جایگاه اهل بیت علیهم السلام در صفات توحیدی - جلسه پنجم
جایگاه اهل بیت علیهم السلام در صفات توحیدی
جلسه 5
أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین
ولعنة الله علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین
جایگاههای ظهور و آشکاری صفات و حقایق توحیدی
همان گونه که در جلسه گذشته بیان شد؛ حقايق، صفات و کمالات توحيديّۀ خداوند متعال برای آشکاری باید دارای مجری و جایگاه ظهور باشند تا از آنها نمایان شوند و بدین خاطر که صفات توحیدیّۀ الهی در تمام مقامات صفات در بسيطترین، کاملترین، وحدانیترین و لطیفترین مقام هستند؛ پس باید حقایق خلقيهای که کمالات الهيه، مقامات توحيديّه و صفات الوهيّه و ربوبیّۀ خداوند متعال در آنها نمایان شده و از آنها به واسطۀ آنها در عالم آشکار میشود؛ در مقام کمال، بساطت، لطافت و صفا با حقايق وصفات توحیدیه خداوند همگامی و همگونی داشته باشند تا برای حقایق توحيديّه خدای رحمن مجری و مظهر کامل، بدون نقص، ضعف، تغيير و انحراف باشند.
جایگاه کاملتر و وحدانیتر؛ صفات و حقایق وحدانیتر توحیدی را نشان میدهند
پس هر مخلوقی که لطيفتر، صافیتر، کاملتر، بسيطتر، وحدانیتر و جامعتر باشد؛ برای حقایق صفات توحيديّه خداوند متعال مظهر، مجری، آینه و نشان دهندهتر خواهد بود، وقتی حقايق صفات الهیه در حقايق خلقيه تجلّی کرده و از آن آشکار میگردند.
صاحب اختیار و اقتدار بودن جایگاههای توحیدی
این حقایق خلقيه بدین گونه نیستند که در مجلی و مظهر بودن، بیاختیار و بیتأثیر بوده و دخالت، اختيار، اقتدار و انتخابی نداشته باشند؛ بلکه باید هر چه صافیتر، لطيفتر، وحدانیتر، بسيطتر و جامعتر میشوند؛ به همین اندازه انتخاب و اختیار و اقتدار بیشتر، قویتر، و صاحب افعالتر، صاحب تأثیرتر، آینهتر، صافیتر، جامعتر، و نشان دهندهتر صفات کمالیۀ توحیدیه خداوند شوند و بر همین میزان صفات و کمالات توحیدی الهی، مقامات احديّه، واحديّه، هویّت، الوهیّت، ربوبیّت و امثال این مقامات توحیدی خداوند در آنها قویتر، وحدانیتر، کاملتر، بسیطتر و نورانیتر نمایان میشوند.
پس به طور خلاصه همان طور که بیان شد؛ صفات الهیه به گونه اجمالی از خدای متعال رخ داده و به او نسبت داده میشود، بدین علّت که اصل تجلّی از خداوند رحمن است و همین صفات به اولیای الهی، مؤمنین و هر خلقی که صافیتر، کاملتر، بسيطتر و جامعتر باشد؛ قویتر نسبت داده میشود.
اختلاف مخالفان ولایت در صفات توحیدی
به همین خاطر از اوائل اسلام و بعد از غصب خلافت، میان عامّه عمیاء و مخالفان ولایت امیر المؤمنین علیه السلام در مسائل توحیدی و صفات الهی اختلافهای گوناگون رخ داد و تا کنون در بین متکلّمین آنان این اختلافها جاری است.
اختلاف آنها در صفات تشبیهی و غیر تشبیهی
از جمله آن اختلافها این است که صفات الهی را به دو گونه تقسیم میکردند؛ دستۀ اوّل: صفات تشبیهی؛ صفاتی که هم به خدا نسبت داده میشود که صفات الهی است و هم از خلق رخ میدهد که صفات خلقی است و اینگونه صفات را هم در مقام مبدأ که توحيد الهی است و هم در صفات الهی که در مقام معاد رخ میدهد، جاری میدانستند و در این مطلب، اختلافات دامنه دار بسیاری در بینشان رخ داده و خواهد داد تا زمانی که مبیّن، مفسّر و پیاده کنندۀ قرآن کریم ظهور فرموده و به همان که خداوند در قرآن نازل و بیان فرموده آشکار گرداند و بساط این ملحدين، ضالّين و مضلّین را برچیند.
مورد گفته شدن صفات تشبیهی در میان شیعه
و چون این انحراف توحیدی در میان آنان رخ داد آهسته آهسته در میان شیعیان مورد گفتگو قرار گرفت و افراد به گونههای مختلف از ائمّه اهل بیت علیهم السلام دربارۀ این مطلب پرسش میکردند و آن بزرگواران حقیقت مطلب را به اندازه لزوم بیان میکردند. مانند حدیثی که از آقا امام رضا علیه السلام رسیده که فتح بن یزید جرجانی میگوید: «سَمِعْتُهُ يَقُولُ: وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ. لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ لَوْ كَانَ كَمَا يَقُولُ الْمُشَبِّهَةُ لَمْ يُعْرَفِ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِ وَلَا الْمُنْشِئُ مِنَ الْمُنْشَإِ لَكِنَّهُ الْمُنْشِئُ فَرْقٌ بَيْنَ مَنْ جَسَّمَهُ وَصَوَّرَهُ وَأَنْشَأَهُ إِذْ كَانَ لَا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ وَلَا يُشْبِهُ هُوَ شَيْئاً. قُلْتُ: أَجَلْ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ لَكِنَّكَ قُلْتَ: الْأَحَدُ الصَّمَدُ وَقُلْتَ لَا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ وَاللَّهُ وَاحِدٌ وَالْإِنْسَانُ وَاحِدٌ أَ لَيْسَ قَدْ تَشَابَهَتِ الْوَحْدَانِيَّةُ؟ قَالَ: يَا فَتْحُ أَحَلْتَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ إِنَّمَا التَّشْبِيهُ فِي الْمَعَانِي فَأَمَّا فِي الْأَسْمَاءِ فَهِيَ وَاحِدَةٌ وَهِيَ دَالَّةٌ عَلَى الْمُسَمَّى وَذَلِكَ أَنَّ الْإِنْسَانَ وَإِنْ قِيلَ وَاحِدٌ فَإِنَّهُ يُخْبَرُ أَنَّهُ جُثَّةٌ وَاحِدَةٌ وَلَيْسَ بِاثْنَيْنِ وَالْإِنْسَانُ نَفْسُهُ لَيْسَ بِوَاحِدٍ لِأَنَّ أَعْضَاءَهُ مُخْتَلِفَةٌ وَأَلْوَانَهُ مُخْتَلِفَةٌ وَمَنْ أَلْوَانُهُ مُخْتَلِفَةٌ غَيْرُ وَاحِدٍ وَهُوَ أَجْزَاءٌ مُجَزَّاةٌ لَيْسَتْ بِسَوَاءٍ دَمُهُ غَيْرُ لَحْمِهِ وَلَحْمُهُ غَيْرُ دَمِهِ وَعَصَبُهُ غَيْرُ عُرُوقِهِ وَشَعْرُهُ غَيْرُ بَشَرِهِ وَسَوَادُهُ غَيْرُ بَيَاضِهِ وَكَذَلِكَ سَائِرُ جَمِيعِ الْخَلْقِ فَالْإِنْسَانُ وَاحِدٌ فِي الِاسْمِ وَلَا وَاحِدٌ فِي الْمَعْنَى وَاللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ هُوَ وَاحِدٌ لَا وَاحِدَ غَيْرُهُ لَا اخْتِلَافَ فِيهِ وَلَا تَفَاوُتَ وَلَا زِيَادَةَ وَلَا نُقْصَانَ فَأَمَّا الْإِنْسَانُ الْمَخْلُوقُ الْمَصْنُوعُ الْمُؤَلَّفُ مِنْ أَجْزَاءٍ مُخْتَلِفَةٍ وَجَوَاهِرَ شَتَّى غَيْرَ أَنَّهُ بِالاجْتِمَاعِ شَيْءٌ وَاحِدٌ. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ فَرَّجْتَ عَنِّي فَرَّجَ اللَّهُ عَنْكَ فَقَوْلَكَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ فَسِّرْهُ لِي كَمَا فَسَّرْتَ الْوَاحِدَ فَإِنِّي أَعْلَمُ أَنَّ لُطْفَهُ عَلَى خِلَافِ لُطْفِ خَلْقِهِ لِلْفَصْلِ غَيْرَ أَنِّي أُحِبُّ أَنْ تَشْرَحَ ذَلِكَ لِي. فَقَالَ: يَا فَتْحُ إِنَّمَا قُلْنَا اللَّطِيفُ لِلْخَلْقِ اللَّطِيفِ وَلِعِلْمِهِ بِالشَّيْءِ اللَّطِيفِ أَ وَلَا تَرَى وَفَّقَكَ اللَّهُ وَثَبَّتَكَ إِلَى أَثَرِ صُنْعِهِ فِي النَّبَاتِ اللَّطِيفِ وَغَيْرِ اللَّطِيفِ وَمِنَ الْخَلْقِ اللَّطِيفِ وَمِنَ الْحَيَوَانِ الصِّغَارِ وَمِنَ الْبَعُوضِ وَالْجِرْجِسِ وَمَا هُوَ أَصْغَرُ مِنْهَا مَا لَا يَكَادُ تَسْتَبِينُهُ الْعُيُونُ بَلْ لَا يَكَادُ يُسْتَبَانُ لِصِغَرِهِ الذَّكَرُ مِنَ الْأُنْثَى وَالْحَدَثُ الْمَوْلُودُ مِنَ الْقَدِيمِ فَلَمَّا رَأَيْنَا صِغَرَ ذَلِكَ فِي لُطْفِهِ وَاهْتِدَاءَهُ لِلسِّفَادِ وَالْهَرَبَ مِنَ الْمَوْتِ وَالْجَمْعَ لِمَا يُصْلِحُهُ وَمَا فِي لُجَجِ الْبِحَارِ وَمَا فِي لِحَاءِ الْأَشْجَارِ وَالْمَفَاوِزِ وَالْقِفَارِ وَإِفْهَامَ بَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ مَنْطِقَهَا وَمَا يَفْهَمُ بِهِ أَوْلَادُهَا عَنْهَا وَنَقْلَهَا الْغِذَاءَ إِلَيْهَا ثُمَّ تَأْلِيفَ أَلْوَانِهَا حُمْرَةٍ مَعَ صُفْرَةٍ وَبَيَاضٍ مَعَ حُمْرَةٍ وَأَنَّهُ مَا لَا تَكَادُ عُيُونُنَا تَسْتَبِينُهُ لِدَمَامَةِ خَلْقِهَا لَا تَرَاهُ عُيُونُنَا وَلَا تَلْمِسُهُ أَيْدِينَا عَلِمْنَا أَنَّ خَالِقَ هَذَا الْخَلْقِ لَطِيفٌ لَطُفَ بِخَلْقِ مَا سَمَّيْنَاهُ بِلَا عِلَاجٍ وَلَا أَدَاةٍ وَلَا آلَةٍ وَأَنَّ كُلَّ صَانِعِ شَيْءٍ فَمِنْ شَيْءٍ صَنَعَ وَاللَّهُ الْخَالِقُ اللَّطِيفُ الْجَلِيلُ خَلَقَ وَصَنَعَ لَا مِنْ شَيْءٍ؛[1] شنيدم از امام ابو الحسن علیه السلام كه مىفرمود: اوست لطيف و خبير، شنوا و بينا و واحد و احد و صمد، نزاده و زائيده نشده و احدى همتاى او نيست، اگر چنان باشد كه مشبّهه گويند؛ خالق از مخلوق شناخته نگردد و نه آفريننده از آفريده شده، ولى اوست آفريننده، جدا كرده آن را كه جسم آفريده و صورتگرى كرده و پديد آورده است از خود، زيرا چيزى شبيه او نيست و او هم به چيزى شبيه نيست، گفتم: آرى خدا مرا قربانت كند، ولى فرمودى احد است و صمد و باز فرمودى چيزى شبيه او نيست، خدا يكى است انسان هم يكى، مگر اين نيست كه در يكى بودن با هم شبيهاند؟ فرمودند: اى فتح محال گفتى، خدا تو را پا بر جا دارد، مورد تشبيه معانى است، در صرف نام و اسم همه يكى هستند و دلالت بر مسمّى دارند به اين بيان، اگر چه گويند يك انسان ولى گزارش دهند كه يك تن است و دو تن نيست و خود يك تن انسان هم از نظر معنا يكى نيست زيرا هم اعضاء مختلفه دارد و هم رنگهاى مختلف بر تن دارد، آنكه چند رنگ دارد كه يكى نيست، او تيكه تيكه است يك نواخت نيست، خونش جز گوشت اوست و گوشتش جز خون اوست، پى او جز رگهاى اوست و مويش جز بشره و پوست اوست، سياهى او جز سفيدى اوست و همچنين باشند ديگر مخلوقها، انسان در اسم يكى است و در معنى يكى نيست و خداى جل جلاله هم او يگانه است و جز او يگانهاى نيست، اختلاف ندارد و تفاوت ندارد، فزونى ندارد و كاهش ندارد، ولى انسان مصنوع و مخلوق و مركب از اجزاء مختلفه و عناصر پراكنده است جز اينكه اينها جمع شدند و يك چيز مركب تشكيل دادند. گفتم: قربانت شوم گره مرا گشودى و خدا به شما فرج دهد، اينكه فرمودى لطيف و خبير است براى من تفسير كن چنانچه واحد را تفسير كردى زيرا من مىدانم كه لطف او بر خلاف لطف خلق است براى امتياز جز اينكه مىخواهم آن را براى من شرح بدهى، فرمودند: اى فتح، ما گفتيم لطيف است براى آنكه لطيف آفريده و علم به آن دارد نمىبينى ـ خدايت ثابت دارد و توفيق دهد ـ به اثر صنع او در گياه لطيف و غير لطيف و در آفرينش لطيف از جانداران خرد و پشه و از نوع جرجس و آنچه از آنها هم ريزتر است تا آنجا كه به چشم نيايند و از بس ريزند ماده از نر و نوزاد از پير آنها معلوم نشود، چون اين حيوانات خرد را ببينيم كه با لطافت خود رهبرى شوند به جهيدن بر هم و گريز از مرگ و جمع مصالح خود و از آن جاندارانى كه در لجههاى دريا و در پوست درختها و در بيابانها و دشتهايند و با هم سخن كنند و به بچههاى خود چيز بفهمانند و غذا براى آنها ببرند، پس از اين، موضوع رنگ آميزى آنها است، سرخ با زرد و سفيد با سرخ، و اينها از بس ريزند به چشم ما ديده نشوند و به دست نيايند، از ملاحظه اينها دانستيم كه آفريننده اين خلق لطيف است و لطافت نموده در آفريدن آنچه نام برديم بىچاره بىچارهجوئى و ابزار و آلات، و باز متوجّه شويم كه هركس چيزى سازد از مادهاى سازد و خداى آفريننده لطيف جليل آفريده و ساخته نه از چيزى و نه از مادّه حاضرى».
