مقدمات ظهور و رجعت - جلسه سی و دوم

از شجره طوبی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۵۴ توسط علی اکبر (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «= مقدمات ظهور و رجعت = == جلسه 32 == أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله ربّ العالمین وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین ولعنة الله علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین === مروری بر روایات ماه...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مقدمات ظهور و رجعت

جلسه 32

أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین

ولعنة الله علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین


مروری بر روایات ماه رجب، شعبان و رمضان، نبود اختلاف در قرآن و احادیث اصل اوّلیه اسلام

ان شاء الله مطلبی را که در جلسه گذشته بیان کردیم بتوانیم در این جلسه به صورت مختصر به پایان برسانیم، روال صحبت ما در رجعت، مقدّمات آن و ظهور امام زمان} بود، جلسه گذشته در مورد ماه رجب، شعبان و رمضان روایاتی را متذکّر شدیم، بنده این روایات را ذکر کردم تا آنها را با مقدّمات ظهور امام زمان} و حکومت ایشان متّصل کنم، روایات این سه ماه به صورتی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و امیر المؤمنین علیه السلام شروع شده و به امام زمان} ختم می‌شود.

اجمال مطالب به این صورت بود که ماه شعبان ماه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است و مرکزیت و میانه حقیقی آن امیر المؤمنین علیه السلام هستند، در بسیاری از روایات ماه رمضان ماه خداوند است که فرموده‌اند: ‌«شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ» و ماه رجب ماه امّت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم، مؤمنین و شیعیان امیر المؤمنین علیه السلام است، در بعضی از روایات دیگر که مقداری از آنها را متذکّر شدیم خلاف اینها بود و فرموده بودند: ماه رجب ماه خداوند و ماه رمضان ماه امّت، شیعیان و مؤمنین است[1].

از طرفی هم می‌دانیم که در فرمایشات اهل بیت علیهم السلام هیچ اختلاف، دوگانگی و ضدّیتی وجود ندارد، بلکه تمام مطالب ایشان از توحید الهی است و توحید الهی وحدت است و هرگز در آن کثرت، اختلاف، دوگانگی، تباین، تضاد و ناملایمتی معنا ندارد.

پس معنا ندارد که در سخنان اهل بیت علیهم السلام و آیات قرآن کریم اختلاف و دوگانگی باشد، این مطلب میزان اوّلیه اسلام و قرآن کریم است که خداوند می‌فرماید: {أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً}[2]، با اینکه قرآن بیان تمام علوم است و هیچ علمی نیست مگر اینکه در قرآن اصل و یا فرع آن ذکر شده باز هم اختلافی در آن نیست، اگر کتابی با این خصوصیّات که از یک سمت فراگیری کامل در تمام علوم را دارد و از سمتی دیگر با کلمات مختصر و کوتاه ـ در دو جلد سیصد یا چهار صد صفحه‌ای ـ جمع شده است از سمت غیر خداوند متعال باشد اختلاف فراوانی در آن به وجود می‌آمد، همانند شخصی که کتاب فقهی می‌نویسد و در کلمات او اختلاف بسیاری وجود دارد.

نبود تناقض در کلام اهل بیت علیهم السلام و وجود تناقض در کلام دیگران و چشمه چرکین

در قرآن کریم هیچ اختلافی وجود ندارد زیرا یقیناً از جانب خداوند تبارک و تعالی است، همینطور اهل بیت علیهم السلام فرموده‌اند: «لَا نَقُولُ قَالَ فُلَانٌ وَفُلَانٌ فَيَتَنَاقَضَ كَلَامُنَا»[3]، ما نمی‌گوییم که فلان شخص و فلان شخص این سخنان را گفتند، ما آراء و نظرات دیگران را نقل نمی‌کنیم، در حالی که تمام نویسندگان در علوم مادی، معنوی، باطنی و ظاهری اقوال یکدیگر را نقل می‌کنند، گاهی نویسندگان اقوالی را انتخاب کرده و به آن چیزی اضافه می‌کنند، به همین دلیل امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند: «ذَهَبَ النَّاسُ إِلَى عُيُونٍ كَدِرَةٍ» کسانی که به سمت غیر ما می‌روند به سمت چشمه‌های چرکین رفته‌اند، این چشمه‌ها متعدّد هستند و هر کدام از آنها یک نوع چرک دارند، «يُفْرَغُ بَعْضُهَا فِي بَعْضٍ»[4]، بعضی از آنها بر روی بعضی دیگر می‌ریزند لذا هنگامی که ده چشمه بر روی یکدیگر ریخته شوند آب چرکین‌تر خواهد شد.

پس به همین دلیل امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: ما هرگز نمی‌گوییم فلان شخص و فلان شخص این مطلب را گفت و آراء دیگران را نقل نمی‌کنیم تا کلام ما دچار اختلاف شود، این فرمایش گویای این است که هر شخصی که کلام و نظرات دیگران ـ علما و نویسندگان ـ را نقل می‌کند کلام او متناقض می‌شود، اوّلین تناقض این است که در حال نقل متناقضات است، او یکی از آنها را انتخاب و یا از مجموع آنها چیز جدیدی می‌سازد که چشمه چرکین می‌شود و همینطور هر رأی و نظری چشمه دیگری خواهد شد، کسانی که به سمت اهل بیت علیهم السلام نرفته و ایشان را میزان اعتقاد، عرفان، اعمال، رفتار و کردار خود قرار نمی‌دهند گرفتار تناقض می‌شوند.

حدیث اهل بیت علیهم السلام گفتار خداوند متعال

بعد امام صادق علیه السلام فرمودند: «وَلَكِنَّا نُفْتِيهِمْ بِآثَارٍ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم وَأُصُولِ عِلْمٍ عِنْدَنَا»[5]، ما هرچه می‌گوییم از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است به همین دلیل در فرمایش دیگری فرمودند: «حَدِيثِي حَدِيثُ أَبِي وَحَدِيثُ أَبِي حَدِيثُ جَدِّي وَحَدِيثُ جَدِّي‏ حَدِيثُ‏ الْحُسَيْنِ‏ وَحَدِيثُ الْحُسَيْنِ حَدِيثُ الْحَسَنِ وَحَدِيثُ الْحَسَنِ حَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیهم السلام وَحَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم وَحَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ»[6]، هر سخنی که می‌گویم از پدرم امام باقر علیه السلام، و پدرم از پدر خود امام سجّاد علیه السلام، و آن حضرت از پدر خود امام حسین علیه السلام، و آن بزرگوار از برادر خود امام حسن علیه السلام، و ایشان از امیر المؤمنین علیه السلام، و حضرت امیر از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از جبرئیل است که گفتار او قول خداوند است، در نتیجه هیچ اختلاف و تناقضی در کلام ما به وجود نمی‌آید.

وجوه مختلف در کلام اهل بیت علیهم السلام و نبود اختلاف در سخنان ایشان

امام صادق علیه السلام در حدیث دیگری فرمودند: «إِنَّ كَلَامَ آخِرِنَا مِثْلُ كَلَامِ أَوَّلِنَا وَكَلَامَ أَوَّلِنَا مُصَادِقٌ‏ لِكَلَامِ آخِرِنَا»[7]، کلام آخر ما همانند کلام اوّل ماست و کلام اوّل ما مصداقی برای کلام آخر ماست، پس این اصل ولایی، دینی و شیعی این مطلب را می‌رساند که اگر دیدیم اهل بیت علیهم السلام دوگانه سخن گفته‌اند باید بدانیم در هر کدام یک وجه و جهتی را در نظر دارند، آن جهت‌ها جهت‌های حقیقی و واقعی است که در بیرون وجود دارد نه اینکه با کلام خود آنها را بسازند، کلامی به یک جهت صحیح و کلام دیگر ایشان به جهت دیگری صحیح است! به همین دلیل در روایات فراوانی فرموده‌اند: «إِنِّي لَأَتَكَلَّمُ بِالْحَرْفِ الْوَاحِدِ لِي فِيهِ سَبْعُونَ‏ وَجْها»[8]، ما یک سخن می‌گوییم امّا هفتاد وجه در آن اراده می‌کنیم؛ یعنی کلام ما جهت‌های گوناگونی دارد.

در حدیث دیگری فرمودند: «فَلَوْ شَاءَ إِنْسَانٌ لَصَرَفَ‏ كَلَامَهُ‏ كَيْفَ شَاءَ وَلَا يَكْذِبُ»[9]، اگر انسانی متعلِّم از اهل بیت علیهم السلام باشد می‌تواند به هر صورتی سخن بگوید در حالی که دروغ هم نگفته باشد.

و یا اینکه در مورد آیات قرآن کریم فرمودند: «أَوَّلُهَا فِي‏ شَيْ‏ءٍ وَآخِرُهَا فِي شَيْ‏ءٍ وَهُوَ كَلَامٌ مُتَّصِلٌ مُنْصَرِفٌ عَلَى وُجُوهٍ»[10]، آیات قرآن هر کدام از اوّل، وسط و آخر آن در مورد چیزی است امّا تمام آن درست و حق است.

پس این یک اصل مسلّم شیعه است و به انسان می‌آموزد که اگر در فرمایشات اهل بیت علیهم السلام یا آیات قرآن کریم دوگانگی ظاهری مشاهده کرد در آن دقّت بیشتری داشته باشد.

اشکال به آیات قرآن توسّط مخالفان اسلام و بیان جواب بعضی از آنها

امروزه شیاطین دست به دست یکدیگر داده و اشکالات فراوانی را مطرح می‌کنند در حالی که هم عقیده‌های خود آنها جواب آنها را داده‌اند نه اینکه ما مسلمان، شیعه و طرفدار قرآن کریم جواب آنها را بدهیم، عدّه‌ای جمع شدند تا در قرآن کریم تناقض، نادرستی و اشکالی پیدا کنند، آنها تحقیق کردند تا به داستان حضرت سلیمان و مورچه رسیدند، هنگامی که حضرت سلیمان می‌خواستند تشریف بیاورند، {قالَتْ نَمْلَةٌ يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لا يَشْعُرُون}[11]؛ «مورچه‏اى گفت: به لانه‏هاى خود برويد تا سليمان و لشكرش شما را خُرد نكنند در حالى كه نمى‏فهمند»، آنها گفتند این آیه مشکل دارد زیرا یکی از مورچه‌ها به دیگر مورچه‌ها گفته که بروید تا سلیمان و لشکر او ـ در حالی که ایشان در هوا می‌رفتند ـ شما را خُرد نکنند، مگر مورچه شیشه است که خُرد شود؟!

شخصی که هم عقیده آنها بود تحقیق کرد و به اینجا رسید که روی بدن مورچه از جنس شیشه است، پس مورچه همانند گوشت بدن ما نیست تا له شود بلکه شکسته و خُرد می‌شود[12]، بسیاری از این امور را امثال آنها جواب داده‌اند، انسان باید بداند اهل بیت علیهم السلام و قرآن کریم بسیار متنوّع و گوناگون سخن می‌گویند امّا کلام آنها هیچ اختلافی ندارند.

در قرآن آیات فراوانی در مورد آب وجود دارد، ما آب‌های مختلفی از جمله آب آسمان، زمین، چشمه، دریا، شور، سنگ سیاه، سنگ زرد، خاک رُس، شن زار و... داریم که هر کدام بسیار عجیب هستند، خداوند متعال در بیش از صد آیه قرآن از آن به صورت‌های گوناگون سخن گفته است، جمع، مرتبط، همگون، مصداق و مؤیّد یکدیگر کردن آن نیاز به علمیّت و دقّت بسیاری دارد، یکی از آیاتی که در گذشته به آن اشکال می‌کردند و هم در زمان آن بزرگوارانی که خداوند به آنها درک و فهم خاصی عنایت کرده بود ـ حدود دویست سال قبل ـ این اشکال مطرح شد، آنها می‌گفتند که آیات خلقت آسمان، زمین، برّ و بحر با یکدیگر تناقض دارد و خداوند آنها را به صورت‌های مختلف دو، چهار و شش روز بیان کرده است[13].

هنگامی که ایشان آیات مربوط به خلقت را توضیح و شرح می‌دهند انسان متوجّه می‌شود که آنها بسیار عظیم‌اند[14]، خداوند با اشاره، جابجایی جملات و کلمات جهت‌های مختلف خلقت آسمان و زمین را بیان کرده است، یکی از معجزات قرآن این است که خداوند تمام جهات خلقت آسمان‌ها و زمین را در کلمات مختصری بیان کرده به همین دلیل هر شخصی که می‌خواهد در آن تناقضی بیابد رسوا می‌شود. شخص بهائی به مسلمانی گفت: چرا نماز می‌خوانی؟ گفت: چون خداوند فرموده است، شخص بهائی گفت: خداوند که در قرآن می‌گوید نماز نخوان، گفت: در کدام آیه آن را گفته؟ گفت: خداوند می‌فرماید: {لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ}[15]، نزدیک نماز نشوید، {وَأَنْتُمْ سُكَارَى} آن را نگفت، این مطلب به شوخی بیشتر نزدیک است تا واقعیّت امّا واقعیّت دارد.

واضح بودن پاسخ برخی از اشکالات و جواب امر نکردن خداوند به شیطان برای سجده به حضرت آدم

بعضی از اشکالات آنقدر واضح است که می‌گوییم ادامه آن را هم بخوان، نماز نخوان در حالی که مستی یعنی هنگامی که آنقدر خواب آلود هستید که در نماز چرت می‌زنید و بجای هفت آیه سوره حمد هفت تا چرت می‌زنید نماز نخوانید و اگر قبل از این باشد که حرمت خمر از سوی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم اعلام شود با مستی نماز نخوانید، بعضی از اشکالات فقط نیاز به مقداری دقّت دارد و انسان‌های ساده لوح به راحتی آن را می‌پذیرند، اگر شخصی بگوید که چرا خداوند به شیطان گفت که تو سجده نکردی، شیطان که ملک نبود، تمام امر‌های قرآن برای سجده به حضرت آدم خطاب به ملائکه است، خداوند نه در جایی شخصاً شیطان را امر به سجده کرده و نه او از ملائکه بود، خود قرآن می‌گوید: {كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ}[16]، او از جن بود و فسق ورزید.

چرا خداوند به شیطان گفت: {فَاخْرُجْ مِنْهَا} از آسمان من خارج شو و به زمین برو؟ چرا {فَإِنَّكَ رَجِيمٌ}[17] شد؟ کسانی که دوست دارند فقط شماره درست کنند اینها را مطرح کرده‌اند، می‌گویند این آیات با یکدیگر تناقض دارد، از یک سمت می‌گوید شیطان جن بود، از سمتی خداوند به ملائکه دستور سجده داد و از سمتی دیگر خدا می‌گوید با وجود امر من چرا سجده نکردی؟! شیطان می‌توانست بگوید شما به من امر نکردی شما به ملائکه امر کردی، {وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ}[18]، من ملک نبودم.

این ملحد از حق حقیقت حقیقتی از عالم را به فراموشی سپرده، به همین دلیل فقط شکل او انسان است امّا انسان نیست! رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند: «الصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ‏ وَالْقَلْبُ قَلْبُ حَيَوَانٍ»[19]، آنها در ظاهر به صورت انسان امّا قلب‌های آنها قلب‌های حیوان است، اینها خرافات را به عنوان اشکال بر قرآن کریم مطرح می‌کنند، یک حقیقت بسیار بزرگ که یک سمت عالم وابسته به آن است را منکر می‌شوند، آن حقیقت ارتباطی با قرآن ندارد بلکه حقیقتی در کلّ عالم است، از مسلمان، کافر، یهودی، نصرانی، کمونیست و لائیک گرفته تا... همه آن را قبول دارند امّا او منکر شده و به هر صورتی می‌خواهد از قرآن اشکالی بگیرد.

اهل بیت علیهم السلام این اشکال را با یک کلمه پاسخ داده‌اند، انسان باید به درون آن برود و به حقیقتی برسد، از حضرت سؤال کردند که آیا {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا}‌های قرآن کریم شامل منافقین هم می‌شود؟ جنس مؤمنین از ایمان به خدا، رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و قرآن است امّا منافقین در دل‌های خود کافر و ضد مؤمنین هستند، ایشان فرمودند: این آیه شامل منافقین هم می‌شود زیرا به ظاهر (أشهد أن لا إله إلّا الله وأنّک رسول الله) می‌گویند امّا در باطن آن را قبول ندارند[20]، خداوند در قرآن فرموده: {إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقينَ لَكاذِبُون}[21]، آنها دروغ می‌گویند و گفتارشان مطابق با قلب آنها نیست.

