُّغَاةَ وَأَئِمَّتَهُمْ ثُمَّ مَزَجَهُ بِثُفْلِ طِينَتِكُمْ وَلَوْ تَرَكَ طِينَتَهُمْ عَلَى حَالِهَا وَلَمْ يَمْزُجْ بِطِينَتِكُمْ لَمْ يَشْهَدُوا الشَّهَادَتَيْنِ وَلَا صَلَّوْا وَلَا صَامُوا وَلَا زَكَّوْا وَلَا حَجُّوا وَلَا أَدَّوُا الْأَمَانَةَ وَلَا أَشْبَهُوكُمْ فِي الصُّوَرِ وَلَيْسَ شَيْءٌ أَكْبَرَ عَلَى الْمُؤْمِنِ مِنْ أَنْ يَرَى صُورَةَ عَدُوِّهِ مِثْلَ صُورَتِهِ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا صَنَعَ بِالطِّينَتَيْنِ قَالَ مَزَجَ بَيْنَهُمَا بِالْمَاءِ الْأَوَّلِ وَالْمَاءِ الثَّانِي ثُمَّ عَرَكَهَا عَرْكَ الْأَدِيمِ ثُمَّ أَخَذَ مِنْ ذَلِكَ قَبْضَةً فَقَالَ هَذِهِ إِلَى الْجَنَّةِ وَلَا أُبَالِي وَأَخَذَ قَبْضَةً أُخْرَى وَقَالَ هَذِهِ إِلَى النَّارِ وَلَا أُبَالِي ثُمَّ خَلَطَ بَيْنَهُمَا فَوَقَعَ مِنْ سِنْخِ الْمُؤْمِنِ وَطِينَتِهِ عَلَى سِنْخِ الْكَافِرِ وَطِينَتِهِ وَوَقَعَ مِنْ سِنْخِ الْكَافِرِ وَطِينَتِهِ عَلَى سِنْخِ الْمُؤْمِنِ وَطِينَتِهِ فَمَا رَأَيْتَهُ مِنْ شِيعَتِنَا مِنْ زِناً أَوْ لِوَاطٍ أَوْ تَرْكِ صَلَاةٍ أَوْ صَوْمٍ أَوْ حَجٍّ أَوْ جِهَادٍ أَوْ خِيَانَةٍ أَوْ كَبِيرَةٍ مِنْ هَذِهِ الْكَبَائِرِ فَهُوَ مِنْ طِينَةِ النَّاصِبِ وَعُنْصُرِهِ الَّذِي قَدْ مُزِجَ فِيهِ لِأَنَّ مِنْ سِنْخِ النَّاصِبِ وَعُنْصُرِهِ وَطِينَتِهِ اكْتِسَابَ الْمَآثِمِ وَالْفَوَاحِشِ وَالْكَبَائِرِ وَمَا رَأَيْتَ مِنَ النَّاصِبِ مِنْ مُوَاظَبَتِهِ عَلَى الصَّلَاةِ وَالصِّيَامِ وَالزَّكَاةِ وَالْحَجِّ وَالْجِهَادِ وَأَبْوَابِ الْبِرِّ فَهُوَ مِنْ طِينَةِ الْمُؤْمِنِ وَسِنْخِهِ الَّذِي قَدْ مُزِجَ فِيهِ لِأَنَّ مِنْ سِنْخِ الْمُؤْمِنِ وَعُنْصُرِهِ وَطِينَتِهِ اكْتِسَابَ الْحَسَنَاتِ وَاسْتِعْمَالَ الْخَيْرِ وَاجْتِنَابَ الْمَآثِمِ فَإِذَا عُرِضَتْ هَذِهِ الْأَعْمَالُ كُلُّهَا عَلَى اللَّهِ تَعَالَى قَالَ أَنَا عَدْلٌ لَا أَجُورُ وَمُنْصِفٌ لَا أَظْلِمُ وَحَكَمٌ لَا أَحِيفُ وَلَا أَمِيلُ وَلَا أَشْطُطُ أَلْحِقُوا الْأَعْمَالَ السَّيِّئَةَ الَّتِي اجْتَرَحَهَا الْمُؤْمِنُ بِسِنْخِ النَّاصِبِ وَطِينَتِهِ وَأَلْحِقُوا الْأَعْمَالَ الْحَسَنَةَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا النَّاصِبُ بِسِنْخِ الْمُؤْمِنِ وَطِينَتِهِ رُدُّوهَا كُلَّهَا إِلَى أَصْلِهَا فَإِنِّي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا عَالِمُ السِّرِّ وَأَخْفَى وَأَنَا الْمُطَّلِعُ عَلَى قُلُوبِ عِبَادِي لَا أَحِيفُ وَلَا أَظْلِمُ وَلَا أُلْزِمُ أَحَداً إِلَّا مَا عَرَفْتُهُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ أَخْلُقَهُ ثُمَّ قَالَ الْبَاقِرُ علیه السلام اقْرَأْ يَا إِبْرَاهِيمُ هَذِهِ الْآيَةَ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَيَّةَ آيَةٍ قَالَ قَوْلَهُ تَعَالَى قالَ مَعاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنا مَتاعَنا عِنْدَهُ إِنَّا إِذاً لَظالِمُونَ هُوَ فِي الظَّاهِرِ مَا تَفْهَمُونَهُ هُوَ وَاللَّهِ فِي الْبَاطِنِ هَذَا بِعَيْنِهِ يَا إِبْرَاهِيمُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَاهِراً وَبَاطِناً وَمُحْكَماً وَمُتَشَابِهاً وَنَاسِخاً وَمَنْسُوخاً ثُمَّ قَالَ أَخْبِرْنِي يَا إِبْرَاهِيمُ عَنِ الشَّمْسِ إِذَا طَلَعَتْ وَبَدَا شُعَاعُهَا فِي الْبُلْدَانِ أَ هُوَ بَائِنٌ مِنَ الْقُرْصِ قُلْتُ فِي حَالِ طُلُوعِهِ بَائِنٌ قَالَ أَ لَيْسَ إِذَا غَابَتِ الشَّمْسُ اتَّصَلَ ذَلِكَ الشُّعَاعُ بِالْقُرْصِ حَتَّى يَعُودَ إِلَيْهِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ كَذَلِكَ يَعُودُ كُلُّ شَيْءٍ إِلَى سِنْخِهِ وَجَوْهَرِهِ وَأَصْلِهِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَزَعَ اللَّهُ تَعَالَى سِنْخَ النَّاصِبِ وَطِينَتَهُ مَعَ أَثْقَالِهِ وَأَوْزَارِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِ فَيُلْحِقُهَا كُلَّهَا بِالنَّاصِبِ وَيَنْزِعُ سِنْخَ الْمُؤْمِنِ وَطِينَتَهُ مَعَ حَسَنَاتِهِ وَأَبْوَابِ بِرِّهِ وَاجْتِهَادِهِ مِنَ النَّاصِبِ فَيُلْحِقُهَا كُلَّهَا بِالْمُؤْمِنِ أَ فَتَرَى هَاهُنَا ظُلْماً أَوْ عُدْوَاناً قُلْتُ لَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ هَذَا وَاللَّهِ الْقَضَاءُ الْفَاصِلُ وَالْحُكْمُ الْقَاطِعُ وَالْعَدْلُ الْبَيِّنُ لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْئَلُونَ هَذَا يَا إِبْرَاهِيمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ هَذَا مِنْ حُكْمِ الْمَلَكُوتِ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَمَا حُكْمُ الْمَلَكُوتِ قَالَ حُكْمُ اللَّهِ حُكْمُ أَنْبِيَائِهِ وَقِصَّةُ الْخَضِرِ وَمُوسَى علیهما السلام حِينَ اسْتَصْحَبَهُ فَقَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً افْهَمْ يَا إِبْرَاهِيمُ وَاعْقِلْ أَنْكَرَ مُوسَى عَلَى الْخَضِرِ وَاسْتَفْظَعَ أَفْعَالَهُ حَتَّى قَالَ لَهُ الْخَضِرُ يَا مُوسَى ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي إِنَّمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى مِنْ هَذَا وَيْحَكَ يَا إِبْرَاهِيمُ قُرْآنٌ يُتْلَى وَأَخْبَارٌ تُؤْثَرُ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى مَنْ رَدَّ مِنْهَا حَرْفاً فَقَدْ كَفَرَ وَأَشْرَكَ وَرَدَّ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى قَالَ اللَّيْثِيُّ فَكَأَنِّي لَمْ أَعْقِلِ الْآيَاتِ وَأَنَا أَقْرَأُهَا أَرْبَعِينَ سَنَةً إِلَّا ذَلِكَ الْيَوْمَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا أَعْجَبَ هَذَا تُؤْخَذُ حَسَنَاتُ أَعْدَائِكُمْ فَتُرَدُّ عَلَى شِيعَتِكُمْ وَتُؤْخَذُ سَيِّئَاتُ مُحِبِّيكُمْ فَتُرَدُّ عَلَى مُبْغِضِيكُمْ قَالَ إِي [وَ] اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَالِقُ الْحَبَّةِ وَبَارِئُ النَّسَمَةِ وَفَاطِرُ الْأَرْضِ وَالسَّمَاءِ مَا أَخْبَرْتُكَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا أَنْبَأْتُكَ إِلَّا الصِّدْقَ وَما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَمَا اللَّهُ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ وَإِنَّ مَا أَخْبَرْتُكَ لَمَوْجُودٌ فِي الْقُرْآنِ كُلُّهُ قُلْتُ هَذَا بِعَيْنِهِ يُوجَدُ فِي الْقُرْآنِ قَالَ نَعَمْ يُوجَدُ فِي أَكْثَرَ مِنْ ثَلَاثِينَ مَوْضِعاً فِي الْقُرْآنِ أَ تُحِبُّ أَنْ أَقْرَأَ ذَلِكَ عَلَيْكَ قُلْتُ بَلَى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنا وَلْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ وَما هُمْ بِحامِلِينَ مِنْ خَطاياهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ وَلَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَأَثْقالاً مَعَ أَثْقالِهِمْ الْآيَةَ أَزِيدُكَ يَا إِبْرَاهِيمُ قُلْتُ بَلَى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَمِنْ أَوْزارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ أَ تُحِبُّ أَنْ أَزِيدَكَ قُلْتُ بَلَى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَكانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ شِيعَتِنَا حَسَنَاتٍ وَيُبَدِّلُ اللَّهُ حَسَنَاتِ أَعْدَائِنَا سَيِّئَاتٍ وَجَلَالِ اللَّهِ إِنَّ هَذَا لَمِنْ عَدْلِهِ وَإِنْصَافِهِ لَا رَادَّ لِقَضَائِهِ وَلا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ أَ لَمْ أُبَيِّنْ لَكَ أَمْرَ الْمِزَاجِ وَالطِّينَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآنِ قُلْتُ بَلَى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ اقْرَأْ يَا إِبْرَاهِيمُ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ يَعْنِي مِنَ الْأَرْضِ الطَّيِّبَةِ وَالْأَرْضِ الْمُنْتِنَةِ فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى يَقُولُ لَا يَفْتَخِرْ أَحَدُكُمْ بِكَثْرَةِ صَلَاتِهِ وَصِيَامِهِ وَزَكَاتِهِ وَنُسُكِهِ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى مِنْكُمْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ قِبَلِ اللَّمَمِ وَهُوَ الْمِزَاجُ أَزِيدُكَ يَا إِبْرَاهِيمُ قُلْتُ بَلَى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ فَرِيقاً هَدى وَفَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ يَعْنِي أَئِمَّةَ الْجَوْرِ دُونَ أَئِمَّةِ الْحَقِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ خُذْهَا إِلَيْكَ يَا أَبَا إِسْحَاقَ فَوَ اللَّهِ إِنَّهُ لَمِنْ غُرَرِ أَحَادِيثِنَا وَبَاطِنِ سَرَائِرِنَا وَمَكْنُونِ خَزَائِنِنَا وَانْصَرِفْ وَلَا تُطْلِعْ عَلَى سِرِّنَا أَحَداً إِلَّا مُؤْمِناً مُسْتَبْصِراً فَإِنَّكَ إِنْ أَذَعْتَ سِرَّنَا بُلِيتَ فِي نَفْسِكَ وَمَالِكَ وَأَهْلِكَ وَوُلْدِكَ.
[11]. البقرة: 93.
[12]. این عبارات؛ در 27 آیه از آیات شریفه قرآن کریم ذکر شده است.
[13]. بصائر الدرجات، ج1، ص505، ح3: عَنْ نَصْرِ بْنِ قَابُوسَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَ وَظِلٍ مَمْدُودٍ وَماءٍ مَسْكُوبٍ وَفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ لا مَقْطُوعَةٍ وَلا مَمْنُوعَةٍ قَالَ يَا نَصْرُ إِنَّهُ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ النَّاسُ إِنَّمَا هُوَ الْعَالِمُ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهُ.
الكافي، ج1، ص49، ح8: عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ: فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ قَالَ قُلْتُ مَا طَعَامُهُ قَالَ عِلْمُهُ الَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ يَأْخُذُهُ.
[14]. المحاسن، ج1، ص161، ح105: عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ رَجُلٌ فِي الْمَجْلِسِ: أَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنْتُمْ فِي الْجَنَّةِ فَاسْأَلُوا اللَّهَ أَنْ لَا يُخْرِجَكُمْ مِنْهَا فَقُلْنَا جُعِلْنَا فِدَاكَ نَحْنُ فِي الدُّنْيَا فَقَالَ أَ لَسْتُمْ تُقِرُّونَ بِإِمَامَتِنَا قَالُوا نَعَمْ فَقَالَ هَذَا مَعْنَى الْجَنَّةِ الَّذِي مَنْ أَقَرَّ بِهِ كَانَ فِي الْجَنَّةِ فَاسْأَلُوا اللَّهَ أَنْ لَا يَسْلُبَكُمْ.
من لا يحضره الفقيه، ج2، ص616: في الزيارة الجامعه:... إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَأَصْلَهُ وَفَرْعَهُ وَمَعْدِنَهُ وَمَأْوَاهُ وَمُنْتَهَاهُ، الخبر.
الكافي، ج1، ص418، ح30: عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَوْلُهُ جَلَّ وَعَزَّ: بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا قَالَ وَلَايَتَهُمْ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقى قَالَ وَلَايَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى. صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَمُوسى.
تأويل الآيات الظاهرة، ص573: عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ قَالَ قَرَأَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ وَسُلِّطْتُمْ وَمَلَكْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ ثُمَّ قَالَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي بَنِي عَمِّنَا بَنِي الْعَبَّاسِ وَبَنِي أُمَيَّةَ ثُمَّ قَرَأَ أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ عَنِ الدِّينِ وَأَعْمى أَبْصارَهُمْ عَنِ الْوَصِيِّ ثُمَّ قَرَأَ إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ بَعْدَ وَلَايَةِ عَلِيٍ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلى لَهُمْ ثُمَّ قَرَأَ وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا بِوَلَايَةِ عَلِيٍ زادَهُمْ هُدىً حَيْثُ عَرَّفَهُمْ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وَالْقَائِمَ وَآتاهُمْ تَقْواهُمْ أَيْ ثَوَابَ تَقْوَاهُمْ أَمَاناً مِنَ النَّارِ وَقَالَ علیه السلام وَقَوْلُهُ عَزَّ وَجَلَ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَهُمْ عَلِيٌّ علیه السلام وَأَصْحَابُهُ وَالْمُؤْمِناتُ وَهُنَّ خَدِيجَةُ وَصُوَيْحِبَاتُهَا وَقَالَ علیه السلام وَقَوْلُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَآمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ فِي عَلِيٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بالَهُمْ ثُمَّ قَالَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِوَلَايَةِ عَلِيٍ يَتَمَتَّعُونَ بِدُنْيَاهُمْ وَيَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَالنَّارُ مَثْوىً لَهُمْ ثُمَّ قَالَ علیه السلام مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ وَهُمْ آلُ مُحَمَّدٍ وَأَشْيَاعُهُمْ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام أَمَّا قَوْلُهُ فِيها أَنْهارٌ فَالْأَنْهَارُ رِجَالٌ فَقَوْلُهُ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ فهو علي علیه السلام في الباطن و قوله وَأَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ فإنه الإمام و أما قوله وَأَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ فإنه علمهم يتلذذ منه شيعتهم.
و إنما كنى عن الرجال بالأنهار على سبيل المجاز أي أصحاب الأنهار و مثله وَسْئَلِ الْقَرْيَةَ فالأئمة صلّی الله علیه و آله و سلّم هم أصحاب الجنة و ملاكها ثُمَّ قَالَ علیه السلام وَأَمَّا قَوْلُهُ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ فَإِنَّهَا وَلَايَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَيْ مَنْ وَالَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَغْفِرَةٌ لَهُ فَذَلِكَ قَوْلُهُ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ ثُمَّ قَالَ علیه السلام وَأَمَّا قَوْلُهُ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ أَيْ أَنَّ الْمُتَّقِينَ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ دَاخِلٌ فِي وَلَايَةِ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ وَوَلَايَةُ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدِ هِيَ فِي النَّارِ مَنْ دَخَلَهَا فَقَدْ دَخَلَ النَّارَ ثُمَّ أَخْبَرَ سُبْحَانَهُ عَنْهُمْ وَقَالَ وَسُقُوا ماءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ قَالَ جَابِرٌ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام نَزَلَ جَبْرَئِيلُ بِهَذِهِ الْآيَةِ عَلَى مُحَمَّدٍ صلّی الله علیه و آله و سلّم هَكَذَا ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فِي عَلِيٍ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُم وَقَالَ جَابِرٌ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَ أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَقَرَأَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام الَّذِينَ كَفَرُوا حَتَّى بَلَغَ إِلَى أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ هَلْ لَكَ فِي رَجُلٍ يَسِيرُ بِكَ فَيَبْلُغُ بِكَ مِنَ الْمَطْلَعِ إِلَى الْمَغْرِبِ فِي يَوْمٍ وَاحِدٍ قَالَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ وَمَنْ لِي بِهَذَا فَقَالَ ذَاكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَ لَمْ تَسْمَعْ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم لَتَبْلُغَنَّ الْأَسْبَابَ وَاللَّهِ لَتَرْكَبَنَّ السَّحَابَ وَاللَّهِ لَتُؤْتَنَّ عَصَا مُوسَى وَاللَّهِ لَتُعْطَنَّ خَاتَمَ سُلَيْمَانَ ثُمَّ قَالَ هَذَا قَوْلُ رَسُولِ اللَّه.
[15]. إبراهيم: 28 ـ 30.
[16]. الفتح: 1.
[17]. الكافي، ج4، ص572، ح1.
[18]. الفتح: 1 ـ 3.
[19]. الفتح: 4 ـ 6.
[20]. الطارق: 15 ـ 17.
[21]. تفسير القمّي، ج2، ص416.
[22]. تفسير العيّاشي، ج1، ص200، ح152: عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَدْرُونَ مَاتَ النَّبِيُّ أَوْ قُتِلَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ فَسُمَّ قَبْلَ الْمَوْتِ إِنَّهُمَا سَقَتَاهُ قَبْلَ الْمَوْتِ فَقُلْنَا إِنَّهُمَا وَأَبُوهُمَا شَرُّ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ.
[23]. المعجم الكبير، ج22، ص402، ح1004: عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «خَيْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، وَآسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ، وَخَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ، وَفَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ».
المعجم الكبير، ج23، ص13، ح22: عَنْ مَسْرُوقٍ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِذَا ذَكَرَ خَدِيجَةَ أَحْسَنَ عَلَيْهَا الثَّنَاءَ، فَقُلْتُ: مَا تَذْكُرُ مِنْهَا وَقَدْ أَبْدَلَكَ اللهُ بِهَا خَيْراً؟، قَالَ: «مَا أَبْدَلَنِي اللهُ بِهَا خَيْراً مِنْهَا، صَدَّقَتْنِي إِذْ كَذَّبَنِي النَّاسُ، وَوَاسَتْنِي بِمَالِهَا إِذْ حَرَمَنِي النَّاسُ، وَرَزَقَنِي اللهُ مِنْهَا الْوَلَدَ إِذْ لَمْ يَرْزُقْنِي مِنْ غَيْرِهَا».