لذا ما به خدا لطيف گفته و به بعضی خلائق دیگر نیز لطیف میگوییم، خداوند متعال را کریم دانسته و انسانی را نیز کریم میدانیم، خداوند رحمن را عالم ناميده و شخصی دیگر را نیز عالم مینامیم و صفاتی از این قبیل که هم به خدا و هم به خلق خدا نسبت داده میشود و فرقی نمیکند که این خلق، اوّل خلق خدا رسول اکرم صلّی الله علیه وآله و سلّم باشد و یا کوچکترین خلق عالم باشد.
بزرگ و کوچک بودن امری در توحید و شرک مساوی است
وقتی سخن در توحيد الهی است، کوچک یا بزرگ بودن خلق تفاوتی ندارد و از بزرگی خلق دلیل بر شرک بودن و نبودنش نخواهد بود و کوچکی و بزرگی امری دلیل بر شرک نبودنش نیست، اگر اشخاصی در جهات مختلف تفاوت قائل میشوند؛ بدین علّت است که به موازین توحيد الهی دست نیافتهاند.
دوگانه بینی کوته نظران امور را در امامان و غیر امامان
به طور مثال اگر گفته شود: امیر المؤمنین علیه السلام خالق چیزی است؛ منکر میشوند، امّا اگر گفته شود: افعال انسانی آفریدۀ خداوند است، یعنی نمازی که میخوانیم را خداوند میآفریند و همین طور خالق دزدی، زنا و یا ستمی که انسان انجام میدهد خداوند است؛ زیرا خداوند خالق همه چیز بوده و خالقی غير از او وجود ندارد، خالق بودن خداوند در افعال اختیاری انسانها را بدین علّت که اگر خداوند خالق افعال اختیاری مكلّفين باشد موجب جبر میشود؛ انکار میکنند، پس انسانها را خالق افعال اختیاری خود میدانند و بعض نویسندگان در کتبشان افعال اختیاری انسان را از آیاتی که خلق را در خداوند متعال منحصر میکند، جدا میکنند و ادّعا میکنند افعال اختیاری انسان به وسیلۀ خود او ایجاد میشود و این مطلب که خدا و فعل و مشیّتش در آفرینش بسیاری از امور در میان نباشد و انسان خالق اختیاری افعال اختیاری خویش است را مقابل توحيد نديده و شرک نمیدانند؛ بلکه خالق نبودن انسان را چون منتهی به جبر میشود و اعتقاد به جبر در شريعت شيعه كفر است؛ کفر میدانند.
پس در موقعیتهای مختلف، نظرات نیز متفاوت است زیرا به معیار توحیدی و چگونگی افعال توحیدی دست نیافتهاند، نام این افعال هرچه باشد تفاوتی نمیکند، زیرا آنچه مهم است نام نیست، آنچه مهم است حقیقتی است که از این لفظ به دست میآید، متوجّه این مطلب نشدند که وقتی این افعال که افعال توحيدی است به خداوند نسبت داده میشود؛ به چه معنا است و در مقابل، زمانی که همین افعال منسوب به خلق میشود چه معنایی دارد، به همین خاطر فعلی که در موضعی شرک میدانند را در موقعیّتی دیگر ایمان میدانند.
به طور مثال اگر گفته شود؛ امیر المؤمنین علیه السلام خالق چیزی بوده و چیزی را به اختیار و انتخاب خویش خلق کرده، در مقابلش قرار میگیرند و این جمله را شرک، ضد توحيد و غلو در مقام آن حضرت میدانند، امّا اگر شخصی مانند ملاصدرای شیرازی دربارۀ اینکه وقتی انسان به مسائل و مطالبی عالم میشود، نفس ناطقه او نیز عالم میشود نظر میدهد که این علم چگونه است؟ یعنی وقتی شخصی به یک درخت نگاه میکند و بعد از مدّتی چشم از آن بر میدارد، عالم به آن درخت و چیزی که دیده میشود و با صدایی را میشنود بعد از شنیدنش به آن صدا عالم است، این علم چگونه در انسان شکل میگیرد؟ آیا اینگونه است که مجرایی از عالم جسمانی به سوی عالم نفس ناطقۀ شخص وجود دارد و تصویری که شخص از آن درخت گرفته را توسّط چشم وارد قوّه باطنی دیگر میکند و از آنجا وارد قوۀ باطنیتر و از آنجا نیز وارد قوّۀ باطنیتر میگردد و در هر کدام از قوّههای باطنی که وارد میشود؛ تعیّن و تشخّصی که در قوّه قبلی بود را رها کرده و در همانجا میگذارد و با تعیّن، هیبت و خصوصيّت خاص قوّۀ بعدی وارد آن فرد میشود و این سیر طی میشود تا به نفس انسان رسیده و انسان عالم گردد.
ملا صدرای شیرازی در این مبحث در بسیاری از نوشته جات خویش اعتقاد بر این دارد که اینگونه نیست که چیزی در عالم ماده دیده شود و این سیر طی گردد و با این سیر از ظاهر فرد بسوی باطنش حرکت کند تا به جایگاه نفس او رسد، بلکه اینگونه است زمانی که به یک درخت نگاه میکنید، شکل آن درخت در قوة باصره قرار گرفته و نفس در جایگاه خویش که عالم نفس است؛ بدون اینکه به این سو توجّهی داشته باشد و یا چیزی از این طرف به آن برسد با اقتداری که خدا به آن داده، شکلی را ایجاد میکند که این شکل؛ علم نفس است و میان این شکل و شکل آن درختی که در خارج است هیچ رابطهای نیست و اینطور نیست که شکل ظاهری این درخت از اینجا به جای دیگری رفته و با طی کردن مراحلی شخصیّتهای گوناگونی پیدا کرده تا به مقام نفس رسیده باشد.
اگر شخصی مثل ایشان مدّعی چنین مطلبی باشد، کسی اعتراض بر کفر بودن آن ندارد و نمیگوید که قائل به خالقی غیر از خداوند در این عالم شده بلکه مخالفانش به عنوان یک نظر میپذیرند و کار را به عنوان شرک، کفر و ضمن توحيد قلمداد نمیکنند و به آن به عنوان یک نظر دربارۀ چگونه عالم شدن نفس ناطقۀ انسانی به امور بیرونی و جسمانی مینگرند.
دوگانه نگری کوته نظران در نسبت دادن صفات توحیدی به اهل بیت و دیگران
امّا این دوگانگی چگونه رخ داده است؟ اگر فلاسفه اعتقاد بر این داشته باشند، آنهایی که معتقد به عقول دهگانهاند معتقدند؛ عقل اوّل را خداوند خلق نموده امّا عقل دوّم و فلک تاسع؛ اثر عقل اوّل هستند و همین طور عقل سوّم و فلک دوّم اثر عقل دوّم بوده و به همین روال، سير ادامه دارد تا به عقل دهم و فلک تاسع میرسند، آنها میگویند به این خاطر است که افلاک، نه فلک و عقول، ده عقل هستند، زیرا عقل اوّل فلک ندارد، این مطلب را شرک و مزاحم مطلب (لا مؤثر في الوجود إلی الله) نمیدانند، زیرا بر این عقیدهاند که عقل اوّل به اقتداری که خداوند در حقیقت قرار داده، عقل دوّم و فلک اوّل را ایجاد میکند؛ امّا اگر به اولیای الهی نسبت داده شود و اولیای الهی به اقتدار، علم، قدرت و مشیئتی که خداوند در آنها قرار داده؛ چیزی را ایجاد کرده باشند، اعتراض کرده و ایراد میگیرند.
سخن امیر المؤمنین علیه السلام در اثبات صفات توحیدی در اولیای الهی
اگر امیر المؤمنین علیه السلام اینگونه فرموده باشد؛ مانند پاسخ به زندیقی که نسبت به آیات قرآن اعتراض کرد که در کتاب احتجاج طبرسی به صورت کامل بیان شده و در بعضی کتب مرحوم صدوق نیز به صورت مختصر ذکر شده است، که وقتی زنديق نسبت به آیات قرآن به حضرت امیر علیه السلام اعتراض کرد و عرض کرد؛ در آیات قرآن اختلاف و تناقض میبینم؛ از سویی خداوند فرموده: {وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ}[2]؛ «او كسى است كه در آسمان معبود است و در زمين معبود و او حكيم و عليم است»، و از سوی دیگر میفرماید: {وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ}[3]؛ «و او با شماست هر کجا که باشيد»، و در آیۀ دیگری نیز میفرماید: {أَلَمْتر أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}[4]؛ «آيا نمىدانى كه خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است مىداند، هيچ گاه سه نفر با هم نجوا نمىكنند مگر اينكه خداوند چهارمين آنهاست، و هيچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمىكنند مگر اينكه خداوند ششمين آنهاست، و نه تعدادى كمتر و نه بيشتر از آن مگر اينكه او همراه آنهاست هرجا كه باشند، سپس روز قيامت آنها را از اعمالشان آگاه مىسازد، چرا كه خداوند به هر چيزى داناست». و امثال این گونه آیات با یکدیگر متناقض است. امیر المؤمنین علیه السلام در پاسخ به او فرمودند: «إِنَّمَا أَرَادَ بِذَلِكَ اسْتِيلَاءَ أُمَنَائِهِ بِالْقُدْرَةِ الَّتِي رَكَّبَهَا فِيهِمْ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ وَأَنَّ فِعْلَهُ فِعْلُهُمْ»[5]؛ خداوند ولایت اولیائش را بیان کرده است؛ که این ولایت از طرف خداوند به آنها عطا شده و به قدرتی که خداوند در آنها قرار داده، استيلاء بر خلق دارند و به این دلیل بوده که فعل آنها فعل خداوند رحمن است.
اگر اینگونه سخنان به عنوان یک حدیث و سخن از امیر المؤمنین علیه السلام به آنها گفته شود، انکار کرده و این سخنان را به مفوّضه، غلات و امثال آنها نسبت میدهند و ساختۀ آنها میدانند؛ زیرا سخن در این است که امیر المؤمنین علیه السلام را (اله) میدانند، خداوند فرموده است: {فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ} و نقل کردهاند که امیر المؤمنین علیه السلام فرمودهاند؛ مقصود از (اله) اولیای خدا هستند.
پس میبینید در جایی مطلبی را میپذیرند و همان مطلب را در جای دیگر انکار میکنند، به طور مثال، این مطلب را نسبت به ملائکه پذیرفته ولی نسبت به اوليای الهی یا امیر المؤمنین علیه السلام نمیپذیرند.
بی معرفتی کوته نظران به صفات توحیدی و غیر توحیدی
از کتب آنها متوجّه میشوید که همین گونه بوده زیرا هیچ کدام این معیار توحيدی را به دست نیاوردهاند که کدام فعل، فعل توحیدی است و اگر به کسی نسبت دهیم شرک است و چه فعلی فعل توحيدی نبوده و به خدا نمیتوان نسبت داد، زیرا نسبت دادنش به خدا ضد توحيد بوده و نسبتش به خلق هیچ اشکالی ندارد، کدام فعل، فعل توحیدی است؟ و کدام فعل، فعل توحیدی نیست؟ دو کلام به یک معنا گفته نمیشود که اگر به یک معنا گفته شود؛ اگر توحيد است در همه جا توحید و اگر شرک است در همه جا شرک است، دیگر معنا ندارد اگر بعض متکلّمین دربارۀ افعال اختیاری انسانی گفتهاند که خداوند خالق افعال انسان نیست و خود انسان خالق افعال خویش است، شرک و منافی توحيد نباشد، بلکه خلاف این موضوع که انسان خالق افعال خود نباشد و خداوند خالق افعال او باشد با توحيد منافات دارد زیرا موجب جبر میشود، این گونه بودنشان بدین سبب است که متوجّه این دوگانگی نشدهاند و میزان فعل توحیدی و فعل ولایی را بدست نیاوردهاند، فعل توحیدی؛ فعل خدا و فعل ولایی؛ فعل اولیای خدا است.
سخن امام رضا علیه السلام و بیان صفات توحیدی و صفات خلقی
پس همان طور که امام رضا علیه السلام در جواب معترضی که عرض کرد: شما خویش را شریک خداوند میدانید؛ به خداوند، رئوف یا عالم میگویید و شخصی را نیز رئوف با عالم مینامید، آیا اینها شریک خداوند رحمن نشدهاند؟ امام رضا علیه السلام فرمودند: خیر، ما با خداوند کریم در الفاظ و اسم گذاری یکی بوده و در معنا تفاوت داریم، به خداوند متعال در نام گذاری رئوف و عالم گفته و به شخصی دیگر نیز رئوف یا عالم میگوییم، امّا در معنا با یکدیگر مختلف هستیم، هیچ گاه به معنایی که به خدا عالم یا رئوف میگوییم، به شخصی دیگر را عالم و رئوف نمیگوییم.[6]
صدق نامها به معنای توحیدی به خلق و جایگاه ظهور توحید
پس کلام زمانی که نسبت به خداوند متعال بیان میشود؛ معنای توحیدی و زمانی که به خلق نسبت داده میشود؛ معنای ظهور توحیدی و خلقی دارد و خود این مطلب گفتگو دارد، زیرا اگر انسان فرمایشات اهل بیت علیهم السلام را که در کتب توحیدی آمده است؛ در همین مورد و جایگاه که قصد بیان این را داشتهاند که با خداوند در الفاظ اتفاق داریم و یک لفظ به هر دو نسبت داده میشود امّا در معنا با یکدیگر تفاوت داریم، وقتی انسان این جایگاهها را بررسی نماید؛ چه جایگاههایی که اهل بیت علیهم السلام در موردشان سخن گفتهاند و معنایی را که منسوب به خداوند است از معنایی که به خلق نسبت داده میشود جدا کردهاند و چه جایگاههایی را که غیر اهل بیت علیهم السلام یعنی نویسندگان نوشتهاند، مانند مرحوم شیخ صدوق که نامهای نود و نه گانه خداوند رحمن را در کتاب توحید خود معنا میکند،[7] وقتی معانیای که ایشان بیان کرده است را از ابتدا تا انتها در نظر بگیرید؛ متوجّه میشوید که این معانی به عنوان معانی توحیدی گفته میشود معانیای است که به خلق نیز نسبت داده میشود. به طور مثال به خدا لطيف گفته و به خلق نیز لطیف میگوییم، بیان شده است که فرق بين این دو نسبت، این است که خلق را به علّت ریز بودنش، لطیف میدانیم، زیرا چیزی که ریز است، لطیف است و به خدا نیز به خاطر علمش به مخلوقات اللطیف، لطیف میگوییم، با در نظر گرفتن این معنا آيا به شخصی که عالم به مخلوقات لطيف است، لطيف اطلاق نمیشود؟ آیا امیر المؤمنین علیه السلام که عالم به مخلوقات لطيف است، لطف نیست که وقتی با یاران خویش از بیابانی میگذشتند و به مورچههای فراوانی برخوردند، یاران ایشان عرض کردند: «سُبْحَانَ مَنْ يَعْلَمُ عَدَدَ هَذَا النَّمْلِ» منزّه است کسی که تعداد اینها را میداند، حضرت امیر علیه السلام فرمودند: این گونه نگو، بلکه بگو: «سُبْحَانَ مَنْ خَلَقَ هَذَا النَّمْلَ» چون من کسی را میشناسم که به تمام اینها آگاه است و نر و ماده آنها، ریزه کاریها و اسرارشان را نیز میداند[8]. پس میبینید که امیر المؤمنین علیه السلام به خاطر علمش به موجودات لطيف، لطيف است.