آیا می‌توان گفت این منافقین مؤمنینی هستند که خداوند آنها را به نماز امر کرده؟ بله، باید نماز بخوانند زیرا به ظاهر (أشهد أن لا إله إلا الله) گفته‌اند، همچنان که خلقت شیطان از آتش بود امّا هنگامی که به آسمان رفت شکل ملائکه را به خود گرفت؛ یعنی از رطوبت و هوای آنجا استفاده کرد و بیرون خود را به صورت ملک نشان داد و هر کاری را قوی‌تر از دیگران انجام می‌داد[22]، گاهی منافقی کاری را بخاطر اغراض دنیوی قوی‌تر از مؤمنی انجام می‌دهد زیرا دنیا برای او اهمّیّت بیشتری دارد، انسان‌های دنیا پرست برای دنیای خود شبانه روز تلاش می‌کنند امّا برای دین خود حتی یک ساعت هم تلاش نمی‌کنند.

انسان‌های منافق تلاش می‌کنند تا با این نماز، تسبیح و (سبحان الله) گفتن به دنیا و حکومتی برسند و برای دنیا آنها را بیشتر و قوی‌تر انجام می‌دهند[23] به همین دلیل خداوند می‌فرماید: آنها در انظار بسیار ذکر خدا را می‌گویند امّا در خلوت از آن کم می‌کنند[24]، حضرت فرمودند: همانطور که {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا} شامل منافقین می‌شود و باید نماز، زکات و... را بجا بیاورند امر خداوند شامل شیطان هم می‌شود، اگر منافقین نماز نخوانند و خمر بنوشند حد بر آنها جاری می‌شود، کسی نمی‌گوید من منافق هستم! بلکه در ظاهر مسلمان و پیرو قرآن است.

حقیقت عالم این است که اشخاصی نفاق دارند و در حقیقت و قلب خود کافر بالله هستند امّا ظاهر آنها ایمان را نشان می‌دهد، این حقیقت وسیله بزرگی برای امتحان در تمام عالم است، این امتحان از زمان حضرت آدم تا امروز در تمام مکاتب و مذاهب وجود داشته است، گاهی یک کمونیست به کمونیست دیگر کلک می‌زند، داخل حکومت می‌شود و می‌گوید دربست نوکر شما هستم، بگویید چه کسی را بزنم! او نفاق دارد و به دنبال این است که روزی حکومت را از کمونیست دیگر بگیرد، این حقیقت در تمام عالم وجود دارد.

صورت منافق صورت انسان و قلب او قلب شیطان، عمر مراد از شیطان در قرآن

خداوند چیزی را بیان کرده که در تمام عالم وجود دارد امّا او شخصی است که امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند: «وُجُوهُهُمْ وُجُوهُ الْآدَمِيِّينَ وَقُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ»[25]، صورت‌های آنها صورت انسان امّا قلب‌های آنها قلب شیطان است، او در حقیقت شیطان است به همین دلیل در احادیث فرموده‌اند: هر آنچه شیطان در قرآن آمده مراد دوّمی ـ عمر ـ است[26]، او شیطان است امّا ظاهر او همانند انسان است.

متّحد بودن سخنان قرآن و اهل بیت علیهم السلام در عین اختلاف

پس مطلب بسیار بزرگ ایمانی، عرفانی و دینی ما این است که قرآن کریم در عین مختلف سخن گفتن متّحد سخن می‌گوید، در این سخنان مختلف باید در جستجوی حکمت، معارف و دقایق باشید نه اینکه یک مرتبه آن را رد کنید و سخنان زشت بگویید، همچنین اهل بیت علیهم السلام در عین مختلف سخن گفتن متّحد سخن می‌گویند زیرا همیشه سخنان ایشان مطابق با حقیقت است و اصلاً حقیقت فرمایشات ایشان است، اهل بیت علیهم السلام مختلف سخن می‌گویند تا شما جایگاه هرکدام را پیدا کرده و به معارف و حقایقی دست پیدا کنید.

اختلاف ظاهری احادیث ماه رجب و رمضان

یکی از حقایق مطلب ماه رجب، شعبان و رمضان است که فرمودند: ماه رمضان شهر الله است. این حدیث از مسلمات روایی و دینی است امّا در عین حال فرموده‌اند: رجب شهر الله است که این مطلب هم روایات متعدّدی دارد، کدام یک از اینها شهر الله هستند؟! در روایاتی فرموده‌اند: رجب شهر امّت من، شیعیان و مؤمنین است، امّا در جای دیگری می‌فرمایند: ماه رمضان ماه امّت من و شیعیان امیر المؤمنین علیه السلام است، در روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام به دست ما رسیده و ما موظّف به آن هستیم نفرموده‌اند شعبان ماه خداوند یا ماه امّت و شیعیان است بلکه فرموده‌اند: شعبان ماه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است[27].

یگانگی احادیث ماه شعبان، امیر المؤمنین علیه السلام بالاترین جایگاه آن و نماز‌های اهل بیت علیهم السلام

هنگامی که ماه شعبان ماه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم باشد ماه اهل بیت علیهم السلام هم خواهد بود زیرا می‌دانیم که ایشان با آن بزرگوار در یک جایگاه و مقام قرار دارند، تمام اهل بیت علیهم السلام در ماه شعبان قرار دارند که از اوّل تا آخر آن مقام نور و تجلّی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است، حضرت فرمودند: شعبان را شعبان نامیده‌اند زیرا شعبه‌های خیر است[28] و افرادی در آن شفاعت می‌شوند[29]. پس می‌بینید که در مورد ماه شعبان یگانه سخن گفته‌اند امّا در مورد ماه رجب و رمضان اینگونه نیست، در اینجا باید دنبال چیز بسیار مهمّی بگردید و آن را پیدا کنید، اوّل، آخر، مبدأ، منتهی، رفت، بازگشت، اوّلین و آخرین جای حرکت تمام مخلوقات خداوند است، اهل بیت علیهم السلام در میان این رفت و آمد قرار دارند که اصل آن رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است.

چگونه خداوند مبدأ و منتهی است؟! ذات او مبدأ و منتهی ندارد، مبدأ و منتهی که می‌گوییم مربوط به صفات، انوار و تجلّیات خداوند است، هنگامی که انسان مقداری به جلو می‌رود می‌بیند که معارف بسیار دقیق و ظریف وساطت اهل بیت علیهم السلام برای او باز می‌شود، برای او باز می‌شود که چرا امیر المؤمنین علیه السلام مرکز، نیمه و بالاترین مقام ماه شعبان هستند، درست است که نیمه ماه در بالاترین مقام قرار دارد امّا در عین حال به سمت کسری افول حرکت می‌کند، همچنان که نماز عصر که نماز امیر المؤمنین علیه السلام است با اینکه هنگام زوال و در حالی است که خورشید در میان آسمان قرار دارد امّا به سمت غروب حرکت می‌کند، برخلاف نماز صبح که نماز امام حسین علیه السلام است و به سمت روشنایی و بالا آمدن خورشید حرکت می‌کند.

نماز ظهر نماز رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است[30] و در بالاترین جایگاه قوّت، قدرت، نورانیّت، دلیل و... قرار دارد که همه را خاضع خود کرده است، ایشان در کمتر از هشت سال حکومتی برقرار کردند که حدود پنجاه کشور اسلامی امروز را ـ که بعضی از آنها در خلیج هستند ـ شامل می‌شود امّا با این حال یک زندان هم نداشتند، ببینید با چه بزرگی و عظمتی آشکار شدند که حتی یک زندان هم نداشتند، در حکومت ایشان همه جا امن و امان بود[31].

امیر المؤمنین علیه السلام بیان کننده علوم، امام زمان} خاتم اسرار و رسیدن به اسرار به وسیله عمل به علم

امّا هنگامی که امیر المؤمنین علیه السلام آمدند به سمت افول رفت، ایشان اسرار را بیان نکردند بلکه علوم را بیان کردند و فرمودند: «مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَأَنَا أَفْتَحُهُ»، هیچ علمی نیست مگر اینکه من آن را باز می‌کنم، «وَمَا مِنَ سِرٍّ إِلَّا وَالْقَائِمُ علیه السلام يَخْتِمُهُ»[32]، و هیچ سرّی نیست مگر اینکه امام زمان} آن را ختم می‌کنند، پس امیر المؤمنین علیه السلام علوم را بیان می‌کنند امّا کسی به آن عمل نمی‌کند، اگر به آن عمل شود به اسرار می‌رسند زیرا مقام علم مقام آشکاری و مقام سرّ مقام پنهانی است.

عمل نکردن به علوم باعث حرکت به سمت پنهانی‌های سرّ و بیان آثار آن

انسان‌ها به خاطر عمل نکردن به علوم به سمت تاریکی و پنهانی سرّ می‌روند تا جایی که امام زمان} غائب می‌شوند، در حدیثی فرمودند: اگر امام زمان} غائب نشوند کشته می‌شوند[33]، پس امیر المؤمنین علیه السلام به سمت غروب و پنهان شدن اسرار می‌روند لذا فرموده‌اند: هرچه به ظهور امام زمان نزدیک‌تر شود دین داری مشکل‌تر می‌شود[34]، همین دین داری آشکار مشکل‌تر می‌شود! به صورتی دین داری مشکل می‌شود که حتی کسی در بیرون نمی‌تواند کلمه (لا إله إلا الله) را بگوید[35]، ببینید چگونه به سمت پنهانی می‌رود که حتی تمام علوم از میان مردم می‌روند و تمام انسان‌ها به دنبال شهوت‌ها و تمایلات نفسانی خود می‌روند.

چگونه به قرآن کریم عمل می‌شود در حالی که فرموده‌اند: «سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَمِنَ الْإِسْلَامِ‏ إِلَّا اسْمُهُ‏ يُسَمَّوْنَ بِهِ وَهُمْ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنْهُ»[36]، اصلاً چیزی از قرآن و اسلام باقی نمی‌ماند، حضرت فرمودند: دین داری در آن زمان مانند نگه داشتن آتش در کف دست است[37] و فرموده‌اند: دین داری در آن همانند خرط القتاد است[38]، قتاد درخت تیغ داری است که شاخه‌های آن به سمت بالا رفته و از هر سمت تیغ‌های سفت و محکمی به سمت بالا دارد، آیا می‌توانید آن را از بالا به پایین بکشید؟!

دین داری اینگونه خواهد شد، این مربوط به چیست؟ مربوط به این است که عمل کردن به علوم از بین می‌رود، هنگامی که عمل از بین برود علوم نیز از بین می‌روند که امام صادق علیه السلام فرمودند: «الْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَإِلَّا ارْتَحَلَ عَنْهُ»[39]، علم فریاد می‌زند که عمل می‌خواهم، اگر به دنبال علم عمل باشد خواهد ماند در غیر این صورت می‌رود، چرا؟ چون علم صورت‌های ذهنی و محفوظات ما نیست، یک یهودی بهتر از یک مسلمان می‌تواند این صورت‌ها را حفظ کند.

ابوهریره دو سال نزد پیامبر بود امّا احادیث بسیاری از ایشان نقل کرده است، حتی او از تمام خلفای چهارگانه ـ به همراه حضرت امیر ـ احادیث بیشتری نقل کرده است، تمام آنها را که جمع کردند دیدند به اندازه یک چندم احادیثی است که او از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل کرده است، اینها از اوّل بعثت همراه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بودند امّا او دو سال بیشتر همراه ایشان نبود! حال چه مقدار آن دروغ است کاری به آن نداریم[40].

بیان دو نوع علم: علم بر زبان و علم در قلب و نحوه طلب کردن آن

پس مقصود از علم علمی است که در قلب انسان قرار دارد، به او نورانیّت و صفا می‌دهد و او را به سمت حقیقت دعوت می‌کند، به همین دلیل رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «الْعِلْمُ عِلْمَانِ؛ عِلْمٌ‏ فِي‏ الْقَلْبِ‏ فَذَاكَ‏ الْعِلْمُ النَّافِعُ وَعِلْمٌ عَلَى اللِّسَانِ فَذَاكَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ»[41]، علم دو گونه است؛ یک علم بر زبان که سلول‌های مغزی و حافظه آن را حفظ می‌کند و دیگری علم در قلب که این علم به انسان فایده می‌رساند.

ممکن است شخصی مسلمان نباشد امّا حافظه او قوی باشد، شخصی نزد منصور دوانیقی خطبه‌ای خواند، منصور به او گفت یک مرتبه دیگر آن را بخوان و او هم خواند، بعد منصور گفت: حالا گوش کن تا آن را برای تو بخوانم! بعضی از بنو امیّه هم به همین صورت بودند، تیمور لنگ و محمود افغان که اصفهان را تصرّف کردند از حافظان اوّلیه قرآن بودند، آن را از آخر به اوّل می‌خواندند، این حفظ ذهنی است و هر شخصی که سلول‌های ذهنی او منظّم‌تر و بیشتر حالت خاک را داشته باشد قوی‌تر است امّا بدون فهم، مانند سنگ که هیچ فهمی ندارد.

شخص بدبخت و بیچاره‌ای چندین سال نزد مالک بن أنس درس خوانده و پیر شده بود، هنگامی که نزد امام صادق علیه السلام آمده بود حضرت او را رد کردند و گفتند من دعا، زیارت، خرج زن و بچّه و... دارم، وقت این را ندارم که شما پیش من باشی، او نزد قبر رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم رفت، گریه و ناله کرد و گفت دل نوه خود را بر من نرم کنید، بعد حضرت او را راه دادند، اوّلین چیزی که به او آموختند این بود؛ «لَيْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ»، بدان علم به شاگردی نزد دیگران نیست، پس به چیست؟ «إِنَّمَا هُوَ نُورٌ يَقَعُ فِي قَلْبِ مَنْ يُرِيدُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى أَنْ يَهْدِيَهُ»، علم نوری است که خداوند در دل کسانی قرار می‌دهد که می‌خواهد آنها را هدایت کند، بعد فرمودند: «فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ»، حال که می‌خواهی علم یاد بگیری باید بسیار کتاب و قرآن بخوانی؟ نه، «فَاطْلُبْ أَوَّلاً مِنْ نَفْسِكَ حَقِيقَةَ الْعُبُودِيَّةِ»، به دنبال حقیقت بندگی در خود باش، علم با بندگی خداوند داده می‌شود نه با درس خواندن.

بعد فرمودند: «وَاطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ»، علم را بوسیله عمل کردن طلب کن، نه اینکه پشت سر هم مطالب را حفظ کنید و به هیچ کدام از آنها هم عمل نکنید، بعد فرمودند: «وَاسْتَفْهِمِ اللَّهَ يُفَهِّمْكَ»[42]، بعد از تمام اینها از خدا بخواه که به تو بفهماند.

به همین دلیل امام سجّاد علیه السلام به شخصی که نزد ایشان آمد و از مطلبی سؤال کرد و فردا دوباره از مطلب دیگری سؤال کرد فرمودند: «لَا تَطْلُبُوا عِلْمَ مَا لَا تَعْمَلُونَ وَلَمَّا عَمِلْتُمْ‏ بِمَا عَلِمْتُم»[43]‏، اوّل به چیزی که می‌دانید عمل کنید بعد سراغ مطالب دیگر بروید، در این مطلب آیات و روایات فراوانی است.

پس آن علمی که نور می‌آورد و زمین را روشن می‌کند علمی است که به همراه عمل باشد، امیر المؤمنین علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام آن علم را نشر داده و بیان کردند امّا آهسته آهسته از میان رفت، هر چقدر روزگار جلوتر برود و از زمان رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم دورتر شویم علوم بیشتر برداشته می‌شوند.