تفسير الطبري، ج3، ص358: عَنْ أَبِي مُوسَى اَلْأَشْعَرِيِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: كَمَلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ ولَم يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إلاَّ مَريَمُ وآسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ وخَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ وفَاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ.
سنن الترمذي، ج6، ص185، ح3876: عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: مَا حَسَدْتُ امْرَأَةً مَا حَسَدْتُ خَدِيجَةَ، وَمَا تَزَوَّجَنِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلاَّ بَعْدَ مَا مَاتَتْ، وَذَلِكَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بَشَّرَهَا بِبَيْتٍ فِي الجَنَّةِ مِنْ قَصَبٍ لاَ صَخَبَ فِيهِ وَلاَ نَصَبَ.
صحيح البخاري، ج5، ص38، ح3817: عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: «مَا غِرْتُ عَلَى امْرَأَةٍ مَا غِرْتُ عَلَى خَدِيجَةَ مِنْ كَثْرَةِ ذِكْرِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِيَّاهَا»، قَالَتْ: «وَتَزَوَّجَنِي بَعْدَهَا بِثَلاَثِ سِنِينَ، وَأَمَرَهُ رَبُّهُ عَزَّ وَجَلَّ أَوْ جِبْرِيلُ علیه السلام أَنْ يُبَشِّرَهَا بِبَيْتٍ فِي الجَنَّةِ مِنْ قَصَبٍ».
الجمل (للمفيد)، ص409: وَرُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ قَالَ: لَمَّا ظَهَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَلَى أَهْلِ الْبَصْرَةِ جَاءَهُ رِجَالٌ مِنْهُمْ فَقَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا السَّبَبُ الَّذِي دَعَا عَائِشَةَ بِالْمُظَاهَرَةِ عَلَيْكَ حَتَّى بَلَغَتْ مِنْ خِلَافِكَ وَشِقَاقِكَ مَا بَلَغَتْ وَهِيَ امْرَأَةٌ مِنَ النِّسَاءِ لَمْ يُكْتَبْ عَلَيْهَا الْقِتَالُ وَلَا فُرِضَ عَلَيْهَا الْجِهَادُ وَلَا أُرْخِصَ لَهَا فِي الْخُرُوجِ مِنْ بَيْتِهَا وَلَا التَّبَرُّجِ بَيْنَ الرِّجَالِ وَلَيْسَتْ مِمَّنْ تَوَلَّتْهُ فِي شَيْءٍ عَلَى حَالٍ فَقَالَ علیه السلام: «سَأَذْكُرُ لَكُمْ أَشْيَاءَ مِمَّا حَقَدَتْهَا عَلَيَّ لَيْسَ لِي فِي وَاحِدٍ مِنْهَا ذَنْبٌ إِلَيْهَا وَلَكِنَّهَا تَجَرَّمَتْ بِهَا عَلَيَّ... وَكَانَتْ عَائِشَةُ تَمْقُتُ خَدِيجَةَ بِنْتَ خُوَيْلِدٍ وَتَشْنَؤُهَا شَنَآنَ الضَّرَائِرِ وَكَانَتْ تَعْرِفُ مَكَانَهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم فَيَثْقُلُ ذَلِكَ عَلَيْهَا وَتَعَدَّى مَقْتُهَا إِلَى ابْنَتِهَا فَاطِمَةَ فَتَمْقُتُنِي وَتَمْقُتُ فَاطِمَةَ وَخَدِيجَةَ وَهَذَا مَعْرُوفٌ فِي الضَّرَائِرِ، الخبر.
[24]. تفسير القمي، ج1، ص20: وَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم يُكْثِرُ تَقْبِيلَ فَاطِمَةَ سلام الله علیها فَغَضِبَتْ مِنْ ذَلِكَ عَائِشَةُ وَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم إِنَّكَ تُكْثِرُ تَقْبِيلَ فَاطِمَةَ سلام الله علیها فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم يَا عَائِشَةُ إِنَّهُ لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَأَدْنَانِي جَبْرَائِيلُ علیه السلام مِنْ شَجَرَةِ طُوبَى وَنَاوَلَنِي مِنْ ثِمَارِهَا فَأَكَلْتُهُ فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَى الْأَرْضِ حَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ مَاءً فِي ظَهْرِي فَوَاقَعْتُ خَدِيجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَمَا قَبَّلْتُهَا إِلَّا وَجَدْتُ رَائِحَةَ شَجَرَةِ طُوبَى مِنْهَا.
تفسير فرات الكوفي، ص75، ح49: عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ قَالَ: دَخَلَتْ عَائِشَةُ عَلَى النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله و سلّم وَهُوَ يُقَبِّلُ فَاطِمَةَ سلام الله علیها وَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ تُقَبِّلُهَا وَهِيَ ذَاتُ بَعْلٍ فَقَالَ لَهَا أَمَا وَاللَّهِ لَوْ عَرَفْتِ وُدِّي لَهَا لَازْدَدْتِ لَهَا وُدّاً إِنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ أَذَّنَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام وَأَقَامَ مِيكَائِيلُ ثُمَّ قَالَ لِي أَذِّنْ قُلْتُ أُؤَذِّنُ [ادْنُ قُلْتُ أدن [أَدْنُو]] وَأَنْتَ حَاضِرٌ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ فَضَّلَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ عَلَى مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَفُضِّلْتَ أَنْتَ خَاصَّةً يَا مُحَمَّدُ فَدَنَوْتُ فَصَلَّيْتُ بِأَهْلِ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ فَلَمَّا صِرْتُ إِلَى السَّمَاءِ السَّادِسَةِ إِذَا أَنَا بِمَلَكٍ مِنْ نُورٍ عَلَى سَرِيرٍ مِنْ نُورٍ وَحَوْلَهُ صَفٌّ مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلَامَ وَهُوَ مُتَّكِئٌ فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ أَيُّهَا الْمَلَكُ سَلَّمَ عَلَيْكَ حَبِيبِي وَخِيَرَتِي مِنْ خَلْقِي فَرَدَدْتَ عَلَيْهِ السَّلَامَ وَأَنْتَ مُتَّكِئٌ فَوَ عِزَّتِي وَجَلَالِي لَتَقُومَنَّ وَلَتُسَلِّمَنَّ [لَتُسَلِّمُ] عَلَيْهِ وَلَا تَقْعُدْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَقَامَ الْمَلَكُ وَعَانَقَنِي ثُمَّ قَالَ مَا أَكْرَمَكَ عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ فَلَمَّا صِرْتُ إِلَى الْحُجُبِ نُودِيتُ آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ فَأُلْهِمْتُ وَقُلْتُ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ ثُمَّ أَخَذَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام بِيَدِي فَأَدْخَلَنِي الْجَنَّةَ وَأَنَا مَسْرُورٌ فَإِذَا أَنَا بِشَجَرَةٍ مِنْ نُورٍ مُكَلَّلَةٍ بِالنُّورِ فِي أَصْلِهَا مَلَكَانِ يَطْوِيَانِ الْحُلِيَّ وَالْحُلَلَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تَقَدَّمْتُ أَمَامِي فَإِذَا أَنَا بِتُفَّاحٍ لَمْ أَرَ تُفَّاحاً هُوَ أَعْظَمُ مِنْهُ فَأَخَذْتُ وَاحِدَةً فَفَلَقْتُهَا فَخَرَجَتْ عَلَيَّ مِنْهَا حُوراً كَأَنَّ أَجْنَاحَهَا [أَجْنَانَهَا أَحْفَانَهَا] مَقَادِيمُ أَجْنِحَةِ النُّسُورِ فَقُلْتُ لِمَنْ أَنْتِ فَبَكَتْ وَقَالَتْ لِابْنِكَ الْمَقْتُولِ ظُلْماً الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام ثُمَّ تَقَدَّمْتُ أَمَامِي فَإِذَا أَنَا بِرُطَبٍ أَلْيَنَ مِنَ الزُّبْدِ وَأَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ فَأَخَذْتُ رُطَبَةً فَأَكَلْتُهَا وَأَنَا أَشْتَهِيهَا فَتَحَوَّلَتِ الرُّطَبَةُ نُطْفَةً فِي صُلْبِي فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَى الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِيجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ، فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ فَإِذَا أَنَا اشْتَقْتُ إِلَى رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمَمْتُ رَائِحَةَ ابْنَتِي فَاطِمَةَ سلام الله علیها.