استعمال صفات خالقی در خلق و صفات خلقی در خالق
پس در مواضعی که قصد جداسازی صفات خالقی از صفات خلفی را دارند نیز معانی خلقی به میان میآیند و این بحث که آیا در عالم، صفات خالقیای که معنای خالقی داشته باشند و خالی از معنای خلقی باشند وجود دارد؟ و در مقابل و آیا میشود در عالم، صفات خلقیای که خالی از صفات خالقی باشد، وجود داشته باشد؟ این بحث؛ بحثی طولانی و دقیق است و هر دو طرف آن، قابل بحث است. این یک طرف بحث است که آیا صفت خالقیای که صفت خلقی نباشد، وجود دارد؟ و طرف دیگر و برابر آن این است که آیا صفات خالقیای که صفات خلقی باشد، وجود دارد؟ برای اشخاصی که به موازین توحیدی رسیدهاند هر دو طرف درست است.
صدق صفات خالقی در خلق و عدم صدق صفات خلقی در خالق
یعنی از طرفی میتوان گفت این صفات، صفات خلقی است و از طرف دیگر نمیتوان گفت، در موضعی که این صفات، صفات خالقی هستند؛ هر دو طرف این مطلب را میتوان گفت، مشروط بر اینکه انسان به حقیقت معنا دست یافته باشد، پس به صورت اجمالی باید حقایق توحیدی خداوند در حقايق خلقيه آشکار شود.
صدق صفات الهی در اولیاء بگونه محل ظهور
حقايق خلقيهای که به لطافت بالایی رسیده و حقایق الهیه درون آنها قرار گرفته و از درونشان به بیرون آشکار گردد؛ اولیای الهی و صاحبان ولایت از سوی خداوند متعال هستند، صورت آسان این بحث، سختی است که معروف و مشهور بوده و همه آن را قبول داشته و از رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم نقل کرده و عرفای عامه مثل ابن عربی، بارها در کتبشان بدان تمسّک نموده و به زعم خویش از آن، معانی عجیب، غریب، بسيط، غیبی و باطنی لطیفی را استخراج نمودهاند، که خداوند متعال فرموده: «مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدٌ بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَلِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَيَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَإِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ[9]؛ هيچ بندهای به چيزى به من تقرّب نجويد كه نزد من محبوبتر از آنچه بر او واجب كردهام باشد، و همانا او بوسيلۀ نماز نافله به من نزديك شود تا آنجا كه من او را دوست بدارم، و هنگامى كه او را دوست بدارم گوش او شوم همان گوشى كه با آن میشنود و چشم او گردم همان چشمى كه با آن ببيند، و زبانش شوم همان زبانى كه با آن سخن گويد، و دست او گردم، همان دستى كه با آن بگيرد، اگر مرا بخواند اجابتش كنم، و اگر از من خواهشى كند به او بدهم».
چه حقایقی در اولیاء آشکار میگردد
آیا ذات خدا گوش یا چشم او میشود؟ خداوند چگونه گوش بندهای میشود که با نوافل به او نزدیک شده است؟ ذات اقدس خدا هیچ گاه گوش او نمیگردد، خداوند چگونه چشم او قرار میگیرد؟ آيا ذات خداوند، چشم او میگردد؟ و باقی مطالبی که خداوند میفرماید، هیچ گاه منظور ذات خداوند نیست.
این حقایق الهی توحیدی درون ولی خدا قرار گرفته و از او آشکار میشود و راه دیگری نیز وجود ندارد.
مثال الهی در حقایق اولیاء و معنای الهی آن
و این معنای سخن امير المؤمنین علیه السلام است که از ایشان در مورد عالم علوی سوال شد که چه کسانی و چگونه عالمی است؛ ایشان در پاسخ فرمودند: «صُوَرٌ عَارِيَةٌ عَنِ الْمَوَادِّ عَالِيَةٌ عَنِ الْقُوَّةِ وَالِاسْتِعْدَادِ تَجَلَّى لَهَا فَأَشْرَقَتْ وَطَالَعَهَا فَتَلَأْلَأَتْ وَأَلْقَى فِي هُوِيَّتِهَا مِثَالَهُ فَأَظْهَرَ عَنْهَا أَفْعَالَهُ وَخَلَقَ الْإِنْسَانَ ذَا نَفْسٍ نَاطِقَةٍ إِنْ زَكَّاهَا بِالْعِلْمِ فَقَدْ شَابَهَتْ جَوَاهِرَ أَوَائِلِ عِلَلِهَا وَإِذَا اعْتَدَلَ مِزَاجُهَا وَفَارَقَتِ الْأَضْدَادَ فَقَدْ شَارَكَ بِهَا السَّبْعَ الشِّدَادَ[10]؛ صورتهایی عاری از مواد بوده و از استعداد و فعلیّت برتر هستند، خداوند متعال برای آنها تجلّی کرده و آنها را زیر نظر گرفته و نورانی شدند و تلألؤ نموده و نورافشانی کردند، خداوند مثال خود را در هویّت آنها قرار داده و در نتیجه افعال خویش را از آنها آشکار کرده است».
منظور از مثال خداوند؛ صفات و کمالات توحیدی نظیر صفات خالق، رازق، محیی، عالم، رئوف و قهّار و امثال این صفات الهی است که خداوند در هویّت وجودی آنها قرار داده است.
یگانگی قرآن و روایات در مظهر الهی بودن اولیای الهی
این همان مطلبی است که با بیان دیگری در قرآن کریم آمده که میفرماید: {سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}[11]؛ «بزودی نشانههایمان را در آفاق و وجود خودشان به آنها نشان میدهیم تا معلوم گردد که او حق است، آیا برای پروردگارت کافی نیست که او بر همه چیز شاهد است».
در حدیث حضرت امیر علیه السلام «مثال» و در قرآن کریم «آیات» آمده است، منظور از آیات الهی؛ صفات توحیدی خداوند است، در حديث آمده: «وَأَلْقَى فِي هُوِيَّتِهَا مِثَالَهُ» خداوند در وجود آن موجود علوی مثال خویش را قرار داده و در قرآن نیز میفرماید: {سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ} آیات خویش را در آفاق گنجانده، در حديث، آمده است «فَأَظْهَرَ عَنْهَا أَفْعَالَهُ» خدا کارهای خود را از این صور علوی آشکار کرده و در مصحف شریف بیان شده {سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا} که از آسمانها، آفاق و انفس آشکار میگردد، تفاوتی بین این دو بیان نیست و هر دو یک هدف را دنبال کرده و تنها گونه بیانشان با یکدیگر متفاوت است، و مورد دیگر سخنی است که امام صادق علیه السلام در مقام عالم علوی فرموده است.
وقتی مرد بصری خدمت امام صادق علیه السلام رسید و ایشان او را رد کردند، آن مرد نیز به مزار رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم رفته و استغاثه و ناله کرد و دوباره خدمت آن حضرت بازگشت و ایشان این مرتبه او را پذیرفت و اوّلین مطلبی که به او فرمودند این بود: «لَيْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ يَقَعُ فِي قَلْبِ مَنْ يُرِيدُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى أَنْ يَهْدِيَه»[12]؛ علم به تعلّم نیست، بلکه آن؛ نوری است که خداوند در قلب کسی قرارش میدهد که قصد هدایتش را دارد. این نور، غير توحيد الهی نیست بلکه همان علم توحيد الهی است که در دل انسان واقع میشود.
همگونی و تناسب حقایق اولیاء و صفات توحیدی
پس روشن است که حقایق توحیدیه باید در مجالی خلقيه آشکار شوند و این مجالی خلقيه باید با حقایق توحیدیه متناسب باشند، یعنی حقايق توحيديه چون بسيط، كامل، بالا و عظیم است، حقايق خلقيهای که نمایانگر حقایق توحیدیه هستند باید تناسب کامل با این حقایق توحیدیه داشته باشند، یعنی این حقایق توحيديه در وجود حقايق خلقيه و از وجود این حقایق خلقيه به بیرون آشکار میشود، پس هر موجودی هر قدر لطیفتر، الهیتر، جامعتر، وحدانیتر و صافیتر شود به همان اندازه نیز با حقایق توحیدیه مناسبت بیشتری دارد و حقایق توحیدیه در آن از طرف خداوند قرار داده میشود و از آن به بیرون اشکار میشود و این ولى خدا، خلق لطیف، عالی، کامل، جامع، احدی و وحدانی بسيط که به قدری به کمال رسیده که میتواند جایگاه ظهور و تجلّی حقايق توحیدیه قرار گیرد، به اضطرار، جبر و بیدخالتی نیست، بلکه کمال اختیار، اقتدار، وساطت، تأثیر گذاری و دخالت در این حقایق توحيديّه و آشکار شدن، بروز و ظهور این حقایق توحيديّه به بیرون را دارد.
نسبت حقایق توحیدی به خداوند و اولیائش
و به همین جهت است که در آیات قرآن کریم که در گذشته بعضی از آنها را بیان کردیم، صفات توحیدیه به خداوند، اولیای الهی، حضرت عیسی مسیح علیه السلام، حضرت ابراهیم علیه السلام و به ملکين خلاقین در رحم نسبت داده شده و اینگونه آیات و روایات متعدّد هستند،[13] عقیده توحیدی صحیح اینگونه است که این صفات از طرفی به خدا نسبت داده شده و منحصر در خدا گشته و از طرف دیگر به اولیای الهی نسبت داده شده است، زیرا حقایق توحیدیه از سوی خدا بوده و صفات توحیدیه برای خداوند است و هیچ کس در کم و زیاد این صفات با خدا شریک نیست و لطیف و کثیف و کامل و ناقص مخلوقات در آن تفاوتی ندارد زیرا در این مقام، کم و زیاد یک حقیقت هستند و اینگونه نیست که کوچک آن شرک نبوده و بزرگش شرک باشد، زیرا در این جا کمّیّت و کیفیّت میزان نیست بلکه حقیقت میزان است.
ولایت و استیلای اولیای الهی بر صفات توحیدی و چگونه آشکار کردن آن
پس نتیجۀ بدست آمده این است که اولیای الهیای که این افعال و صفات توحیدیه به آنها نسبت داده شده که در آیات دیگر منحصر به خدا شده بود و عرض نمودیم؛ آنچه باید تفاوت داشته باشد معنا است، این گونه هستند که این صفات توحیدیه از سوی خداوند متعال در هویتشان قرار داده میشود و از هویت ایشان به بیرون ظهور پیدا میکند، و این اولیای الهی که این حقیقت در آنها قرار گرفته، استقرار پیدا کرده و از آنها به بیرون سرایت نموده و آشکار میشود؛ کمال تسلّط، استيلاء، اقتدار و اختیار را دارند، اولیای الهی در این که حقیقت الهيه را به چه میزان در خود نگاه داشته، چگونه به بیرون آشکار کرده و شرایط آشکاری بیرونی آن چگونه است؟ در تمامی این جهات و جهات دیگر با اقتدار، تسلّط، استيلاء و اختیاری که خداوند رحمن به آنها عطا کرده انجام داده و حرکت میکنند.
تفاوت فعل خداوند و اولیائش
ولی آن فعلی که از خدا سر میزند، در این ولی قرار میگیرد و از ایشان به بیرون آشکار میشود با آن فعلی که این ولی انجام میدهد و به بیرون آشکار میشود، یک فعل و حقیقت نیستند، بلکه در حقیقت هستند، حقیقت اوّل؛ حقیقت توحیدی است که اگر ذرّهای از آن به ولی خدا نسبت داده شود کفر است و حقیقت دوّم؛ حقیقتی است که فعل این ولی است که در بعضی موارد به خدا نسبت دادنش صحیح و در بعضی موارد غلط است و منحصر به ولی خدا است.
الحمد لله ربّ العالمین وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین
[1]. الكافي، ج1، ص118، ح1: عَنِ الْفَتْحِ بْنِ يَزِيدَ الْجُرْجَانِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ:... .