ظهور امام زمان} در بالاترین جایگاه تاریکی

بعد فرمودند: هیچ سرّی نیست مگر اینکه امام زمان} آن را ختم می‌کنند؛ یعنی آن را مُهر می‌زنند که به آخر رسیده است، چرا؟ زیرا هنگامی که ایشان تشریف می‌آورند شب تمام عالم را فرا گرفته و علوم اهل بیت علیهم السلام از میان رفته است، تمام اشخاص فریاد اهل بیت علیهم السلام را سر می‌دهند امّا هیچکس با ایشان کاری ندارد، تمام اعمال، رفتار و کردار آنها خلاف راه اهل بیت علیهم السلام است، همین بازار، خیابان و رفت و آمد‌های ما را ببینید، همه داد امام زمان} و اهل بیت علیهم السلام را سر می‌دهند امّا فقط برای حاجت به زیارت امام رضا علیه السلام می‌روند.

به شخصی گفتند: چرا به زیارت آمدی؟ گفت: برای حاجت گرفتن، به او گفتند: مگر ایشان منتظر هستند تا افراد بیایند و حاجت بدهند؟! گفت: بله، من برای همین با دل پاک آمده‌ام، دل پاک! بعد گفت: همه با دل پاک آمده‌اند، این معلوم است که برای چه به زیارت می‌آید، هنگامی که امام زمان علیهم السلام تشریف بیاورند سرّ را ختم می‌کنند؛ یعنی ایشان مأمور به حل اسرار عالم هستند زیرا شب و تاریک شده است، حتی به نیمه شب ـ بالاترین جایگاه تاریکی ـ رسیده است، به همین دلیل فرموده‌اند: تولّد امام زمان} پانزدهم ماه شعبان است[44].

تولّد امام زمان} در بالاترین آشکاری

پانزدهم ماه شعبان جایگاه مرکزیت امیر المؤمنین علیه السلام است زیرا تمام این ماه برای بالاترین آشکاری همه حقایق رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است، آن شخص صاحبِ سرِّ عالم باید در بالاترین آشکاری متولّد شود که ایشان در سحر نیمه شعبان متولّد شدند، چرا؟ چون هنگامی که عالم به نیمه شب رسید و ظلمات تمام آن را فرا گرفت آهسته آهسته شروع به باز کردن کنند، ایشان اوّل با ستاره‌هایی که روشن می‌شود، بعد به واسطه فجر کاذب و فجر صادق آشکار می‌شوند، فجر صادق بزرگانی همانند نفس زکیه هستند[45]، بعد از تمام اینها خود امام زمان} طلوع کرده و آشکار می‌شوند.

تعلیم شیعیان در ماه شعبان و تبدیل شدن به مهمانان الهی در ماه رمضان

پس بنده اجمالاً توضیح دادم که ماه رجب، شعبان و رمضان هر کدام طلوع، ظهر و غروبی دارند و به شب آن کاری نداریم، سه شبانه روز در این رفت و برگشت عبور می‌کنند که در این سه خداوند متعال از شب قدر ماه شعبان نزول کرده و از ماه رجب می‌گذرد که تبدیل به ماه شیعیان می‌شود، بعد به واسطه آمدن در ماه شعبان؛ یعنی به واسطه آمدن در انوار و علوم اهل بیت علیهم السلام شیعیان تعلیم پیدا می‌کنند و از ماه شعبان گذشته و وارد ماه رمضان می‌شوند که در آن تبدیل به مهمان‌های خداوند تبارک و تعالی می‌شوند.

شروع تجلّی الهی از ماه شعبان و حرکت به سمت ماه رجب، بیان جایگاه علوم و اسرار قرآن

اوّلین تجلّی خداوند از ماه شعبان شروع شده و به ماه رجب می‌رود، خداوند با وساطت، بابیت، ولایت، بلاغ و رسالت اهل بیت علیهم السلام وارد ماه شعبان می‌شود و اهل ماه رجب را به سمت ماه رمضان می‌کشاند، آنها از شعبان و مقام اهل بیت علیهم السلام عبور می‌کنند و در ماه رمضان مهمان خداوند می‌شوند تا به درجات، مقامات و مراتب برسند، در آخرین مرحله، قرآن از جایی که در آن نزول کرده ختم می‌شود، قرآن علوم و اسراری دارد که اسرار آن از ماه رمضان است، علوم آن در ماه شعبان و تعلّم آن در ماه رجب است.

مرکزیّت امیر المؤمنین علیه السلام در بازگشت از ماه رمضان به سمت ماه رجب، شب قدر بالاترین جایگاه وحدت الهی

در بازگشت از ماه رمضان به سمت رجب امیر المؤمنین علیه السلام مرکزیت دارند امّا در رفتن از پانزده شعبان؛ یعنی امام زمان} عبور و به سمت مهمانی الهی در ماه رمضان حرکت می‌کنیم، آخرین جایگاه مهمانی در ماه رمضان شب قدر؛ یعنی شب بیست و سوّم ماه رمضان است که آخرین تقدیرات الهی در رابطه با تمام عالم در آن واقع می‌شود.

پس اگر انسان بر میزان اهل بیت علیهم السلام جلو برود فرمایشات مختلف ایشان برای او امر واضح منظّم الهی خواهد بود و اصلاً نمی‌شود غیر از این باشد، خداوند اگر بخواهد بیاید باید از ماه رمضان عبور کند زیرا بالاترین جایگاه وحدت الهی شب قدر ماه رمضان است، بعد باید در رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و امیر المؤمنین علیه السلام بیاید و از آن به سمت شیعیان برود، در نتیجه باید به ماه شعبان بیاید، پس شعبان شعبه خیرات علوم اهل بیت علیهم السلام؛ یعنی همان دوازده شعبه حضرت موسی علیه السلام است.

رجعت اهل بیت علیهم السلام آخرین جایگاه مهمانی خداوند

از ماه شعبان باید به شیعیان بیایید و آنها را به جایگاه اوّلیه و مبدأ نزول ببرید، مبدأ نزول کجاست؟ مبدأ نزول شب بیست و سوّم ماه رمضان است که انسان در آن مهمان بالاترین جایگاه معارف و اسرار توحید، ولایت، دوستی دوستان و دشمنی با دشمنان می‌شود، اگر شخصی طبق فرمایشات اهل بیت علیهم السلام جلو برود بسیار عظیم خواهد شد و ملاک در حرکت به سمت بالا و یگانگی نه به سمت کثرت و دوگانگی امام زمان} هستند، آخرین جایگاه این سیر رجعت اهل بیت علیهم السلام است که اسرار عالم در آن ختم؛ یعنی روشن و باز می‌شود، هر کدام از مؤمنین به اندازه استعداد و توان خود از آن بهرمند می‌شوند، این جایگاه آخرین جایگاه مهمانی خداوند تبارک و تعالی است.


الحمد لله ربّ العالمین وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین

دریافت فایل (MP3) (PDF)


[1]. تمامی این روایات در جلسه 31 در شماره پاورقی های 11 تا 17 ذکر شد، برای مطالعه آنها به جلسه قبل مراجعه شود.

[2]. النساء: 82.

[3]. اختيار معرفة الرجال، ج2، ص489، ح401: عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ‏، أَنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا سَأَلَهُ‏ وَأَنَا حَاضِرٌ، فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا أَشَدَّكَ فِي الْحَدِيثِ وَأَكْثَرَ إِنْكَارَكَ لِمَا يَرْوِيهِ أَصْحَابُنَا فَمَا الَّذِي يَحْمِلُكَ عَلَى رَدِّ الْأَحَادِيثِ فَقَالَ حَدَّثَنِي هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ لَا تَقْبَلُوا عَلَيْنَا حَدِيثاً إِلَّا مَا وَافَقَ الْقُرْآنَ وَالسُّنَّةَ أَوْ تَجِدُونَ مَعَهُ شَاهِداً مِنْ أَحَادِيثِنَا الْمُتَقَدِّمَةِ، فَإِنَّ الْمُغِيرَةَ بْنَ سَعِيدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ دَسَّ فِي كُتُبِ أَصْحَابِ أَبِي أَحَادِيثَ لَمْ يُحَدِّثْ بِهَا أَبِي، فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تَقْبَلُوا عَلَيْنَا مَا خَالَفَ قَوْلَ رَبِّنَا تَعَالَى وَسُنَّةَ نَبِيِّنَا صلّی الله علیه و آله و سلّم فَإِنَّا إِذَا حَدَّثْنَا قُلْنَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ وَقَالَ رَسُولُ اللَّه صلّی الله علیه و آله و سلّم.

قَالَ يُونُسُ: وَافَيْتُ الْعِرَاقَ فَوَجَدْتُ بِهَا قِطْعَةً مِنْ أَصْحَابِ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام وَوَجَدْتُ أَصْحَابَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مُتَوَافِرِينَ فَسَمِعْتُ مِنْهُمْ وَأَخَذْتُ كُتُبَهُمْ، فَعَرَضْتُهَا مِنْ بَعْدُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام فَأَنْكَرَ مِنْهَا أَحَادِيثَ كَثِيرَةً أَنْ يَكُونَ مِنْ أَحَادِيثِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَقَالَ لِي: إِنَّ أَبَا الْخَطَّابِ كَذَبَ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَعَنَ اللَّهُ أَبَا الْخَطَّابِ! وَكَذَلِكَ أَصْحَابُ أَبِي الْخَطَّابِ يَدُسُّونَ هَذِهِ الْأَحَادِيثَ إِلَى يَوْمِنَا هَذَا فِي كُتُبِ أَصْحَابِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، فَلَا تَقْبَلُوا عَلَيْنَا خِلَافَ الْقُرْآنِ، فَإِنَّا إِنْ تَحَدَّثْنَا حَدَّثْنَا بِمُوَافَقَةِ الْقُرْآنِ وَمُوَافَقَةِ السُّنَّةِ إِنَّا عَنِ اللَّهِ وَعَنْ رَسُولِهِ نُحَدِّثُ، وَلَا نَقُولُ قَالَ فُلَانٌ وَفُلَانٌ فَيَتَنَاقَضَ كَلَامُنَا إِنَّ كَلَامَ آخِرِنَا مِثْلُ كَلَامِ أَوَّلِنَا وَكَلَامَ أَوَّلِنَا مُصَادِقٌ‏ لِكَلَامِ آخِرِنَا، فَإِذَا أَتَاكُمْ مَنْ‏ يُحَدِّثُكُمْ‏ بِخِلَافِ‏ ذَلِكَ‏ فَرُدُّوهُ عَلَيْهِ وَقُولُوا أَنْتَ أَعْلَمُ وَمَا جِئْتَ بِهِ! فَإِنَّ مَعَ كُلِّ قَوْلٍ مِنَّا حَقِيقَةً وَعَلَيْهِ نُوراً، فَمَا لَا حَقِيقَةَ مَعَهُ وَلَا نُورَ عَلَيْهِ فَذَلِكَ مِنْ قَوْلِ الشَّيْطَانِ.

تفسير مجمع البيان، ج8، ص411: وَرَوَى الْعَيَّاشِيُّ بِإِسْنَادِهِ عَنْ خَيْثَمَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ‏: مَنْ حَدَّثَ‏ عَنَّا بِحَدِيثٍ‏ فَنَحْنُ‏ سَائِلُوهُ عَنْهُ يَوْماً فَإِنْ صَدَقَ عَلَيْنَا فَإِنَّمَا يَصْدُقُ عَلَى اللَّهِ وَعَلَى رَسُولِهِ وَإِنْ كَذَبَ عَلَيْنَا فَإِنَّمَا يَكْذِبُ عَلَى اللَّهِ وَعَلَى رَسُولِهِ لِأَنَّا إِذَا حَدَّثْنَا لَا نَقُولُ قَالَ فُلَانٌ وَقَالَ فُلَانٌ إِنَّمَا نَقُولُ قَالَ اللَّهُ وَقَالَ رَسُولُهُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ وَيَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ‏ الْآيَةَ ثُمَّ أَشَارَ خَيْثَمَةُ إِلَى أُذُنَيْهِ فَقَالَ صَمَّتَا إِنْ لَمْ أَكُنْ سَمِعْتُهُ.

[4]. الكافي، ج1، ص184، ح9: عَنْ مُقَرِّنٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ‏ جَاءَ ابْنُ الْكَوَّاءِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (وَعَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ‏ يَعْرِفُونَ كُلّاً بِسِيماهُمْ)‏ فَقَالَ نَحْنُ عَلَى الْأَعْرَافِ نَعْرِفُ‏ أَنْصَارَنَا بِسِيمَاهُمْ‏ وَنَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِي لَا يُعْرَفُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَّا بِسَبِيلِ مَعْرِفَتِنَا وَنَحْنُ الْأَعْرَافُ يُعَرِّفُنَا اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى الصِّرَاطِ فَلَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَنَا وَعَرَفْنَاهُ وَلَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَنَا وَأَنْكَرْنَاهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى لَوْ شَاءَ لَعَرَّفَ الْعِبَادَ نَفْسَهُ وَلَكِنْ جَعَلَنَا أَبْوَابَهُ وَصِرَاطَهُ وَسَبِيلَهُ وَالْوَجْهَ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ فَمَنْ عَدَلَ عَنْ وَلَايَتِنَا أَوْ فَضَّلَ عَلَيْنَا غَيْرَنَا فَإِنَّهُمْ‏ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ‏ فَلَا سَوَاءٌ مَنِ اعْتَصَمَ النَّاسُ بِهِ‏ وَلَا سَوَاءٌ حَيْثُ ذَهَبَ النَّاسُ إِلَى عُيُونٍ كَدِرَةٍ يُفْرَغُ بَعْضُهَا فِي بَعْضٍ وَذَهَبَ مَنْ ذَهَبَ إِلَيْنَا إِلَى عُيُونٍ صَافِيَةٍ تَجْرِي بِأَمْرِ رَبِّهَا لَا نَفَادَ لَهَا وَلَا انْقِطَاعَ.

[5]. بصائر الدرجات ج1، ص300، ح4: عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: يَا جَابِرُ لَوْ كُنَّا نُفْتِي النَّاسَ بِرَأْيِنَا وَهَوَانَا لَكُنَّا مِنَ الْهَالِكِينَ وَلَكِنَّا نُفْتِيهِمْ بِآثَارٍ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم وَأُصُولِ عِلْمٍ عِنْدَنَا نَتَوَارَثُهَا كَابِرٌ عَنْ كَابِرٍ نَكْنِزُهَا كَمَا يَكْنِزُ هَؤُلَاءِ ذَهَبَهُمْ وَفِضَّتَهُمْ.

بصائر الدرجات، ج1، ص299، ح2: عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: لَوْ أَنَّا حَدَّثْنَا بِرَأْيِنَا ضَلَلْنَا كَمَا ضَلَّ مَنْ كَانَ قَبْلَنَا وَلَكِنَّا حَدَّثْنَا بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّنَا بَيَّنَهَا لِنَبِيِّهِ فَبَيَّنَهَا لَنَا.

بصائر الدرجات، ج1، ص300، ح7: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ شُرَيْحٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ فَرَضَ وَلَايَتَنَا وَمَوَدَّتَنَا وَقَرَابَتَنَا مَا أَدْخَلْنَاكُمْ وَلَا أَوْقَفْنَاكُمْ عَلَى بَابِنَا فَوَ اللَّهِ مَا نَقُولُ بِأَهْوَائِنَا وَلَا نَقُولُ بِرَأْيِنَا وَلَا نَقُولُ إِلَّا مَا قَالَ رَبُّنَا.

بصائر الدرجات، ج1، ص300، ح8: عَنْ عَنْبَسَةَ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ مَسْأَلَةٍ فَأَجَابَهُ فِيهَا فَقَالَ الرَّجُلُ إِنْ كَانَ كَذَا وَكَذَا مَا كَانَ‏ الْقَوْلُ فِيهَا فَقَالَ لَهُ مَهْمَا أَجَبْتُكَ فِيهِ لِشَيْ‏ءٍ فَهُوَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم لَسْنَا نَقُولُ‏ بِرَأْيِنَا مِنْ شَيْ‏ءٍ.

بصائر الدرجات، ج1، ص301، ح9: عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ، عَنْ جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: إِنَّا عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّنَا بَيَّنَهَا لِنَبِيِّهِ فَبَيَّنَهَا نَبِيُّهُ لَنَا فَلَوْ لَا ذَلِكَ كُنَّا كَهَؤُلَاءِ النَّاسِ‏.