[25]. الكافي ج1، ص446، ح21: عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: نَزَلَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام عَلَى النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله و سلّم فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَيَقُولُ إِنِّي قَدْ حَرَّمْتُ النَّارَ عَلَى صُلْبٍ أَنْزَلَكَ وَبَطْنٍ حَمَلَكَ وَحَجْرٍ كَفَلَكَ فَالصُّلْبُ صُلْبُ أَبِيكَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَالْبَطْنُ الَّذِي حَمَلَكَ فَآمِنَةُ بِنْتُ وَهْبٍ وَأَمَّا حَجْرٌ كَفَلَكَ فَحَجْرُ أَبِي طَالِبٍ.
ايمان أبي طالب، ص48: عَنْ مِسْمَعٍ كِرْدِينٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ علیهم السلامقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم هَبَطَ عَلَيَّ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ مُشَفِّعُكَ فِي سِتَّةٍ بَطْنٍ حَمَلَتْكَ آمِنَةَ بِنْتِ وَهْبٍ وَصُلْبٍ أَنْزَلَكَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَحَجْرٍ كَفَلَكَ أَبِي طَالِبٍ وَبَيْتٍ آوَاكَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَأَخٍ كَانَ لَكَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا كَانَ فِعْلُهُ قَالَ كَانَ سَخِيّاً يُطْعِمُ الطَّعَامَ وَيَجُودُ بِالنَّوَالِ وَثَدْيٍ أَرْضَعَتْكَ حَلِيمَةَ بِنْتِ أَبِي ذُؤَيْبٍ.
تاريخ اليعقوبي، ج2، ص35: وتُوُفِّيَ أبُو طَالِبٍ بَعْدَ خَدِيجَةَ بِثَلاَثَةِ أَيَّامٍ وَلَه سِتٌ وثَمَانُونَ سَنَةً وَقِيل بَلْ تِسْعُونَ سَنَةً وَلَمَّا قِيلَ لِرَسولِ اللَّهِ إنَّ أبا طالِبٍ قَد ماتَ عَظَمُ ذلِكَ في قَلْبِهِ وَاشْتَدَّ لَهُ جَزَعُهُ ثُمَّ دَخَلَ فَمَسَحَ جَبِينَهُ الأيمَنَ أرْبَعَ مرّاتٍ وجبينه اَلْأَيْسَرَ ثَلاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ قالَ يا عَمِّ رَبَّيتَ صَغِيراً وكَفَلْتَ يَتِيماً ونَصَرْتَ كَبِيراً فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنِّي خَيْراً ومَشَى بَيْنَ يَدَيْ سَرِيرِهِ وجَعَلَ يَعرِضُهُ وَيَقولُ وَصَلَتْكَ رَحِمٌ وجُزِيتَ خَيْراً وقالَ اجْتَمَعَتْ عَلَى هَذِهِ اَلْأُمَّةِ فِي هَذِهِ اَلْأَيَّامِ مُصِيبَتَانِ لاَ أَدْرِي بِأَيِّهِمَا أَنَا أَشَدُّ جَزَعاً يَعْنِي مُصِيبَةَ خَدِيجَةَ وأبي طَالِبٍ.
الأمالي (للصدوق)، ص404، ح6: عَنْ حَبِيبِ بْنِ أَبِي ثَابِتٍ رَفَعَهُ قَالَ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم عَلَى عَمِّهِ أَبِي طَالِبٍ وَهُوَ مُسَجًّى فَقَالَ يَا عَمِّ كَفَّلْتَ يَتِيماً وَرَبَّيْتَ صَغِيراً وَنَصَرْتَ كَبِيراً فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنِّي خَيْراً ثُمَّ أَمَرَ عَلِيّاً علیه السلام بِغُسْلِهِ.
[26]. الخصال، ج2، ص559، ح31: عَنْ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ قَالَ: كُنْتُ فِي الْبَيْتِ يَوْمَ الشُّورَى فَسَمِعْتُ عَلِيّاً علیه السلام وَهُوَ يَقُول:... قَالَ نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ سَمِعْتُمْ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم يَقُولُ كُلُّ سَبَبٍ وَنَسَبٍ مُنْقَطِعٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا سَبَبِي وَنَسَبِي فَأَيُّ سَبَبٍ أَفْضَلُ مِنْ سَبَبِي وَأَيُّ نَسَبٍ أَفْضَلُ مِنْ نَسَبِي إِنَّ أَبِي وَأَبَا رَسُولِ اللَّهِ لَأَخَوَانِ وَإِنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم وَسَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ ابْنَايَ وَفَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم زَوْجَتِي سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ غَيْرِي قَالُوا اللَّهُمَّ لا، قَالَ نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ فَفَرَّقَهُمْ فِرْقَتَيْنِ فَجَعَلَنِي مِنْ خَيْرِ الْفِرْقَتَيْنِ ثُمَّ جَعَلَهُمْ شُعُوباً فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِ شُعْبَةٍ ثُمَّ جَعَلَهُمْ قَبَائِلَ فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِ قَبِيلَةٍ ثُمَّ جَعَلَهُمْ بُيُوتاً فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِ بَيْتٍ ثُمَّ اخْتَارَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي أَنَا وَعَلِيّاً وَجَعْفَراً فَجَعَلَنِي خَيْرَهُمْ فَكُنْتُ نَائِماً بَيْنَ ابْنَي أَبِي طَالِبٍ فَجَاءَ جَبْرَئِيلُ وَمَعَهُ مَلَكٌ فَقَالَ يَا جَبْرَئِيلُ إِلَى أَيِّ هَؤُلَاءِ أُرْسِلْتَ فَقَالَ إِلَى هَذَا ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِي فَأَجْلَسَنِي غَيْرِي قَالُوا اللَّهُمَّ لَا، الخبر.
مسند أحمد بن حنبل، ج29، ص58، ح17517: عَنْ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ رَبِيعَةَ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ قَالَ: أَتَى نَاسٌ مِنَ الْأَنْصَارِ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالُوا: إِنَّا نَسْمَعُ مِنْ قَوْمِكَ حَتَّى يَقُولَ الْقَائِلُ مِنْهُمْ: إِنَّمَا مِثْلُ مُحَمَّدٍ مِثْلُ نَخْلَةٍ نَبَتَتْ فِي كِبَا - قَالَ حُسَيْنٌ: الْكِبَا: الْكُنَاسَةُ -. فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " أَيُّهَا النَّاسُ، مَنْ أَنَا؟ ". قَالُوا: أَنْتَ رَسُولُ اللهِ. قَالَ: " أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ - قَالَ: فَمَا سَمِعْنَاهُ قَطُّ يَنْتَمِي قَبْلَهَا - أَلَا إِنَّ اللهَ خَلَقَ خَلْقَهُ، فَجَعَلَنِي مِنْ خَيْرِ خَلْقِهِ، ثُمَّ فَرَّقَهُمْ فِرْقَتَيْنِ فَجَعَلَنِي مِنْ خَيْرِ الْفِرْقَتَيْنِ، ثُمَّ جَعَلَهُمْ قَبَائِلَ فَجَعَلَنِي مِنْ خَيْرِهِمْ قَبِيلَةً، ثُمَّ جَعَلَهُمْ بُيُوتاً، فَجَعَلَنِي مِنْ خَيْرِهِمْ بَيْتاً، وَأَنَا خَيْرُكُمْ بَيْتاً وَخَيْرُكُمْ نَفْساً ".
[27]. العثمانية، ص290: عَنِ السُّدَى أنَّ أبَا بَكْرٍ وعُمَرَ خَطَبَا فَاطِمَةَ سلام الله علیها فَرَدَّهُمَا رَسُولُ اَللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم وَقَالَ لَمْ أُومَرْ بِذَلِكَ فَخَطَبَهَا عَلِيٌ علیه السلام فَزَوَّجَهُ إِيَّاهَا وَقَالَ لَهَا زَوَّجْتُكِ أَقْدَمَ الْأُمَّةِ إِسْلاماً. وذكر تمام الحديث.
خصائص أمير المؤمنين علیه السلام (للنسائي)، ج1، ص136: عَن عَبد اللَّه بن بُرَيْدَة عَن أَبِيه قَالَ خَطَب أَبُو بَكر وَعُمَر فَاطِمَة فَقَالَ رَسُول اللَّه صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِنَّهَا صَغِيرَة فَخَطَبَهَا عَليّ فَزَوَّجَهَا مِنْهَا.
المناقب (للخوارزمي)، ص346، ح364: عَن أُمِّ سَلَمَةَ وسَلْمَانُ الفارِسِيُّ وعَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام قَالَ لَمَّا أَدْرَكَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اَللَّهِ مُدْرِكَ اَلنِّسَاءِ خَطَبَهَا أَكَابِرُ قُرَيْشٍ مِنْ أَهْلِ السَّابِقَةِ والْفَضْلِ فِي الإِسلامِ وَالشَّرَفِ وَالْمَالُ وكَانَ كُلَّمَا ذَكَرَهَا رَجُلٌ مِن قريْش لِرَسُولِ اَللَّهِ اِعْرِضْ رَسُولَ اَللَّهِ عَنْهُ بِوَجْهِهِ حَتَّى كَانَ اَلرَّجُلُ مِنْهُمْ يَظُنُّ فِي نَفْسِهِ ان رسول اَللَّهِ سَاخِطٌ عَلَيْهِ أَوْ قَدْ نَزَلَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم فِيهِ وَحًى مِنَ اَلسَّمَاءِ وَلَقَدْ خَطَبَهَا مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم أَبُو بَكْرٍ اَلصِّدِّيقُ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ يا أَبا بَكْرٍ أمْرُهَا إلى رَبِّهَا وخَطَبَهَا بَعدَ أبي بَكْرٍ عُمَرَ ابنِ الخَطَّابِ فَقالَ لَهُ كَمَقالَتِهِ لِأبي بَكْر، الخبر.
[28]. المناقب (للخوارزمي)، ص346، ح364: عَن أُمِّ سَلَمَةَ وسَلْمَانُ الفارِسِيُّ وعَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام قَالَ:... ولَكِنِّي قَدْ زَوَّجْتُكَ بِالدِّرْعِ ورَضِيتُ بِهَا مِنْكَ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ أأْبشِرُكَ قَالَ عَلِيٌ علیه السلام فَقُلْتُ نَعَمْ فِدَاكَ أَبِي وأُمِّي يَا رَسولَ اللَّهِ بَشِّرْني فَإِنَّكَ لَمْ تَزَلْ مَيْمُونَ النَّقِيبَةِ مُبَارَكَ اَلطَّائِرِ رَشِيدَ اَلاَمْرِ صَلَّى اللهُ عَلَيْكَ فَقَالَ لِي رَسُولُ اَللَّهِ أَبْشِرْ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ فَانَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ قَدْ زَوَّجَكها في السَّمَاءِ مِن قَبْلُ أن أُزَوِّجَكَها فِي الأَرضِ ولَقَد هَبَطَ عَلَيَّ في مَوْضِعِي مِنْ قَبْلِ اَنْ تَأْتِيَنِي مَلَكٌ مِنَ السَّماءِ لَهُ وُجُوهٌ شَتَّى وأَجنِحَةٌ شَتَّى لَم أَرَ قَبْلَهُ مِنَ الْمَلائِكَةِ مِثْلُهُ فَقالَ لي السَّلامُ عَلَيْك ورَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ ابشِر يا مُحَمَّدُ بِاجْتِمَاعِ الشَّملِ وطَهَارَةِ النَّسلِ. فَقُلْتُ ومَا ذَاكَ أَيُّهَا المَلِكُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ اَنَا سيطائيل اَلْمَلِكُ اَلْمُوَكَّلُ بِإِحْدَى قَوائِمِ اَلْعَرْشِ سَأَلْتُ رَبِّي عَزَّ وَجِلٌ ان يَأْذَنَ لي في بِشَارَتِكَ وهذا جَبْرَئِيلُ في اثرى يُبَشِّرُك عَنْ رَبِّكَ عزّ وجل بكرامة اللّه عَزَّ وَجَلَّ قَالَ اَلنَّبِيُّ فَمَا اِسْتَتَمَّ اَلْمَلِكُ كَلاَمَهُ حَتَّى هَبَطَ عَلَيَّ جَبْرَئِيلُ فَقالَ لِي السَّلامُ عَلَيكَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَكَاتُهُ يَا نَبِيَّ اللَّهِ ثُمَّ انه وَضَعَ فِي يَدِي حَرِيرَةً بَيْضَاءُ مِن حَرِيرِ الْجَنَّةِ وفيهَا سَطْرَانِ مَكْتُوبَانِ بِالنُّورِ فَقُلْتُ حَبِيبِي جَبْرَئِيلُ مَا هَذِهِ الْحَرِيرَةُ ومَا هَذِهِ الخُطُوطُ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ اطَّلَعَ إلَى الأَرْضِ اطِّلاعَةً فاختارَكَ مِن خَلقِهِ وابْتَعَثَك بِرِسَالاتِهِ ثُمَّ اطَّلَعَ إلى الأَرْضِ ثانِيَةً فاختارَ لَك مِنْهَا أَخاً ووَزِيراً وصَاحِباً وخَتَناً فَزَوَّجَهُ ابْنَتَك فَاطِمَةَ فَقُلْتُ حَبِيبِي جَبْرَئِيلُ وَمَنْ هَذَا الرَّجُلُ فَقالَ لِي يَا مُحَمَّدُ أَخُوكَ فِي الدّينِ وابنُ عَمِّك فِي النَّسَبِ عَلِيُّ بنُ أبي طَالِبٍ، الخبر.