التوحيد، ص250، ح3: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْخُرَاسَانِيِّ خَادِمِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ مِنَ الزَّنَادِقَةِ عَلَى الرِّضَا علیه السلام وَعِنْدَهُ جَمَاعَةٌ فَقَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام أَيُّهَا الرَّجُلُ أَ رَأَيْتَ إِنْ كَانَ الْقَوْلُ قَوْلَكُمْ وَلَيْسَ هُوَ كَمَا تَقُولُونَ أَ لَسْنَا وَإِيَّاكُمْ شَرَعاً سَوَاءً وَلَا يَضُرُّنَا مَا صَلَّيْنَا وَصُمْنَا وَزَكَّيْنَا وَأَقْرَرْنَا فَسَكَتَ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام وَإِنْ يَكُنِ الْقَوْلُ قَوْلَنَا وَهُوَ كَمَا نَقُولُ أَ لَسْتُمْ قَدْ هَلَكْتُمْ وَنَجَوْنَا فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ فَأَوْجِدْنِي كَيْفَ هُوَ وَأَيْنَ هُوَ قَالَ وَيْلَكَ إِنَّ الَّذِي ذَهَبْتَ إِلَيْهِ غَلَطٌ هُوَ أَيَّنَ الْأَيْنَ وَكَانَ وَلَا أَيْنَ وَهُوَ كَيَّفَ الْكَيْفَ وَكَانَ وَلَا كَيْفَ وَلَا يُعْرَفُ بِكَيْفُوفِيَّةٍ وَلَا بِأَيْنُونِيَّةٍ وَلَا يُدْرَكُ بِحَاسَّةٍ وَلَا يُقَاسُ بِشَيْءٍ قَالَ الرَّجُلُ فَإِذاً إِنَّهُ لَا شَيْءَ إِذْ لَمْ يُدْرَكْ بِحَاسَّةٍ مِنَ الْحَوَاسِّ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام وَيْلَكَ لَمَّا عَجَزَتْ حَوَاسُّكَ عَنْ إِدْرَاكِهِ أَنْكَرْتَ رُبُوبِيَّتَهُ وَنَحْنُ إِذَا عَجَزَتْ حَوَاسُّنَا عَنْ إِدْرَاكِهِ أَيْقَنَّا أَنَّهُ رَبُّنَا خِلَافُ الْأَشْيَاءِ قَالَ الرَّجُلُ فَأَخْبِرْنِي مَتَى كَانَ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام أَخْبِرْنِي مَتَى لَمْ يَكُنْ فَأُخْبِرَكَ مَتَى كَانَ قَالَ الرَّجُلُ فَمَا الدَّلِيلُ عَلَيْهِ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام إِنِّي لَمَّا نَظَرْتُ إِلَى جَسَدِي فَلَمْ يُمْكِنِّي فِيهِ زِيَادَةٌ وَلَا نُقْصَانٌ فِي الْعَرْضِ وَالطُّولِ وَدَفْعِ الْمَكَارِهِ عَنْهُ وَجَرِّ الْمَنْفَعَةِ إِلَيْهِ عَلِمْتُ أَنَّ لِهَذَا الْبُنْيَانِ بَانِياً فَأَقْرَرْتُ بِهِ مَعَ مَا أَرَى مِنْ دَوَرَانِ الْفَلَكِ بِقُدْرَتِهِ وَإِنْشَاءِ السَّحَابِ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَمَجْرَى الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ وَالنُّجُومِ وَغَيْرِ ذَلِكَ مِنَ الْآيَاتِ الْعَجِيبَاتِ الْمُتْقَنَاتِ عَلِمْتُ أَنَّ لِهَذَا مُقَدِّراً وَمُنْشِئاً قَالَ الرَّجُلُ فَلِمَ احْتَجَبَ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام إِنَّ الِاحْتِجَابَ عَنِ الْخَلْقِ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِمْ فَأَمَّا هُوَ فَلَا يَخْفَى عَلَيْهِ خَافِيَةٌ فِي آنَاءِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ قَالَ فَلِمَ لَا تُدْرِكُهُ حَاسَّةُ الْبَصَرِ قَالَ لِلْفَرْقِ بَيْنَهُ وَبَيْنَ خَلْقِهِ الَّذِينَ تُدْرِكُهُمْ حَاسَّةُ الْأَبْصَارِ مِنْهُمْ وَمِنْ غَيْرِهِمْ ثُمَّ هُوَ أَجَلُّ مِنْ أَنْ يُدْرِكَهُ بَصَرٌ أَوْ يُحِيطَ بِهِ وَهْمٌ أَوْ يَضْبِطَهُ عَقْلٌ قَالَ فَحُدَّهُ لِي قَالَ لَا حَدَّ لَهُ قَالَ وَلِمَ قَالَ لِأَنَّ كُلَّ مَحْدُودٍ مُتَنَاهٍ إِلَى حَدٍّ وَإِذَا احْتَمَلَ التَّحْدِيدَ احْتَمَلَ الزِّيَادَةَ وَإِذَا احْتَمَلَ الزِّيَادَةَ احْتَمَلَ النُّقْصَانَ فَهُوَ غَيْرُ مَحْدُودٍ وَلَا مُتَزَايِدٍ وَلَا مُتَنَاقِصٍ وَلَا مُتَجَزِّئٍ وَلَا مُتَوَهَّمٍ قَالَ الرَّجُلُ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِكُمْ إِنَّهُ لَطِيفٌ سَمِيعٌ بَصِيرٌ عَلِيمٌ حَكِيمٌ أَ يَكُونُ السَّمِيعُ إِلَّا بِالْأُذُنِ وَالْبَصِيرُ إِلَّا بِالْعَيْنِ وَاللَّطِيفُ إِلَّا بِعَمَلِ الْيَدَيْنِ وَالْحَكِيمُ إِلَّا بِالصَّنْعَةِ. فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام إِنَّ اللَّطِيفَ مِنَّا عَلَى حَدِّ اتِّخَاذِ الصَّنْعَةِ أَ وَمَا رَأَيْتَ الرَّجُلَ مِنَّا يَتَّخِذُ شَيْئاً يَلْطُفُ فِي اتِّخَاذِهِ فَيُقَالُ مَا أَلْطَفَ فُلَاناً فَكَيْفَ لَا يُقَالُ لِلْخَالِقِ الْجَلِيلِ لَطِيفٌ إِذْ خَلَقَ خَلْقاً لَطِيفاً وَجَلِيلاً وَرَكَّبَ فِي الْحَيَوَانِ أَرْوَاحاً وَخَلَقَ كُلَّ جِنْسٍ مُتَبَايِناً عَنْ جِنْسِهِ فِي الصُّورَةِ لَا يُشْبِهُ بَعْضُهُ بَعْضاً فَكُلٌّ لَهُ لُطْفٌ مِنَ الْخَالِقِ اللَّطِيفِ الْخَبِيرِ فِي تَرْكِيبِ صُورَتِهِ ثُمَّ نَظَرْنَا إِلَى الْأَشْجَارِ وَحَمْلِهَا أَطَايِبَهَا الْمَأْكُولَةَ مِنْهَا وَغَيْرَ الْمَأْكُولَةِ فَقُلْنَا عِنْدَ ذَلِكَ إِنَّ خَالِقَنَا لَطِيفٌ لَا كَلُطْفِ خَلْقِهِ فِي صَنْعَتِهِمْ وَقُلْنَا إِنَّهُ سَمِيعٌ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ أَصْوَاتُ خَلْقِهِ مَا بَيْنَ الْعَرْشِ إِلَى الثَّرَى مِنَ الذَّرَّةِ إِلَى أَكْبَرَ مِنْهَا فِي بَرِّهَا وَبَحْرِهَا وَلَا تَشْتَبِهُ عَلَيْهِ لُغَاتُهَا فَقُلْنَا عِنْدَ ذَلِكَ إِنَّهُ سَمِيعٌ لَا بِأُذُنٍ وَقُلْنَا إِنَّهُ بَصِيرٌ لَا بِبَصَرٍ لِأَنَّهُ يَرَى أَثَرَ الذَّرَّةِ السَّحْمَاءِ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ عَلَى الصَّخْرَةِ السَّوْدَاءِ وَيَرَى دَبِيبَ النَّمْلِ فِي اللَّيْلَةِ الدَّجِيَّةِ وَيَرَى مَضَارَّهَا وَمَنَافِعَهَا وَأَثَرَ سِفَادِهَا وَفَرَاخِهَا وَنَسْلِهَا فَقُلْنَا عِنْدَ ذَلِكَ إِنَّهُ بَصِيرٌ لَا كَبَصَرِ خَلْقِهِ قَالَ فَمَا بَرِحَ حَتَّى أَسْلَمَ.
[2]. الزخرف: 84.
[3]. الحدید: 4 (هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ).
[4]. المجادله: 7.
[5]. الاحتجاج، ج1، ص250: جَاءَ بَعْضُ الزَّنَادِقَةِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ علیه السلام وَقَالَ لَهُ لَوْ لَا مَا فِي الْقُرْآنِ مِنَ الِاخْتِلَافِ وَالتَّنَاقُضِ لَدَخَلْتُ فِي دِينِكُمْ فَقَالَ لَهُ علیه السلام وَمَا هُوَ؟ قَال:... وَقَوْلُهُ وَهُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلهٌ وَقَوْلُهُ وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَقَوْلُهُ ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ فَإِنَّمَا أَرَادَ بِذَلِكَ اسْتِيلَاءَ أُمَنَائِهِ بِالْقُدْرَةِ الَّتِي رَكَّبَهَا فِيهِمْ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ وَأَنَّ فِعْلَهُ فِعْلُهُمْ فَافْهَمْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ فَإِنِّي إِنَّمَا أَزِيدُكَ فِي الشَّرْحِ لِأُثْلِجَ فِي صَدْرِكَ وَصَدْرِ مَنْ لَعَلَّهُ بَعْدَ الْيَوْمِ يَشُكُّ فِي مِثْلِ مَا شَكَكْتَ فِيهِ فَلَا يَجِدُ مُجِيباً عَمَّا يَسْأَلُ عَنْهُ لِعُمُومِ الطُّغْيَانِ وَالِافْتِتَانِ وَاضْطِرَارِ أَهْلِ الْعِلْمِ بِتَأْوِيلِ الْكِتَابِ إِلَى الِاكْتِتَامِ وَالِاحْتِجَابِ خِيفَةَ أَهْلِ الظُّلْمِ وَالْبَغْيِ أَمَا إِنَّهُ سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَكُونُ الْحَقُّ فِيهِ مَسْتُوراً وَالْبَاطِلُ ظَاهِراً مَشْهُوراً وَذَلِكَ إِذَا كَانَ أَوْلَى النَّاسِ بِهِمْ أَعْدَاهُمْ لَهُ (وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُ) وَعَظُمَ الْإِلْحَادُ (وَ ظَهَرَ الْفَسادُ ... هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدِيداً) وَنَحَلَهُمُ الْكُفَّارُ أَسْمَاءَ الْأَشْرَارِ فَيَكُونُ جُهْدَ الْمُؤْمِنِ أَنْ يَحْفَظَ مُهْجَتَهُ مِنْ أَقْرَبِ النَّاسِ إِلَيْهِ ثُمَّ يُتِيحُ اللَّهُ الْفَرَجَ لِأَوْلِيَائِهِ وَيُظْهِرُ صَاحِبَ الْأَمْرِ عَلَى أَعْدَائِه، الخبر.
[6]. برای مطالعه متن کامل این روایت به پاورقی شماره 1 همین جلسه مراجعه شود!
روایات مشابه دیگر برای این مطلب:
الكافي، ج1، ص120، ح2: عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ مُرْسَلاً عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ قَالَ: اعْلَمْ عَلَّمَكَ اللَّهُ الْخَيْرَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى قَدِيمٌ وَالْقِدَمُ صِفَتُهُ الَّتِي دَلَّتِ الْعَاقِلَ عَلَى أَنَّهُ لَا شَيْءَ قَبْلَهُ وَلَا شَيْءَ مَعَهُ فِي دَيْمُومِيَّتِهِ فَقَدْ بَانَ لَنَا بِإِقْرَارِ الْعَامَّةِ مُعْجِزَةُ الصِّفَةِ أَنَّهُ لَا شَيْءَ قَبْلَ اللَّهِ وَلَا شَيْءَ مَعَ اللَّهِ فِي بَقَائِهِ وَبَطَلَ قَوْلُ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ كَانَ قَبْلَهُ أَوْ كَانَ مَعَهُ شَيْءٌ وَذَلِكَ أَنَّهُ لَوْ كَانَ مَعَهُ شَيْءٌ فِي بَقَائِهِ لَمْ يَجُزْ أَنْ يَكُونَ خَالِقاً لَهُ لِأَنَّهُ لَمْ يَزَلْ مَعَهُ فَكَيْفَ يَكُونُ خَالِقاً لِمَنْ لَمْ يَزَلْ مَعَهُ وَلَوْ كَانَ قَبْلَهُ شَيْءٌ كَانَ الْأَوَّلَ ذَلِكَ الشَّيْءُ لَا هَذَا وَكَانَ الْأَوَّلُ أَوْلَى بِأَنْ يَكُونَ خَالِقاً لِلْأَوَّلِ ثُمَّ وَصَفَ نَفْسَهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى بِأَسْمَاءٍ دَعَا الْخَلْقَ إِذْ خَلَقَهُمْ وَتَعَبَّدَهُمْ وَابْتَلَاهُمْ إِلَى أَنْ يَدْعُوهُ بِهَا فَسَمَّى نَفْسَهُ سَمِيعاً بَصِيراً قَادِراً قَائِماً نَاطِقاً ظَاهِراً بَاطِناً لَطِيفاً خَبِيراً قَوِيّاً عَزِيزاً حَكِيماً عَلِيماً وَمَا أَشْبَهَ هَذِهِ الْأَسْمَاءَ فَلَمَّا رَأَى ذَلِكَ مِنْ أَسْمَائِهِ الْقَالُونَ الْمُكَذِّبُونَ وَقَدْ سَمِعُونَا نُحَدِّثُ عَنِ اللَّهِ أَنَّهُ لَا شَيْءَ مِثْلُهُ وَلَا شَيْءَ مِنَ الْخَلْقِ فِي حَالِهِ قَالُوا أَخْبِرُونَا إِذَا زَعَمْتُمْ أَنَّهُ لَا مِثْلَ لِلَّهِ وَلَا شِبْهَ لَهُ كَيْفَ شَارَكْتُمُوهُ فِي أَسْمَائِهِ الْحُسْنَى فَتَسَمَّيْتُمْ بِجَمِيعِهَا فَإِنَّ فِي ذَلِكَ دَلِيلاً عَلَى أَنَّكُمْ مِثْلُهُ فِي حَالاتِهِ كُلِّهَا أَوْ فِي بَعْضِهَا دُونَ بَعْضٍ إِذْ جَمَعْتُمُ الْأَسْمَاءَ الطَّيِّبَةَ قِيلَ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى أَلْزَمَ الْعِبَادَ أَسْمَاءً مِنْ أَسْمَائِهِ عَلَى اخْتِلَافِ الْمَعَانِي وَذَلِكَ كَمَا يَجْمَعُ الِاسْمُ الْوَاحِدُ مَعْنَيَيْنِ مُخْتَلِفَيْنِ وَالدَّلِيلُ عَلَى ذَلِكَ قَوْلُ النَّاسِ الْجَائِزُ عِنْدَهُمُ الشَّائِعُ وَهُوَ الَّذِي خَاطَبَ اللَّهُ بِهِ الْخَلْقَ فَكَلَّمَهُمْ بِمَا يَعْقِلُونَ لِيَكُونَ عَلَيْهِمْ حُجَّةً فِي تَضْيِيعِ مَا ضَيَّعُوا فَقَدْ يُقَالُ لِلرَّجُلِ كَلْبٌ وَحِمَارٌ وَثَوْرٌ وَسُكَّرَةٌ وَعَلْقَمَةٌ وَأَسَدٌ كُلُّ ذَلِكَ عَلَى خِلَافِهِ وَحَالاتِهِ لَمْ تَقَعِ الْأَسَامِي عَلَى مَعَانِيهَا الَّتِي كَانَتْ بُنِيَتْ عَلَيْهِ لِأَنَّ الْإِنْسَانَ لَيْسَ بِأَسَدٍ وَلَا كَلْبٍ فَافْهَمْ ذَلِكَ رَحِمَكَ اللَّهُ وَإِنَّمَا سُمِّيَ اللَّهُ تَعَالَى بِالْعِلْمِ بِغَيْرِ عِلْمٍ حَادِثٍ عَلِمَ بِهِ الْأَشْيَاءَ اسْتَعَانَ بِهِ عَلَى حِفْظِ مَا يُسْتَقْبَلُ مِنْ أَمْرِهِ وَالرَّوِيَّةِ فِيمَا يَخْلُقُ مِنْ خَلْقِهِ وَيُفْسِدُ مَا مَضَى مِمَّا أَفْنَى مِنْ خَلْقِهِ مِمَّا لَوْ لَمْ يَحْضُرْهُ ذَلِكَ الْعِلْمُ وَيَغِيبُهُ كَانَ جَاهِلاً ضَعِيفاً كَمَا أَنَّا لَوْ رَأَيْنَا عُلَمَاءَ الْخَلْقِ إِنَّمَا سُمُّوا بِالْعِلْمِ لِعِلْمٍ حَادِثٍ إِذْ كَانُوا فِيهِ جَهَلَةً وَرُبَّمَا فَارَقَهُمُ الْعِلْمُ بِالْأَشْيَاءِ فَعَادُوا إِلَى الْجَهْلِ وَإِنَّمَا سُمِّيَ اللَّهُ عَالِماً لِأَنَّهُ لَا يَجْهَلُ شَيْئاً فَقَدْ جَمَعَ الْخَالِقَ وَالْمَخْلُوقَ اسْمُ الْعَالِمِ وَاخْتَلَفَ الْمَعْنَى عَلَى مَا رَأَيْتَ وَسُمِّيَ رَبُّنَا سَمِيعاً لَا بِخَرْتٍ فِيهِ يَسْمَعُ بِهِ الصَّوْتَ وَلَا يُبْصِرُ بِهِ كَمَا أَنَّ خَرْتَنَا الَّذِي بِهِ نَسْمَعُ لَا نَقْوَى بِهِ عَلَى الْبَصَرِ وَلَكِنَّهُ أَخْبَرَ أَنَّهُ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْءٌ مِنَ الْأَصْوَاتِ لَيْسَ عَلَى حَدِّ مَا سُمِّينَا نَحْنُ فَقَدْ جَمَعَنَا الِاسْمُ بِالسَّمْعِ وَاخْتَلَفَ الْمَعْنَى وَهَكَذَا الْبَصَرُ لَا بِخَرْتٍ مِنْهُ أَبْصَرَ كَمَا أَنَّا نُبْصِرُ بِخَرْتٍ مِنَّا لَا نَنْتَفِعُ بِهِ فِي غَيْرِهِ وَلَكِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ لَا يَحْتَمِلُ شَخْصاً مَنْظُوراً إِلَيْهِ فَقَدْ جَمَعَنَا الِاسْمُ وَاخْتَلَفَ الْمَعْنَى وَهُوَ قَائِمٌ لَيْسَ عَلَى مَعْنَى انْتِصَابٍ وَقِيَامٍ عَلَى سَاقٍ فِي كَبَدٍ كَمَا قَامَتِ الْأَشْيَاءُ وَلَكِنْ قَائِمٌ يُخْبِرُ أَنَّهُ حَافِظٌ كَقَوْلِ الرَّجُلِ الْقَائِمُ بِأَمْرِنَا فُلَانٌ وَاللَّهُ هُوَ الْقَائِمُ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَالْقَائِمُ أَيْضاً فِي كَلَامِ النَّاسِ الْبَاقِي وَالْقَائِمُ أَيْضاً يُخْبِرُ عَنِ الْكِفَايَةِ كَقَوْلِكَ لِلرَّجُلِ قُمْ بِأَمْرِ بَنِي فُلَانٍ أَيِ اكْفِهِمْ وَالْقَائِمُ مِنَّا قَائِمٌ عَلَى سَاقٍ فَقَدْ جَمَعَنَا الِاسْمُ وَلَمْ نَجْمَعِ الْمَعْنَى وَأَمَّا اللَّطِيفُ فَلَيْسَ عَلَى قِلَّةٍ وَقَضَافَةٍ وَصِغَرٍ وَلَكِنْ ذَلِكَ عَلَى النَّفَاذِ فِي الْأَشْيَاءِ وَالِامْتِنَاعِ مِنْ أَنْ يُدْرَكَ كَقَوْلِكَ لِلرَّجُلِ لَطُفَ عَنِّي هَذَا الْأَمْرُ وَلَطُفَ فُلَانٌ فِي مَذْهَبِهِ وَقَوْلِهِ يُخْبِرُكَ أَنَّهُ غَمَضَ فِيهِ الْعَقْلُ وَفَاتَ الطَّلَبُ وَعَادَ مُتَعَمِّقاً مُتَلَطِّفاً لَا يُدْرِكُهُ الْوَهْمُ فَكَذَلِكَ لَطُفَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى عَنْ أَنْ يُدْرَكَ بِحَدٍّ أَوْ يُحَدَّ بِوَصْفٍ وَاللَّطَافَةُ مِنَّا الصِّغَرُ وَالْقِلَّةُ فَقَدْ جَمَعَنَا الِاسْمُ وَاخْتَلَفَ الْمَعْنَى وَأَمَّا الْخَبِيرُ فَالَّذِي لَا يَعْزُبُ عَنْهُ شَيْءٌ وَلَا يَفُوتُهُ لَيْسَ لِلتَّجْرِبَةِ وَلَا لِلِاعْتِبَارِ بِالْأَشْيَاءِ فَعِنْدَ التَّجْرِبَةِ وَالِاعْتِبَارِ عِلْمَانِ وَلَوْ لَا هُمَا مَا عُلِمَ لِأَنَّ مَنْ كَانَ كَذَلِكَ كَانَ جَاهِلاً وَاللَّهُ لَمْ يَزَلْ خَبِيراً بِمَا يَخْلُقُ وَالْخَبِيرُ مِنَ النَّاسِ الْمُسْتَخْبِرُ عَنْ جَهْلٍ الْمُتَعَلِّمُ فَقَدْ جَمَعَنَا الِاسْمُ وَاخْتَلَفَ الْمَعْنَى وَأَمَّا الظَّاهِرُ فَلَيْسَ مِنْ أَجْلِ أَنَّهُ عَلَا الْأَشْيَاءَ بِرُكُوبٍ فَوْقَهَا وَقُعُودٍ عَلَيْهَا وَتَسَنُّمٍ لِذُرَاهَا وَلَكِنْ ذَلِكَ لِقَهْرِهِ وَلِغَلَبَتِهِ الْأَشْيَاءَ وَقُدْرَتِهِ عَلَيْهَا كَقَوْلِ الرَّجُلِ ظَهَرْتُ عَلَى أَعْدَائِي وَأَظْهَرَنِي اللَّهُ عَلَى خَصْمِي يُخْبِرُ عَنِ الْفَلْجِ وَالْغَلَبَةِ فَهَكَذَا ظُهُورُ اللَّهِ عَلَى الْأَشْيَاءِ وَوَجْهٌ آخَرُ أَنَّهُ الظَّاهِرُ لِمَنْ أَرَادَهُ وَلَا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْءٌ وَأَنَّهُ مُدَبِّرٌ لِكُلِّ مَا بَرَأَ فَأَيُّ ظَاهِرٍ أَظْهَرُ وَأَوْضَحُ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى لِأَنَّكَ لَا تَعْدَمُ صَنْعَتَهُ حَيْثُمَا تَوَجَّهْتَ وَفِيكَ مِنْ آثَارِهِ مَا يُغْنِيكَ وَالظَّاهِرُ مِنَّا الْبَارِزُ بِنَفْسِهِ وَالْمَعْلُومُ بِحَدِّهِ فَقَدْ جَمَعَنَا الِاسْمُ وَلَمْ يَجْمَعْنَا الْمَعْنَى وَأَمَّا الْبَاطِنُ فَلَيْسَ عَلَى مَعْنَى الِاسْتِبْطَانِ لِلْأَشْيَاءِ بِأَنْ يَغُورَ فِيهَا وَلَكِنْ ذَلِكَ مِنْهُ عَلَى اسْتِبْطَانِهِ لِلْأَشْيَاءِ عِلْماً وَحِفْظاً وَتَدْبِيراً كَقَوْلِ الْقَائِلِ أَبْطَنْتُهُ يَعْنِي خَبَّرْتُهُ وَعَلِمْتُ مَكْتُومَ سِرِّهِ وَالْبَاطِنُ مِنَّا الْغَائِبُ فِي الشَّيْءِ الْمُسْتَتِرُ وَقَدْ جَمَعَنَا الِاسْمُ وَاخْتَلَفَ الْمَعْنَى وَأَمَّا الْقَاهِرُ فَلَيْسَ عَلَى مَعْنَى عِلَاجٍ وَنَصَبٍ وَاحْتِيَالٍ وَمُدَارَاةٍ وَمَكْرٍ كَمَا يَقْهَرُ الْعِبَادُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَالْمَقْهُورُ مِنْهُمْ يَعُودُ قَاهِراً وَالْقَاهِرُ يَعُودُ مَقْهُوراً وَلَكِنْ ذَلِكَ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى عَلَى أَنَّ جَمِيعَ مَا خَلَقَ مُلَبَّسٌ بِهِ الذُّلُّ لِفَاعِلِهِ وَقِلَّةُ الِامْتِنَاعِ لِمَا أَرَادَ بِهِ لَمْ يَخْرُجْ مِنْهُ طَرْفَةَ عَيْنٍ أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ وَالْقَاهِرُ مِنَّا عَلَى مَا ذَكَرْتُ وَوَصَفْتُ فَقَدْ جَمَعَنَا الِاسْمُ وَاخْتَلَفَ الْمَعْنَى وَهَكَذَا جَمِيعُ الْأَسْمَاءِ وَإِنْ كُنَّا لَمْ نَسْتَجْمِعْهَا كُلَّهَا فَقَدْ يَكْتَفِي الِاعْتِبَارُ بِمَا أَلْقَيْنَا إِلَيْكَ وَاللَّهُ عَوْنُكَ وَعَوْنُنَا فِي إِرْشَادِنَا وَتَوْفِيقِنَا.
التوحيد، ص139، ح3: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا عَلِيَّ بْنَ مُوسَى علیه السلام يَقُولُ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى عَلِيماً قَادِراً حَيّاً قَدِيماً سَمِيعاً بَصِيراً فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ قَوْماً يَقُولُونَ إِنَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَمْ يَزَلْ عَالِماً بِعِلْمٍ وَقَادِراً بِقُدْرَةٍ وَحَيّاً بِحَيَاةٍ وَقَدِيماً بِقِدَمٍ وَسَمِيعاً بِسَمْعٍ وَبَصِيراً بِبَصَرٍ فَقَالَ علیه السلام: مَنْ قَالَ ذَلِكَ وَدَانَ بِهِ فَقَدِ اتَّخَذَ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرى وَلَيْسَ مِنْ وَلَايَتِنَا عَلَى شَيْءٍ ثُمَّ قَالَ علیه السلام: لَمْ يَزَلِ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَلِيماً قَادِراً حَيّاً قَدِيماً سَمِيعاً بَصِيراً لِذَاتِهِ تَعَالَى عَمَّا يَقُولُ الْمُشْرِكُونَ وَالْمُشَبِّهُونَ عُلُوّاً كَبِيراً.
التوحيد، ص140، ح4: عَنْ هَارُونَ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ التَّوْحِيدِ فَقَالَ هُوَ عَزَّ وَجَلَّ مُثْبَتٌ مَوْجُودٌ لَا مُبْطَلٌ وَلَا مَعْدُودٌ وَلَا فِي شَيْءٍ مِنْ صِفَةِ الْمَخْلُوقِينَ وَلَهُ عَزَّ وَجَلَّ نُعُوتٌ وَصِفَاتٌ فَالصِّفَاتُ لَهُ وَأَسْمَاؤُهَا جَارِيَةٌ عَلَى الْمَخْلُوقِينَ مِثْلُ السَّمِيعِ وَالْبَصِيرِ وَالرَّءُوفِ وَالرَّحِيمِ وَأَشْبَاهِ ذَلِكَ وَالنُّعُوتُ نُعُوتُ الذَّاتِ لَا تَلِيقُ إِلَّا بِاللَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى وَاللَّهُ نُورٌ لَا ظَلَامَ فِيهِ وَحَيٌّ لَا مَوْتَ لَهُ وَعَالِمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ وَصَمَدٌ لَا مَدْخَلَ فِيهِ رَبُّنَا نُورِيُّ الذَّاتِ حَيُّ الذَّاتِ عَالِمُ الذَّاتِ صَمَدِيُّ الذَّاتِ.
التوحيد، ص60، ح18: عَنِ الْفَتْحِ بْنِ يَزِيدَ الْجُرْجَانِيِّ قَالَ: لَقِيتُهُ علیه السلام عَلَى الطَّرِيقِ عِنْدَ مُنْصَرَفِي مِنْ مَكَّةَ إِلَى خُرَاسَانَ وَهُوَ سَائِرٌ إِلَى الْعِرَاقِ فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ مَنِ اتَّقَى اللَّهَ يُتَّقَى وَمَنْ أَطَاعَ اللَّهَ يُطَاعُ فَتَلَطَّفْتُ فِي الْوُصُولِ إِلَيْهِ فَوَصَلْتُ فَسَلَّمْتُ فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلَامَ ثُمَّ قَالَ يَا فَتْحُ مَنْ أَرْضَى الْخَالِقَ لَمْ يُبَالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقِ وَمَنْ أَسْخَطَ الْخَالِقَ فَقَمِنٌ أَنْ يُسَلَّطَ عَلَيْهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقِ وَإِنَّ الْخَالِقَ لَا يُوصَفُ إِلَّا بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ وَأَنَّى يُوصَفُ الَّذِي+ تَعْجِزُ الْحَوَاسُّ أَنْ تُدْرِكَهُ وَالْأَوْهَامُ أَنْ تَنَالَهُ وَالْخَطَرَاتُ أَنْ تَحُدَّهُ وَالْأَبْصَارُ عَنِ الْإِحَاطَةِ بِهِ جَلَّ عَمَّا وَصَفَهُ الْوَاصِفُونَ وَتَعَالَى عَمَّا يَنْعَتُهُ النَّاعِتُونَ نَأَى فِي قُرْبِهِ وَقَرُبَ فِي نَأْيِهِ فَهُوَ فِي بُعْدِهِ قَرِيبٌ وَفِي قُرْبِهِ بَعِيدٌ كَيَّفَ الْكَيْفَ فَلَا يُقَالُ لَهُ كَيْفَ وَأَيَّنَ الْأَيْنَ فَلَا يُقَالُ لَهُ أَيْنَ إِذْ هُوَ مُبْدِعُ الْكَيْفُوفِيَّةِ وَالْأَيْنُونِيَّةِ يَا فَتْحُ كُلُّ جِسْمٍ مُغَذًّى بِغِذَاءٍ إِلَّا الْخَالِقَ الرَّزَّاقَ فَإِنَّهُ جَسَّمَ الْأَجْسَامَ وَهُوَ لَيْسَ بِجِسْمٍ وَلَا صُورَةٍ لَمْ يَتَجَزَّأْ وَلَمْ يَتَنَاهَ وَلَمْ يَتَزَايَدْ وَلَمْ يَتَنَاقَصْ مُبَرَّأٌ مِنْ ذَاتِ مَا رَكَّبَ فِي ذَاتِ مَنْ جَسَّمَهُ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ. لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ مُنْشِئُ الْأَشْيَاءِ وَمُجَسِّمُ الْأَجْسَامِ وَمُصَوِّرُ الصُّوَرِ لَوْ كَانَ كَمَا يَقُولُ الْمُشَبِّهَةُ لَمْ يُعْرَفِ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِ وَلَا الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقِ وَلَا الْمُنْشِئُ مِنَ الْمُنْشَأِ لَكِنَّهُ الْمُنْشِئُ فَرَّقَ بَيْنَ مَنْ جَسَّمَهُ وَصَوَّرَهُ وَشَيَّئَهُ وَبَيْنَهُ إِذْ كَانَ لَا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ قُلْتُ فَاللَّهُ وَاحِدٌ وَالْإِنْسَانُ وَاحِدٌ فَلَيْسَ قَدْ تَشَابَهَتِ الْوَحْدَانِيَّةُ فَقَالَ أَحَلْتَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ إِنَّمَا التَّشْبِيهُ فِي الْمَعَانِي فَأَمَّا فِي الْأَسْمَاءِ فَهِيَ وَاحِدَةٌ وَهِيَ دَلَالَةٌ عَلَى الْمُسَمَّى وَذَلِكَ أَنَّ الْإِنْسَانَ وَإِنْ قِيلَ وَاحِدٌ فَإِنَّهُ يُخْبَرُ أَنَّهُ جُثَّةٌ وَاحِدَةٌ وَلَيْسَ بِاثْنَيْنِ وَالْإِنْسَانُ نَفْسُهُ لَيْسَ بِوَاحِدٍ لِأَنَّ أَعْضَاءَهُ مُخْتَلِفَةٌ وَأَلْوَانَهُ مُخْتَلِفَةٌ غَيْرُ وَاحِدَةٍ وَهُوَ أَجْزَاءٌ مُجَزَّأَةٌ لَيْسَ سَوَاءً دَمُهُ غَيْرُ لَحْمِهِ وَلَحْمُهُ غَيْرُ دَمِهِ وَعَصَبُهُ غَيْرُ عُرُوقِهِ وَشَعْرُهُ غَيْرُ بَشَرِهِ وَسَوَادُهُ غَيْرُ بَيَاضِهِ وَكَذَلِكَ سَائِرُ جَمِيعِ الْخَلْقِ فَالْإِنْسَانُ وَاحِدٌ فِي الِاسْمِ لَا وَاحِدٌ فِي الْمَعْنَى وَاللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ وَاحِدٌ لَا وَاحِدَ غَيْرُهُ وَلَا اخْتِلَافَ فِيهِ وَلَا تَفَاوُتَ وَلَا زِيَادَةَ وَلَا نُقْصَانَ فَأَمَّا الْإِنْسَانُ الْمَخْلُوقُ الْمَصْنُوعُ الْمُؤَلَّفُ فَمِنْ أَجْزَاءٍ مُخْتَلِفَةٍ وَجَوَاهِرَ شَتَّى غَيْرَ أَنَّهُ بِالاجْتِمَاعِ شَيْءٌ وَاحِدٌ قُلْتُ فَقَوْلُكَ اللَّطِيفُ فَسِّرْهُ لِي فَإِنِّي أَعْلَمُ أَنَّ لُطْفَهُ خِلَافُ لُطْفِ غَيْرِهِ لِلْفَصْلِ غَيْرَ أَنِّي أُحِبُّ أَنْ تَشْرَحَ لِي فَقَالَ يَا فَتْحُ إِنَّمَا قُلْتُ اللَّطِيفُ لِلْخَلْقِ اللَّطِيفِ وَلِعِلْمِهِ بِالشَّيْءِ اللَّطِيفِ أَ لَا تَرَى إِلَى أَثَرِ صُنْعِهِ فِي النَّبَاتِ اللَّطِيفِ وَغَيْرِ اللَّطِيفِ وَفِي الْخَلْقِ اللَّطِيفِ مِنْ أَجْسَامِ الْحَيَوَانِ مِنَ الْجِرْجِسِ وَالْبَعُوضِ وَمَا هُوَ أَصْغَرُ مِنْهُمَا مِمَّا لَا يَكَادُ تَسْتَبِينُهُ الْعُيُونُ بَلْ لَا يَكَادُ يُسْتَبَانُ لِصِغَرِهِ الذَّكَرُ مِنَ الْأُنْثَى وَالْمَوْلُودُ مِنَ الْقَدِيمِ فَلَمَّا رَأَيْنَا صِغَرَ ذَلِكَ فِي لُطْفِهِ وَاهْتِدَاءَهُ لِلسِّفَادِ وَالْهَرَبِ مِنَ الْمَوْتِ وَالْجَمْعَ لِمَا يُصْلِحُهُ بِمَا فِي لُجَجِ الْبِحَارِ وَمَا فِي لِحَاءِ الْأَشْجَارِ وَالْمَفَاوِزِ وَالْقِفَارِ وَإِفْهَامَ بَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ مَنْطِقَهَا وَمَا تَفْهَمُ بِهِ أَوْلَادُهَا عَنْهَا وَنَقْلَهَا الْغِذَاءَ إِلَيْهَا ثُمَّ تَأْلِيفَ أَلْوَانِهَا حُمْرَةٍ مَعَ صُفْرَةٍ وَبَيَاضٍ مَعَ حُمْرَةٍ عَلِمْنَا أَنَّ خَالِقَ هَذَا الْخَلْقِ لَطِيفٌ وَأَنَّ كُلَّ صَانِعِ شَيْءٍ فَمِنْ شَيْءٍ صَنَعَ وَاللَّهُ الْخَالِقُ اللَّطِيفُ الْجَلِيلُ خَلَقَ وَصَنَعَ لَا مِنْ شَيْءٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَغَيْرُ الْخَالِقِ الْجَلِيلِ خَالِقٌ، قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى يَقُولُ: فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ فَقَدْ أَخْبَرَ أَنَّ فِي عِبَادِهِ خَالِقِينَ مِنْهُمْ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ خَلَقَ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِ اللَّهِ فَنَفَخَ فِيهِ فَصَارَ طَائِراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَالسَّامِرِيُّ خَلَقَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ قُلْتُ إِنَّ عِيسَى خَلَقَ مِنَ الطِّينِ طَيْراً دَلِيلاً عَلَى نُبُوَّتِهِ وَالسَّامِرِيَّ خَلَقَ عِجْلاً جَسَداً لِنَقْضِ نُبُوَّةِ مُوسَى علیه السلام وَشَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ كَذَلِكَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْعَجَبُ فَقَالَ وَيْحَكَ يَا فَتْحُ إِنَّ لِلَّهِ إِرَادَتَيْنِ وَمَشِيَّتَيْنِ إِرَادَةَ حَتْمٍ وَإِرَادَةَ عَزْمٍ يَنْهَى وَهُوَ يَشَاءُ وَيَأْمُرُ وَهُوَ لَا يَشَاءُ أَ وَمَا رَأَيْتَ أَنَّهُ نَهَى آدَمَ وَزَوْجَتَهُ عَنْ أَنْ يَأْكُلَا مِنَ الشَّجَرَةِ وَهُوَ شَاءَ ذَلِكَ وَلَوْ لَمْ يَشَأْ لَمْ يَأْكُلَا وَلَوْ أَكَلَا لَغَلَبَتْ مَشِيَّتُهُمَا مَشِيَّةَ اللَّهِ وَأَمَرَ إِبْرَاهِيمَ بِذَبْحِ ابْنِهِ إِسْمَاعِيلَ علیه السلام وَشَاءَ أَنْ لَا يَذْبَحَهُ وَلَوْ لَمْ يَشَأْ أَنْ لَا يَذْبَحَهُ لَغَلَبَتْ مَشِيَّةُ إِبْرَاهِيمَ مَشِيَّةَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَ قُلْتُ فَرَّجْتَ عَنِّي فَرَّجَ اللَّهُ عَنْكَ غَيْرَ أَنَّكَ قُلْتَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ سَمِيعٌ بِالْأُذُنِ وَبَصِيرٌ بِالْعَيْنِ فَقَالَ إِنَّهُ يَسْمَعُ بِمَا يُبْصِرُ وَيَرَى بِمَا يَسْمَعُ بَصِيرٌ لَا بِعَيْنٍ مِثْلِ عَيْنِ الْمَخْلُوقِينَ وَسَمِيعٌ لَا بِمِثْلِ سَمْعِ السَّامِعِينَ لَكِنْ لَمَّا لَمْ يَخْفَ عَلَيْهِ خَافِيَةٌ مِنْ أَثَرِ الذَّرَّةِ السَّوْدَاءِ عَلَى الصَّخْرَةِ الصَّمَّاءِ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ تَحْتَ الثَّرَى وَالْبِحَارِ قُلْنَا بَصِيرٌ لَا بِمِثْلِ عَيْنِ الْمَخْلُوقِينَ وَلَمَّا لَمْ يَشْتَبِهْ عَلَيْهِ ضُرُوبُ اللُّغَاتِ وَلَمْ يَشْغَلْهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ قُلْنَا سَمِيعٌ لَا مِثْلُ سَمْعِ السَّامِعِينَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ بَقِيَتْ مَسْأَلَةٌ قَالَ هَاتِ لِلَّهِ أَبُوكَ قُلْتُ يَعْلَمُ الْقَدِيمُ الشَّيْءَ الَّذِي لَمْ يَكُنْ أَنْ لَوْ كَانَ كَيْفَ كَانَ يَكُونُ قَالَ وَيْحَكَ إِنَّ مَسَائِلَكَ لَصَعْبَةٌ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ يَقُولُ: لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا وَقَوْلَهُ وَلَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ وَقَالَ يَحْكِي قَوْلَ أَهْلِ النَّارِ أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ وَقَالَ وَلَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ فَقَدْ عَلِمَ الشَّيْءَ الَّذِي لَمْ يَكُنْ أَنْ لَوْ كَانَ كَيْفَ كَانَ يَكُونُ فَقُمْتُ لِأُقَبِّلَ يَدَهُ وَرِجْلَهُ فَأَدْنَى رَأْسَهُ فَقَبَّلْتُ وَجْهَهُ وَرَأْسَهُ وَخَرَجْتُ وَبِي مِنَ السُّرُورِ وَالْفَرَحِ مَا أَعْجِزُ عَنْ وَصْفِهِ لِمَا تَبَيَّنْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَالْحَظِّ.
الكافي، ج1، ص116، ح6: عَنْ مَيْمُونٍ الْبَانِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَقَدْ سُئِلَ عَنِ الْأَوَّلِ وَالْآخِرِ فَقَالَ الْأَوَّلُ لَا عَنْ أَوَّلٍ قَبْلَهُ وَلَا عَنْ بَدْءٍ سَبَقَهُ وَالْآخِرُ لَا عَنْ نِهَايَةٍ كَمَا يُعْقَلُ مِنْ صِفَةِ الْمَخْلُوقِينَ وَلَكِنْ قَدِيمٌ أَوَّلٌ آخِرٌ لَمْ يَزَلْ وَلَا يَزُولُ بِلَا بَدْءٍ وَلَا نِهَايَةٍ لَا يَقَعُ عَلَيْهِ الْحُدُوثُ وَلَا يَحُولُ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ.
الكافي، ج1، ص116، ح7: مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي علیه السلام فَسَأَلَهُ رَجُلٌ فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ الرَّبِّ تَبَارَكَ وَتَعَالَى لَهُ أَسْمَاءٌ وَصِفَاتٌ فِي كِتَابِهِ وَأَسْمَاؤُهُ وَصِفَاتُهُ هِيَ هُوَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِنَّ لِهَذَا الْكَلَامِ وَجْهَيْنِ إِنْ كُنْتَ تَقُولُ هِيَ هُوَ أَيْ إِنَّهُ ذُو عَدَدٍ وَكَثْرَةٍ فَتَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ وَإِنْ كُنْتَ تَقُولُ هَذِهِ الصِّفَاتُ وَالْأَسْمَاءُ لَمْ تَزَلْ فَإِنَّ لَمْ تَزَلْ مُحْتَمِلٌ مَعْنَيَيْنِ فَإِنْ قُلْتَ لَمْ تَزَلْ عِنْدَهُ فِي عِلْمِهِ وَهُوَ مُسْتَحِقُّهَا فَنَعَمْ وَإِنْ كُنْتَ تَقُولُ لَمْ يَزَلْ تَصْوِيرُهَا وَهِجَاؤُهَا وَتَقْطِيعُ حُرُوفِهَا فَمَعَاذَ اللَّهِ أَنْ يَكُونَ مَعَهُ شَيْءٌ غَيْرُهُ بَلْ كَانَ اللَّهُ وَلَا خَلْقَ ثُمَّ خَلَقَهَا وَسِيلَةً بَيْنَهُ وَبَيْنَ خَلْقِهِ يَتَضَرَّعُونَ بِهَا إِلَيْهِ وَيَعْبُدُونَهُ وَهِيَ ذِكْرُهُ وَكَانَ اللَّهُ وَلَا ذِكْرَ وَالْمَذْكُورُ بِالذِّكْرِ هُوَ اللَّهُ الْقَدِيمُ الَّذِي لَمْ يَزَلْ وَالْأَسْمَاءُ وَالصِّفَاتُ مَخْلُوقَاتٌ وَالْمَعَانِي وَالْمَعْنِيُّ بِهَا هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا يَلِيقُ بِهِ الِاخْتِلَافُ وَلَا الِائْتِلَافُ وَإِنَّمَا يَخْتَلِفُ وَيَأْتَلِفُ الْمُتَجَزِّئُ فَلَا يُقَالُ اللَّهُ مُؤْتَلِفٌ وَلَا اللَّهُ قَلِيلٌ وَلَا كَثِيرٌ وَلَكِنَّهُ الْقَدِيمُ فِي ذَاتِهِ لِأَنَّ مَا سِوَى الْوَاحِدِ مُتَجَزِّئٌ وَاللَّهُ وَاحِدٌ لَا مُتَجَزِّئٌ وَلَا مُتَوَهَّمٌ بِالْقِلَّةِ وَالْكَثْرَةِ وَكُلُّ مُتَجَزِّئٍ أَوْ مُتَوَهَّمٍ بِالْقِلَّةِ وَالْكَثْرَةِ فَهُوَ مَخْلُوقٌ دَالُّ عَلَى خَالِقٍ لَهُ فَقَوْلُكَ إِنَّ اللَّهَ قَدِيرٌ خَبَّرْتَ أَنَّهُ لَا يُعْجِزُهُ شَيْءٌ فَنَفَيْتَ بِالْكَلِمَةِ الْعَجْزَ وَجَعَلْتَ الْعَجْزَ سِوَاهُ وَكَذَلِكَ قَوْلُكَ عَالِمٌ إِنَّمَا نَفَيْتَ بِالْكَلِمَةِ الْجَهْلَ وَجَعَلْتَ الْجَهْلَ سِوَاهُ وَإِذَا أَفْنَى اللَّهُ الْأَشْيَاءَ أَفْنَى الصُّورَةَ وَالْهِجَاءَ وَالتَّقْطِيعَ وَلَا يَزَالُ مَنْ لَمْ يَزَلْ عَالِماً فَقَالَ الرَّجُلُ فَكَيْفَ سَمَّيْنَا رَبَّنَا سَمِيعاً فَقَالَ لِأَنَّهُ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ مَا يُدْرَكُ بِالْأَسْمَاعِ وَلَمْ نَصِفْهُ بِالسَّمْعِ الْمَعْقُولِ فِي الرَّأْسِ وَكَذَلِكَ سَمَّيْنَاهُ بَصِيراً لِأَنَّهُ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ مَا يُدْرَكُ بِالْأَبْصَارِ مِنْ لَوْنٍ أَوْ شَخْصٍ أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ وَلَمْ نَصِفْهُ بِبَصَرِ لَحْظَةِ الْعَيْنِ وَكَذَلِكَ سَمَّيْنَاهُ لَطِيفاً لِعِلْمِهِ بِالشَّيْءِ اللَّطِيفِ مِثْلِ الْبَعُوضَةِ وَأَخْفَى مِنْ ذَلِكَ وَمَوْضِعِ النُّشُوءِ مِنْهَا وَالْعَقْلِ وَالشَّهْوَةِ لِلسِّفَادِ وَالْحَدَبِ عَلَى نَسْلِهَا وَإِقَامِ بَعْضِهَا عَلَى بَعْضٍ وَنَقْلِهَا الطَّعَامَ وَالشَّرَابَ إِلَى أَوْلَادِهَا فِي الْجِبَالِ وَالْمَفَاوِزِ وَالْأَوْدِيَةِ وَالْقِفَارِ فَعَلِمْنَا أَنَّ خَالِقَهَا لَطِيفٌ بِلَا كَيْفٍ وَإِنَّمَا الْكَيْفِيَّةُ لِلْمَخْلُوقِ الْمُكَيَّفِ وَكَذَلِكَ سَمَّيْنَا رَبَّنَا قَوِيّاً لَا بِقُوَّةِ الْبَطْشِ الْمَعْرُوفِ مِنَ الْمَخْلُوقِ وَلَوْ كَانَتْ قُوَّتُهُ قُوَّةَ الْبَطْشِ الْمَعْرُوفِ مِنَ الْمَخْلُوقِ لَوَقَعَ التَّشْبِيهُ وَلَاحْتَمَلَ الزِّيَادَةَ وَمَا احْتَمَلَ الزِّيَادَةَ احْتَمَلَ النُّقْصَانَ وَمَا كَانَ نَاقِصاً كَانَ غَيْرَ قَدِيمٍ وَمَا كَانَ غَيْرَ قَدِيمٍ كَانَ عَاجِزاً فَرَبُّنَا تَبَارَكَ وَتَعَالَى لَا شِبْهَ لَهُ وَلَا ضِدَّ وَلَا نِدَّ وَلَا كَيْفَ وَلَا نِهَايَةَ وَلَا تَبْصَارَ بَصَرٍ وَمُحَرَّمٌ عَلَى الْقُلُوبِ أَنْ تُمَثِّلَهُ وَعَلَى الْأَوْهَامِ أَنْ تَحُدَّهُ وَعَلَى الضَّمَائِرِ أَنْ تُكَوِّنَهُ جَلَّ وَعَزَّ عَنْ أَدَاةِ خَلْقِهِ وَسِمَاتِ بَرِيَّتِهِ وَتَعَالَى عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً.