بصائر الدرجات ج1، ص301، ح10: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ شُرَيْحٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:‏ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ فَرَضَ طَاعَتَنَا وَوَلَايَتَنَا وَأَمَرَ مَوَدَّتَنَا مَا أَوْقَفْنَاكُمْ عَلَى أَبْوَابِنَا وَلَا أَدْخَلْنَاكُمْ‏ بُيُوتَنَا إِنَّا وَاللَّهِ مَا نَقُولُ بِأَهْوَائِنَا وَلَا نَقُولُ بِرَأْيِنَا وَلَا نَقُولُ إِلَّا مَا قَالَ رَبُّنَا وَأُصُولٌ عِنْدَنَا نَكْنِزُهَا كَمَا يَكْنِزُ هَؤُلَاءِ ذَهَبَهُمْ وَفِضَّتَهُمْ.

الكافي، ج1، ص65، ح6: عَنْ نَصْرٍ الْخَثْعَمِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ‏ مَنْ عَرَفَ أَنَّا لَا نَقُولُ‏ إِلَّا حَقّاً فَلْيَكْتَفِ بِمَا يَعْلَمُ مِنَّا فَإِنْ سَمِعَ مِنَّا خِلَافَ مَا يَعْلَمُ فَلْيَعْلَمْ أَنَّ ذَلِكَ دِفَاعٌ مِنَّا عَنْهُ‏.

الكافي، ج1، ص58، ح21: عَنْ يُونُسَ عَنْ قُتَيْبَةَ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ‏ مَسْأَلَةٍ فَأَجَابَهُ‏ فِيهَا فَقَالَ الرَّجُلُ أَ رَأَيْتَ إِنْ كَانَ كَذَا وَكَذَا مَا يَكُونُ‏ الْقَوْلُ فِيهَا فَقَالَ لَهُ مَهْ مَا أَجَبْتُكَ فِيهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم لَسْنَا مِنْ أَ رَأَيْتَ‏ فِي شَيْ‏ءٍ.

معاني الأخبار، ص390، ح30: عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ، عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: أَلَا هَلْ عَسَى رَجُلٌ يُكَذِّبُنِي وَهُوَ عَلَى حَشَايَاهُ مُتَّكِئٌ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَنِ الَّذِي يُكَذِّبُكَ قَالَ الَّذِي يَبْلُغُهُ‏ الْحَدِيثُ‏ فَيَقُولُ‏ مَا قَالَ هَذَا رَسُولُ اللَّهِ قَطُّ فَمَا جَاءَكُمْ عَنِّي مِنْ حَدِيثٍ مُوَافِقٍ لِلْحَقِّ فَأَنَا قُلْتُهُ وَمَا أَتَاكُمْ عَنِّي مِنْ حَدِيثٍ لَا يُوَافِقُ الْحَقَّ فَلَمْ أَقُلْهُ وَلَنْ أَقُولَ إِلَّا الْحَقَّ.

[6]. الكافي، ج1، ص53، ح14: عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَحَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ وَغَيْرِهِ قَالُوا سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ‏ حَدِيثِي حَدِيثُ أَبِي... .

الأمالي (للمفيد)، ص42، ح10: عَنْ جَابِرٍ قَالَ‏ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ علیه السلام إِذَا حَدَّثْتَنِي بِحَدِيثٍ فَأَسْنِدْهُ لِي فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم عَنْ جَبْرَئِيلَ علیه السلام عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَكُلُّ مَا أُحَدِّثُكَ‏ بِهَذَا الْإِسْنَادِ وَقَالَ يَا جَابِرُ لَحَدِيثٌ وَاحِدٌ تَأْخُذُهُ عَنْ صَادِقٍ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَمَا فِيهَا.

الكافي، ج‏1، ص392، ح3: عَنْ سَدِيرٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام وَهُوَ دَاخِلٌ وَأَنَا خَارِجٌ‏ وَأَخَذَ بِيَدِي ثُمَ‏ اسْتَقْبَلَ الْبَيْتَ فَقَالَ يَا سَدِيرُ إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ يَأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَيَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ يَأْتُونَا فَيُعْلِمُونَا وَلَايَتَهُمْ لَنَا وَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ‏ وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ‏ وَآمَنَ وَعَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏ ثُمَّ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ إِلَى وَلَايَتِنَا ثُمَّ قَالَ يَا سَدِيرُ فَأُرِيكَ الصَّادِّينَ عَنْ دِينِ اللَّهِ ثُمَّ نَظَرَ إِلَى أَبِي حَنِيفَةَ وَسُفْيَانَ الثَّوْرِيِّ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ وَهُمْ حَلَقٌ فِي الْمَسْجِدِ فَقَالَ هَؤُلَاءِ الصَّادُّونَ عَنْ دِينِ اللَّهِ بِلَا هُدًى مِنَ اللَّهِ وَلَا كِتَابٍ مُبِينٍ إِنَّ هَؤُلَاءِ الْأَخَابِثَ لَوْ جَلَسُوا فِي بُيُوتِهِمْ فَجَالَ النَّاسُ فَلَمْ يَجِدُوا أَحَداً يُخْبِرُهُمْ عَنِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى وَعَنْ رَسُولِهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم حَتَّى يَأْتُونَا فَنُخْبِرَهُمْ عَنِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى وَعَنْ رَسُولِهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم.

الكافي، ج‏3، ص92، ح1: عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ الْكُوفِيِّ قَالَ: تَزَوَّجَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا جَارِيَةً مُعْصِراً لَمْ تَطْمَثْ فَلَمَّا اقْتَضَّهَا سَالَ الدَّمُ‏ فَمَكَثَ سَائِلًا لَا يَنْقَطِعُ نَحْواً مِنْ عَشَرَةِ أَيَّامٍ قَالَ فَأَرَوْهَا الْقَوَابِلَ‏ وَمَنْ ظَنُّوا أَنَّهُ يُبْصِرُ ذَلِكَ مِنَ النِّسَاءِ فَاخْتَلَفْنَ فَقَالَ بَعْضٌ هَذَا مِنْ دَمِ الْحَيْضِ وَقَالَ بَعْضٌ هُوَ مِنْ دَمِ الْعُذْرَةِ فَسَأَلُوا عَنْ ذَلِكَ فُقَهَاءَهُمْ كَأَبِي حَنِيفَةَ وَغَيْرِهِ مِنْ فُقَهَائِهِمْ فَقَالُوا هَذَا شَيْ‏ءٌ قَدْ أَشْكَلَ وَالصَّلَاةُ فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ فَلْتَتَوَضَّأْ وَلْتُصَلِّ وَلْيُمْسِكْ عَنْهَا زَوْجُهَا حَتَّى تَرَى الْبَيَاضَ‏ فَإِنْ كَانَ دَمَ الْحَيْضِ لَمْ يَضُرَّهَا الصَّلَاةُ وَإِنْ كَانَ دَمَ الْعُذْرَةِ كَانَتْ قَدْ أَدَّتِ الْفَرْضَ فَفَعَلَتِ الْجَارِيَةُ ذَلِكَ وَحَجَجْتُ فِي تِلْكَ السَّنَةِ فَلَمَّا صِرْنَا بِمِنًى بَعَثْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ لَنَا مَسْأَلَةً... فَقُلْتُ لَهُ وَكَيْفَ لَهُمْ أَنْ يَعْلَمُوا مِمَّا هُوَ حَتَّى يَفْعَلُوا مَا يَنْبَغِي قَالَ فَالْتَفَتَ يَمِيناً وَشِمَالًا فِي الْفُسْطَاطِ مَخَافَةَ أَنْ يَسْمَعَ كَلَامَهُ أَحَدٌ قَالَ ثُمَّ نَهَدَ إِلَيَ‏ فَقَالَ يَا خَلَفُ سِرَّ اللَّهِ سِرَّ اللَّهِ فَلَا تُذِيعُوهُ وَلَا تُعَلِّمُوا هَذَا الْخَلْقَ أُصُولَ دِينِ اللَّهِ بَلِ ارْضَوْا لَهُمْ مَا رَضِيَ اللَّهُ لَهُمْ مِنْ ضَلَالٍ قَالَ ثُمَّ عَقَدَ بِيَدِهِ الْيُسْرَى تِسْعِينَ‏ ثُمَّ قَالَ‏ تَسْتَدْخِلُ الْقُطْنَةَ ثُمَّ تَدَعُهَا مَلِيّاً ثُمَّ تُخْرِجُهَا إِخْرَاجاً رَفِيقاً فَإِنْ كَانَ الدَّمُ مُطَوَّقاً فِي الْقُطْنَةِ فَهُوَ مِنَ الْعُذْرَةِ وَإِنْ كَانَ مُسْتَنْقِعاً فِي الْقُطْنَةِ فَهُوَ مِنَ الْحَيْضِ قَالَ خَلَفٌ فَاسْتَحَفَّنِي الْفَرَحُ‏ فَبَكَيْتُ فَلَمَّا سَكَنَ بُكَائِي قَالَ مَا أَبْكَاكَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَنْ كَانَ يُحْسِنُ هَذَا غَيْرُكَ قَالَ فَرَفَعَ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَقَالَ وَاللَّهِ إِنِّي مَا أُخْبِرُكَ إِلَّا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم عَنْ جَبْرَئِيلَ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ.

[7]. متن کامل این روایت در پاورقی 3 از همین جلسه گذشت.

[8]. بصائر الدرجات، ج‏1، ص329، ح3: عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَأَبُو بَصِيرٍ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَبَيْنَا نَحْنُ قُعُودٌ إِذَنْ تَكَلَّمَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام بِحَرْفٍ فَقُلْتُ أَنَا فِي نَفْسِي هَذَا مِمَّا أَحْمِلُهُ إِلَى الشِّيعَةِ هَذَا وَاللَّهِ حَدِيثٌ لَمْ أَسْمَعْ مِثْلَهُ قَطُّ قَالَ فَنَظَرَ فِي وَجْهِي ثُمَّ قَالَ إِنِّي لَأَتَكَلَّمُ‏ بِالْحَرْفِ‏ الْوَاحِدِ لِي فِيهِ سَبْعُونَ وَجْهاً إِنْ شِئْتُ أَخَذْتُ كَذَا وَإِنْ شِئْتُ أَخَذْتُ كَذَا.

[9]. معاني الأخبار، ص1، ح1: عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ‏ أَنْتُمْ‏ أَفْقَهُ‏ النَّاسِ‏ إِذَا عَرَفْتُمْ مَعَانِيَ كَلَامِنَا إِنَّ الْكَلِمَةَ لَتَنْصَرِفُ عَلَى وُجُوهٍ فَلَوْ شَاءَ إِنْسَانٌ لَصَرَفَ كَلَامَهُ كَيْفَ شَاءَ وَلَا يَكْذِبُ.

معاني الأخبار، ص2، ح3: عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْكَرْخِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: حَدِيثٌ تَدْرِيهِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ حَدِيثٍ تَرْوِيهِ وَلَا يَكُونُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ فَقِيهاً حَتَّى يَعْرِفَ مَعَارِيضَ كَلَامِنَا وَإِنَّ الْكَلِمَةَ مِنْ كَلَامِنَا لَتَنْصَرِفُ‏ عَلَى سَبْعِينَ وَجْهاً لَنَا مِنْ جَمِيعِهَا الْمَخْرَجُ.

[10]. المحاسن، ج2، ص300، ح5: عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ شَيْ‏ءٍ مِنَ التَّفْسِيرِ فَأَجَابَنِي ثُمَّ سَأَلْتُهُ عَنْهُ ثَانِيَةً فَأَجَابَنِي بِجَوَابٍ آخَرَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كُنْتَ أَجَبْتَنِي فِي هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ بِجَوَابٍ غَيْرِ هَذَا قَبْلَ الْيَوْمِ فَقَالَ يَا جَابِرُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ‏ بَطْناً وَلِلْبَطْنِ‏ بَطْناً وَلَهُ ظَهْرٌ وَلِلظَّهْرِ ظَهْرٌ يَا جَابِرُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ الرِّجَالِ مِنْ تَفْسِيرِ الْقُرْآنِ إِنَّ الْآيَةَ يَكُونُ أَوَّلُهَا فِي شَيْ‏ءٍ وَآخِرُهَا فِي شَيْ‏ءٍ وَهُوَ كَلَامٌ مُتَّصِلٌ مُنْصَرِفٌ عَلَى وُجُوهٍ.

تفسير العيّاشي، ج1، ص11، ح2: عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: يَا جَابِرُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَلِلْبَطْنِ ظَهْراً ثُمَّ قَالَ يَا جَابِرُ وَلَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ‏ الرِّجَالِ‏ مِنْهُ‏ إِنَّ الْآيَةَ لَتَنْزِلُ أَوَّلُهَا فِي شَيْ‏ءٍ وَأَوْسَطُهَا فِي شَيْ‏ءٍ وَآخِرُهَا فِي شَيْ‏ءٍ وَهُوَ كَلَامٌ مُتَّصِلٌ مُتَصَرِّفٌ عَلَى وُجُوهٍ.

[11]. النمل: 18 (حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ...).

[12]. چند سال پیش عده‌ای از دانشمندان بی دین گردآمدند تا اشتباهی را در قرآن کریم جستجو نموده و بیابند و نادرستی دین اسلام را اثبات نمایند. آنها به کندوکاو و مطالعه آیات قرآن کریم پرداختند. تا آنکه به آیه شریفه فوق رسیدند که در آن واژه "یَحطِمَنَّکُم" بکار برده شده بود. در حالی‌که این کلمه با مصدر (تحطیم = خرد شدن شیشه) در زبان عربی فقط در مورد شیشه به کار می‌رود، اما مورچه‌ها آن را درباره خود بکار برده‌اند. بی‌درنگ شاد و سرمست شدند که چیزی در آن یافتند که به ضرر این دین است. گفتند: چگونه مورچه‌ها ویران شده و درهم می‌شکنند، حال آنکه از ماده قابل درهم شکستن و خرد شدن ساخته نشده است! بنابراین این واژه در این آیه درست بکار برده نشده است. آنها شروع به منتشر ساختن نتیجه کنکاش خود نموده و آن را بزرگنمایی کردند.

چند سال بعد از آن، دانشمندی استرالیایی تحقیقات طولانی و زیادی را روی این مخلوق ضعیف انجام داد. تا جایی که چیزهایی را دریافت که کسی توقعش را نداشت. او پی برد که ساختار بدن مورچه‌ها دارای مقدار قابل توجهی از ماده شیشه مانند به‌نام کیتین است، یعنی حدود ۷۵ درصد از غشای خارجی بدن مورچه‌ها را کیتین تشکیل می‌دهد. بنابراین واژه مذکور در جای درست خود به کار برده شده بود. به‌دنبال این اکتشاف، دانشمند استرالیایی مسلمان شدن خود را آشکار ساخت.

بعد از آن دیگر دانشمندان به‌تازگی کشف کرده‌اند که بدن مورچه با اسکلت استخوانی سختی پوشیده شده که بدن ضعیفش را از هرگونه آسیبی محافظت می‌کند. ولی این پوشش استخوانی در حین قراردادن آن زیر فشار به راحتی خردشده و مانند یک تکه شیشه می شکند. حقیقت خرد شدن و له شدن مورچه را که در حال حاضر کشف شده، قبل از ۱۴ قرن قرآن کریم آن را از زبان یک مورچه برای ما نقل می‌کند.

[13]. الأعراف: 54 (إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْض فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ).

يونس: 3 (إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْض فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلا تَذَكَّرُونَ).

هود: 7 (وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْض فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ).

الفرقان: 59 (الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْض وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيراً).

السجدة: 4 (اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْض وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلا شَفِيعٍ أَفَلا تَتَذَكَّرُونَ).

ق: 38 (وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْض وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِنْ لُغُوبٍ).

الحديد: 4 (هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْض فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ).

فصّلت: 9 ـ 12 (قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الأَرْض فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَاداً ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ * وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ * ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ * فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ).

[14]. برای مطالعه این مطالب به کتاب فائدة (للسيّد کاظم الرشتي)، ص95 ـ 145 مراجعه شود.

[15]. النساء: 43 (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا).

[16]. الکهف: 50 (وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا).

ص: 71 ـ 76 (إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ * فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ * قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ * قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ).

[17]. الحجر: 28 ـ 34 (وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ * فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ * قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ * قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ * قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ).