[29]. بحار الأنوار، ج43، ص109: عَبْدُ الرَّزَّاقِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى أُمِّ أَيْمَنَ فِي خَبَرٍ طَوِيلٍ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله و سلّم وَعَقَد... .
[30]. مناقب آل أبي طالب، ج1، ص208: وقالت الزهراء سلام الله علیها: قُلْ لِلْمُغَيَّبِ تَحْتَ أَطْبَاقِ الثَّرَى * إِنْ كُنْتَ تَسْمَعُ صَرْخَتِي وَنِدَائِيَا. صُبَّتْ عَلَيَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا * صُبَّتْ عَلَى الْأَيَّامِ صِرْنَ لَيَالِيَا. قَدْ كُنْتُ ذَاتَ حِمًى بِظِلِّ مُحَمَّدٍ * لَا أَخْشَ مِنْ ضَيْمٍ وَكَانَ حِماً لِيَا. فَالْيَوْمَ أَخْشَعُ لِلذَّلِيلِ وَأَتَّقِي * ضَيْمِي وَأَدْفَعُ ظَالِمِي بِرِدَائِيَا. فَإِذَا بَكَتْ قُمْرِيَّةٌ فِي لَيْلِهَا * شَجْناً عَلَى غُصْنٍ بَكَيْتُ صَبَاحِيَا. فَلَأَجْعَلَنَّ الْحُزْنَ بَعْدَكَ مُؤْنِسِي * وَلَأَجْعَلَنَّ الدَّمْعَ فِيكَ وِشَاحِيَا. مَا ذَا عَلَى مَنْ شَمَّ تُرْبَةَ أَحْمَدٍ * أَنْ لَا يَشَمَّ مَدَى الزَّمَانِ غَوَالِيَا.
[31]. صحيح مسلم، ج4، ص1903، ح2449: عَنِ الْمِسْوَرِ بْنِ مَخْرَمَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْذِينِي مَا آذَاهَا».
صحيح البخاري، ج5، ص21، ح3714: عَنِ المِسْوَرِ بْنِ مَخْرَمَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي، فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي».
كشف الغمّة، ج1، ص467: وَعَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم إِنَّ فَاطِمَةَ سلام الله علیها شَعْرَةٌ مِنِّي فَمَنْ آذَى شَعْرَةً مِنِّي فَقَدْ آذَانِي وَمَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ وَمَنْ آذَى اللَّهَ لَعَنَهُ مِلْأَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض.
الامامة والسياسة، ج1، ص20:... فَقَال عمَرُ لِأَبِي بَكْرٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُمَا اِنْطَلِقْ بِنَا إِلَى فَاطِمَةَ فَإِنَّا قَدْ أَغْضَبْنَاهَا فَانْطَلَقَا جَمِيعاً فَاسْتَأْذَنَا عَلَى فَاطِمَةَ فَلَمْ تَأْذَنْ لَهُمَا فَأَتَيَا عَلِيّاً فَكَلَّمَاهُ فَأَدْخَلَهُمَا عَلَيْهَا فَلَمَّا قَعَدَا عِنْدَهَا حَوَّلَتْ وَجْهَهَا إِلَى اَلْحَائِطِ فَسَلَّمَا عَلَيْهَا فَلَمْ تَرُدَّ عَلَيْهِمَا السَّلاَمَ فَتَكَلَّمَ أَبُو بَكْرٍ فَقَالَ يَا حَبِيبَةَ رَسُولِ اَللَّهِ وَاللَّهِ إِنَّ قَرابَةَ رَسُولِ اللَّهِ أحَبُّ إلى مَن قَرابَتي وإنَّك لأحَبُّ إلَيَّ مِن عَائِشَةَ ابْنَتِي ولَوَدِدْتُ يَوْمَ مَاتَ أَبُوكَ أنّي مِتُّ وَلا أَبقى بَعدَهُ أفتَراني أعرِفُكَ وأعرِفُ فَضلَكَ وَشَرَفَكِ وأمنَعَكِ حَقَّكِ ومِيرَاثَكِ مِن رَسُولِ اَللَّهِ إِلاَّ أَنِّي سَمِعْتُ أَبَاكَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وسلم يَقُولُ لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا فَهُوَ صَدَقَة، فَقَالَتْ أَرَأَيْتُكُمَا إِنْ حَدَّثْتُكُمَا حَدِيثاً عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وسَلَّمَ تَعْرِفَانِهِ وتَفْعَلانِ بِهِ قَالا نَعَمْ فَقَالَتْ نَشَدْتُكُمَا اَللَّهَ ألم تَسْمَعَا رَسُولَ اَللَّهِ يَقُولُ رِضَا فَاطِمَةَ مِنْ رِضَايَ وسَخَطَ فَاطِمَةَ مِن سَخَطي فَمَن أَحَبَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِي فَقَدْ أَحَبَّنِي ومَنْ أَرْضَى فَاطِمَةَ فَقَدْ أَرْضَانِي ومَنْ أَسْخَطَ فَاطِمَةَ فَقَدْ أَسْخَطَنِي قَالاَ نَعَمْ سَمِعْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَتْ فَإِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ أنَّكُمَا أَسْخَطْتُمَانِي وَمَا أَرْضَيْتُمَانِي ولَئِنْ لَقِيتُ النَّبِيَّ لَأَشكُوَنَّكُما إليهِ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا عَائِذٌ بِاللَّهِ تَعَالَى مِنِّي سَخَطُهُ وَسَخَطُكِ يَا فَاطِمَةُ، ثُمَّ اِنْتَحَبَ أَبُو بَكْرٍ يَبْكِي حَتَّى كَادَتْ نَفْسُهُ أنْ تَزْهَقَ وهي تقول وَاللَّهِ لَأَدْعُوَنَّ اَللَّهَ عَلَيْكَ فِي كُلِّ صَلاَةٍ أُصَلِّيهَا ثُمَّ خَرَجَ بَاكِياً فَاجْتَمَعَ إِلَيْهِ اَلنَّاسُ فَقَالَ لَهُمْ يَبِيتُ كُلُّ رَجُلٍ مِنْكُمْ مُعَانِقاً حَلِيلَتَهُ مَسْرُوراً بِأَهْلِهِ وتَرَكْتُمُونِي وَما أنَا فِيهِ لا حَاجَةَ لِي فِي بَيْعَتِكُمْ أَقِيلُونِي بَيْعَتِي قَالُوا يَا خَلِيفَةَ رَسُولِ اللَّهِ إنَّ هَذَا الأَمْرَ لا يَسْتَقِيمُ وأنْتَ أعلَمنا بِذلِكَ إنَّهُ إِنْ كَانَ هَذَا لَمْ يَقُمْ لِلَّهِ دِينٌ فَقالَ وَاللَّهِ لَوْلا ذَلِكَ وَمَا أَخَافُهُ مِن رُخَاوَةِ هَذِهِ اَلعُروَةِ مَا بِتُّ لَيْلَةَ وُلِّيَ في عُنُقِ مُسْلِمٍ بَيْعَةً بَعْدَما سَمِعتُ ورَأَيْتُ من فاطِمَةَ، الخ.
كنز الفوائد، ج1، ص149: عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیه السلام يَقُولُ:... يَا يُونُسُ قَالَ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ يَظْلِمُ بَعْدِي فَاطِمَةَ ابْنَتِي وَيَغْصِبُهَا حَقَّهَا وَيَقْتُلُهَا ثُمَّ قَالَ يَا فَاطِمَةُ الْبُشْرَى فَلَكَ عِنْدَ اللَّهِ مَقَامٌ مَحْمُودٌ تَشْفَعِينَ فِيهِ لِمُحِبِّيكِ وَشِيعَتِكِ فَتَشْفَعِينَ يَا فَاطِمَةُ لَوْ أَنَّ كُلَّ نَبِيٍّ بَعَثَهُ اللَّهُ وَكُلَّ مَلَكٍ قَرَّبَهُ شَفَعُوا فِي كُلِّ مُبْغِضٍ لَكَ غَاصِبٍ لَكَ مَا أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ أَبَداً، الخبر.
الأمالي (للصدوق)، ص112، ح2: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم كَانَ جَالِساً ذَاتَ يَوْمٍ إِذْ أَقْبَلَ الْحَسَنُ علیه السلام فَلَمَّا رَآهُ بَكَى ثُمَّ قَالَ إِلَيَّ إِلَيَّ يَا بُنَيَّ فَمَا زَالَ يُدْنِيهِ حَتَّى أَجْلَسَهُ عَلَى فَخِذِهِ الْيُمْنَى ثُمَّ أَقْبَلَ الْحُسَيْنُ علیه السلام فَلَمَّا رَآهُ بَكَى ثُمَّ قَالَ إِلَيَّ إِلَيَّ يَا بُنَيَّ فَمَا زَالَ يُدْنِيهِ حَتَّى أَجْلَسَهُ عَلَى فَخِذِهِ الْيُسْرَى ثُمَّ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ سلام الله علیها فَلَمَّا رَآهَا بَكَى ثُمَّ قَالَ إِلَيَّ إِلَيَّ يَا بُنَيَّةِ فَأَجْلَسَهَا بَيْنَ يَدَيْهِ ثُمَّ أَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَلَمَّا رَآهُ بَكَى ثُمَّ قَالَ إِلَيَّ إِلَيَّ يَا أَخِي فَمَا زَالَ يُدْنِيهِ حَتَّى أَجْلَسَهُ إِلَى جَنْبِهِ الْأَيْمَنِ فَقَالَ لَهُ أَصْحَابُهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا تَرَى وَاحِداً مِنْ هَؤُلَاءِ إِلَّا بَكَيْتَ أَ وَمَا فِيهِمْ مَنْ تُسَرُّ بِرُؤْيَتِهِ فَقَالَ صلّی الله علیه و آله و سلّم:... وَأَنِّي لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي كَأَنِّي بِهَا وَقَدْ دَخَلَ الذُّلُ بَيْتَهَا وَانْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَغُصِبَتْ حَقَّهَا وَمُنِعَتْ إِرْثَهَا وَكُسِرَ جَنْبُهَا [وَ كُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَأَسْقَطَتْ جَنِينَهَا وَهِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَتَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ فَلَا تَزَالُ بَعْدِي مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً بَاكِيَةً تَتَذَكَّرُ انْقِطَاعَ الْوَحْيِ عَنْ بَيْتِهَا مَرَّةً وَتَتَذَكَّرُ فِرَاقِي أُخْرَى وَتَسْتَوْحِشُ إِذَا جَنَّهَا اللَّيْلُ لِفَقْدِ صَوْتِيَ الَّذِي كَانَتْ تَسْتَمِعُ إِلَيْهِ إِذَا تَهَجَّدْتُ بِالْقُرْآنِ ثُمَّ تَرَى نَفْسَهَا ذَلِيلَةً بَعْدَ أَنْ كَانَتْ فِي أَيَّامِ أَبِيهَا عَزِيزَةً فَعِنْدَ ذَلِكَ يُؤْنِسُهَا اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ بِالْمَلَائِكَةِ فَنَادَتْهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ يَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ يَا فَاطِمَةُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ ثُمَّ يَبْتَدِئُ بِهَا الْوَجَعُ فَتَمْرَضُ فَيَبْعَثُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَيْهَا مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ تُمَرِّضُهَا وَتُؤْنِسُهَا فِي عِلَّتِهَا فَتَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ يَا رَبِّ إِنِّي قَدْ سَئِمْتُ الْحَيَاةَ وَتَبَرَّمْتُ بِأَهْلِ الدُّنْيَا فَأَلْحِقْنِي بِأَبِي فَيَلْحَقُهَا اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِي فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَتَقْدَمُ عَلَيَّ مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَةً فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَعَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَخَلِّدْ فِي نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ آمِينَ، الخبر.