[7]. التوحيد، ص195.
[8]. مجمع البحرين، ج1، ص101: رُوِيَ: أَنَّهُ علیه السلام مَرَّ بِأَصْحَابِهِ عَلَى وَادٍ يَضْطَرِبُ نَمْلاً، فَقَالَ بَعْضُهُمْ: سُبْحَانَ مَنْ يَعْلَمُ عَدَدَ هَذَا النَّمْلِ، فَقَالَ علیه السلام: لَا تَقُلْ كَذَا قُلْ: سُبْحَانَ مَنْ خَلَقَ هَذَا النَّمْلَ، فَقَالَ: كَأَنَّكَ تَعْلَمُهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ: نَعَمْ وَاللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُهُ وَأَعْلَمُ الذَّكَرَ مِنْهُ مِنَ الْأُنْثَى، فَلَمْ تَطِبْ نَفْسُهُ إِلَى ذَلِكَ، فَقَالَ علیه السلام: أَ وَمَا قَرَأْتَ يس؟ فَقَالَ: بَلَى، قَالَ: فَمَا قَرَأْتَ قَوْلَهُ تَعَالَى: وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ؟.
تأويل الآيات الظاهرة، ص479: وَهُوَ مَا رَوَاهُ الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ الطُّوسِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ ذَكَرَهُ فِي كِتَابِهِ مِصْبَاحِ الْأَنْوَارِ قَالَ وَمِنْ عَجَائِبِ آيَاتِهِ وَمُعْجِزَاتِهِ مَا رَوَاهُ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِيُّ قَالَ: كُنْتُ سَائِراً فِي أَغْرَاضٍ مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِذْ مَرَرْنَا بِوَادٍ وَنَمْلَةٍ كَالسَّيْلِ السَّارِي فَذَهَلْتُ مِمَّا رَأَيْتُ فَقُلْتُ اللَّهُ أَكْبَرُ جَلَّ مُحْصِيهِ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام لَا تَقُلْ ذَلِكَ يَا أَبَا ذَرٍّ وَلَكِنْ قُلْ جَلَ بَارِيهِ فَوَ الَّذِي صَوَّرَكَ إِنِّي أُحْصِي عَدَدَهُمْ وَأَعْلَمُ الذَّكَرَ مِنْهُمْ وَالْأُنْثَى بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ.
الروضة في فضائل أمير المؤمنين علیه السلام، ص26، ح8: عَنْ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام فِي بَعْضِ غَزَوَاتِهِ فَمَرَرْنَا بِوَادٍ مَمْلُوءٍ نَمْلاً. فَقُلْتُ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، أَتَرَى يَكُونُ أَحَداً مِنْ خَلْقِ اللَّهِ تَعَالَى يَعْلَمُ كَمْ عَدَدُ هَذَا النَّمْلِ؟ قَالَ: نَعَمْ يَا عَمَّارُ، أَنَا أَعْرِفُ رَجُلاً يَعْلَمُ عَدَدَهُ، وَكَمْ فِيهِ مِنْ ذَكَرٍ؟ وَكَمْ فِيهِ مِنْ أُنْثَى؟ فَقُلْتُ: وَمَنْ ذَلِكَ الرَّجُلُ يَا مَوْلَايَ؟ فَقَالَ: يَا عَمَّارُ، أَ مَا قَرَأْتَ فِي سُورَةِ يس: وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ فَقُلْتُ: بَلَى يَا مَوْلَايَ، فَقَالَ: أَنَا ذَلِكَ الْإِمَامُ الْمُبِينُ.
[9]. الكافي، ج2، ص352، ح7: عَنْ حَمَّادِ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله و سلّم: قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِي وَمَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدٌ بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَلِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَيَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَإِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ وَمَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَيْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي عَنْ مَوْتِ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَأَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ.
[10]. مناقب آل أبي طالب، ج2، ص49. وَسُئِلَ علیه السلام عَنِ الْعَالَمِ الْعُلْوِيِّ فَقَالَ:... .
[11]. فصّلت: ۵۳.
[12]. مشكاة الأنوار، ص325: عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِيِّ وَكَانَ شَيْخاً كَبِيراً قَدْ أَتَى عَلَيْهِ أَرْبَعٌ وَتِسْعُونَ سَنَةً قَالَ: كُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَى مَالِكِ بْنِ أَنَسٍ سِنِينَ فَلَمَّا حَضَرَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ علیه السلام الْمَدِينَةَ اخْتَلَفْتُ إِلَيْهِ وَأَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ كَمَا أَخَذْتُ مِنْ مَالِكٍ فَقَالَ لِي يَوْماً إِنِّي رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَمَعَ ذَلِكَ لِي أَوْرَادٌ فِي كُلِّ سَاعَةٍ مِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ فَلَا تَشْغَلْنِي عَنْ وِرْدِي فَخُذْ عَنْ مَالِكٍ وَاخْتَلِفْ إِلَيْهِ كَمَا كُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَيْهِ فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِكَ وَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَقُلْتُ فِي نَفْسِي لَوْ تَفَرَّسَ فِيَّ خَيْراً لَمَا زَجَرَنِي عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَيْهِ وَالْأَخْذِ عَنْهُ فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ وَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَةِ وَصَلَّيْتُ فِيهَا رَكْعَتَيْنِ وَقُلْتُ أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَيَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَتَرْزُقَنِي مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِي بِهِ إِلَى صِرَاطِكَ الْمُسْتَقِيمِ وَرَجَعْتُ إِلَى دَارِي مُغْتَمّاً حَزِيناً وَلَمْ أَخْتَلِفْ إِلَى مَالِكِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِي مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِي إِلَّا إِلَى الصَّلَاةِ الْمَكْتُوبَةِ حَتَّى عِيلَ صَبْرِي فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِي تَنَعَّلْتُ وَتَرَدَّيْتُ وَقَصَدْتُ جَعْفَراً وَكَانَ بَعْدَ مَا صَلَّيْتُ الْعَصْرَ فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَيْهِ فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ مَا حَاجَتُكَ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِيفِ فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِي مُصَلَّاهُ فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا يَسِيراً إِذْ خَرَجَ خَادِمٌ لَهُ قَالَ ادْخُلْ عَلَى بَرَكَةِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ وَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلَامَ وَقَالَ اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ فَجَلَسْتُ فَأَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَقَالَ أَبُو مَنْ قُلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ ثَبَّتَ اللَّهُ كُنْيَتَكَ وَوَفَّقَكَ لِمَرْضَاتِهِ قُلْتُ فِي نَفْسِي لَوْ لَمْ يَكُنْ لِي مِنْ زِيَارَتِهِ وَالتَّسْلِيمِ عَلَيْهِ غَيْرُ هَذَا الدُّعَاءِ لَكَانَ كَثِيراً ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَاجَتُكَ قُلْتُ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ يَعْطِفَ قَلْبَكَ عَلَيَّ وَيَرْزُقَنِي مِنْ عِلْمِكَ وَأَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِي فِي الشَّرِيفِ مَا سَأَلْتُهُ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَيْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ يَقَعُ فِي قَلْبِ مَنْ يُرِيدُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى أَنْ يَهْدِيَه فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلاً مِنْ نَفْسِكَ حَقِيقَةَ الْعُبُودِيَّةِ وَاطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَاسْتَفْهِمِ اللَّهَ يُفَهِّمْكَ قُلْتُ يَا شَرِيفُ فَقَالَ قُلْ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِيقَةُ الْعُبُودِيَّةِ قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ أَنْ لَا يَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ مِلْكاً لِأَنَّ الْعَبِيدَ لَا يَكُونُ لَهُمْ مِلْكٌ يَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ يَضَعُونَهُ حَيْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ وَلَا يُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِيراً وَجُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِيمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ وَنَهَاهُ عَنْهُ فَإِذَا لَمْ يَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْكاً هَانَ عَلَيْهِ الْإِنْفَاقُ فِيمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُنْفِقَ فِيهِ وَإِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِيرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَيْهِ مَصَائِبُ الدُّنْيَا وَإِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَنَهَاهُ لَا يَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَالْمُبَاهَاةِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَكْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثِ هَانَ عَلَيْهِ الدُّنْيَا وَإِبْلِيسُ وَالْخَلْقُ وَلَا يَطْلُبُ الدُّنْيَا تَكَاثُراً وَتَفَاخُراً وَلَا يَطْلُبُ عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَعُلُوّاً وَلَا يَدَعُ أَيَّامَهُ بَاطِلاً فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَةِ الْمُتَّقِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوّاً فِي الْأَرْضِ وَلا فَساداً وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ قُلْتُ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْصِنِي فَقَالَ أُوصِيكَ بِتِسْعَةِ أَشْيَاءَ فَإِنَّهَا وَصِيَّتِي لِمُرِيدِي الطَّرِيقِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ يُوَفِّقَكَ لِاسْتِعْمَالِهِ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِي رِيَاضَةِ النَّفْسِ وَثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِي الْحِلْمِ وَثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِي الْعِلْمِ فَاحْفَظْهَا وَإِيَّاكَ وَالتَّهَاوُنَ بِهَا قَالَ عُنْوَانُ فَفَرَّغْتُ قَلْبِي لَهُ فَقَالَ أَمَّا اللَّوَاتِي فِي الرِّيَاضَةِ فَإِيَّاكَ أَنْ تَأْكُلَ مَا لَا تَشْتَهِيهِ فَإِنَّهُ يُورِثُ الْحِمَاقَةَ وَالْبَلَهَ وَلَا تَأْكُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ وَإِذَا أَكَلْتَ فَكُلْ حَلَالاً وَسَمِّ اللَّهَ وَاذْكُرْ حَدِيثَ الرَّسُولِ مَا مَلَأَ آدَمِيٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ فَإِنْ كَانَ لَا بُدَّ فَثُلُثٌ لِطَعَامِهِ وَثُلُثٌ لِشَرَابِهِ وَثُلُثٌ لِنَفَسِهِ وَأَمَّا اللَّوَاتِي فِي الْحِلْمِ فَمَنْ قَالَ لَكَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَةً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَةً وَمَنْ شَتَمَكَ فَقُلْ إِنْ كُنْتَ صَادِقاً فِيمَا تَقُولُ: فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ يَغْفِرَهَا لِي وَإِنْ كُنْتَ كَاذِباً فِيمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ يَغْفِرَهَا لَكَ وَمَنْ وَعَدَكَ بِالْجَفَاءِ فَعِدْهُ بِالنَّصِيحَةِ وَالدُّعَاءِ وَأَمَّا اللَّوَاتِي فِي الْعِلْمِ فَاسْأَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ وَإِيَّاكَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَتَجْرِبَةً وَإِيَّاكَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْيِكَ شَيْئاً وَخُذْ بِالاحْتِيَاطِ فِي جَمِيعِ مَا تَجِدُ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَاهْرُبْ مِنَ الْفُتْيَا هَرَبَكَ مِنَ الْأَسَدِ وَلَا تَجْعَلْ رَقَبَتَكَ لِلنَّاسِ جِسْراً قُمْ عَنِّي يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَكَ وَلَا تُفْسِدْ عَلَيَّ وِرْدِي فَإِنِّي امرئ [امْرُؤٌ] ضَنِينٌ بِنَفْسِي وَالسَّلَامُ.
[13]. المائدة: 110 (إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ).
آل عمران: 49 (وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ).
المؤمنون: 14 (ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ).
الرعد: 16 (قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَلَا ضَرّاً قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ).
العنكبوت: 17 (إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَاناً وَتَخْلُقُونَ إِفْكاً إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ).
الكافي، ج6، ص13، ح3: عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام يَقُولُ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِنَّ النُّطْفَةَ تَكُونُ فِي الرَّحِمِ أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ تَصِيرُ عَلَقَةً أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ تَصِيرُ مُضْغَةً أَرْبَعِينَ يَوْماً فَإِذَا كَمَلَ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ بَعَثَ اللَّهُ مَلَكَيْنِ خَلَّاقَيْنِ فَيَقُولَانِ يَا رَبِّ مَا تَخْلُقُ ذَكَراً أَوْ أُنْثَى فَيُؤْمَرَانِ فَيَقُولَانِ يَا رَبِّ شَقِيّاً أَوْ سَعِيداً فَيُؤْمَرَانِ فَيَقُولَانِ يَا رَبِّ مَا أَجَلُهُ وَمَا رِزْقُهُ وَكُلُّ شَيْءٍ مِنْ حَالِهِ وَعَدَّدَ مِنْ ذَلِكَ أَشْيَاءَ وَيَكْتُبَانِ الْمِيثَاقَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ فَإِذَا أَكْمَلَ اللَّهُ لَهُ الْأَجَلَ بَعَثَ اللَّهُ مَلَكاً فَزَجَرَهُ زَجْرَةً فَيَخْرُجُ وَقَدْ نَسِيَ الْمِيثَاقَ فَقَالَ الْحَسَنُ بْنُ الْجَهْمِ فَقُلْتُ لَهُ أَ فَيَجُوزُ أَنْ يَدْعُوَ اللَّهَ فَيُحَوِّلَ الْأُنْثَى ذَكَراً وَالذَّكَرَ أُنْثَى فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ.
الكافي، ج3، ص161، ح1: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:... فَلَمَّا دَخَلَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ لَهُ مَرْحَباً كَيْفَ رَأَيْتَ مَا أَنْتَ فِيهِ الْيَوْمَ مِمَّا كُنْتَ فِيهِ قَبْلُ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَمْ أَكُنْ فِي شَيْءٍ فَقَالَ صَدَقْتَ أَمَا إِنَّ عِبَادَتَكَ يَوْمَئِذٍ كَانَتْ أَخَفَّ عَلَيْكَ مِنْ عِبَادَتِكَ الْيَوْمَ لِأَنَّ الْحَقَّ ثَقِيلٌ وَالشَّيْطَانَ مُوَكَّلٌ بِشِيعَتِنَا لِأَنَّ سَائِرَ النَّاسِ قَدْ كَفَوْهُ أَنْفُسَهُمْ إِنِّي سَأُخْبِرُكَ بِمَا قَالَ لَكَ ابْنُ قَيْسٍ الْمَاصِرُ قَبْلَ أَنْ تَسْأَلَنِي عَنْهُ وَأُصَيِّرُ الْأَمْرَ فِي تَعْرِيفِهِ إِيَّاهُ إِلَيْكَ إِنْ شِئْتَ أَخْبَرْتَهُ وَإِنْ شِئْتَ لَمْ تُخْبِرْهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ خَلَّاقِينَ فَإِذَا أَرَادَ أَنْ يَخْلُقَ خَلْقاً أَمَرَهُمْ فَأَخَذُوا مِنَ التُّرْبَةِ الَّتِي قَالَ فِي كِتَابِهِ مِنْها خَلَقْناكُمْ وَفِيها نُعِيدُكُمْ وَمِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى فَعَجَنَ النُّطْفَةَ بِتِلْكَ التُّرْبَةِ الَّتِي يَخْلُقُ مِنْهَا بَعْدَ أَنْ أَسْكَنَهَا الرَّحِمَ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً فَإِذَا تَمَّتْ لَهَا أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ قَالُوا يَا رَبِّ نَخْلُقُ مَا ذَا فَيَأْمُرُهُمْ بِمَا يُرِيدُ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى أَبْيَضَ أَوْ أَسْوَدَ فَإِذَا خَرَجَتِ الرُّوحُ مِنَ الْبَدَنِ خَرَجَتْ هَذِهِ النُّطْفَةُ بِعَيْنِهَا مِنْهُ كَائِناً مَا كَانَ صَغِيراً أَوْ كَبِيراً ذَكَراً أَوْ أُنْثَى فَلِذَلِكَ يُغَسَّلُ الْمَيِّتُ غُسْلَ الْجَنَابَةِ فَقَالَ الرَّجُلُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَا وَاللَّهِ مَا أُخْبِرُ ابْنَ قَيْسٍ الْمَاصِرَ بِهَذَا أَبَداً فَقَالَ ذَلِكَ إِلَيْكَ.
المحاسن، ج1، ص123، ح139: عَنْ خَالِدٍ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ فَوَّضَ الْأَمْرَ إِلَى مَلَكٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَخَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَسَبْعَ أَرَضِينَ فَلَمَّا رَأَى أَنَّ الْأَشْيَاءَ قَدِ انْقَادَتْ لَهُ قَالَ مَنْ مِثْلِي فَأَرْسَلَ اللَّهُ إِلَيْهِ نُوَيْرَةً مِنَ النَّارِ قُلْتُ وَمَا النُّوَيْرَةُ قَالَ نَارٌ مِثْلُ الْأَنْمُلَةِ فَاسْتَقْبَلَهَا بِجَمِيعِ مَا خَلَقَ فَتَخَبَّلَ لِذَلِكَ حَتَّى وَصَلَتْ إِلَى نَفْسِهِ لَمَّا أَنْ دَخَلَهُ الْعُجْبُ.
الأمالي (للصدوق)، ص204، ح1: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: لَمَّا مَضَى لِعِيسَى علیه السلام ثَلَاثُونَ سَنَةً بَعَثَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فَلَقِيَهُ إِبْلِيسُ عَلَى عَقَبَةِ بَيْتِ الْمَقْدِسِ وَهِيَ عَقَبَةُ أَفِيقٍ فَقَالَ لَهُ يَا عِيسَى علیه السلام أَنْتَ الَّذِي بَلَغَ مِنْ عِظَمِ رُبُوبِيَّتِكَ أَنْ تَكَوَّنْتَ مِنْ غَيْرِ أَبٍ قَالَ عِيسَى علیه السلام بَلِ الْعَظَمَةُ لِلَّذِي كَوَّنَنِي وَكَذَلِكَ كَوَّنَ آدَمَ وَحَوَّاءَ قَالَ إِبْلِيسُ يَا عِيسَى فَأَنْتَ الَّذِي بَلَغَ مِنْ عِظَمِ رُبُوبِيَّتِكَ أَنَّكَ تَكَلَّمْتَ فِي الْمَهْدِ صَبِيّاً قَالَ عِيسَى يَا إِبْلِيسُ بَلِ الْعَظَمَةُ لِلَّذِي أَنْطَقَنِي فِي صِغَرِي وَلَوْ شَاءَ لَأَبْكَمَنِي قَالَ إِبْلِيسُ فَأَنْتَ الَّذِي بَلَغَ مِنْ عِظَمِ رُبُوبِيَّتِكَ أَنَّكَ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَتَنْفُخُ فِيهِ فَيَصِيرُ طَيْراً قَالَ عِيسَى علیه السلام بَلِ الْعَظَمَةُ لِلَّذِي خَلَقَنِي وَخَلَقَ مَا سَخَّرَ لِي قَالَ إِبْلِيسُ فَأَنْتَ الَّذِي بَلَغَ مِنْ عِظَمِ رُبُوبِيَّتِكَ أَنَّكَ تَشْفِي الْمَرْضَى قَالَ عِيسَى علیه السلام بَلِ الْعَظَمَةُ لِلَّذِي بِإِذْنِهِ أَشْفِيهِمْ وَإِذَا شَاءَ أَمْرَضَنِي قَالَ إِبْلِيسُ فَأَنْتَ الَّذِي بَلَغَ مِنْ عِظَمِ رُبُوبِيَّتِكَ أَنَّكَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ عِيسَى علیه السلام بَلِ الْعَظَمَةُ لِلَّذِي بِإِذْنِهِ أُحْيِيهِمْ وَلَا بُدَّ مِنْ أَنْ يُمِيتَ مَا أَحْيَيْتُ وَيُمِيتَنِي قَالَ إِبْلِيسُ يَا عِيسَى فَأَنْتَ الَّذِي بَلَغَ مِنْ عِظَمِ رُبُوبِيَّتِكَ أَنَّكَ تَعْبُرُ الْبَحْرَ فَلَا تَبْتَلُّ قَدَمَاكَ وَلَا تَرْسُخُ فِيهِ قَالَ عِيسَى علیه السلام بَلِ الْعَظَمَةُ لِلَّذِي ذَلَّلَهُ لِي وَلَوْ شَاءَ أَغْرَقَنِي قَالَ إِبْلِيسُ يَا عِيسَى فَأَنْتَ الَّذِي بَلَغَ مِنْ عِظَمِ رُبُوبِيَّتِكَ أَنَّهُ سَيَأْتِي عَلَيْكَ يَوْمٌ تَكُونُ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ دُونَكَ وَأَنْتَ فَوْقَ ذَلِكَ كُلِّهِ تُدَبِّرُ الْأَمْرَ وَتُقَسِّمُ الْأَرْزَاقَ فَأَعْظَمَ عِيسَى ذَلِكَ مِنْ قَوْلِ إِبْلِيسَ الْكَافِرِ اللَّعِينِ فَقَالَ عِيسَى سُبْحَانَ اللَّهِ مِلْءَ سَمَاوَاتِهِ وَأَرْضِهِ وَمِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَزِنَةَ عَرْشِهِ وَرِضَى نَفْسِهِ قَالَ فَلَمَّا سَمِعَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ ذَلِكَ ذَهَبَ عَلَى وَجْهِهِ لَا يَمْلِكُ مِنْ نَفْسِهِ شَيْئاً حَتَّى وَقَعَ فِي اللُّجَّةِ الْخَضْرَاءِ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَخَرَجَتِ امْرَأَةٌ مِنَ الْجِنِّ تَمْشِي عَلَى شَاطِئِ الْبَحْرِ فَإِذَا هِيَ بِإِبْلِيسَ سَاجِداً عَلَى صَخْرَةٍ صَمَّاءَ تَسِيلُ دُمُوعُهُ عَلَى خَدَّيْهِ فَقَامَتْ تَنْظُرُ إِلَيْهِ تَعَجُّباً ثُمَّ قَالَتْ لَهُ وَيْحَكَ يَا إِبْلِيسُ مَا تَرْجُو بِطُول السُّجُودِ فَقَالَ لَهَا أَيَّتُهَا الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ ابْنَةُ الرَّجُلِ الصَّالِحِ أَرْجُو إِذَا أَبَرَّ رَبِّي عَزَّ وَجَلَّ قَسَمَهُ وَأَدْخَلَنِي نَارَ جَهَنَّمَ أَنْ يُخْرِجَنِي مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِهِ.
تصحيح اعتقادات الإمامية (للمفيد)، ص43: وَقَدْ رُوِيَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَليِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَليِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا علیهم السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ أَفْعَالِ الْعِبَادِ فَقِيلَ لَهُ: هَلْ هِيَ مَخْلُوقَةٌ لِلَّهِ تَعَالَى فَقَالَ علیه السلام: لَوْ كَانَ خَالِقاً لَهَا لَمَا تَبَرَّأَ مِنْهَا وَقَدْ قَالَ سُبْحَانَهُ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولهُ وَلَمْ يُرِدِ الْبَرَاءَةَ مِنْ خَلْقِ ذَوَاتِهِمْ وَإِنَّمَا تَبَرَّأَ مِنْ شِرْكِهِمْ وَقَبَائِحِهِمْ.
الاعتقادات (للصدوق)، ص100: وَرُوِيَ عَنْ زُرَارَةَ أَنَّهُ قَالَ قُلْتُ لِلصَّادِقِ علیه السلام: إِنَّ رَجُلاً مِنْ وُلْدِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَبَأٍ يَقُولُ بِالتَّفْوِيضِ، قَالَ علیه السلام: «وَ مَا التَّفْوِيضُ»؟ قُلْتُ: يَقُولُ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ خَلَقَ مُحَمَّداً صلّی الله علیه وآله و سلّم وَعَلِيّاً علیه السلام ثُمَّ فَوَّضَ الْأَمْرَ إِلَيْهِمَا، فَخَلَقَا، وَرَزَقَا، وَأَحْيَيَا، وَأَمَاتَا. فَقَالَ: «كَذَبَ عَدُوُّ اللَّهِ، إِذَا رَجَعْتَ إِلَيْهِ فَاقْرَأْ عَلَيْهِ الْآيَةَ الَّتِي فِي سُورَةِ الرَّعْدِ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ. فَانْصَرَفْتُ إِلَى الرَّجُلِ فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام فَكَأَنَّمَا أَلْقَمْتُهُ حَجَراً، أَوْ قَالَ: فَكَأَنَّمَا خَرِسَ.
إلزام الناصب، ج2، ص214: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي خُطْبَةِ الْبَيَانِ:... ثُمَّ قَالَ: أَنَا أَخْلُقُ وَأَرْزُقُ وَأُحْيي وَأُميتُ تَبَارَكَ اللَّهُ وَتَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ، الخبر.
الهداية الكبرى، ص432: قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام:... يَا مُفَضَّلُ إِنَّ الْغَالِيَ فِي مَحَبَّتِنَا نَرُدُّهُ إِلَيْنَا وَيَثْبُتُ وَيَسْتَجِيبُ وَلَا يَرْجِعُ وَالْمُقَصِّرَةَ تَدْعُوهُ إِلَى الْإِلْحَاقِ بِنَا وَالْإِقْرَارِ بِمَا فَضَّلَنَا اللَّهُ بِهِ فَلَا يَثْبُتُ وَلَا يَسْتَجِيبُ وَلَا يَلْحَقُ بِنَا لِأَنَّهُمْ لَمَّا رَأَوْنَا نَفْعَلُ أَفْعَالَ النَّبِيِّينَ قَبْلَنَا مِمَّا ذَكَرَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَقَصَّ قِصَصَهُمْ وَمَا فَرَضَ إِلَيْهِمْ مِنْ قُدْرَتِهِ وَسُلْطَانِهِ حَتَّى خُلِقُوا وَأُحْيُوا وَرُزِقُوا وَأَبْرَؤُوا الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَنَبَّؤُوا النَّاسَ بِمَا يَأْكُلُونَ وَيَشْرَبُونَ وَيَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِهِمْ وَيَعْلَمُونَ مَا كَانَ وَمَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَسَلَّمُوا إِلَى النَّبِيِّينَ أَفْعَالَهُمْ وَمَا وَصَفَهُمُ اللَّهُ وَأَقَرُّوا لَهُمْ بِذَلِكَ وَجَحَدُوا بَغْياً عَلَيْنَا وَحَسَداً لَنَا عَلَى مَا جَعَلَهُ اللَّهُ لَنَا وَفِينَا وَمَا أَعْطَاهُ اللَّهُ لِسَائِرِ النَّبِيِّينَ وَالْمُرْسَلِينَ وَالصَّالِحِينَ وَازْدَادَنَا مِنْ فَضْلِهِ مَا لَمْ يُعْطِهِمْ إِيَّاهُ وَقَالُوا مَا أُعْطِيَ النَّبِيُّونَ هَذِهِ الْقُدْرَةَ الَّتِي أَظْهَرَهَا إِنَّمَا صَدَّقْنَاهَا وَأَنْزَلَ بِهَا لِأَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَهَا بِكِتَابِهِ وَلَوْ عَلِمُوا وَيْحَهُمْ أَنَّ اللَّهَ مَا أَعْطَاهُ مِنْ فَضْلِهِ شَيْئاً إِلَّا أَنْزَلَهُ بِسَائِرِ كُتُبِهِ وَصَفَنَا بِهِ وَلَكِنْ أَعْدَاؤُنَا لَا يَعْلَمُوهُ وَإِذَا سَمِعُوا فَضْلَنَا أَنْكَرُوهُ وَصَدُّوا عَنْهُ وَاسْتَكْبَرُوا وَهُمْ لَا يَشُكُّونَ فِي آدَمَ علیه السلام لَمَّا رأوا [رَأَى] أَسْمَاءَنَا مَكْتُوبَةً عَلَى سُرَادِقِ الْعَرْشِ قَالَ إِلَهِي وَسَيِّدِي خَلَقْتَ خَلْقاً قَبْلِي وَهُوَ أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنِّي، قَالَ اللَّهُ يَا آدَمُ نَعَمْ، لَوْ لَا هَؤُلَاءِ الْأَسْمَاءُ الْمَكْتُوبَةُ عَلَى سُرَادِقِ الْعَرْشِ مَا خَلَقْتُ سَمَاءً مَبْنِيَّةً وَلَا أَرْضاً مَدْحِيَّةً وَلَا مَلَكاً مقرب [مُقَرَّباً] وَلَا نَبِيّاً مُرْسَلاً وَلَا خَلَقْتُكَ يَا آدَمُ قَالَ إِلَهِي مَا هَؤُلَاءِ قَالَ هَؤُلَاءِ ذُرِّيَّتُكَ يَا آدَمُ فَاسْتَبْشَرَ وَأَكْثَرَ مِنْ حَمْدِ اللَّهِ وَشُكْرِهِ وَقَالَ بِحَقِّهِمْ يَا رَبِّ اغْفِرْ خَطِيئَتِي فَكُنَّا وَاللَّهِ الْكَلِمَاتِ الَّتِي تَلَقَّاهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ فَاجْتَبَاهُ وَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَاهُ وَإِنَّهُمْ لَيَرْوُونَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا نُوراً وَاحِداً قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ خَلْقاً وَدُنْيَا وَآخِرَةً وَجَنَّةً وَنَاراً بِأَرْبَعَةِ آلَافِ عَامٍ نُسَبِّحُ اللَّهَ وَنُقَدِّسُهُ وَنُهَلِّلُهُ وَنُكَبِّرُهُ، الخبر.