[18]. البقرة: 34 (وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ).

الأعراف: 11 (وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ).

الإسراء: 61 (وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا).

طه: 116 (وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى).

[19]. نهج البلاغة، ص118، الخطبة 87: عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللَّهِ إِلَيْهِ عَبْداً... قَدْ أَخْلَصَ لِلَّهِ فَاسْتَخْلَصَهُ فَهُوَ مِنْ مَعَادِنِ دِينِهِ وَأَوْتَادِ أَرْضِهِ قَدْ أَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ فَكَانَ أَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْيُ الْهَوَى عَنْ نَفْسِهِ يَصِفُ الْحَقَّ وَيَعْمَلُ بِهِ لَا يَدَعُ لِلْخَيْرِ غَايَةً إِلَّا أَمَّهَا وَلَا مَظِنَّةً إِلَّا قَصَدَهَا قَدْ أَمْكَنَ الْكِتَابَ مِنْ زِمَامِهِ‏ فَهُوَ قَائِدُهُ وَإِمَامُهُ يَحُلُّ حَيْثُ حَلَّ ثَقَلُهُ‏ وَيَنْزِلُ حَيْثُ كَانَ مَنْزِلُهُ‏ وَآخَرُ قَدْ تَسَمَّى عَالِماً وَلَيْسَ بِهِ فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ وَأَضَالِيلَ مِنْ ضُلَّالٍ وَنَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاكاً مِنْ حَبَائِلِ غُرُورٍ وَقَوْلِ زُورٍ قَدْ حَمَلَ الْكِتَابَ عَلَى آرَائِهِ وَعَطَفَ الْحَقَ‏ عَلَى أَهْوَائِهِ يُؤْمِنُ النَّاسَ مِنَ الْعَظَائِمِ وَيُهَوِّنُ كَبِيرَ الْجَرَائِمِ يَقُولُ أَقِفُ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ وَفِيهَا وَقَعَ وَيَقُولُ أَعْتَزِلُ الْبِدَعَ وَبَيْنَهَا اضْطَجَعَ فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ‏ وَالْقَلْبُ قَلْبُ حَيَوَانٍ لَا يَعْرِفُ بَابَ الْهُدَى فَيَتَّبِعَهُ وَلَا بَابَ الْعَمَى فَيَصُدَّ عَنْهُ وَذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ‏ وَأَنَّى تُؤْفَكُونَ‏ وَالْأَعْلَامُ‏ قَائِمَةٌ وَالْآيَاتُ وَاضِحَةٌ وَالْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ فَأَيْنَ يُتَاهُ بِكُمْ‏ وَكَيْفَ تَعْمَهُونَ‏ وَبَيْنَكُمْ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ وَهُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ وَأَعْلَامُ الدِّينِ وَأَلْسِنَةُ الصِّدْقِ فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ وَرِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِيمِ الْعِطَاشِ‏، الخبر.

نهج البلاغة، ص209، الخطبه151: وَأَحْمَدُ اللَّهَ وَأَسْتَعِينُهُ عَلَى مَدَاحِرِ الشَّيْطَانِ‏ وَمَزَاجِرِهِ وَالِاعْتِصَامِ مِنْ حَبَائِلِهِ وَمَخَاتِلِهِ‏ وَأَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَنَجِيبُهُ وَصَفْوَتُهُ لَا يُؤَازَى فَضْلُهُ وَلَا يُجْبَرُ فَقْدُهُ أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلَادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ وَالْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ وَالْجَفْوَةِ الْجَافِيَةِ وَالنَّاسُ يَسْتَحِلُّونَ الْحَرِيمَ وَيَسْتَذِلُّونَ الْحَكِيمَ يَحْيَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ وَيَمُوتُونَ عَلَى كَفْرَة.

نهج البلاغة، ص369، الکتاب 10: وَكَيْفَ أَنْتَ صَانِعٌ إِذَا تَكَشَّفَتْ عَنْكَ جَلَابِيبُ‏ مَا أَنْتَ فِيهِ مِنْ دُنْيَا قَدْ تَبَهَّجَتْ بِزِينَتِهَا وَخَدَعَتْ بِلَذَّتِهَا دَعَتْكَ فَأَجَبْتَهَا وَقَادَتْكَ فَاتَّبَعْتَهَا وَأَمَرَتْكَ فَأَطَعْتَهَا وَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَقِفَكَ وَاقِفٌ عَلَى مَا * لَا يُنْجِيكَ مِنْهُ [مُنْجٍ‏] مِجَنٌ‏ فَاقْعَسْ‏ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ وَخُذْ أُهْبَةَ الْحِسَابِ وَشَمِّرْ لِمَا قَدْ نَزَلَ بِكَ وَلَا تُمَكِّنِ الْغُوَاةَ مِنْ سَمْعِكَ وَإِلَّا تَفْعَلْ أُعْلِمْكَ مَا أَغْفَلْتَ مِنْ نَفْسِكَ فَإِنَّكَ مُتْرَفٌ‏ قَدْ أَخَذَ الشَّيْطَانُ‏ مِنْكَ‏ مَأْخَذَهُ‏ وَبَلَغَ فِيكَ أَمَلَهُ وَجَرَى مِنْكَ مَجْرَى الرُّوحِ وَالدَّمِ وَمَتَى كُنْتُمْ يَا مُعَاوِيَةُ سَاسَةَ الرَّعِيَّةِ وَوُلَاةَ أَمْرِ الْأُمَّةِ بِغَيْرِ قَدَمٍ سَابِقٍ وَلَا شَرَفٍ بَاسِقٍ‏ وَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ لُزُومِ سَوَابِقِ الشَّقَاءِ وَأُحَذِّرُكَ أَنْ تَكُونَ مُتَمَادِياً فِي غِرَّةِ الْأُمْنِيِّةِ مُخْتَلِفَ الْعَلَانِيَةِ وَالسَّرِيرَةِ، الخبر.

[20]. الكافي، ج2، ص412، ح1: عَنْ جَمِيلٍ قَالَ: كَانَ الطَّيَّارُ يَقُولُ لِي إِبْلِيسُ لَيْسَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَإِنَّمَا أُمِرَتِ الْمَلَائِكَةُ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ علیه السلام فَقَالَ إِبْلِيسُ لَا أَسْجُدُ فَمَا لِإِبْلِيسَ‏ يَعْصِي‏ حِينَ‏ لَمْ يَسْجُدْ وَلَيْسَ هُوَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ قَالَ فَدَخَلْتُ أَنَا وَهُوَ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ فَأَحْسَنَ وَاللَّهِ فِي الْمَسْأَلَةِ فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ رَأَيْتَ مَا نَدَبَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَيْهِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ قَوْلِهِ: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا) أَ دَخَلَ فِي ذَلِكَ الْمُنَافِقُونَ مَعَهُمْ؟ قَالَ: نَعَمْ وَالضُّلَّالُ وَكُلُّ مَنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَةِ الظَّاهِرَةِ وَكَانَ إِبْلِيسُ مِمَّنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَةِ الظَّاهِرَةِ مَعَهُمْ.

الكافي، ج8، ص274، ح413: عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ إِبْلِيسَ أَ كَانَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَمْ كَانَ يَلِي شَيْئاً مِنْ أَمْرِ السَّمَاءِ فَقَالَ لَمْ يَكُنْ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَلَمْ يَكُنْ يَلِي شَيْئاً مِنْ أَمْرِ السَّمَاءِ وَلَا كَرَامَةَ فَأَتَيْتُ الطَّيَّارَ فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا سَمِعْتُ فَأَنْكَرَهُ وَقَالَ وَكَيْفَ لَا يَكُونُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَاللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ يَقُولُ: (وَإِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ)‏ فَدَخَلَ عَلَيْهِ الطَّيَّارُ فَسَأَلَهُ وَأَنَا عِنْدَهُ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ رَأَيْتَ قَوْلَهُ عَزَّ وَجَلَّ: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا) فِي غَيْرِ مَكَانٍ مِنْ مُخَاطَبَةِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَدْخُلُ فِي هَذَا الْمُنَافِقُونَ قَالَ نَعَمْ يَدْخُلُ فِي هَذَا الْمُنَافِقُونَ‏ وَالضُّلَّالُ‏ وَكُلُّ مَنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَةِ الظَّاهِرَةِ.

تفسير العيّاشي، ج1، ص78، ح175: عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ‏ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ‏ و يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ‏ قَالَ فَقَالَ هَذِهِ كُلُّهَا تَجْمَعُ الضُّلَّالَ وَالْمُنَافِقِينَ وَكُلَّ مَنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَةِ الظَّاهِرَةِ.

[21]. المنافقون: 1.

[22]. الكافي، ج‏2، ص308، ح6: عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانُوا يَحْسَبُونَ‏ أَنَ‏ إِبْلِيسَ‏ مِنْهُمْ وَكَانَ فِي عِلْمِ اللَّهِ أَنَّهُ لَيْسَ مِنْهُمْ فَاسْتَخْرَجَ مَا فِي نَفْسِهِ بِالْحَمِيَّةِ وَالْغَضَبِ فَقَالَ‏ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ‏.

تفسير القمي، ج‏1، ص36: عَنْ جَمِيلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ‏ سُئِلَ عَمَّا نَدَبَ اللَّهُ الْخَلْقَ إِلَيْهِ أَ دَخَلَ فِيهِ الضَّلَالَةُ قَالَ نَعَمْ وَالْكَافِرُونَ دَخَلُوا فِيهِ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى أَمَرَ الْمَلَائِكَةَ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ فَدَخَلَ فِي أَمْرِهِ الْمَلَائِكَةُ وَإِبْلِيسُ فَإِنَّ إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ فِي السَّمَاءِ يَعْبُدُ اللَّهَ وَكَانَتْ الْمَلَائِكَةُ تَظُنُّ أَنَّهُ مِنْهُمْ وَلَمْ يَكُنْ مِنْهُمْ فَلَمَّا أَمَرَ اللَّهُ الْمَلَائِكَةَ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ علیه السلام أَخْرَجَ مَا كَانَ فِي قَلْبِ إِبْلِيسَ مِنَ الْحَسَدِ فَعَلِمَ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ أَنَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِثْلَهُمْ.

فَقِيلَ لَهُ علیه السلام فَكَيْفَ وَقَعَ الْأَمْرُ عَلَى إِبْلِيسَ وَإِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ الْمَلَائِكَةَ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ فَقَالَ كَانَ إِبْلِيسُ مِنْهُمْ بِالْوَلَاءِ وَلَمْ يَكُنْ مِنْ‏ جِنْسِ‏ الْمَلَائِكَةِ وَذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً قَبْلَ آدَمَ وَكَانَ إِبْلِيسُ مِنْهُمْ حَاكِماً فِي الْأَرْضِ فَعَتَوْا وَأَفْسَدُوا وَسَفَكُوا الدِّمَاءَ فَبَعَثَ اللَّهُ الْمَلَائِكَةَ فَقَتَلُوهُمْ وَأَسَرُوا إِبْلِيسَ وَرَفَعُوهُ إِلَى السَّمَاءِ وَكَانَ مَعَ الْمَلَائِكَةِ يَعْبُدُ اللَّهَ إِلَى أَنْ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى آدَمَ علیه السلام.

[23]. تفسير الإمام العسكري علیه السلام، ص52، ح27: وَأَمَّا قَوْلُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیهما السلام فَإِنَّهُ قَالَ: إِذَا رَأَيْتُمُ الرَّجُلَ قَدْ حَسُنَ سَمْتُهُ‏ وَهَدْيُهُ، وَتَمَاوَتَ فِي مَنْطِقِهِ، وَتَخَاضَعَ فِي حَرَكَاتِهِ، فَرُوَيْداً لَا يَغُرَّنَّكُمْ، فَمَا أَكْثَرَ مَنْ يُعْجِزُهُ تَنَاوُلُ الدُّنْيَا، وَرُكُوبُ الْمَحَارِمِ مِنْهَا، لِضَعْفِ بُنْيَتِهِ وَمَهَانَتِهِ وَجُبْنِ قَلْبِهِ فَنَصَبَ الدِّينَ فَخّاً لَهَا، فَهُوَ لَا يَزَالُ يَخْتِلُ‏ النَّاسَ بِظَاهِرِهِ، فَإِنْ تَمَكَّنَ مِنْ حَرَامٍ اقْتَحَمَهُ. فَإِذَا وَجَدْتُمُوهُ يَعِفُّ مِنَ الْمَالِ الْحَرَامِ (فَرُوَيْداً لَا يَغُرَّنَّكُمْ، فَإِنَّ شَهَوَاتِ الْخَلْقِ مُخْتَلِفَةٌ، فَمَا أَكْثَرَ مَنْ يَنْبُو عَنِ الْمَالِ الْحَرَامِ) وَإِنْ كَثُرَ، وَيَحْمِلُ نَفْسَهُ عَلَى شَوْهَاءَ قَبِيحَةٍ، فَيَأْتِي مِنْهَا مُحَرَّماً. فَإِذَا وَجَدْتُمُوهُ يَعِفُّ عَنْ ذَلِكَ، فَرُوَيْداً لَا يَغُرَّنَّكُمْ حَتَّى تَنْظُرُوا مَا عُقْدَةُ عَقْلِهِ فَمَا أَكْثَرَ مَنْ يَتْرُكُ ذَلِكَ أَجْمَعَ، ثُمَّ لَا يَرْجِعُ إِلَى عَقْلٍ مَتِينٍ، فَيَكُونُ مَا يُفْسِدُهُ بِجَهْلِهِ أَكْثَرَ مِمَّا يُصْلِحُهُ بِعَقْلِهِ. فَإِذَا وَجَدْتُمْ عَقْلَهُ مَتِيناً فَرُوَيْداً لَا يَغُرَّنَّكُمْ حَتَّى تَنْظُرُوا مَعَ هَوَاهُ يَكُونُ عَلَى عَقْلِهِ أَوْ يَكُونُ مَعَ عَقْلِهِ عَلَى هَوَاهُ وَكَيْفَ مَحَبَّتُهُ لِلرِّئَاسَاتِ الْبَاطِلَةِ وَزُهْدُهُ فِيهَا فَإِنَّ فِي النَّاسِ مَنْ‏ خَسِرَ الدُّنْيا وَالْآخِرَةَ بِتَرْكِ‏ الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، وَيَرَى أَنَّ لَذَّةَ الرِّئَاسَةِ الْبَاطِلَةِ أَفْضَلُ مِنْ لَذَّةِ الْأَمْوَالِ وَالنِّعَمِ الْمُبَاحَةِ الْمُحَلَّلَةِ، فَيَتْرُكُ ذَلِكَ أَجْمَعَ طَلَباً لِلرِّئَاسَةِ، حَتَّى إِذَا قِيلَ لَهُ: «اتَّقِ اللَّهَ، أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ، فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهادُ». فَهُوَ يَخْبِطُ [خَبْطَ] عَشْوَاءَ، يَقُودُهُ أَوَّلُ بَاطِلٍ إِلَى أَبْعَدِ غَايَاتِ الْخَسَارَةِ، وَيَمُدُّ يَدَهُ‏ بَعْدَ طَلَبِهِ لِمَا لَا يَقْدِرُ [عَلَيْهِ‏] فِي طُغْيَانِهِ، فَهُوَ يُحِلُّ مَا حَرَّمَ اللَّهُ، وَيُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَا يُبَالِي مَا فَاتَ مِنْ دِينِهِ إِذَا سَلِمَتْ لَهُ رِئَاسَتُهُ‏ الَّتِي قَدْ شَقِيَ مِنْ أَجْلِهَا. فَأُولَئِكَ [مَعَ‏] الَّذِينَ‏ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ‏ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً وَلَكِنَّ الرَّجُلَ كُلَّ الرَّجُلِ، نِعْمَ الرَّجُلُ هُوَ الَّذِي جَعَلَ هَوَاهُ تَبَعاً لِأَمْرِ اللَّهِ، وَقُوَاهُ مَبْذُولَةً فِي رِضَاءِ اللَّهِ تَعَالَى، يَرَى الذُّلَّ مَعَ الْحَقِّ أَقْرَبَ إِلَى عِزِّ الْأَبَدِ مِنَ الْعِزِّ فِي الْبَاطِلِ، وَيَعْلَمُ أَنَّ قَلِيلَ مَا يَحْتَمِلُهُ مِنْ ضَرَّائِهَا يُؤَدِّيهِ إِلَى دَوَامِ النِّعَمِ فِي دَارٍ لَا تَبِيدُ وَلَا تَنْفَدُ، وَإِنَّ كَثِيرَ مَا يَلْحَقُهُ مِنْ سَرَّائِهَا إِنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ يُؤَدِّيهِ إِلَى عَذَابٍ لَا انْقِطَاعَ لَهُ وَلَا زَوَالَ. فَذَلِكُمُ الرَّجُلُ نِعْمَ الرَّجُلُ، فَبِهِ فَتَمَسَّكُوا، وَبِسُنَّتِهِ فَاقْتَدُوا، وَإِلَى رَبِّكُمْ فَبِهِ فَتَوَسَّلُوا، فَإِنَّهُ لَا تُرَدَّ لَهُ دَعْوَةٌ، وَلَا تُخَيَّبُ لَهُ طَلِبَةٌ.

تفسير الإمام العسكري علیه السلام، ص39، ح16: وَقَالَ: سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام مَنِ الْعَظِيمُ الشَّقَاءُ قَالَ: رَجُلٌ تَرَكَ‏ الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، فَفَاتَتْهُ الدُّنْيَا وَخَسِرَ الْآخِرَةَ، وَرَجُلٌ تَعَبَّدَ وَاجْتَهَدَ وَصَامَ رِئَاءَ النَّاسِ فَذَاكَ الَّذِي حُرِمَ لَذَّاتِ الدُّنْيَا، وَلَحِقَهُ التَّعَبُ الَّذِي لَوْ كَانَ بِهِ مُخْلِصاً لَاسْتَحَقَّ ثَوَابَهُ، فَوَرَدَ الْآخِرَةَ وَهُوَ يَظُنُّ أَنَّهُ قَدْ عَمِلَ مَا يَثْقُلُ بِهِ مِيزَانُهُ، فَيَجِدُهُ هَبَاءً مَنْثُوراً. قِيلَ: فَمَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَسْرَةً قَالَ: مَنْ رَأَى مَالَهُ فِي مِيزَانِ غَيْرِهِ، وَأَدْخَلَهُ اللَّهُ بِهِ النَّارَ، وَأَدْخَلَ وَارِثَهُ‏ بِهِ الْجَنَّةَ. قِيلَ: فَكَيْفَ يَكُونُ هَذَا قَالَ: كَمَا حَدَّثَنِي بَعْضُ إِخْوَانِنَا عَنْ رَجُلٍ دَخَلَ إِلَيْهِ وَهُوَ يَسُوقُ‏ فَقَالَ لَهُ: يَا أَبَا فُلَانٍ مَا تَقُولُ فِي مِائَةِ أَلْفٍ فِي هَذَا الصُّنْدُوقِ مَا أَدَّيْتُ مِنْهَا زَكَاةً قَطُّ، وَلَا وَصَلْتُ مِنْهَا رَحِماً قَطُّ قَالَ: فَقُلْتُ: فَعَلَامَ جَمَعْتَهَا قَالَ: لِجَفْوَةِ السُّلْطَانِ، وَمُكَاثَرَةِ الْعَشِيرَةِ، وَتَخَوُّفِ‏ الْفَقْرِ عَلَى الْعِيَالِ، وَلِرَوْعَةِ الزَّمَانِ. قَالَ: ثُمَّ لَمْ يَخْرُجْ مِنْ عِنْدِهِ حَتَّى فَاضَتْ نَفْسُهُ. ثُمَّ قَالَ عَلِيٌّ علیه السلام: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَخْرَجَهُ مِنْهَا مَلُوماً [مليما] بِبَاطِلٍ جَمَعَهَا، وَمِنْ‏ حَقٍّ مَنَعَهَا، جَمَعَهَا فَأَوْعَاهَا، وَشَدَّهَا فَأَوْكَاهَا، قَطَعَ فِيهَا الْمَفَاوِزَ الْقِفَارَ، وَلُجَجَ الْبِحَارِ أَيُّهَا الْوَاقِفُ لَا تُخْدَعْ كَمَا خُدِعَ صُوَيْحِبُكَ‏ بِالْأَمْسِ، إِنَّ [مِنْ‏] أَشَدِّ النَّاسِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَنْ رَأَى مَالَهُ فِي مِيزَانِ غَيْرِهِ، أَدْخَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ هَذَا بِهِ الْجَنَّةَ وَأَدْخَلَ هَذَا بِهِ النَّارَ.

[24]. البقرة: 14 (وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ).

آل عمران: 119 (هَا أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلا يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الآنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ).

النساء: 142 (إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلاً).

[25]. جامع الأخبار، ص129: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم‏ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ وُجُوهُهُمْ وُجُوهُ الْآدَمِيِّينَ وَقُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ كَأَمْثَالِ الذُّبَابِ الضِّرَارِ سَفَّاكُونَ لِلدِّمَاءِ لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ‏ إِنْ تَابَعْتَهُمُ‏ ارْتَابُوكَ‏ وَإِنْ حَدَّثْتَهُمْ كَذَّبُوكَ وَإِنْ تَوَارَيْتَ عَنْهُمُ اغْتَابُوكَ السُّنَّةُ فِيهِمْ بِدْعَةٌ وَالْبِدْعَةُ فِيهِمْ سُنَّةٌ وَالْحَلِيمُ بَيْنَهُمْ غَادِرٌ وَالْغَادِرُ بَيْنَهُمْ حَلِيمٌ وَالْمُؤْمِنُ فِيمَا بَيْنَهُمْ مُسْتَضْعَفٌ وَالْفَاسِقُ فِيمَا بَيْنَهُمْ مُشَرَّفٌ صِبْيَانُهُمْ عَارِمٌ وَنِسَاؤُهُمْ شَاطِرٌ وَشَيْخُهُمْ لَا يَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَلَا يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ الِالْتِجَاءُ إِلَيْهِمْ خِزْيٌ وَالِاعْتِدَادُ بِهِمْ ذُلٌّ وَطَلَبُ مَا فِي أَيْدِيهِمْ فَقْرٌ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَحْرِمُهُمُ اللَّهُ قَطْرَ السَّمَاءِ فِي أَوَانِهِ وَيُنْزِلُهُ فِي غَيْرِ أَوَانِهِ يُسَلِّطُ عَلَيْهِمْ شِرَارَهُمْ فَيَسُومُونَهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَهُمْ فَيَدْعُو خِيَارُهُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ.

الخصال ج1، ص154، ح192: عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: الْجِنُّ عَلَى ثَلَاثَةِ أَجْزَاءٍ فَجُزْءٌ مَعَ الْمَلَائِكَةِ وَجُزْءٌ يَطِيرُونَ فِي الْهَوَاءِ وَجُزْءٌ كِلَابٌ وَحَيَّاتٌ وَالْإِنْسُ عَلَى ثَلَاثَةِ أَجْزَاءٍ فَجُزْءٌ تَحْتَ ظِلِّ الْعَرْشِ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ وَجُزْءٌ عَلَيْهِمُ‏ الْحِسَابُ‏ وَالْعَذَابُ وَجُزْءٌ وُجُوهُهُمْ وُجُوهُ الْآدَمِيِّينَ وَقُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ.

نهج البلاغة، ص53، الخطبه7: اتَّخَذُوا الشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ‏ مِلَاكاً وَاتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً فَبَاضَ وَفَرَّخَ‏ فِي صُدُورِهِمْ وَدَبَّ وَدَرَجَ‏ فِي حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ وَنَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ‏ وَزَيَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ‏ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِكَهُ‏ الشَّيْطَانُ فِي سُلْطَانِهِ وَنَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِه‏.

[26]. تفسير العيّاشي، ج2، ص223، ح8: عَنْ حَرِيزٍ، عَمَّنْ ذَكَرَهُ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام ‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ: وَقالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ، قَالَ: هُوَ الثَّانِي، وَلَيْسَ فِي الْقُرْآنِ شَيْ‏ءٌ وَ(قالَ الشَّيْطانُ) إِلَّا وَهُوَ الثَّانِي‏.

[27]. تمامی این روایات در جلسه 31 در شماره پاورقی های 11 تا 17 ذکر شد، برای مطالعه آنها به جلسه قبل مراجعه شود.

[28]. عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص71، ح331: وَبِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: رَجَبٌ شَهْرُ اللَّهِ الْأَصَمُ‏ يَصُبُ‏ اللَّهُ‏ فِيهِ الرَّحْمَةَ عَلَى عِبَادِهِ وَشَهْرُ شَعْبَانَ تَنْشَعِبُ فِيهِ الْخَيْرَاتُ وَفِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ تُغَلُ‏ الْمَرَدَةُ مِنَ الشَّيَاطِينِ وَيُغْفَرُ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ سَبْعِينَ أَلْفاً فَإِذَا كَانَ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ غَفَرَ اللَّهُ بِمِثْلِ مَا غَفَرَ فِي رَجَبٍ وَشَعْبَانَ وَشَهْرِ رَمَضَانَ إِلَى ذَلِكَ الْيَوْمِ إِلَّا رَجُلاً بَيْنَهُ وَبَيْنَ أَخِيهِ شَحْنَاءُ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ أَنْظِرُوا هَؤُلَاءِ حَتَّى يَصْطَلِحُوا.

الأمالي للصدوق، ص23، ح1: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ‏: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم وَقَدْ تَذَاكَرَ أَصْحَابُهُ عِنْدَهُ فَضَائِلَ شَعْبَانَ فَقَالَ: شَهْرٌ شَرِيفٌ وَهُوَ شَهْرِي وَحَمَلَةُ الْعَرْشِ تُعَظِّمُهُ وَتَعْرِفُ حَقَّهُ وَهُوَ شَهْرٌ تُزَادُ فِيهِ أَرْزَاقُ‏ الْمُؤْمِنِينَ‏ كَشَهْرِ رَمَضَانَ وَتُزَيَّنُ فِيهِ الْجِنَانُ وَإِنَّمَا سُمِّيَ شَعْبَانَ لِأَنَّهُ يَتَشَعَّبُ فِيهِ أَرْزَاقُ‏ الْمُؤْمِنِينَ‏ وَهُوَ شَهْرٌ الْعَمَلُ فِيهِ مُضَاعَفٌ الْحَسَنَةُ بِسَبْعِينَ وَالسَّيِّئَةُ مَحْطُوطَةٌ وَالذَّنْبُ مَغْفُورٌ وَالْحَسَنَةُ مَقْبُولَةٌ وَالْجَبَّارُ جَلَّ جَلَالُهُ يُبَاهِي فِيهِ بِعِبَادِهِ وَيَنْظُرُ إِلَى صُوَّامِهِ وَقُوَّامِهِ فَيُبَاهِي بِهِمْ حَمَلَةَ الْعَرْشِ. فَقَامَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام فَقَالَ بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ صِفْ لَنَا شَيْئاً مِنْ فَضَائِلِهِ لِنَزْدَادَ رَغْبَةً فِي صِيَامِهِ وَقِيَامِهِ وَلِنَجْتَهِدَ لِلْجَلِيلِ عَزَّ وَجَلَّ فِيهِ فَقَالَ النَّبِيُّ صلّی الله علیه و آله و سلّم مَنْ صَامَ أَوَّلَ يَوْمٍ مِنْ شَعْبَان‏، الخبر.

[29]. النوادر (للأشعري)، ص17، ح2: عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم:‏ رَجَبٌ شَهْرُ الِاسْتِغْفَارِ لِأُمَّتِي أَكْثِرُوا فِيهِ الِاسْتِغْفَارَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ‏ وَشَعْبَانُ شَهْرِي اسْتَكْثِرُوا فِي رَجَبٍ مِنْ قَوْلِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ الْإِقَالَةَ وَالتَّوْبَةَ فِيمَا مَضَى وَالْعِصْمَةَ فِيمَا بَقِيَ‏ مِنْ‏ آجَالِكُمْ‏ وَأَكْثِرُوا فِي شَعْبَانَ الصَّلَاةَ عَلَى نَبِيِّكُمْ وَأَهْلِهِ وَرَمَضَانُ شَهْرُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى اسْتَكْثِرُوا فِيهِ مِنَ التَّهْلِيلِ وَالتَّكْبِيرِ وَالتَّحْمِيدِ وَالتَّمْجِيدِ وَالتَّسْبِيحِ وَهُوَ رَبِيعُ الْفُقَرَاءِ وَإِنَّمَا جَعَلَ اللَّهُ‏ الْأَضْحَى لِتَشْبَعَ الْمَسَاكِينُ مِنَ اللَّحْمِ فَأَظْهِرُوا مِنْ فَضْلِ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَيْكُمْ عَلَى عِيَالاتِكُمْ وَجِيرَانِكُمْ وَأَحْسِنُوا جِوَارَ نِعَمِ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَوَاصِلُوا إِخْوَانَكُمْ وَأَطْعِمُوا الْفُقَرَاءَ وَالْمَسَاكِينَ مِنْ إِخْوَانِكُمْ فَإِنَّهُ مَنْ فَطَّرَ صَائِماً فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ أَجْرِهِ شَيْئاً وَسُمِّيَ شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرَ الْعِتْقِ لِأَنَّ لِلَّهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ سِتَّمِائَةِ عَتِيقٍ وَفِي آخِرِهِ مِثْلُ مَا أَعْتَقَ فِيمَا مَضَى وَسُمِّيَ شَهْرُ شَعْبَانَ شَهْرَ الشَّفَاعَةِ لِأَنَّ رَسُولَكُمْ يَشْفَعُ لِكُلِّ مَنْ يُصَلِّي عَلَيْهِ فِيهِ وَسُمِّيَ شَهْرُ رَجَبٍ شَهْرَ اللَّهِ الْأَصَبَّ لِأَنَّ الرَّحْمَةَ عَلَى أُمَّتِي تَصُبُّ صَبّاً فِيهِ وَيُقَالُ الْأَصَمُّ لِأَنَّهُ نُهِيَ فِيهِ عَنْ قِتَالِ الْمُشْرِكِينَ وَهُوَ مِنَ الشُّهُورِ الْحُرُمِ‏.

[30]. ده مجلس موعظه (محمد کریم خان کرمانی)، ص313: آيا نمي بيني كه حضرت پيغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم چون تشريف فرماي اين عالم شد در وقت ظهر بود و از اين جهت نماز ظهر منسوب به آن حضرت است و نماز عصر منسوب به حضرت امير سلام الله عليه است كه قدري آفتاب معرفت رو به افول گذاشته از باب غلبه ظلمت آن منافقين و ملحدين و نماز مغرب منسوب به حضرت فاطمه است سلام الله عليها كه آفتاب معرفت توحيد به يك جا غروب كرده بود و شب بر سر دست آمده بود بواسطه طغيان ظلم و ستم آن منافقين و نماز عشاء منسوب به حضرت امام حسن سلام اللّه عليه است كه شب در نهايت ظلمت و تاريكي بود از شدت طغيان كفر و شرك و نهايت غلبه ظلمت آن كفار و اما نماز فجر منسوب است به حضرت سيّدالشّهداء سلام الله عليه كه بواسطه مظلوميت و مقهوريت آن بزرگوار انوار آفتاب تابان توحيد خداوند عالم از افق وجود آن بزرگوار طالع و آشكار شد و اول بروز و ظهور اشعه و انوار امر توحيد خداوند عالم شد اينست كه خداوند عالم در قرآن قسم به حق آن بزرگوار خورده و مي فرمايد والفجر وليال عشر يعني قسم به فجر و آن شبهاي ده گانه و آن بزرگوار است فجر آيا نمي بيني كه خداوند عالم در آخر همين سوره چگونه از براي آن بزرگوار روضه خوانده است و به آن بزرگوار مي فرمايد يا ايتها النفس المطمئنة ارجعي الي ربك راضية مرضية، الخ.

همچنین در کتاب شریف ارشاد العوام ج3 ص287 تا 293 این مطلب بگونه مفصّل تر از آنچه که ذکر شد بیان شده است.

[31]. آنچه از تواریخ اسلامی استفاده می‌شود اینکه در زمان رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم مکانی به شکل و نام زندان وجود نداشته و آن حضرت اشخاص مجرم و متّهم به جرم را در مسجد یا دهلیزی به مدّت چند روزی محبوس می‌نمودند تا تکلیف آنها مشخّص شود، و در زمان خلافت خلفای غاصب نیز مجرمین را درون چاه زندانی می‌کردند.

در مورد ساخت اوّلین زندان هم اختلاف است، عدّه‌ای آن را به خلیفه دوّم نسبت می‌دهند که خانه صفوان بن امیّه را به چهار هزار درهم خرید و آن را به زندانی تبدیل کرد، و عدّه‌ای آن را به امیر المؤمنین علیه السلام نسبت می‌دهند که ایشان ابتدا زندانی را از نی ایجاد نمودند و نام آن را نافع نهادند و چون زندانیان آن را سوراخ نموده و فرار می‌کردند لذا آن را از گچ و آجر بنا نهاده و نام آن را مخیّس گذاشتند.

برای مطالعه این مطالب به کتاب دراسات في ولاية الفقيه وفقه الدولة الإسلامية، الشيخ المنتظری، ج2، ص434، ذیل عنوان: (في أوّل من بنى السجن في الإسلام) مراجعه شود.

[32]. تحف العقول، ص171:... يَا كُمَيْلُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم أَدَّبَهُ اللَّهُ وَهُوَ أَدَّبَنِي وَأَنَا أُؤَدِّبُ الْمُؤْمِنِينَ وَأُوَرِّثُ الْآدَابَ‏ الْمُكْرَمِينَ‏ يَا كُمَيْلُ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَأَنَا أَفْتَحُهُ وَمَا مِنَ سِرٍّ إِلَّا وَالْقَائِمُ علیه السلام يَخْتِمُهُ يَا كُمَيْلُ‏ ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‏ يَا كُمَيْلُ لَا تَأْخُذْ إِلَّا عَنَّا تَكُنْ مِنَّا يَا كُمَيْلُ مَا مِنْ حَرَكَةٍ إِلَّا وَأَنْتَ مُحْتَاجٌ فِيهَا إِلَى مَعْرِفَة، الخبر.

[33]. الكافي، ج1، ص337، ح5: عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ‏ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَلِمَ قَالَ يَخَافُ وَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَهُوَ الْمُنْتَظَرُ وَهُوَ الَّذِي يُشَكُّ فِي وِلَادَتِهِ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ مَاتَ‏ أَبُوهُ‏ بِلَا خَلَفٍ‏ وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ حَمْلٌ‏ وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ أَبِيهِ بِسَنَتَيْنِ وَهُوَ الْمُنْتَظَرُ غَيْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ الشِّيعَةَ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ،‌الخبر.

[34]. الكافي، ج2، ص220، ح17: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: كُلَّمَا تَقَارَبَ هَذَا الْأَمْرُ كَانَ‏ أَشَدَّ لِلتَّقِيَّةِ.

الأمالي للطوسي، ص518 ح43: وَبِإِسْنَادِهِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَذُوبُ فِيهِ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ فِي جَوْفِهِ كَمَا يَذُوبُ الْآنُكُ فِي النَّارِ- يَعْنِي الرَّصَاصَ- وَمَا ذَاكَ إِلَّا لِمَا يَرَى مِنَ الْبَلَاءِ وَالْأَحْدَاثِ فِي دِينِهِمْ لَا يَسْتَطِيعُ لَهُ غَيْراً.

الغيبة للطوسي، ص456: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم سَيَأْتِي قَوْمٌ‏ مِنْ بَعْدِكُمْ‏ الرَّجُلُ‏ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ لَهُ أَجْرُ خَمْسِينَ مِنْكُمْ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ كُنَّا مَعَكَ بِبَدْرٍ وَأُحُدٍ وَحُنَيْنٍ وَنَزَلَ فِينَا الْقُرْآنُ فَقَالَ إِنَّكُمْ لَوْ تَحْمِلُونَ‏ لِمَا حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُمْ‏.

الأمالي للطوسي، ص485: وَبِالْإِسْنَادِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِينِهِ لَهُ أَجْرُ خَمْسِينَ‏ مِنْكُمْ‏. قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَجْرُ خَمْسِينَ مِنَّا قَالَ: نَعَمْ، أَجْرُ خَمْسِينَ مِنْكُمْ، قَالَهَا ثَلَاثاً.

[35]. الملاحم والفتن (للسيد ابن طاووس)، ص168، ح229: عَنْ إبراهِيمَ التيمي عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍ قَالَ يَنْقُصُ اَلدِّينُ حَتَّى لاَ يَقُولَ أَحَدٌ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَقَالَ بَعْضُهُمْ لاَ يُقَالُ اَللَّهُ اَللَّهُ ثُمَّ يضرَبُ يَعْسُوبُ اَلدِّينِ بِذَنَبِهِ ثُمَّ يَبْعَثُ اَللَّهُ قوماً قَزَعٌ كَقَزَعِ الْخَرِيفِ إِنِّي لَأَعْرِفُ اسْمَ أَمِيرِهِمْ ومُنَاخَ رِكَابِهِم.

مسند أحمد بن حنبل، ج19، ص100، ح12043: عَنْ أَنَسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى لَا يُقَالَ فِي الْأَرْضِ: اللهُ اللهُ.

مسند أحمد بن حنبل، ج21، ص332، ح13833: عَنْ أَنَسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى لَا يُقَالَ فِي الْأَرْضِ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ.

تفسير العيّاشي، ج1، ص183، ح81: عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَى قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ:‏ (وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَالْأَرْضِ طَوْعاً وَكَرْهاً) قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ علیه السلام لَا يَبْقَى‏ أَرْضٌ‏ إِلَّا نُودِيَ فِيهَا بشَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ.

[36]. الكافي، ج8، ص307، ح49: عَنِ السَّكُونِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‏ علیه السلام قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَمِنَ الْإِسْلَامِ‏ إِلَّا اسْمُهُ‏ يُسَمَّوْنَ بِهِ وَهُمْ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنْهُ مَسَاجِدُهُمْ عَامِرَةٌ وَهِيَ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى فُقَهَاءُ ذَلِكَ الزَّمَانِ شَرُّ فُقَهَاءَ تَحْتَ ظِلِّ السَّمَاءِ مِنْهُمْ خَرَجَتِ الْفِتْنَةُ وَإِلَيْهِمْ تَعُودُ.

جامع الأخبار، ص355، ح2: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم‏ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ‏ بُطُونُهُمْ‏ آلِهَتُهُمْ‏ وَنِسَاؤُهُمْ قِبْلَتُهُمْ وَدَنَانِيرُهُمْ دِينُهُمْ وَشَرَفُهُمْ مَتَاعُهُمْ لَا يَبْقَى مِنَ الْإِيمَانِ إِلَّا اسْمُهُ وَمِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا رَسْمُهُ وَلَا مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا دَرْسُهُ مَسَاجِدُهُمْ مَعْمُورَةٌ وَقُلُوبُهُمْ خَرَابٌ عَنِ الْهُدَى عُلَمَاؤُهُمْ أَشَرُّ خَلْقِ اللَّهِ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ حِينَئِذٍ ابْتَلَاهُمُ اللَّهُ بِأَرْبَعِ خِصَالٍ جَوْرٍ مِنَ السُّلْطَانِ وَقَحْطٍ مِنَ الزَّمَانِ وَظُلْمٍ مِنَ الْوُلَاةِ وَالْحُكَّامِ. فَتَعَجَّبَ الصَّحَابَةُ وَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ يَعْبُدُونَ الْأَصْنَامَ قَالَ نَعَمْ كُلُّ دِرْهَمٍ عِنْدَهُمْ صَنَمٌ.

التحصين (لابن فهد الحلي)، ص20: عَنْ سَعِيدِ بْنِ زَيْدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ نُفَيْلٍ قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ صلّی الله علیه و آله و سلّم يَقُولُ: وَأَقْبَلَ عَلَى أُسَامَةَ بْنِ زَيْدٍ فَقَالَ: يَا أُسَامَةُ... ثُمَّ بَكَى رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم حَتَّى عَلَا بُكَاؤُهُ وَاشْتَدَّ نَحِيبُهُ وَزَفِيرُهُ وَشَهِيقُهُ وَهَابَ الْقَوْمُ أَنْ يُكَلِّمُوهُ فَظَنُّوا أَنَّهُ لِأَمْرٍ قَدْ حَدَثَ مِنَ السَّمَاءِ ثُمَّ إِنَّهُ رَفَعَ رَأْسَهُ فَتَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ أَوَّهْ أَوَّهْ‏ بُؤْساً لِهَذِهِ‏ الْأُمَّةِ مَا ذَا يَلْقَى مِنْهُمْ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ كَيْفَ يُطْرَدُونَ وَيُضْرَبُونَ وَيُكَذَّبُونَ مِنْ أَجْلِ أَنَّهُمْ أَطَاعُوا اللَّهَ فَأَذَلُّوهُمْ بِطَاعَةِ اللَّهِ أَلَا وَلَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يُبْغِضَ النَّاسُ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَيُحِبُّونَ مَنْ عَصَى اللَّهَ فَقَالَ عُمَرُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَالنَّاسُ يَوْمَئِذٍ عَلَى الْإِسْلَامِ قَالَ وَأَيْنَ الْإِسْلَامُ يَوْمَئِذٍ يَا عُمَرُ إِنَّ الْمُسْلِمَ يَوْمَئِذٍ كَالْغَرِيبِ الشَّرِيدِ ذَلِكَ زَمَانٌ يَذْهَبُ فِيهِ الْإِسْلَامُ وَلَا يَبْقَى إِلَّا اسْمُهُ وَيَنْدَرِسُ‏ فِيهِ الْقُرْآنُ فَلَا يَبْقَى إِلَّا رَسْمُهُ قَالَ عُمَرُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَفِيمَا يُكَذِّبُونَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَيَطْرُدُونَهُمْ وَيُعَذِّبُونَهُمْ فَقَالَ يَا عُمَرُ تَرَكَ الْقَوْمُ الطَّرِيقَ وَرَكَنُوا إِلَى الدُّنْيَا وَرَفَضُوا الْآخِرَةَ وَأَكَلُوا الطَّيِّبَاتِ وَلَبِسُوا الثِّيَابَ الْمُزَيَّنَاتِ وَخَدَمَتْهُمْ أَبْنَاءُ فَارِسَ وَالرُّومِ فَهُمْ يَغْتَذُّونَ‏ فِي طَيِّبِ الطَّعَامِ وَلَذِيذِ الشَّرَابِ وَزَكِيِّ الرِّيحِ وَمُشَيَّدِ الْبُنْيَانِ وَمُزَخْرَفِ الْبُيُوتِ وَمَجْدِ الْمَجَالِسِ‏ يَتَبَرَّجُ الرَّجُلُ مِنْهُمْ كَمَا تَتَبَرَّجُ الزَّوْجَةُ لِزَوْجِهَا وَتَتَبَرَّجُ‏ النِّسَاءُ بِالْحُلِيِّ وَالْحُلَلِ الْمُزَيَّنَةِ رَأَيْتَهُمْ‏ يَوْمَئِذٍ بِزِيِّ الْمُلُوكِ الْجَبَابِرَةِ يَتَبَاهَوْنَ بِالْجَاهِ وَأَوْلِيَاءُ اللَّهِ عَلَيْهِمُ الْعَنَاءُ مشحبة [شَاحِنَةً] أَلْوَانُهُمْ مِنَ السَّهَرِ وَمُنْحَنِيَةً أَصْلَابُهُمْ مِنَ الْقِيَامِ قَدْ لَصِقَتْ بُطُونُهُمْ بِظُهُورِهِمْ مِنْ طُولِ الصِّيَامِ قَدْ أَذْهَلُوا أَنْفُسَهُمْ وَذَبَحُوهَا بِالْعَطَشِ طَلَباً لِرِضَى اللَّهِ وَشَوْقاً إِلَى جَزِيلِ ثَوَابِهِ وَخَوْفاً مِنْ أَلِيمِ عِقَابِهِ فَإِذَا تَكَلَّمَ مِنْهُمْ مُتَكَلِّمٌ بِحَقٍّ أَوْ تَفَوَّهَ بِصِدْقٍ قِيلَ لَهُ اسْكُتْ فَأَنْتَ قَرِينُ الشَّيْطَانِ وَرَأْسُ الضَّلَالَةِ يَتَأَوَّلُونَ كِتَابَ اللَّهِ عَلَى غَيْرِ تَأْوِيلِهِ وَيَقُولُونَ‏ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ‏ وَاعْلَمْ يَا أُسَامَةُ إِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَأَجْزَلَهُمْ ثَوَاباً وَأَكْرَمَهُمْ مَآباً مَنْ طَالَ فِي الدُّنْيَا حُزْنُهُ وَكَثُرَ فِيهَا هَمُّهُ وَدَامَ فِيهَا غَمُّهُ وَكَثُرَ فِيهَا جُوعُهُ وَعَطَشُهُ أُولَئِكَ الْأَبْرَارُ الْأَتْقِيَاءُ الْأَخْيَارُ إِنْ شَهِدُوا لَمْ يُعْرَفُوا وَإِنْ غَابُوا لَمْ يُفْتَقَدُوا يَا أُسَامَةُ أُولَئِكَ تَعْرِفُهُمْ بِقَاعُ الْأَرْضِ وَتَبْكِي إِذَا فَقَدَتْهُمْ مَحَارِيبُهَا فَاتَّخِذْهُمْ لِنَفْسِكَ كَنْزاً وَذُخْراً لَعَلَّكَ تَنْجُو بِهِمْ مِنْ زَلَازِلِ الدُّنْيَا وَأَهْوَالِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَإِيَّاكَ أَنْ تَدَعَ مَا هُمْ فِيهِ وَعَلَيْهِ فَتَزِلَّ قَدَمُكَ وَتَهْوَى فِي النَّارِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ وَاحْذَرْ يَا أُسَامَةُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الَّذِينَ‏ قالُوا سَمِعْنا وَهُمْ لا يَسْمَعُونَ‏.

[37]. الأمالي للطوسي 484 ح29: عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ‏ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِينِهِ كَالْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرِ.

مكارم الأخلاق، ص450:... يَا ابْنَ مَسْعُودٍ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ فِيهِ عَلَى دِينِهِ مِثْلُ الْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرِ بِكَفِّهِ فَإِنْ كَانَ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ ذِئْباً وَإِلَّا أَكَلَتْهُ الذِّئَاب‏، الخبر.

[38]. الكافي، ج1، ص335، ح1: عَنْ يَمَانٍ التَّمَّارِ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جُلُوساً فَقَالَ لَنَا إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ فِيهَا بِدِينِهِ‏ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَادِ ثُمَّ قَالَ هَكَذَا بِيَدِهِ‏ فَأَيُّكُمْ يُمْسِكُ شَوْكَ الْقَتَادِ بِيَدِهِ ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ قَالَ إِنَ‏ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَلْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ.

بصائر الدرجات، ج1، ص84، ح4: عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم ذَاتَ يَوْمٍ وَعِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ: اللَّهُمَّ لَقِّنِي إِخْوَانِي مَرَّتَيْنِ فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَ مَا نَحْنُ إِخْوَانُكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم فَقَالَ لَا إِنَّكُمْ أَصْحَابِي وَإِخْوَانِي قَوْمٌ‏ مِنْ‏ آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا بِي وَلَمْ يَرَوْنِي لَقَدْ عَرَّفَنِيهِمُ اللَّهُ بِأَسْمَائِهِمْ وَأَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُخْرِجَهُمْ مِنْ أَصْلَابِ آبَائِهِمْ وَأَرْحَامِ أُمَّهَاتِهِمْ لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِيَّةً عَلَى دِينِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ كَالْقَابِضِ عَلَى جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الدُّجَى يُنْجِيهِمُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَةٍ.

[39]. الكافي، ج‏1، ص44، ح2: عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: الْعِلْمُ مَقْرُونٌ إِلَى الْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَمَنْ عَمِلَ عَلِمَ وَالْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَإِلَّا ارْتَحَلَ عَنْهُ.

الكافي، ج‏1، ص45، ح6: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فِي كَلَامٍ لَهُ خَطَبَ بِهِ عَلَى الْمِنْبَرِ أَيُّهَا النَّاسُ إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا بِمَا عَلِمْتُمْ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ إِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَيْرِهِ كَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِي لَا يَسْتَفِيقُ‏ عَنْ جَهْلِهِ بَلْ قَدْ رَأَيْتُ أَنَّ الْحُجَّةَ عَلَيْهِ أَعْظَمُ وَالْحَسْرَةَ أَدْوَمُ عَلَى هَذَا الْعَالِمِ الْمُنْسَلِخِ مِنْ عِلْمِهِ مِنْهَا عَلَى هَذَا الْجَاهِلِ الْمُتَحَيِّرِ فِي جَهْلِهِ وَكِلَاهُمَا حَائِرٌ بَائِرٌ لَا تَرْتَابُوا فَتَشُكُّوا وَلَا تَشُكُّوا فَتَكْفُرُوا وَلَا تُرَخِّصُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَتُدْهِنُوا وَلَا تُدْهِنُوا فِي الْحَقِّ فَتَخْسَرُوا وَإِنَّ مِنَ الْحَقِّ أَنْ تَفَقَّهُوا وَمِنَ الْفِقْهِ أَنْ لَا تَغْتَرُّوا وَإِنَّ أَنْصَحَكُمْ لِنَفْسِهِ أَطْوَعُكُمْ لِرَبِّهِ وَأَغَشَّكُمْ لِنَفْسِهِ أَعْصَاكُمْ لِرَبِّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ يَأْمَنْ وَيَسْتَبْشِرْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ يَخِبْ وَيَنْدَمْ.

الكافي، ج1، ص44، ح1: عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام يُحَدِّثُ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله و سلّم أَنَّهُ قَالَ فِي كَلَامٍ لَهُ‏ الْعُلَمَاءُ رَجُلَانِ رَجُلٌ عَالِمٌ‏ آخِذٌ بِعِلْمِهِ‏ فَهَذَا نَاجٍ وَعَالِمٌ تَارِكٌ لِعِلْمِهِ فَهَذَا هَالِكٌ وَإِنَّ أَهْلَ النَّارِ لَيَتَأَذَّوْنَ مِنْ رِيحِ الْعَالِمِ التَّارِكِ لِعِلْمِهِ وَإِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النَّارِ نَدَامَةً وَحَسْرَةً رَجُلٌ دَعَا عَبْداً إِلَى اللَّهِ فَاسْتَجَابَ لَهُ وَقَبِلَ مِنْهُ فَأَطَاعَ اللَّهَ فَأَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ وَأَدْخَلَ الدَّاعِيَ النَّارَ بِتَرْكِهِ عِلْمَهُ وَاتِّبَاعِهِ الْهَوَى وَطُولِ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَطُولُ الْأَمَلِ يُنْسِي الْآخِرَةَ.

مجموعة ورام، ج1، ص64: عِيسَى علیه السلام لَيْسَ بِنَافِعِكَ أَنْ تَعْلَمَ مَا لَمْ تَعْمَلْ إِنَّ كَثْرَةَ الْعِلْمِ‏ لَا يَزِيدُكَ‏ إِلَّا جَهْلًا إِذَا لَمْ تَعْمَلْ بِه.

[40]. برای مطالعه این مطالب به کتاب (أبو هريرة) تألیف السيّد شرف الدين ص45 تحت عنوان (كمية حديثه) مراجعه شود.

[41]. معدن الجواهر، ص25 و كنز الفوائد (للكراجكي)، ص239.

نهج البلاغة، ص534، الکلام338: وَقَالَ علیه السلام: الْعِلْمُ عِلْمَانِ مَطْبُوعٌ وَمَسْمُوعٌ وَلَا يَنْفَعُ‏ الْمَسْمُوعُ‏ إِذَا لَمْ يَكُنِ الْمَطْبُوع‏.

[42]. مشكاة الأنوار، ص325: عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِيِّ وَكَانَ شَيْخاً كَبِيراً قَدْ أَتَى عَلَيْهِ أَرْبَعٌ وَتِسْعُونَ سَنَةً قَالَ: كُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَى مَالِكِ بْنِ أَنَسٍ سِنِينَ فَلَمَّا حَضَرَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ علیه السلام الْمَدِينَةَ اخْتَلَفْتُ إِلَيْهِ وَأَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ كَمَا أَخَذْتُ مِنْ مَالِكٍ‏ فَقَالَ لِي يَوْماً إِنِّي رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَمَعَ ذَلِكَ لِي أَوْرَادٌ فِي كُلِّ سَاعَةٍ مِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ فَلَا تَشْغَلْنِي‏ عَنْ‏ وِرْدِي‏ فَخُذْ عَنْ مَالِكٍ وَاخْتَلِفْ إِلَيْهِ كَمَا كُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَيْهِ فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِكَ وَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَقُلْتُ فِي نَفْسِي لَوْ تَفَرَّسَ فِيَّ خَيْراً لَمَا زَجَرَنِي عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَيْهِ وَالْأَخْذِ عَنْهُ فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ وَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَةِ وَصَلَّيْتُ فِيهَا رَكْعَتَيْنِ وَقُلْتُ أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَيَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَتَرْزُقَنِي مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِي بِهِ إِلَى صِرَاطِكَ الْمُسْتَقِيمِ وَرَجَعْتُ إِلَى دَارِي مُغْتَمّاً حَزِيناً وَلَمْ أَخْتَلِفْ إِلَى مَالِكِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِي مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِي إِلَّا إِلَى الصَّلَاةِ الْمَكْتُوبَةِ حَتَّى عِيلَ صَبْرِي فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِي تَنَعَّلْتُ وَتَرَدَّيْتُ وَقَصَدْتُ جَعْفَراً وَكَانَ بَعْدَ مَا صَلَّيْتُ الْعَصْرَ فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَيْهِ فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ مَا حَاجَتُكَ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِيفِ فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِي مُصَلَّاهُ فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا يَسِيراً إِذْ خَرَجَ خَادِمٌ لَهُ قَالَ ادْخُلْ عَلَى بَرَكَةِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ وَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلَامَ وَقَالَ اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ فَجَلَسْتُ فَأَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَقَالَ أَبُو مَنْ قُلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ ثَبَّتَ اللَّهُ كُنْيَتَكَ وَوَفَّقَكَ لِمَرْضَاتِهِ قُلْتُ فِي نَفْسِي لَوْ لَمْ يَكُنْ لِي مِنْ زِيَارَتِهِ وَالتَّسْلِيمِ عَلَيْهِ غَيْرُ هَذَا الدُّعَاءِ لَكَانَ كَثِيراً ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَاجَتُكَ قُلْتُ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ يَعْطِفَ قَلْبَكَ عَلَيَّ وَيَرْزُقَنِي مِنْ عِلْمِكَ وَأَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِي فِي الشَّرِيفِ مَا سَأَلْتُهُ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَيْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ يَقَعُ فِي قَلْبِ مَنْ يُرِيدُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى أَنْ يُبْدِيَهُ (خ ل: يَهْدِيَهُ) فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلاً مِنْ نَفْسِكَ حَقِيقَةَ الْعُبُودِيَّةِ وَاطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَاسْتَفْهِمِ اللَّهَ يُفَهِّمْكَ قُلْتُ‏ يَا شَرِيفُ فَقَالَ قُلْ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِيقَةُ الْعُبُودِيَّةِ قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ أَنْ لَا يَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ مِلْكاً لِأَنَّ الْعَبِيدَ لَا يَكُونُ لَهُمْ مِلْكٌ يَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ يَضَعُونَهُ حَيْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ وَلَا يُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِيراً وَجُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِيمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ وَنَهَاهُ عَنْهُ فَإِذَا لَمْ يَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْكاً هَانَ عَلَيْهِ الْإِنْفَاقُ فِيمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُنْفِقَ فِيهِ وَإِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِيرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَيْهِ مَصَائِبُ الدُّنْيَا وَإِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَنَهَاهُ لَا يَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَالْمُبَاهَاةِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَكْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثِ هَانَ عَلَيْهِ الدُّنْيَا وَإِبْلِيسُ وَالْخَلْقُ وَلَا يَطْلُبُ الدُّنْيَا تَكَاثُراً وَتَفَاخُراً وَلَا يَطْلُبُ عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَعُلُوّاً وَلَا يَدَعُ أَيَّامَهُ بَاطِلاً فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَةِ الْمُتَّقِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوّاً فِي الْأَرْضِ وَلا فَساداً وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ‏ قُلْتُ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْصِنِي فَقَالَ أُوصِيكَ بِتِسْعَةِ أَشْيَاءَ فَإِنَّهَا وَصِيَّتِي لِمُرِيدِي الطَّرِيقِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ يُوَفِّقَكَ لِاسْتِعْمَالِهِ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِي رِيَاضَةِ النَّفْسِ وَثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِي الْحِلْمِ وَثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِي الْعِلْمِ فَاحْفَظْهَا وَإِيَّاكَ وَالتَّهَاوُنَ بِهَا قَالَ عُنْوَانُ فَفَرَّغْتُ قَلْبِي لَهُ فَقَالَ أَمَّا اللَّوَاتِي فِي الرِّيَاضَةِ فَإِيَّاكَ أَنْ تَأْكُلَ مَا لَا تَشْتَهِيهِ فَإِنَّهُ يُورِثُ الْحِمَاقَةَ وَالْبَلَهَ وَلَا تَأْكُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ وَإِذَا أَكَلْتَ فَكُلْ حَلَالاً وَسَمِّ اللَّهَ وَاذْكُرْ حَدِيثَ الرَّسُولِ مَا مَلَأَ آدَمِيٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ فَإِنْ كَانَ لَا بُدَّ فَثُلُثٌ لِطَعَامِهِ وَثُلُثٌ لِشَرَابِهِ وَثُلُثٌ لِنَفَسِهِ وَأَمَّا اللَّوَاتِي فِي الْحِلْمِ فَمَنْ قَالَ لَكَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَةً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَةً وَمَنْ شَتَمَكَ فَقُلْ إِنْ كُنْتَ صَادِقاً فِيمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ يَغْفِرَهَا لِي وَإِنْ كُنْتَ كَاذِباً فِيمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ يَغْفِرَهَا لَكَ وَمَنْ وَعَدَكَ بِالْجَفَاءِ فَعِدْهُ بِالنَّصِيحَةِ وَالدُّعَاءِ وَأَمَّا اللَّوَاتِي فِي الْعِلْمِ فَاسْأَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ وَإِيَّاكَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَتَجْرِبَةً وَإِيَّاكَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْيِكَ شَيْئاً وَخُذْ بِالاحْتِيَاطِ فِي جَمِيعِ مَا تَجِدُ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَاهْرُبْ مِنَ الْفُتْيَا هَرَبَكَ مِنَ الْأَسَدِ وَلَا تَجْعَلْ رَقَبَتَكَ لِلنَّاسِ جِسْراً قُمْ عَنِّي يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَكَ وَلَا تُفْسِدْ عَلَيَّ وِرْدِي فَإِنِّي امرئ [امْرُؤٌ] ضَنِينٌ بِنَفْسِي وَالسَّلَامُ.

[43]. الكافي، ج‏1، ص44، ح4: عَنْ هَاشِمِ بْنِ الْبَرِيدِ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ فَأَجَابَ ثُمَّ عَادَ لِيَسْأَلَ عَنْ مِثْلِهَا فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام مَكْتُوبٌ فِي الْإِنْجِيلِ لَا تَطْلُبُوا عِلْمَ مَا لَا تَعْلَمُونَ وَلَمَّا تَعْمَلُوا بِمَا عَلِمْتُمْ فَإِنَّ الْعِلْمَ إِذَا لَمْ يُعْمَلْ بِهِ لَمْ يَزْدَدْ صَاحِبُهُ إِلَّا كُفْراً وَلَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً.

[44]. الغيبة للطوسي، ص234: عَنْ حَكِيمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا قَالَتْ بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه السلام سَنَةَ خَمْسٍ وَخَمْسِينَ وَمِائَتَيْنِ فِي النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ وَقَالَ يَا عَمَّةِ اجْعَلِي اللَّيْلَةَ إِفْطَارَكِ عِنْدِي فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ سَيَسُرُّكِ بِوَلِيِّهِ وَحُجَّتِهِ عَلَى خَلْقِهِ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي، الخبر.

كفاية المهتدي، ص551: قالَ أبو محمد بن شاذانَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ حَمزَة بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طالِبٍ صلواتُ الله عليهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ علیه السلام يَقُولُ قَدْ وُلِدَ وَلِيُّ اللَّهِ وحُجَّتُهُ عَلَى عِبادِهِ وخَلِيفَتِي مِن بَعدِي مَخْتُوناً لَيْلَةَ النِّصْفِ مِن شَعبانَ سَنَةَ خَمسٍ وخَمسينَ ومِائَتَيْنِ عِندَ طُلوعِ الفَجرِ وكَانَ أَوَّلَ مَن غَسَّلَهُ رِضْوانُ خَازِنُ اَلْجِنَانِ مَعَ جَمْعٍ مِنْ مَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ بِمَاءِ الْكَوْثَرِ والسَّلْسَبِيلِ ثُمَّ غَسَلتُهُ عَمَّتي حَكِيمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ اَلرِّضَا علیهما السلام.

[45]. الكافي، ج8، ص310، ح483: عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ‏ خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ الصَّيْحَةُ وَالسُّفْيَانِيُّ وَالْخَسْفُ وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَالْيَمَانِيُّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ خَرَجَ‏ أَحَدٌ مِنْ‏ أَهْلِ‏ بَيْتِكَ‏ قَبْلَ هَذِهِ الْعَلَامَاتِ أَ نَخْرُجُ مَعَهُ قَالَ لَا فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ تَلَوْتُ هَذِهِ الْآيَةَ: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ‏ فَقُلْتُ لَهُ أَ هِيَ الصَّيْحَةُ فَقَالَ أَمَا لَوْ كَانَتْ خَضَعَتْ أَعْنَاقُ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ.

كمال الدين وتمام النعمة، ج2، ص652، ح14: عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام كَانَ يَقُولُ إِنَّ خُرُوجَ السُّفْيَانِيِّ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ قَالَ لِي نَعَمْ وَاخْتِلَافُ وُلْدِ الْعَبَّاسِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَخُرُوجُ الْقَائِمِ علیه السلام مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لَهُ كَيْفَ يَكُونُ ذَلِكَ النِّدَاءُ قَالَ يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أَوَّلَ النَّهَارِ أَلَا إِنَّ الْحَقَّ فِي عَلِيٍّ وَشِيعَتِهِ ثُمَ‏ يُنَادِي‏ إِبْلِيسُ‏ لَعَنَهُ اللَّهُ فِي آخِرِ النَّهَارِ أَلَا إِنَّ الْحَقَّ فِي السُّفْيَانِيِّ وَشِيعَتِهِ فَيَرْتَابُ عِنْدَ ذَلِكَ الْمُبْطِلُونَ.

الغيبة (للنعماني)، ص252، ح11: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَالسُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَالْيَمَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَكَفٌّ يَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُومِ قَالَ وَفَزْعَةٌ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ‏ تُوقِظُ النَّائِمَ وَتُفْزِعُ الْيَقْظَانَ وَتُخْرِجُ‏ الْفَتَاةَ مِنْ خِدْرِهَا.

الغيبة (للنعماني)، ص264، ح26: عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِي لَا بُدَّ أَنْ يَكُونَ‏ مِنْ‏ قَبْلِ‏ قِيَامِ‏ الْقَائِمِ خُرُوجُ السُّفْيَانِيِّ وَخَسْفٌ بِالْبَيْدَاءِ وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَالْمُنَادِي مِنَ السَّمَاءِ.

الغيبة (للنعماني)، ص252، ح9: عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: لِلْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ ظُهُورُ السُّفْيَانِيِّ وَالْيَمَانِيِّ وَالصَّيْحَةُ مِنَ السَّمَاءِ وَقَتْلُ‏ النَّفْسِ‏ الزَّكِيَّةِ وَالْخَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ.