مقدمات ظهور و رجعت - جلسه هشتم
مقدمات ظهور و رجعت
جلسه 8
أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین
ولعنة الله علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین
مروری بر جلسات گذشته و انحصار حق در اهل بیت علیهم السلام
در جلسات گذشته عرض کردیم انسان باید در همه چیز خود از جمله اعتقادات، احکام، اخلاق و هرچه که هست تنها و تنها به فرمایشات اهل بیت علیهم السلام عمل کند؛ یعنی اعتقادات، معارف، احکام، اخلاق، اقتصاد و هر آنچه که به آن نیازمند است را از ایشان بگیرد، زیرا همه چیز غیر از ایشان به هر اسم، رسم، شکل و گونهای باطل است و حق نیست و انسان را به خداوند تبارک و تعالی، حق، حقیقت و معارف الهیه نمیرساند.
تمام نیازمندیها در قرآن و فرمایشات اهل بیت علیهم السلام و باطل بودن هر آنچه از جای دیگر است
اهل بیت علیهم السلام در روایات بسیار فراوان متواتر بلکه فوق متواتر فرمودند: هر آنچه انسانها تا روز قیامت به آن نیازمند هستند را خداوند تعالی در قرآن کریم قرار داده و علم قرآن را به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت علیهم السلام عنایت کرده است. و تمام دنیا جهل و باطل است و در هیچ کجا حقّی نیست.[1]
اگر بنا بر این باشد که قرآن کریم، سنّت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و فرمایشات اهل بیت علیهم السلام انسانها را کافی نبوده و نیازمندیهای اعتقادی، عملی و هر آنچه که هست را نتوانند برآورده کنند، از آن سمت هم در هیچ کجای دنیا حق، حقیقت و علم درستی نباشد[2]؛ نتیجه این میشود که خداوند انسانها را آفریده و نیازمندیهایی را در آنها قرار داده است؛ یعنی کمالاتی را تقریر و تقدیر کرده و در آنها قابلیت سیر، حرکت، تربیت و تأدیب شدن بسوی آن کمالات را قرار داده امّا راه بیرونی، حق و علمی قرار نداده تا انسانها بواسطه آن علم، عقل و تربیت بیرونی بتوانند به آن کمالات و نهفتههایی که خداوند در آنها خزینه و نهانیده کرده و قابلیت آن را در آنها قرار داده برسند.
چنین چیزی از سوی خداوند محال است، چون معنای آن این است که خداوند در انسان نیازمندی و قابلیت قرار گرفتن در مسیر درست و رسیدن به حق را قرار داده امّا حق و مسیر درست را به او معرّفی نکرده و اگر خداوند راه درست را جلوی او میگذاشت به آن راه هدایت میشد، پس خداوند انسانها را در حق و مسیر صحیح سُدَی، بیهوده و بینتیجه نیافریده که این امر با توحید الهی سازگار نیست، لذا خداوند در آیات فراوانی این مطلب را رد کرده و فرموده: ما شما را سُدَی و بیهوده نیافریدیم، تا در این دنیا آمده چند سال زندگی کرده و بروید و هیچ نتیجهای نداشته باشد[3].
در نتیجه خداوند متعال تمام نیازمندیهای انسانها را چه از اعتقادات و چه از اعمال باید در قرآن کریم و فرمایشات اهل بیت علیهم السلام قرار داده باشد، به همین جهت راه به سوی دیگران را بسته و فرموده دیگران غیر اهل بیت علیهم السلام، اهل ذکر، اهل علم، اولی الأمر و کسانی که اطاعت آنها اطاعت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و جاری کنندگان امر الهی نیستند به هر اسم، نام، شأن و گونهای که باشد؛ بیارزش بوده و حجّت نیست و پیروی از آنها پیروی از نادرستی و امر شیطان است، در این راستا مقداری از فرمایشات اهل بیت علیهم السلام را برای تذکّر به کسانی که اهل ایمان، محبّت و پیروی هستند ذکر میکنیم.
فریب نخوردن از کتابها، روایات و عبادات مخالفین
یک حدیث بسیار مفصّلی که در جایگاه خود امور فراوانی را درباره توحید خداوند تبارک و تعالی و حق توحید و کسانی که راه توحید را میپیمایند چه گروههایی هستند بیان فرموده است، حضرت به راوی که یونس بن ظبیان است بعد از اینکه مسائلی را بیان کرده و حق توحید را از باطل آن جدا میکنند و کسانی که راههایی را برای رسیدن به توحید، حق و حقیقت الهی انتخاب میکنند را بیان میکنند آنها را نکوهش کرده و میفرمایند اکثر اینها اهل آتش هستند و به زمین خورده، رشد نکرده، بالا نمیروند و شکست میخورند.
وقتی مطلب به اینجا رسید حضرت به یونس نتیجهای را میفرمایند که ای یونس حالا که اینگونه است و فهمیدی آن کسانی که غیر راه توحید و دین را میپیمایند چه انسانهایی که دقیق، اهل عرفان و باطن چه انسانهایی که اهل ظاهر هستند؛ ««فَلَا يَغُرَّنَّكَ صَلَاتُهُمْ وَصِيَامُهُمْ»[4]؛ عبادتهای آنها تو را گول نزند که یک عدّه اهل عبادت، خشوع، خضوع، تا صبح عبادت کردن و روزها روزه گرفتن شدند به اندازهای که وقتی یک شبهه کوچکی در اموال پدر آنها بود که به آنها ارث رسیده بود ارث زیادی را قبول نکردند و گفتند چون شبهه دارد قبول نمیکنیم امّا نوشتهاند همین آقا کشتن کسانی که سوگواری امام حسین علیه السلام را میکنند حلال میداند چون در سوگواری نسبت به حسین بن علی علیه السلام به یزید بن معاویه بد میگویند و یزید هم از سابقین در ایمان است! اینها شما را گول نزند که فلان شخص اهل عبادت و زهد است.
میبینید در عرفا هنگامی که شروع میکنند به داستان سرایی زندگیشان که فلان عارف چه کارهایی کرده چه چیزهایی میگویند! یکی را نوشتهاند که یک شب تا صبح هفتاد مرتبه وضو گرفته! [5] به دلیل اینکه شکم او شل بوده و ناچار بوده که تند تند برود و هر وقت میخواست بیرون برود وضو میگرفت، حالا این شبها در کدام کره بوده معلوم نیست، چون در کره زمین که نمیشود مگر در جای دیگری باشد!
اینها مربوط به این طرف آنها یعنی طرف اهل عرفان آنهاست. امّا از طرف دیگر آنها یعنی اهل علم بودن آنها و دانشمندان گمراهشان حضرت میفرمایند: «فَلَا يَغُرَّنَّكَ... رِوَايَاتُهُمْ وَعُلُومُهُمْ» ای یونس روایات و علوم آنها تو را گول نزند که این یک مرحله است؛ یعنی کسانی از آنها کتاب، نوشته و روایات فراوان نقل میکنند امّا اینها تو را گول نزند که به شما بگویند فلان شخص دویست کتاب نوشته و صد هزار حدیث روایت کرده است.
بعضی از عمریها مدّعی شدهاند روایاتی دیده، بررسی کرده و نادرستهای آن را جدا کردهاند، یکی از شیعیانی که جدیداً مینویسند و بررسی میکنند بررسی کرده و گفته این آقا باید حداقل سیصد یا چهارصد سال عمر کرده باشد تا این کارها را انجام داده باشد که معلوم میشود دروغ است، بعضیها مانند بخاری و احمد بن حنبل که گفتند ما از شش صد هزار روایتی که دیدم چند هزار روایت را انتخاب کردیم؛ یعنی ما شش صد هزار روایت را بررسی کردیم، دیگری از آنها گفته: من یک میلیون حدیث دیده و بررسی کردم و از میان آنها این احادیث را انتخاب کردهام.[6]
و در ادامه حدیث حضرت آیه شریفه را فرمودند که خداوند فرموده: {إِنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَة * فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَة}[7]؛ اینها الاغهای فراری هستند که با نفرت از شیرهای درنده و یا از شکاربانهایی که میخواهند آنها را شکار کنند فرار میکنند، این دو گروه از آنها که بر غیر راه و رسم ما اهل بیت علیهم السلام هستند شما را با حدیث، علوم، کتاب، نوشته، عبادت، خشوع، خضوع و زهد خود گول نزنند، همه الاغهایی هستند که از شیر یا شکاربان فرار میکنند.
علم صحیح نزد اهل بیت علیهم السلام و ابتداء وقوع فتنه تبعیّت از هوی و هوس و آنچه بعد از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم اتّفاق افتاد
«يَا يُونُسُ إِذَا أَرَدْتَ الْعِلْمَ الصَّحِيحَ فَعِنْدَنَا أَهْلَ الْبَيْت»؛ ای یونس هنگامی که طالب علم صحیح بودی از ما اهل بیت علیهم السلام طلب کن؛ علمی که مخشوش و مخلوط از حق و باطل نباشد، چون امیر المؤمنین علیه السلام میفرمایند: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَأَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَيَتَوَلَّى فِيْهَا رِجَالٌ رِجَالاً عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ لَمْ يَخْفَ عَلَى ذِي حِجًى وَلَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ لَمْ يَكُنِ اخْتِلَافٌ وَلَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَمِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَيَجِيئَانِ مَعاً فَهُنَالِكَ اسْتَحْوَذَ الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَنَجَا الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنَى[8]؛ ابتداى ظهور فتنهها هواهايى است كه پيروى مىشود و احكامى كه در چهرۀ بدعت خودنمايى مىكند، در اين فتنهها و احكام آلوده به بدعت، با كتاب خدا مخالفت مىشود، و مردانى مردان ديگر را بر غير دين خدا يارى و پيروى مىنمايند. اگر باطل از آميزش با حق خالص مىشد؛ راه بر حق جويان پوشيده نمىماند. و اگر حق در پوشش باطل پنهان نمىگشت؛ زبان دشمنان ياوهگو از آن قطع مىگشت. ولى پارهاى از حق و پارهاى از باطل فراهم شده و در هم آميخته مىشود، در اين وقت شيطان بر دوستانش مسلّط مىشود، و آنان كه لطف حق شاملشان شده نجات مىيابند».
بعضی این کلام را تا همین جا نقل کرده و بعضی با جملههای دیگر نقل کردهاند که امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند: ابتداء فتنه، فساد، گرفتاریها و بدبختیها، هویها و هوسهاییاند که از آنها پیروی میشود. انسانها به میل خود مذهب، راه و رسم انتخاب کرده و حق و باطل درست میکنند.[9]
ابتداء فتنه بعد از پیامبر این بود که چهار نفر منحرف جمع شده و به دلیل مخالفت با رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم دنباله روی هویها، خواستهها، تمایلات و حوسهای خود کردند و گفتند: نباید خلافت در خانواده ایشان باشد بلکه باید در خانهها بچرخد! و اگر میخواهد در خانهها بچرخد معنای آن این است که باید خلافت را از خانواده رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بیرون ببریم تا همه عرب در آن شریک شده و هر چند سال به دست یک نفر بوده و موروثی نباشد[10] و نتیجه هم این شد که خودشان موروثی کردند؛ یعنی بعد از اینکه خلیفه اوّل و دوّم رفتند امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند: خداوند برای اعقاب و بازماندههای این دو نفر هیچ سهمی در حکومت و خلافت قرار نداده،[11] این مطلب یکی از اخبار غیبی است که امیر المؤمنین علیه السلام از آن خبر دادهاند، امّا حضرت درباره عمر فرمودند: او بعد از ابوبکر خلیفه خواهد شد؛ این خود علم غیب است در غیر این صورت شما خبر نداری شاید عمر فردا صبح زودتر از ابوبکر مرد، حضرت به عمر فرمودند: تو او را خلیفه کردی تا سهم خود را ببری که میخواهی برای تو یک شیر دوشیدنی در این خلیفه سازی باشد.
بعد از این دو نفر خلافت به عثمان رسید که از بنی امیّه بود و تا حدود هشتاد و چند سال خلافت در دست بنی امیّه بود و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به عبّاس خبر داده بودند که از اولاد و نوههای تو کسانی میآیند که اولاد و نوههای من را چنین و چنان و اذیّت میکنند،[12] بنی عبّاس مدّت طولانی تا حدود سال هفتصد و سی که زمان علّامه حلّی و خواجه نصیر الدین طوسی بود خلافت را در دست داشتند؛ یعنی حدود ششصد و بیست سال حکومت کردند که این حکومت نسل به نسل در خانواده بنی عبّاس میچرخید.
امیر المؤمنین علیه السلام میفرمایند: اوّلین چیزی که باعث فتنه میشود هوی و هوسهایی است که پیروی میشوند، سپس فرمودند: در نتیجه احکامی را بدعت قرار میدهند که در آن احکام کتاب خدا مخالفت شده و مردانی با مردان دیگر و کسانی با کسان دیگر بر خلاف دین خدا دشمنی میکنند و اگر باطل خالص میشد بر هیچ صاحب عقلی مخفی نمیماند و اگر حق خالص میشد هیچ اختلافی در آن رخ نمیداد، امّا مقداری از این و مقداری از آن گرفته و با هم مخلوط شده و به مردم عرضه میشود که شیطان در آنجا بر اولیای خود مستولی شده و سلطنت پیدا میکند و کسانی که رحمت خدا بر آنها سبقت گرفته باشد نجات پیدا میکنند.
پس معنای علم و حق صحیح این است که حضرت فرمودند: «يَا يُونُسُ إِذَا أَرَدْتَ الْعِلْمَ الصَّحِيحَ فَعِنْدَنَا أَهْلَ الْبَيْت»؛ ای یونس اگر علم صحیح میخواهی فقط نزد ما اهل بیت علیهم السلام است، «فَإِنَّا وَرِثْنَاهُ، وَأُوتِينَا شَرْعَ الْحِكْمَةِ وَفَصْلَ الْخِطَاب»؛ ما این علم صحیح را از پیامبر خدا به ارث بردیم و به ما طریق واضح حکمت و فصل الخطاب داده شده، فصل الخطابی که در زیارت جامعه کبیره یکی از صفات اهل بیت علیهم السلام است؛ یعنی تمام خطابهای الهیه، احکام الهیه و حقایق الهیه که باید میان حق و باطل را فصل دهد اهل بیت علیهم السلام هستند که اوّلین ایشان امیر المؤمنین علیه السلام هستند که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: اگر امیر المؤمنین علیه السلام نبود «لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدی»[13] مؤمنین بعد از من شناخته نمیشدند، چون میزان، معیار و ترازویی در میان نبود تا مردم با آن سنجیده شوند، ترازوی سنجیده شدن امیر المؤمنین علیه السلام بودند.
در جلسه گذشته روایت «فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِيحاً إِلَّا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَيْت؛[14] پس علم صحیحی نمییابید مگر آنچه که از نزد ما اهل بیت علیهم السلام خارج شده باشد» ذکر شد که در روایات متعدّد کلمه علم صحیح؛ یعنی علمی که مخشوش و مخلوط نبوده و علم محض باشد بکار برده شده است.
خداوند متعال به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرموده: {قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمينَ نَاراً أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُها}[15]؛ «بگو: اين حقّ است از سوى پروردگارتان، هركس مىخواهد ايمان بياورد (و اين حقيقت را پذيرا شود)، و هركس خواهد كافر گردد، ما براى ستمگران آتشى آماده كرديم كه سراپردهاش آنان را از هر سویی احاطه كرده است». خداوند در قرآن فرموده: {فَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلال فَأَنَّى تُصْرَفُونَ}[16]؛ «آن است خداوند، پروردگار حقّ شما، با اين حال بعد از حق چه چيزى جز گمراهى وجود دارد؟! پس چرا (از پرستش او) روى گردان مىشويد؟!». پس بعد از حق چیزی جز گمراهی نیست، چون حق دو و سه معنی ندارد، در اینجا حضرت به یونس فرمودند: اگر میخواهی نجات پیدا کرده و علم صحیح را پیدا کنی؛ فقط به سراغ ما اهل بیت علیهم السلام بیا.
قرآن و اهل بیت علیهم السلام تنها راه نجات
پس واضح و روشن است که راه حق و درستی که اگر انسان آن راه را برود نجات پیدا کرده و به حق و معارف الهیه میرسد؛ تنها و تنها فرمایشات اهل بیت علیهم السلام و راه و رسم ایشان است.
این مطلبی که خدمت شما عرض میکنم بسیار عظیم است، شما اگر از این اتاق بیرون بروید میبینید امروزه چه مکتبهایی پیدا شدهاند، حداقل قدیمیهای عمریها رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم را میزان و ملاک میدانستند و «كِتَابَ اللَّهِ وَعِتْرَتِي» نمیگفتند بلکه مدّعی (کتاب الله وسنّتي) بودند که در حدیث ثقلین رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَعِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ أَخْبَرَنِي وَعَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض»، همانا من از میان شما میروم و دو چیز گرانبها یعنی کتاب خدا و عترت خود را در میان شما بجا میگذارم، بدرستی که خدای لطیف و خبیر به من خبر داده و وعده نموده که آن دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا اینکه در کنار حوض بر من وارد شوند. بعد دو انگشت سبّابه را کنار هم گذاشته و فرمودند: «كَهَاتَيْنِ وَجَمَعَ بَيْنَ مُسَبِّحَتَيْهِ وَلَا أَقُولُ كَهَاتَيْنِ وَجَمَعَ بَيْنَ الْمُسَبِّحَةِ وَالْوُسْطَى فَتَسْبِقَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى»[17]؛ یعنی مانند انگشت سبّابه و وسط نیست که یکی کوتاه و دیگری بلند باشد بلکه مساوی با یکدیگر هستند.
با هم بودن قرآن و اهل بیت علیهم السلام
قدیمیهای عمری حدیث ثقلین را (کتاب الله وسنّتي) میگفتند، حداقل سنّت را در اظهارات خود قبول داشتند اگرچه به آن عامل نبودند، امّا امروزه میبینید کسانی پیدا شدهاند که مدّعی شیعه و دوازده امامی بودن هستند در حالی که (کتاب الله وسنّتي) را هم رها کرده و میگویند: فقط (کتاب الله)! همان چیزی که خلیفه دوّم در بستر بیماری رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم گفت، حضرت فرمودند: «إیتُوني بِقَلَمٍ وَدَوَاتٍ أَکْتُبُ لَکُمْ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً»[18]؛ قلم و دواتی برای من بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که اگر به آن عمل کرده و متمسّک شوید هرگز گمراه نخواهید شد که خلیفه دوّم گفت: «دَعُوا الرَّجُلَ فَإِنَّهُ لَیَهْجُر»؛ این مرد را رها کنید که بیماری بر او غلبه کرده و هذیان میگوید، «وَحَسْبُنَا کِتَابُ اللَّهِ»؛ قرآن نزد ما هست و ما را کفایت میکند.
منحرفان و کوچک و ساده دیدن قرآن
این سخن را کسانی میگویند که اسم خود را شیعه گذاشته و در همین دانشگاهها و حوزههای ما هستند، همچنین بعض عمریها رسماً گفتهاند: اینکه خداوند در قرآن میفرماید از قول پیامبر اطاعت کنید؛ استراتژیک زمانی است، مانند اینکه در زمان خلافت ابوبکر میگفتند همه باید از ابوبکر فرمان بردند چون میخواست نظام و حکومت برقرار کند و باید حق را از ظالم گرفته و به مظلوم بدهد و جنگ کند! همه را اینطور کرده و گفتند فقط کتاب اللّه، امروز هم کسانی به عنوان زبان قرآن کتاب مینویسند و درس میدهند امّا اصل قضیه این است که میخواهند بگویند قرآن کتاب سادهای است که هیچ باطن و حقیقتی ندارد و آن را همه میفهمند پس همه مساویاند و نیاز به مفسّر ندارد، پس امام صادق علیه السلام و امیر المؤمنین علیه السلام نمیخواهد تا آن را تفسیر کنند!
نیازمندی روایات به معلّم
بنده خدایی میگفت: آقایی نسبت به گروهی گفته بود: روایات را همه میفهمند و ما احتیاج نداریم کسی به ما روایات را درس دهد و یاد بگیریم، یکی از افراد طرفدار آن گروه به همان فرد گفته بود اگر شما اجازه دهید جلسهای بگذاریم و از شما استفاده کنیم چون ما بعضی از روایات را متوجّه نمیشویم و میخواهیم پیش شما شاگردی کنیم، آن شخص هم قبول کرد و شبی را معیّن کردند امّا هیچ کدام کتاب نیاوردند، آن شخص پرسید: چرا کتاب نیاوردید؟ گفتند: ما نیامدهایم از شما استفاده کنیم آمدهایم بگوییم آن سخن شما دروغ است، اگر سخن شما که همه روایات را متوجّه میشوند و نیاز به بیان کسی نیست صحیح است؛ پس چرا تو آمدهای تا بیان روایات را به ما یاد بدهی؟! آمدهایم بگوییم حرف تو دروغ بود و نیازی به تو نداریم ما بیان کننده و معلّم فرمایشات اهل بیت علیهم السلام را پیدا کردهایم و از او میگیریم.
حق کم بهتر از باطل زیاد
انسان اگر در اعتقادات مطالب کمی بداند امّا آن مطالب حق و از قرآن و فرمایشات امام خود باشد و اعمال کمی انجام دهد امّا از روی علم به اینکه فرمایش قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام است عمل کند؛ بهتر از این است که اعتقادات فراوانی داشته و اعمال بسیاری انجام دهد امّا نداند این اعمال را از کجا گرفته و برای چه کسی انجام میدهد! اصلاً آن شخصی که این مطالب را به او میگوید عقل او به این چیزها میرسد؟! خدا به تو گفته از او بگیر یا از او نگیر؟ اعمال کم در حق بهتر از زیاد در باطل است.
همچنان که امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَرَّ بِي أَبِي وَأَنَا بِالطَّوَافِ وَأَنَا حَدَثٌ وَقَدِ اجْتَهَدْتُ فِي الْعِبَادَةِ فَرَآنِي وَأَنَا أَتَصَابُّ عَرَقاً فَقَالَ لِي: يَا جَعْفَرُ يَا بُنَيَّ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَحَبَ عَبْداً أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ وَرَضِيَ عَنْهُ بِالْيَسِيرِ[19]؛ پدرم در طواف بر من گذشت، من جوانى نورس بودم و در عبادت كوشش مىكردم، مرا ديد كه عرق مىريزم، به من فرمود: اى جعفر، اى پسر جانم، به راستى چون خدا بندهاى را دوست دارد، او را به بهشت مىبرد و از او به اندك عبادتى راضى است».
همانطور که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «عَمَلٌ قَلِيلٌ فِي سُنَّةٍ خَيْرٌ مِنْ عَمَلٍ كَثِيرٍ فِي بِدْعَةٍ»[20] عمل کمی که بر سنّت باشد بهتر از زیادی است که بر بدعت باشد. این مطلب بسیار عظیمی است در حالی که بین ما کسانی هستند که آنقدر این مطلب برایشان واضح است که تصوّر میکنند ما در مورد خورشید میان آسمان سخن میگوییم.
در نتیجه ما حق نداریم سراغ گفتههای دیگران برویم بلکه فقط باید سراغ اهل بیت علیهم السلام برویم که این مطلب در بسیاری از فرمایشات ایشان و آیات کریمه قرآن ذکر شده است، بنده این چند جلسه فقط برای تذکّر، مقداری از فرمایشات آن بزرگواران را یادآوری کردم.
نشنیدن از مخالفین اگرچه حق باشد
امام باقر و صادق علیهما السلام در زمان خود نسبتاً آزادی پیدا کرده بودند چون میان بنی امیّه، بنی عبّاس و زیدیّه جنگ بود در این حد وسط کاری به دیگران نداشتند، هرکس در فکر این بود که بر طرف مقابل خود چیره شود، این دو بزرگوار فرصتی را پیدا کرده بودند تا حقایق الهیه را بیان کنند، لذا در درسهای امام باقر و صادق علیهما السلام جمعیت فراوانی شرکت میکردند و بعضی نقل کردند: هنگامی که وارد مجلس میشدیم جایی پیدا نمیکردیم تا بنشینیم، مانند کوزه در کنار یکدیگر نشسته بودیم و جایی برای نشستن نبود.[21] مخالفین هم در سدد این بر آمدند تا کرسیهای درس بگذارند. ابوحنیفه، مالک بن انس، عمرو بن عبید و دیگران کرسی درس در مدینه، کوفه، بصره و مکّه مکرّمه گذاشتند در نتیجه شیعیان چون با آنها همسایه، هم کاسهای، هم بازار، هم کوچه و هم مسجد بودند و با آنها رفت و آمد داشتند و در درسهای آنها شرکت میکردند؛ از آنها تأثیر میگرفتند.
هارون بن خارجه میگوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «إِنَّا نَأْتِي هَؤُلَاءِ الْمُخَالِفِينَ فَنَسْمَعُ مِنْهُمُ الْحَدِيثَ يَكُونُ حُجَّةً لَنَا عَلَيْهِم»[22]؛ ما به درس مخالفین رفته و از آنها حدیث میشنویم چون در آن زمان میزان بر این بود که باید درس قرآن و حدیث باشد، و این مسائل بیرون از قرآن و حدیث از زمان مأمون شروع شد! مأمون در مقابل امام رضا علیه السلام از یمن و گوشههای دنیا به قول آنها متفکّرین را به عنوان متکلّمین و فلاسفه جمع کرد و کرسیهای درسی برای آنها قرار داد تا در برابر حضرت مدّعی شده و ایشان رقیب پیدا کنند،[23] آنچنان که اهل حدیثهایی مانند مالک بن انس درست میکردند که در برابر ائمّه علیه السلام قرار بگیرند، در زمان امام صادق علیه السلام ابوحنیفه و در زمان امام کاظم علیه السلام مالک بن انس و در زمان امام رضا علیه السلام شافعی و در زمان امام جواد و امام هادی علیهما السلام احمد بن حنبل را درست کرده بودند، خواه ناخواه آن روز علوم حدیثی، سنّتی و قرآنی بود.
این شخص میگوید ما پیش آنها رفته و هر حدیثی را نمیشنویم، که امروزیها میگویند کتاب را میخوانیم امّا از مطالب خوب آن استفاده میکنیم و کسی که هِر را از بِر تشخیص نمیدهد به آیه شریفه تمسّک میکند که خداوند میفرماید: {فَبَشِّرْ عِباد * الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَأُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب}[24]؛ «پس بندگان مرا بشارت ده، همان كسانى كه سخنان را مىشنوند و از نيكوترين آنها پيروى مىكنند؛ آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده و آنها خردمندان هستند».
اوایل انقلاب اسلامی آنهایی که مجاهدین خلق نام داشتند و بعداً اسم آنها منافقین شد این را در کتابهای خود مینوشتند که خدا فرموده آن کسانی که کلام را میشنوند و از بهترین آن تبعیّت میکنند. بنده خدایی به نام شیخ عبّاس نجّار که از همنشینهای مرحوم شیخ رجب علی خیاط بود، آن زمان کتاب فروشی داشت که مغازه طویلی در خیابان ناصر خسرو تهران بود، میگفت: یک جوانکی از همان جلوی در گفت: آقا کتاب سرّ مستسر دارید؟ گفتم: بیا جلو پسرم، جلو آمد، به او گفتم چه گفتی؟ گفت: گفتم کتاب سرّ مستسر، به او گفتم: چیزی از تو میپرسم جواب بده، گفت: بفرمایید، گفتم: از مجرای بول تو چند آب بیرون میآید؟ کدام پاک و کدام نجساند؟ گفت: نتوانست جواب دهد و به او گفتم: پسر جان تو هنوز ابتدای دین خود را نمیدانی و دنبال کتاب سرّ مستسر میگردی؟!
مقصود این است که در آن زمان آنها کرسیهای درس داشتند و شیعیان در آن شرکت میکردند، شخص میگوید: ما از آنها احادیثی میشنویم تا حجّتی برای ما بر علیه آنها باشد و به سخنان دیگر آنها گوش نمیدهیم، اینگونه چطور است، آیا برویم؟ همین امروز را در نظر بگیرید، کتابهایی را میخوانیم که مخلوط از حق و باطلاند و حقهای آنها را گرفته و باطل آنها را نمیگیریم، این کتابها را بخوانیم یا نه؟
«فَقَالَ: لَا تَأْتِهِمْ وَلَا تَسْمَعْ عَنْهُمْ»؛ حضرت فرمودند: نرو و از آنها نشنو، بعد فرمودند: «لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَعَنَ مِلَلَهُمُ الْمُشْرِكَةَ»، خدا خود آنها، ملّتها، آیینها، روشها، مکتبها و دین آنها را لعنت کند، اهل بیت علیهم السلام در اینطور مسائل سخت برخورد میکردند.
گرفتن معالم از غیر اهل بیت علیهم السلام خیانت و بیان نتیجه آن
علی بن سوید میگوید: در حالی که امام کاظم علیه السلام در زندان هارون بودند در پاسخ سؤالاتم برای من نامهای نوشتند: «وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتَ يَا عَلِيُ مِمَّنْ تَأْخُذُ مَعَالِمَ دِينِك؟»؛ امّا آنچه تو یاد کردی ای علی بن سوید که دینم را از چه کسی گرفته و شاگردی و پیروی چه شخصی را کنم؟ کتاب چه شخصی را خوانده و پای منبر که نشینم؟ «لَا تَأْخُذَنَّ مَعَالِمَ دِينِكَ عَنْ غَيْرِ شِيعَتِنَا»[25]؛ از غیر کسانی که خالصاً اعتقاد آنها اعتقاد ما و پیرو ما هستند و ما و ولایت ما را قبول دارند معالم دین خود را نگیر و ابداً سراغ کتاب غیر شیعه ـ نه کسی که فقط اسم او شیعه است ـ نرو.
الآن تمام گروههایی که در مشهد شما میجنبند میگویند ما شیعه هستیم، آن شخصی که در لبنان بود و آن مزخرفات را میگفت که مُرد و رفت تا حساب پس دهد عالم و مجتهد شیعه بود و در همین ایران مقلّد داشت که بنده با یکی از آنها برخورد کردم و بین ما حرفی شد و او بسیار ناراحت شد، او فقط اسمی از شیعه داشت، نه شیعهای که امام صادق علیه السلام میفرمایند: «يَغْدُو النَّاسُ عَلَى ثَلَاثَة صُنُوفٍ: عَالِمٍ وَمُتَعَلِّمٍ وَغُثَاء»؛ مردم بر سه دسته صبح میکنند: علماء، متعلّمین از علماء و دیگری غثاء که خاشاک و برگهایی که روی آب میآید هستند، سپس فرمودند: «نَحْنُ الْعُلَمَاءُ وَشِيعَتُنَا الْمُتَعَلِّمُونَ وَسَائِرُ النَّاسِ غُثَاء»[26]؛ علماء فقط ما هستیم و شیعیان ما کسانیاند که متعلّم از ما بوده و فقط از ما گرفته و سراغ دیگران نمیروند و بقیه مردم غثاء هستند. نه اینکه اسم او شیعه بوده و افکار هر ملحد و غیر ملحدی را داشته، نوشته و درس بدهد و تنها چیزی که در کتاب، سخنان و درس او نیست فرمایشات اهل بیت علیهم السلام باشد! در جایی دیگر فرمودند: «وَسَائِرُ النَّاسِ هِمَج وَالْهِمَجُ فِي النَّار[27]؛ و بقیه مردم، مگس هستند و مگس در آتش است».
در همین راستا اهل بیت علیهم السلام در روایات دیگر فرموند: «كُنْ عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً أَوْ مُسْتَمِعاً أَوْ مُحِبّاً لَهُمْ وَلَا تَكُنِ الْخَامِسَ فَتَهْلِك بِبُغضِهِم»[28]؛ یا عالم یا متعلّم یا مستمع و یا دوست دارنده آنها باش، اگرچه نمیفهمی گوش بده که گوش کردن آن هم ثواب دارد که فرمودند: «مَنِ اسْتَمَعَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِ عَلِیِّ بنِ أَبِی طَالِب علیه السلام غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا بِالاسْتِمَاع»[29]، همین که فضیلت و سخن امام خود را گوش میدهی ثواب میبری و یا اگر هیچ کاری نمیتوانی انجام دهی حداقل دوست دار آنها باش و پنجمی یا در حدیث دیگری که حضرت یکی را حذف کردهاند، چهارمی نباش که به دشمنی آنها هلاک شوی.
در ادامه حدیث علی بن سوید حضرت فرمودند: «لَا تَأْخُذَنَّ مَعَالِمَ دِينِكَ عَنْ غَيْرِ شِيعَتِنَا»؛ از غیر شیعیان ما معالم دینت را نگیر، «فَإِنَّكَ إِنْ تَعَدَّيْتَهُمْ أَخَذْتَ دِينَكَ عَنِ الْخَائِنِين»؛ اگر از اینها تعدّی کرده و سراغ غیر از اینها بروی؛ دینت را از خیانتکاران گرفته ای! یعنی کسانی که پیرو ما نبوده و علوم، اعتقادات و معارف را از ما نگرفتهاند خائنین به ما اهل بیت علیهم السلام هستند، «الَّذِينَ خَانُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَخَانُوا أَمَانَاتِهِم»؛ اینها کسانیاند که به خدا، رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و امانتهای خود خیانت کردند، «إِنَّهُمُ اؤْتُمِنُوا عَلَى كِتَابِ اللَّهِ فَحَرَّفُوهُ وَبَدَّلُوه»؛ اینها محل امن و اعتماد بر کتاب خدا قرار داده شدند امّا اینها کتاب خدا و معانی آن را تحریف کرده و آن را انحرافی، شرکی، کفری و ضلالتی معنا کردند، سپس با شدّت فرمودند: «فَعَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَلَعْنَةُ رَسُولِهِ وَلَعْنَةُ مَلَائِكَتِهِ وَلَعْنَةُ آبَائِيَ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ وَلَعْنَتِي وَلَعْنَةُ شِيعَتِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ پس لعنت خداوند، رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم، ملائکه، پدران گرامی من و لعنت من و شیعیان من تا روز قیامت بر آنها باد.
الحمد لله ربّ العالمین وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین
[1]. آیات و روایات در وجود همه علوم در قرآن کریم و انحصار علم به آن برای اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام:
آل عمران: 7 (هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ).
يس: 12 (إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ).
النحل: 89 (وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيداً عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ).
الأنعام: 59 (وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ).
يونس: 61 (وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ).
هود: 6 (وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ).
النمل: 75 (وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ).
سبأ: 3 (وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ).
آل عمران: 138 (هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ).
الكافي، ج1، ص198، ح1: عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: كُنَّا مَعَ الرِّضَا علیه السلام بِمَرْوَ فَاجْتَمَعْنَا فِي الْجَامِعِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي بَدْءِ مَقْدَمِنَا فَأَدَارُوا أَمْرَ الْإِمَامَةِ وَذَكَرُوا كَثْرَةَ اخْتِلَافِ النَّاسِ فِيهَا فَدَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي علیه السلام فَأَعْلَمْتُهُ خَوْضَ النَّاسِ فِيهِ فَتَبَسَّمَ علیه السلام ثُمَّ قَالَ: يَا عَبْدَ الْعَزِيزِ جَهِلَ الْقَوْمُ وَخُدِعُوا عَنْ آرَائِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَمْ يَقْبِضْ نَبِيَّهُ صلّی الله علیه و آله و سلّم حَتَّى أَكْمَلَ لَهُ الدِّينَ وَأَنْزَلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ بَيَّنَ فِيهِ الْحَلَالَ وَالْحَرَامَ وَالْحُدُودَ وَالْأَحْكَامَ وَجَمِيعَ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ النَّاسُ كَمَلاً فَقَالَ عَزَّ وَجَلَّ: ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَهِيَ آخِرُ عُمُرِهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً وَأَمْرُ الْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّينِ وَلَمْ يَمْضِ صلّی الله علیه و آله و سلّم حَتَّى بَيَّنَ لِأُمَّتِهِ مَعَالِمَ دِينِهِمْ وَأَوْضَحَ لَهُمْ سَبِيلَهُمْ وَتَرَكَهُمْ عَلَى قَصْدِ سَبِيلِ الْحَقِّ وَأَقَامَ لَهُمْ عَلِيّاً علیه السلام عَلَماً وَإِمَاماً وَمَا تَرَكَ لَهُمْ شَيْئاً يَحْتَاجُ إِلَيْهِ الْأُمَّةُ إِلَّا بَيَّنَهُ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَمْ يُكْمِلْ دِينَهُ فَقَدْ رَدَّ كِتَابَ اللَّهِ وَمَنْ رَدَّ كِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ كَافِرٌ بِهِ، الخبر.
الكافي، ج1، ص229، ح5: عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ قَالَ فَفَرَّجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام بَيْنَ أَصَابِعِهِ فَوَضَعَهَا فِي صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ وَعِنْدَنَا وَاللَّهِ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ.
الكافي، ج1، ص229، ح6: عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام: قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ قَالَ إِيَّانَا عَنَى وَعَلِيٌّ أَوَّلُنَا وَأَفْضَلُنَا وَخَيْرُنَا بَعْدَ النَّبِيِ صلّی الله علیه و آله و سلّم.
الكافي، ج1، ص61، ح8: عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ: قَدْ وَلَدَنِي رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم وَأَنَا أَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ وَفِيهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَمَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَفِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَخَبَرُ الْأَرْضِ وَخَبَرُ الْجَنَّةِ وَخَبَرُ النَّارِ وَخَبَرُ مَا كَانَ وَخَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ أَعْلَمُ ذَلِكَ كَمَا أَنْظُرُ إِلَى كَفِّي إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ.
الإحتجاج، ج1، ص60: عَنْ عَلْقَمَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِيِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم مِنَ الْمَدِينَةِ... مَعَاشِرَ النَّاسِ تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَافْهَمُوا آيَاتِهِ وَانْظُرُوا إِلَى مُحْكَمَاتِهِ وَلَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهُ فَوَ اللَّهِ لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَوَاجِرَهُ وَلَا يُوَضِّحُ لَكُمْ تَفْسِيرَهُ إِلَّا الَّذِي أَنَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلَيَّ وَشَائِلٌ بِعَضُدِهِ وَمُعْلِمُكُمْ أَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ وَهُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام أَخِي وَوَصِيِّي وَمُوَالاتُهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ أَنْزَلَهَا عَلَيَّ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِيّاً وَالطَّيِّبِينَ مِنْ وُلْدِي هُمُ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ وَالْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ فَكُلُّ وَاحِدٍ مُنْبِئٌ عَنْ صَاحِبِهِ وَمُوَافِقٌ لَهُ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض، الخبر.
الخصال، ج2، ص527، ح1: حَدَّثَنَا الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ، عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام قَالَ: لِلْإِمَامِ عَلَامَات... وَيَكُونُ عِنْدَهُ صَحِيفَةٌ فِيهَا أَسْمَاءُ شِيعَتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَصَحِيفَةٌ فِيهَا أَسْمَاءُ أَعْدَائِهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَيَكُونُ عِنْدَهُ الْجَامِعَةُ وَهِيَ صَحِيفَةٌ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فِيهَا جَمِيعُ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ وُلْدُ آدَمَ وَيَكُونُ عِنْدَهُ الْجَفْرُ الْأَكْبَرُ وَالْأَصْغَرُ إِهَابُ مَاعِزٍ وَإِهَابُ كَبْشٍ فِيهِمَا جَمِيعُ الْعُلُومِ حَتَّى أَرْشُ الْخَدْشِ وَحَتَّى الْجَلْدَةُ وَنِصْفُ الْجَلْدَةِ وَثُلُثُ الْجَلْدَةِ وَيَكُونُ عِنْدَهُ مُصْحَفُ فَاطِمَةَB.
[2]. روایات در مورد باطل و نادرست بودن همه علومی که از غیر اهل بیت علیهم السلام گرفته شود:
نهج البلاغة، ص200، الخطبة144: (ومن خطبة له علیه السلام): بَعَثَ اللَّهُ رُسُلَهُ بِمَا خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَجَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلَى خَلْقِهِ لِئَلَّا تَجِبَ الْحُجَّةُ لَهُمْ بِتَرْكِ الْإِعْذَارِ إِلَيْهِمْ فَدَعَاهُمْ بِلِسَانِ الصِّدْقِ إِلَى سَبِيلِ الْحَقِّ أَلَا إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ كَشَفَ الْخَلْقَ كَشْفَةً لَا أَنَّهُ جَهِلَ مَا أَخْفَوْهُ مِنْ مَصُونِ أَسْرَارِهِمْ وَمَكْنُونِ ضَمَائِرِهِمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً فَيَكُونَ الثَّوَابُ جَزَاءً وَالْعِقَابُ بَوَاءً أَيْنَ الَّذِينَ زَعَمُوا أَنَّهُمُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ دُونَنَا كَذِباً وَبَغْياً عَلَيْنَا أَنْ رَفَعَنَا اللَّهُ وَوَضَعَهُمْ وَأَعْطَانَا وَحَرَمَهُمْ وَأَدْخَلَنَا وَأَخْرَجَهُمْ بِنَا يُسْتَعْطَى الْهُدَى وَيُسْتَجْلَى الْعَمَى إِنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ قُرَيْشٍ غُرِسُوا فِي هَذَا الْبَطْنِ مِنْ هَاشِمٍ لَا تَصْلُحُ عَلَى سِوَاهُمْ وَلَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ مِنْ غَيْرِهِمْ آثَرُوا عَاجِلاً وَأَخَّرُوا آجِلاً وَتَرَكُوا صَافِياً وَشَرِبُوا آجِناً كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى فَاسِقِهِمْ وَقَدْ صَحِبَ الْمُنْكَرَ فَأَلِفَهُ وَبَسِئَ بِهِ وَوَافَقَهُ حَتَّى شَابَتْ عَلَيْهِ مَفَارِقُهُ وَصُبِغَتْ بِهِ خَلَائِقُهُ ثُمَّ أَقْبَلَ مُزْبِداً كَالتَّيَّارِ لَا يُبَالِي مَا غَرَّقَ أَوْ كَوَقْعِ النَّارِ فِي الْهَشِيمِ لَا يَحْفِلُ مَا حَرَّقَ أَيْنَ الْعُقُولُ الْمُسْتَصْبِحَةُ بِمَصَابِيحِ الْهُدَى وَالْأَبْصَارُ اللَّامِحَةُ إِلَى مَنَارِ التَّقْوَى أَيْنَ الْقُلُوبُ الَّتِي وُهِبَتْ لِلَّهِ وَعُوقِدَتْ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ ازْدَحَمُوا عَلَى الْحُطَامِ وَتَشَاحُّوا عَلَى الْحَرَامِ وَرُفِعَ لَهُمْ عَلَمُ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ فَصَرَفُوا عَنِ الْجَنَّةِ وُجُوهَهُمْ وَأَقْبَلُوا إِلَى النَّارِ بِأَعْمَالِهِمْ وَدَعَاهُمْ رَبُّهُمْ فَنَفَرُوا وَوَلَّوْا وَدَعَاهُمُ الشَّيْطَانُ فَاسْتَجَابُوا وَأَقْبَلُوا.
الكافي، ج1، ص399، ح1: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُ: لَيْسَ عِنْدَ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ حَقٌّ وَلَا صَوَابٌ وَلَا أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ يَقْضِي بِقَضَاءٍ حَقٍّ إِلَّا مَا خَرَجَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَإِذَا تَشَعَّبَتْ بِهِمُ الْأُمُورُ كَانَ الْخَطَأُ مِنْهُمْ وَالصَّوَابُ مِنْ عَلِيٍ علیه السلام.
الكافي، ج1، ص399، ح2: عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ يَسْأَلُهُ عَنْ قَوْلِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام سَلُونِي عَمَّا شِئْتُمْ فَلَا تَسْأَلُونِّي عَنْ شَيْءٍ إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ بِهِ قَالَ إِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ عِنْدَهُ عِلْمُ شَيْءٍ إِلَّا خَرَجَ مِنْ عِنْدِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَلْيَذْهَبِ النَّاسُ حَيْثُ شَاءُوا فَوَ اللَّهِ لَيْسَ الْأَمْرُ إِلَّا مِنْ هَاهُنَا وَأَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى بَيْتِهِ.
الكافي، ج1، ص399، ح3: عَنْ أَبِي مَرْيَمَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام لِسَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ وَالْحَكَمِ بْنِ عُتَيْبَةَ شَرِّقَا وَغَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِيحاً إِلَّا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ.
الكافي، ج1، ص399، ح4: عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ لِي إِنَّ الْحَكَمَ بْنَ عُتَيْبَةَ مِمَّنْ قَالَ اللَّهُ وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ فَلْيُشَرِّقِ الْحَكَمُ وَلْيُغَرِّبْ أَمَا وَاللَّهِ لَا يُصِيبُ الْعِلْمَ إِلَّا مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ نَزَلَ عَلَيْهِمْ جَبْرَئِيلُ.
بصائر الدرجات، ج1، ص511، ح21: عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُ: كُلَّمَا لَمْ يَخْرُجْ مِنْ هَذَا الْبَيْتِ فَهُوَ بَاطِلٌ.
الاختصاص، ص31: وَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ الْبَاقِرُ علیه السلام: كُلُّ شَيْءٍ لَمْ يَخْرُجْ مِنْ هَذَا الْبَيْتِ فَهُوَ وَبَالٌ.
[3]. القيامة: 36 (أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى).
المؤمنون: 115 (أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ).
الأنبياء: 16 ـ 18 (وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ * لَوْ أَرَدْنَا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فَاعِلِينَ * بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ).
الدخان: 38 و39 (وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ * مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ).
الروم: 8 (أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ).
[4]. كفاية الأثر، ص255: عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى الصَّادِقِ علیه السلام فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي دَخَلْتُ عَلَى مَالِكٍ وَأَصْحَابِهِ فَسَمِعْتُ بَعْضُهُمْ يَقُولُ إِنَّ الله له [لِلَّهِ] وَجْهاً كَالْوُجُوهِ وَبَعْضُهُمْ يَقُولُ لَهُ يَدَانِ وَاحْتَجُّوا بِذَلِكَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ وَبَعْضُهُمْ يَقُولُ هُوَ كَالشَّابِّ مِنْ أَبْنَاءِ ثَلَاثِينَ سَنَةً فَمَا عِنْدَكَ فِي هَذَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ فَكَانَ مُتَّكِئاً فَاسْتَوَى جَالِساً وَقَالَ اللَّهُمَّ عَفْوَكَ عَفْوَكَ ثُمَّ قَالَ يَا يُونُسُ مَنْ زَعَمَ أَنَّ لِلَّهِ وَجْهاً كَالْوُجُوهِ فَقَدْ أَشْرَكَ وَمَنْ زَعَمَ أَنَّ لِلَّهِ جَوَارِحَ كَجَوَارِحِ الْمَخْلُوقِينَ فَهُوَ كَافِرٌ بِاللَّهِ فَلَا تَقْبَلُوا شَهَادَتَهُ وَلَا تَأْكُلُوا ذَبِيحَتَهُ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يَصِفُهُ الْمُشَبِّهُونَ بِصِفَةِ الْمَخْلُوقِينَ فَوَجْهُ اللَّهِ أَنْبِيَاؤُهُ وَقَوْلُهُ خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ فَالْيَدُ الْقُدْرَةُ كَقَوْلِهِ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ فِي شَيْءٍ أَوْ عَلَى شَيْءٍ أَوْ تَحَوَّلَ مِنْ شَيْءٍ إِلَى شَيْءٍ أَوْ يَخْلُو مِنْهُ شَيْءٌ أَوْ يَشْغَلُ بِهِ شَيْءٌ فَقَدْ وَصَفَهُ بِصِفَةِ الْمَخْلُوقِينَ وَاللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لَا يُقَاسُ بِالْقِيَاسِ وَلَا يُشَبَّهُ بِالنَّاسِ لَا يَخْلُو مِنْهُ مَكَانٌ وَلَا يَشْغَلُ بِهِ مَكَانٌ قَرِيبٌ فِي بُعْدِهِ بَعِيدٌ فِي قُرْبِهِ ذَلِكَ اللَّهُ رَبُّنَا لَا إِلَهَ غَيْرُهُ فَمَنْ أَرَادَ اللَّهَ وَأَحَبَّهُ بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَهُوَ مِنَ الْمُوَحِّدِينَ وَمَنْ أَحَبَّهُ بِغَيْرِ هَذِهِ الصِّفَةِ فَاللَّهُ مِنْهُ بَرِيءٌ وَنَحْنُ مِنْهُ بُرَآءُ ثُمَّ قَالَ علیه السلام إِنَّ أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ عَمِلُوا بِالْفِكْرَةِ حَتَّى وَرِثُوا مِنْهُ حُبَّ اللَّهِ فَإِنَّ حُبَّ اللَّهِ إِذَا وَرِثَهُ الْقَلْبُ اسْتَضَاءَ بِهِ وَأَسْرَعَ إِلَيْهِ اللُّطْفُ فَإِذَا نَزَلَ مَنْزِلاً صَارَ مِنْ أَهْلِ الْفَوَائِدِ فَإِذَا صَارَ مِنْ أَهْلِ الْفَوَائِدِ تَكَلَّمَ بِالْحِكْمَةِ فَإِذَا تَكَلَّمَ بِالْحِكْمَةِ صَارَ صَاحِبَ فِطْنَةٍ فَإِذَا نَزَلَ مَنْزِلَةَ الْفِطْنَةِ عَمِلَ فِي الْقُدْرَةِ فَإِذَا عَمِلَ بِهِ مَا فِي الْقُدْرَةِ عَرَفَ الْأَطْبَاقَ السَّبْعَةَ فَإِذَا بَلَغَ هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ جَعَلَ شَهْوَتَهُ وَمَحَبَّتَهُ فِي خَالِقِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ نَزَلَ مَنْزِلَةَ الْكُبْرَى فَعَايَنَ رَبَّهُ فِي قَلْبِهِ وَوَرِثَ الْحِكْمَةَ بِغَيْرِ مَا وَرِثَهُ الْحُكَمَاءُ وَرِثُوا الْحِكْمَةَ بِالصَّمْتِ وَإِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرِثُوا الْعِلْمَ بِالطَّلَبِ وَإِنَّ الصِّدِّيقِينَ وَرِثُوا الصِّدْقَ بِالْخُشُوعِ وَطُولِ الْعِبَادَةِ فَمَنْ أَخَذَهُ بِهَذِهِ السِّيرَةِ إِمَّا أَنْ يَسْفُلَ وَإِمَّا أَنْ يُرْفَعَ وَأَكْثَرُهُمْ الَّذِي يَسْفُلُ وَلَا يُرْفَعُ إِذَا لَمْ يَرْعَ حَقَّ اللَّهِ وَلَمْ يَعْمَلْ بِمَا أُمِرَ بِهِ فَهَذِهِ صِفَةُ مَنْ لَمْ يَعْرِفِ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ فَلَمْ يُحِبَّهُ حَقَّ مَحَبَّتِهِ فَلَا يَغُرَّنَّكَ صَلَاتُهُمْ وَصِيَامُهُمْ وَرِوَايَاتُهُمْ وَعُلُومُهُمْ فَإِنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ ثُمَّ قَالَ يَا يُونُسُ إِذَا أَرَدْتَ الْعِلْمَ الصَّحِيحَ فَعِنْدَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَإِنَّا وَرِثْنَا وَأُوتِينَا شَرْعَ الْحِكْمَةِ وَفَصْلَ الْخِطَابِ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَكُلُّ مَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ وَرِثَ كَمَا وَرِثْتُمْ مَنْ كَانَ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ وَفَاطِمَةَ علیهما السلام فَقَالَ مَا وَرِثَهُ إِلَّا الْأَئِمَّةُ الِاثْنَا عَشَرَ قُلْتُ سَمِّهِمْ لِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَبَعْدَهُ الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ وَبَعْدَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَمُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا وَبَعْدِي مُوسَى وَلَدِي وَبَعْدَ مُوسَى عَلِيٌّ ابْنُهُ وَبَعْدَ عَلِيِّ مُحَمَّدٌ وَبَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ وَبَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ وَبَعْدَ الْحَسَنِ الْحُجَّةُ اصْطَفَانَا اللَّهُ وَطَهَّرَنَا وَأُوتِينَا ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ ثُمَّ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ سَعْدٍ دَخَلَ عَلَيْكَ بِالْأَمْسِ فَسَأَلَكَ عَمَّا سَأَلَكَ فَأَجَبْتَهُ بِخِلَافِ هَذَا فَقَالَ يَا يُونُسُ كُلُّ امْرِئٍ وَمَا يَحْتَمِلُهُ وَلِكُلِّ وَقْتٍ حَدِيثُهُ وَإِنَّكَ لَأَهْلٌ لِمَا سَأَلْتَ فَاكْتُمْهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ وَالسَّلَام.
[5]. عوارف المعارف (ترجمه) شهاب الدين ابو حفص سهروردى، ص128: آوردهاند كه ابراهيم ادهم علّتى داشت كه وضوى او زائل مىگشت و در شبى هفتاد بار تجديد وضو كرده بود.
مصباح الهداية و مفتاح الكفاية، (عز الدين محمود بن على كاشانى)، ص102: ابراهيم ادهم در حالت بيمارى در يك شب هفتاد و چند بار تجديد وضو كرد و هر دفعه دو ركعت نماز گذارد (باب 35 عوارف).
[6]. العلل (لابن حنبل)، ج1، ص55: فانظر في ترجمة يحيى بن معين رفيق عمر الإمام أحمد تجد مصداق ذلك. يقول أحمد بن عقبة: سألت يحيى بن معين: كم كتبت من الحديث يا أبا زكريا، قال: كتبت بيدي هذه ستمائة ألف حديث. قال أحمد بن عقبة: وإني أظن أن المحدثين قد كتبوا له بأيديهم ستمائة ألف وستمائة ألف. وقال محمد بن نصر الطبري: سمعت يحيى بن معين يقول: قد كتبت بيدي ألف ألف حديث.
وفيات الأعيان (لابن خلكان)، ج4، ص190: ونقل عنه محمد بن يوسف الفربري أنه قال ما وضعت في كتابي الصحيح حديثا إلا اغتسلت قبل ذلك وصليت ركعتين وعنه أنه قال صنفت كتابي الصحيح لست عشرة سنة خرجته من ستمائة ألف حديث وجعلته حجة فيما بيني وبين الله عز وجل.
الكاشف (للذهبي)، ج1، ص522، ح2531: عامر بن شراحيل أبو عمرو الشعبي أحد الأعلام ولد زمن عمر وسمع عليا وأبا هريرة والمغيرة وعنه منصور وحصين وبيان وابن عون قال: أدركت خمسمائة من الصحابة وقال: ما كتبت سوداء في بيضاء ولا حدثت بحديث إلا حفظته وقال مكحول: ما رأيت أفقه من الشعبي.
نيل الأوطار (للشوكاني)، ج1، ص11: قال أبو زرعة كانت كتب أحمد بن حنبل اثني عشر حملا وكان يحفظها على ظهر قلبه وكان يحدث الف الف حديث.
صحيح مسلم، ج8، ص252: وقال محمد الماسرجسى سمعت مسلم بن الحجاج يقول صنفت هذا المسند الصحيح من ثلاثمائة الف حديث مسموعة.
سنن أبي داود، ج1، ص3: كتاب السنن: جمع كتاب السنن قديما وعرضه على الإمام أحمد بن حنبل فاستجاده واستحسنه. وكان الإمام الحافظ أبو داود يقول: كتبت عن رسول الله صلى الله عليه وسلم خمسمائة ألف حديث انتخبت منها ما ضمنته هذا الكتاب (أي كتاب السنن) جمعت فيه أربعة آلاف وثمانمائة حديث، ذكرت الصحيح وما يشبهه ويقاربه.
[7]. المدّثّر: 50 و51.
یس: 83 (فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ).
[8]. نهج البلاغة، ص88، الکلام50.
[9]. الكافي، ج8، ص58، ح21: عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ قَالَ: خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله و سلّم ثُمَّ قَالَ أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ خَلَّتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَطُولُ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَأَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ أَلَا إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ تَرَحَّلَتْ مُدْبِرَةً وَإِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ تَرَحَّلَتْ مُقْبِلَةً وَلِكُلِّ وَاحِدَةٍ بَنُونَ فَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ وَلَا تَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الدُّنْيَا فَإِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَلَا حِسَابَ وَإِنَّ غَداً حِسَابٌ وَلَا عَمَلَ وَإِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ مِنْ أَهْوَاءٍ تُتَّبَعُ وَأَحْكَامٍ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ يَتَوَلَّى فِيهَا رِجَالٌ رِجَالاً أَلَا إِنَّ الْحَقَّ لَوْ خَلَصَ لَمْ يَكُنِ اخْتِلَافٌ وَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ لَمْ يَخْفَ عَلَى ذِي حِجًى لَكِنَّهُ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَمِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَيُجَلَّلَانِ مَعاً فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَنَجَا الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنَى إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم يَقُولُ كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا لَبَسَتْكُمْ فِتْنَةٌ يَرْبُو فِيهَا الصَّغِيرُ وَيَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ يَجْرِي النَّاسُ عَلَيْهَا وَيَتَّخِذُونَهَا سُنَّةً فَإِذَا غُيِّرَ مِنْهَا شَيْءٌ قِيلَ قَدْ غُيِّرَتِ السُّنَّةُ وَقَدْ أَتَى النَّاسُ مُنْكَراً ثُمَّ تَشْتَدُّ الْبَلِيَّةُ وَتُسْبَى الذُّرِّيَّةُ وَتَدُقُّهُمُ الْفِتْنَةُ كَمَا تَدُقُّ النَّارُ الْحَطَبَ وَكَمَا تَدُقُّ الرَّحَى بِثِفَالِهَا وَيَتَفَقَّهُونَ لِغَيْرِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ لِغَيْرِ الْعَمَلِ وَيَطْلُبُونَ الدُّنْيَا بِأَعْمَالِ الْآخِرَةِ ثُمَّ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ وَحَوْلَهُ نَاسٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَخَاصَّتِهِ وَشِيعَتِهِ فَقَالَ قَدْ عَمِلَتِ الْوُلَاةُ قَبْلِي أَعْمَالاً خَالَفُوا فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم مُتَعَمِّدِينَ لِخِلَافِهِ نَاقِضِينَ لِعَهْدِهِ مُغَيِّرِينِ لِسُنَّتِهِ وَلَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْكِهَا وَحَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَإِلَى مَا كَانَتْ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي حَتَّى أَبْقَى وَحْدِي أَوْ قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَفَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم أَ رَأَيْتُمْ لَوْ أَمَرْتُ بِمَقَامِ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام فَرَدَدْتُهُ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي وَضَعَهُ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم وَرَدَدْتُ فَدَكاً إِلَى وَرَثَةِ فَاطِمَةَB وَرَدَدْتُ صَاعَ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم كَمَا كَانَ وَأَمْضَيْتُ قَطَائِعَ أَقْطَعَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم لِأَقْوَامٍ لَمْ تُمْضَ لَهُمْ وَلَمْ تُنْفَذْ وَرَدَدْتُ دَارَ جَعْفَرٍ إِلَى وَرَثَتِهِ وَهَدَمْتُهَا مِنَ الْمَسْجِدِ وَرَدَدْتُ قَضَايَا مِنَ الْجَوْرِ قُضِيَ بِهَا وَنَزَعْتُ نِسَاءً تَحْتَ رِجَالٍ بِغَيْرِ حَقٍّ فَرَدَدْتُهُنَّ إِلَى أَزْوَاجِهِنَ وَاسْتَقْبَلْتُ بِهِنَّ الْحُكْمَ فِي الْفُرُوجِ وَالْأَحْكَامِ وَسَبَيْتُ ذَرَارِيَّ بَنِي تَغْلِبَ وَرَدَدْتُ مَا قُسِمَ مِنْ أَرْضِ خَيْبَرَ وَمَحَوْتُ دَوَاوِينَ الْعَطَايَا وَأَعْطَيْتُ كَمَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم يُعْطِي بِالسَّوِيَّةِ وَلَمْ أَجْعَلْهَا دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ وَأَلْقَيْتُ الْمِسَاحَةَ وَسَوَّيْتُ بَيْنَ الْمَنَاكِحِ وَأَنْفَذْتُ خُمُسَ الرَّسُولِ كَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ وَفَرَضَهُ وَرَدَدْتُ مَسْجِدَ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم إِلَى مَا كَانَ عَلَيْهِ وَسَدَدْتُ مَا فُتِحَ فِيهِ مِنَ الْأَبْوَابِ وَفَتَحْتُ مَا سُدَّ مِنْهُ وَحَرَّمْتُ الْمَسْحَ عَلَى الْخُفَّيْنِ وَحَدَدْتُ عَلَى النَّبِيذِ وَأَمَرْتُ بِإِحْلَالِ الْمُتْعَتَيْنِ وَأَمَرْتُ بِالتَّكْبِيرِ عَلَى الْجَنَائِزِ خَمْسَ تَكْبِيرَاتٍ وَأَلْزَمْتُ النَّاسَ الْجَهْرَ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* وَأَخْرَجْتُ مَنْ أُدْخِلَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم فِي مَسْجِدِهِ مِمَّنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم أَخْرَجَهُ وَأَدْخَلْتُ مَنْ أُخْرِجَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم مِمَّنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم أَدْخَلَهُ وَحَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى حُكْمِ الْقُرْآنِ وَعَلَى الطَّلَاقِ عَلَى السُّنَّةِ وَأَخَذْتُ الصَّدَقَاتِ عَلَى أَصْنَافِهَا وَحُدُودِهَا وَرَدَدْتُ الْوُضُوءَ وَالْغُسْلَ وَالصَّلَاةَ إِلَى مَوَاقِيتِهَا وَشَرَائِعِهَا وَمَوَاضِعِهَا وَرَدَدْتُ أَهْلَ نَجْرَانَ إِلَى مَوَاضِعِهِمْ وَرَدَدْتُ سَبَايَا فَارِسَ وَسَائِرِ الْأُمَمِ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم إِذاً لَتَفَرَّقُوا عَنِّي وَاللَّهِ لَقَدْ أَمَرْتُ النَّاسَ أَنْ لَا يَجْتَمِعُوا فِي شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَّا فِي فَرِيضَةٍ وَأَعْلَمْتُهُمْ أَنَّ اجْتِمَاعَهُمْ فِي النَّوَافِلِ بِدْعَةٌ فَتَنَادَى بَعْضُ أَهْلِ عَسْكَرِي مِمَّنْ يُقَاتِلُ مَعِي يَا أَهْلَ الْإِسْلَامِ غُيِّرَتْ سُنَّةُ عُمَرَ يَنْهَانَا عَنِ الصَّلَاةِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تَطَوُّعاً وَلَقَدْ خِفْتُ أَنْ يَثُورُوا فِي نَاحِيَةِ جَانِبِ عَسْكَرِي مَا لَقِيتُ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ مِنَ الْفُرْقَةِ وَطَاعَةِ أَئِمَّةِ الضَّلَالَةِ وَالدُّعَاةِ إِلَى النَّارِ وَأَعْطَيْتُ مِنْ ذَلِكَ سَهْمَ ذِي الْقُرْبَى الَّذِي قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ فَنَحْنُ وَاللَّهِ عَنَى بِذِي الْقُرْبَى الَّذِي قَرَنَنَا اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَبِرَسُولِهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم فَقَالَ تَعَالَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبى وَالْيَتامى وَالْمَساكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ فِينَا خَاصَّةً كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ فِي ظُلْمِ آلِ مُحَمَّدٍ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ لِمَنْ ظَلَمَهُمْ رَحْمَةً مِنْهُ لَنَا وَغِنًى أَغْنَانَا اللَّهُ بِهِ وَوَصَّى بِهِ نَبِيَّهُ صلّی الله علیه و آله و سلّم وَلَمْ يَجْعَلْ لَنَا فِي سَهْمِ الصَّدَقَةِ نَصِيباً أَكْرَمَ اللَّهُ رَسُولَهُ صلّی الله علیه و آله و سلّم وَأَكْرَمَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَنْ يُطْعِمَنَا مِنْ أَوْسَاخِ النَّاسِ فَكَذَّبُوا اللَّهَ وَكَذَّبُوا رَسُولَهُ وَجَحَدُوا كِتَابَ اللَّهِ النَّاطِقَ بِحَقِّنَا وَمَنَعُونَا فَرْضاً فَرَضَهُ اللَّهُ لَنَا مَا لَقِيَ أَهْلُ بَيْتِ نَبِيٍّ مِنْ أُمَّتِهِ مَا لَقِينَا بَعْدَ نَبِيِّنَا صلّی الله علیه و آله و سلّم وَاللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلَى مَنْ ظَلَمَنَا وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ.
[10]. الكافي، ج1، ص420، ح43: وَبِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى فُلَانٌ وَفُلَانٌ وَفُلَانٌ ارْتَدُّوا عَنِ الْإِيمَانِ فِي تَرْكِ وَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قُلْتُ قَوْلُهُ تَعَالَى ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ قَالَ نَزَلَتْ وَاللَّهِ فِيهِمَا وَفِي أَتْبَاعِهِمَا وَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ الَّذِي نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِيلُ علیه السلام عَلَى مُحَمَّدٍ صلّی الله علیه و آله و سلّم ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ فِي عَلِيٍّ علیه السلام سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ قَالَ دَعَوْا بَنِي أُمَيَّةَ إِلَى مِيثَاقِهِمْ أَلَّا يُصَيِّرُوا الْأَمْرَ فِينَا بَعْدَ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله و سلّم وَلَا يُعْطُونَا مِنَ الْخُمُسِ شَيْئاً وَقَالُوا إِنْ أَعْطَيْنَاهُمْ إِيَّاهُ لَمْ يَحْتَاجُوا إِلَى شَيْءٍ وَلَمْ يُبَالُوا أَنْ يَكُونَ الْأَمْرُ فِيهِمْ فَقَالُوا سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ الَّذِي دَعَوْتُمُونَا إِلَيْهِ وَهُوَ الْخُمُسُ أَلَّا نُعْطِيَهُمْ مِنْهُ شَيْئاً وَقَوْلُهُ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ وَالَّذِي نَزَّلَ اللَّهُ مَا افْتَرَضَ عَلَى خَلْقِهِ مِنْ وَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَكَانَ مَعَهُمْ أَبُو عُبَيْدَةَ وَكَانَ كَاتِبَهُمْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْواهُمْ الْآيَةَ.
الكافي، ج1، ص421، ح44: وَبِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ: وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ قَالَ نَزَلَتْ فِيهِمْ حَيْثُ دَخَلُوا الْكَعْبَةَ فَتَعَاهَدُوا وَتَعَاقَدُوا عَلَى كُفْرِهِمْ وَجُحُودِهِمْ بِمَا نُزِّلَ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَأَلْحَدُوا فِي الْبَيْتِ بِظُلْمِهِمُ الرَّسُولَ وَوَلِيَّهُ فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ.
مثالب النواصب (لابن شهر آشوب)، ج2، ص125: أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُم وَأمْلَى لَهُمْ قَالَ الَّذِينَ ارْتَدُّوا فُلانٌ وأَصْحَابُهُ حِينَ جَحَدُوا الْهُدَى وَالهُدى سَبِيلُ عَلِيِّ بْنِ أبي طالِبٍ علیه السلام وَالشَّيطانُ سَوَّلٌ لَهُمْ هِيَ الأدلَمُ وأمَّا قَولُهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَلَ اَللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ اَلْأَمْرِ فَإِنَّ فُلاناً وَفُلاناً وَفُلاناً تُوَافقُوا لَئِنْ قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ لاَ يَرْجِعُ إِلَى آل مُحَمَّدٍ لِلْأَمْرِ فدعوا بَعْضَ بَنِي أُمَيَّةَ إِلَى مُشَايَعَتِهِمْ عَلَى ذَلِكَ فَأَجَابُوهُمْ إِلَى أَنْ لاَ يُعْطُوا آلَ مُحَمَّدٍ شَيْئاً مِنَ اَلْخُمُسِ. ثُمَّ قَالَ لَهُمْ بَنُو أُمَيَّةَ إِلَى مَنْ تَجْعَلُونَ اَلْخِلاَفَةَ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ اَلْأَدْلَمُ إِلَى فُلاَنٍ قَالَ بَنُو أُمَيَّةَ أمّا هَذَا لا نُطِيعُكُمْ فِيهِ وَأَمَّا الْخُمُسُ فَنُطِيعُكُمْ فِي بَعض الأمْرِ هُوَ أمر آلِ مُحَمَّدٍ الخَمس أطاعوهُم فِيهِ ولَمْ يُطِيعُوهُمْ فِي أَنْ تَكُونَ اَلْخِلاَفَةُ إِلَى فُلاَنٍ فَكَانَ اَلَّذِينَ كَرِهُوا مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فُلاَنٌ وفلانٌ وكانَ مَنْ شَايَعَهُمْ عَلَى ذَلِك أبُو عُبَيْدَةَ وعَبْدُ الرَّحْمَنِ وسَالِمٍ مَوْلَى أَبِي حُذَيْفَةَ قَالَ فَكَتَبُوا بَيْنَهُمْ كِتَاباً فَكَانَ اَلَّذِي كَتَبَ اَلْكِتَابَ أَبُو عُبَيْدَةَ قَالَ فَاطَّلَعَ اللَّهُ نَبِيَّهُ عَلَى مَا كَتَبُوا وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيهِ أَم أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ، الآيَات
كتاب سليم بن قيس، ج2، ص589:... فَلَمَّا تَخَوَّفَ أَبُو بَكْرٍ أَنْ يَنْصُرَهُ النَّاسُ وَأَنْ يَمْنَعُوهُ بَادَرَهُمْ فَقَالَ لَهُ كُلُّ مَا قُلْتَ حَقٌ قَدْ سَمِعْنَاهُ بِآذَانِنَا وَعَرَفْنَاهُ وَوَعَتْهُ قُلُوبُنَا وَلَكِنْ قَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم يَقُولُ بَعْدَ هَذَا إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ اصْطَفَانَا اللَّهُ وَأَكْرَمَنَا وَاخْتَارَ لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْمَعَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ النُّبُوَّةَ وَالْخِلَافَةَ فَقَالَ عَلِيٌّ علیه السلام هَلْ أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم شَهِدَ هَذَا مَعَكَ فَقَالَ عُمَرُ صَدَقَ خَلِيفَةُ رَسُولِ اللَّهِ قَدْ سَمِعْتُهُ مِنْهُ كَمَا قَالَ وَقَالَ أَبُو عُبَيْدَةَ وَسَالِمٌ مَوْلَى أَبِي حُذَيْفَةَ وَمُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ صَدَقَ قَدْ سَمِعْنَا ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم، الخبر.
بحار الأنوار، ج53، ص19:... فَقَالَتْ وَهِيَ بَاكِيَةٌ اللَّهُمَّ إِلَيْكَ نَشْكُو فَقْدَ نَبِيِّكَ وَرَسُولِكَ وَصَفِيِّكَ وَارْتِدَادَ أُمَّتِهِ عَلَيْنَا وَمَنْعَهُمْ إِيَّانَا حَقَّنَا الَّذِي جَعَلْتَهُ لَنَا فِي كِتَابِكَ الْمُنْزَلِ عَلَى نَبِيِّكَ الْمُرْسَلِ فَقَالَ لَهَا عُمَرُ دَعِي عَنْكِ يَا فَاطِمَةُ حُمْقَاتِ النِّسَاءِ فَلَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَجْمَعَ لَكُمُ النُّبُوَّةَ وَالْخِلَافَةَ وَأَخَذَتِ النَّارُ فِي خَشَبِ الْبَاب، الخبر.
[11]. كتاب سليم بن قيس، ج2، ص589:... فَلَمَّا تَخَوَّفَ أَبُو بَكْرٍ أَنْ يَنْصُرَهُ النَّاسُ وَأَنْ يَمْنَعُوهُ بَادَرَهُمْ فَقَالَ [لَهُ] كُلُّ مَا قُلْتَ حَقٌّ قَدْ سَمِعْنَاهُ بِآذَانِنَا [وَ عَرَفْنَاهُ] وَوَعَتْهُ قُلُوبُنَا وَلَكِنْ قَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم يَقُولُ: بَعْدَ هَذَا إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ اصْطَفَانَا اللَّهُ [وَ أَكْرَمَنَا] وَاخْتَارَ لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْمَعَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ النُّبُوَّةَ وَالْخِلَافَةَ فَقَالَ عَلِيٌّ علیه السلام هَلْ أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم شَهِدَ هَذَا مَعَكَ فَقَالَ عُمَرُ صَدَقَ خَلِيفَةُ رَسُولِ اللَّهِ قَدْ سَمِعْتُهُ مِنْهُ كَمَا قَالَ وَقَالَ أَبُو عُبَيْدَةَ وَسَالِمٌ مَوْلَى أَبِي حُذَيْفَةَ وَمُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ [صَدَقَ] قَدْ سَمِعْنَا ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم فَقَالَ لَهُمْ عَلِيٌّ علیه السلام لَقَدْ وَفَيْتُمْ بِصَحِيفَتِكُمُ [الْمَلْعُونَةِ] الَّتِي تَعَاقَدْتُمْ عَلَيْهَا فِي الْكَعْبَةِ إِنْ قَتَلَ اللَّهُ مُحَمَّداً أَوْ مَاتَ لَتَزْوُنَ هَذَا الْأَمْرَ عَنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ فَمَا عِلْمُكَ بِذَلِكَ مَا أَطْلَعْنَاكَ عَلَيْهَا فَقَالَ علیه السلام أَنْتَ يَا زُبَيْرُ وَأَنْتَ يَا سَلْمَانُ وَأَنْتَ يَا أَبَا ذَرٍّ وَأَنْتَ يَا مِقْدَادُ أَسْأَلُكُمْ بِاللَّهِ وَبِالْإِسْلَامِ [أَ مَا] سَمِعْتُمْ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم يَقُولُ: ذَلِكَ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ إِنَّ فُلَاناً وَفُلَاناً حَتَّى عَدَّ هَؤُلَاءِ الْخَمْسَةَ قَدْ كَتَبُوا بَيْنَهُمْ كِتَاباً وَتَعَاهَدُوا فِيهِ وَتَعَاقَدُوا [أَيْمَاناً] عَلَى مَا صَنَعُوا [إِنْ قُتِلْتُ أَوْ مِتُ] فَقَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَدْ سَمِعْنَا رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم يَقُولُ: ذَلِكَ لَكَ إِنَّهُمْ قَدْ تَعَاهَدُوا وَتَعَاقَدُوا عَلَى مَا صَنَعُوا وَكَتَبُوا بَيْنَهُمْ كِتَاباً إِنْ قُتِلْتُ أَوْ مِتُّ [أَنْ يَتَظَاهَرُوا عَلَيْكَ وَ] أَنْ يَزْوُوا عَنْكَ هَذَا يَا عَلِيُّ قُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا تَأْمُرُنِي إِذَا كَانَ ذَلِكَ [أَنْ أَفْعَلَ فَقَالَ لَكَ] إِنْ وَجَدْتَ عَلَيْهِمْ أَعْوَاناً فَجَاهِدْهُمْ وَنَابِذْهُمْ وَإِنْ [أَنْتَ] لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَبَايِعْ وَاحْقِنْ دَمَكَ فَقَالَ عَلِيٌّ علیه السلام أَمَا وَاللَّهِ لَوْ أَنَّ أُولَئِكَ الْأَرْبَعِينَ رَجُلاً الَّذِينَ بَايَعُونِي وَفَوْا لِي لَجَاهَدْتُكُمْ فِي اللَّهِ وَلَكِنْ أَمَا وَاللَّهِ لَا يَنَالُهَا أَحَدٌ مِنْ عَقِبِكُمَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، الخبر.
[12]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص252، ح769: وَرُوِيَ أَنَّهُ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم فِي قَبَاءٍ أَسْوَدَ وَمِنْطَقَةٍ فِيهَا خَنْجَرٌ فَقَالَ صلّی الله علیه و آله و سلّم: يَا جَبْرَئِيلُ مَا هَذَا الزِّيُّ فَقَالَ زِيُّ وُلْدِ عَمِّكَ الْعَبَّاسِ يَا مُحَمَّدُ وَيْلٌ لِوُلْدِكَ مِنْ وُلْدِ عَمِّكَ الْعَبَّاسِ فَخَرَجَ النَّبِيُّ صلّی الله علیه و آله و سلّم إِلَى الْعَبَّاسِ فَقَالَ يَا عَمِّ وَيْلٌ لِوُلْدِي مِنْ وُلْدِكَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ فَأَجُبُّ نَفْسِي قَالَ جَرَى الْقَلَمُ بِمَا فِيهِ.
الغيبة (للنعماني)، ص248، ح2: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم لِأَبِي: يَا عَبَّاسُ وَيْلٌ لِذُرِّيَّتِي مِنْ وُلْدِكَ وَوَيْلٌ لِوُلْدِكَ مِنْ وُلْدِي فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ فَلَا أَجْتَنِبُ النِّسَاءَ أَوْ قَالَ أَ فَلَا أَجُبُّ نَفْسِي قَالَ إِنَّ عِلْمَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ قَدْ مَضَى وَالْأُمُورُ بِيَدِهِ وَإِنَّ الْأَمْرَ سَيَكُونُ فِي وُلْدِي.
[13]. الأمالي (للصدوق)، ص96، ح1: عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَمَّا قَدِمَ عَلِيٌّ علیه السلام عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم بِفَتْحِ خَيْبَرَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصَارَى لِلْمَسِيحِ عِيسَى بْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ الْيَوْمَ قَوْلاً لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ رِجْلَيْكَ وَمِنْ فَضْلِ طَهُورِكَ يَسْتَشْفُوا بِهِ وَلَكِنْ حَسْبُكَ أَنْ تَكُونَ مِنِّي وَأَنَا مِنْكَ تَرِثُنِي وَأَرِثُكَ وَأَنَّكَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَأَنَّكَ تُبْرِئُ ذِمَّتِي وَتُقَاتِلُ عَلَى سُنَّتِي وَأَنَّكَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلِيفَتِي وَأَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ وَأَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ يُكْسَى مَعِي وَأَنَّكَ أَوَّلُ دَاخِلِ الْجَنَّةِ مِنْ أُمَّتِي وَأَنَّ شِيعَتَكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي أَشْفَعُ لَهُمْ وَيَكُونُوا غَداً فِي الْجَنَّةِ جِيرَانِي وَأَنَّ حَرْبَكَ حَرْبِي وَسِلْمَكَ سِلْمِي وَأَنَّ سِرَّكَ سِرِّيَ وَعَلَانِيَتَكَ عَلَانِيَتِي وَأَنَّ سَرِيرَةَ صَدْرِكَ كَسَرِيرَتِي وَأَنَّ وُلْدَكَ وُلْدِي وَأَنَّكَ تُنْجِزُ عِدَاتِي وَأَنَّ الْحَقَّ مَعَكَ وَأَنَّ الْحَقَّ عَلَى لِسَانِكَ وَقَلْبِكَ وَبَيْنَ عَيْنَيْكَ الْإِيمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَدَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَدَمِي وَأَنَّهُ لَنْ يَرِدَ عَلَيَّ الْحَوْضَ مُبْغِضٌ لَكَ وَلَنْ يَغِيبَ عَنْهُ مُحِبٌّ لَكَ حَتَّى يَرِدَ الْحَوْضَ مَعَكَ قَالَ فَخَرَّ عَلِيٌّ علیه السلام سَاجِداً ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْعَمَ عَلَيَّ بِالْإِسْلَامِ وَعَلَّمَنِي الْقُرْآنَ وَحَبَّبَنِي إِلَى خَيْرِ الْبَرِيَّةِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَسَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ إِحْسَاناً مِنْهُ وَفَضْلاً مِنْهُ عَلَيَّ قَالَ فَقَالَ النَّبِيُّ صلّی الله علیه و آله و سلّم لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي.
الأمالي (للمفيد)، ص213، ح4: عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم لِعَلِيٍّ علیه السلام يَا عَلِيُّ أَنْتَ مِنِّي وَأَنَا مِنْكَ وَلِيُّكَ وَلِيِّي وَوَلِيِّي وَلِيُّ اللَّهِ وَعَدُوُّكَ عَدُوِّي وَعَدُوِّي عَدُوُّ اللَّهِ يَا عَلِيُّ أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكَ وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكَ يَا عَلِيُّ لَكَ كَنْزٌ فِي الْجَنَّةِ وَأَنْتَ ذُو قَرْنَيْهَا يَا عَلِيُّ أَنْتَ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَكَ وَعَرَفْتَهُ وَلَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَكَ وَأَنْكَرْتَهُ يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَالْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِكَ عَلَى الْأَعْرَافِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَعْرِفُ الْمُجْرِمِينَ بِسِيمَاهُمْ وَالْمُؤْمِنِينَ بِعَلَامَاتِهِمْ يَا عَلِيُّ لَوْلَاكَ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي.
عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص48، ح187: وَبِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: يَا عَلِيُّ لَوْلَاكَ لَمَا عُرِفَ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي.
[14]. الكافي، ج1، ص399، ح3: عَنْ أَبِي مَرْيَمَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام لِسَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ وَالْحَكَمِ بْنِ عُتَيْبَةَ شَرِّقَا وَغَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ... .
[15]. الکهف: 29 (وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَاراً أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقاً).
[16]. يونس: 32.
[17]. الكافي، ج2، ص414، ح1: عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيّاً علیه السلام يَقُولُ: وَأَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ:... يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَوْضِحْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم فِي آخِرِ خُطْبَتِهِ يَوْمَ قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَيْهِ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا كِتَابَ اللَّهِ وَعِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَهَاتَيْنِ وَجَمَعَ بَيْنَ مُسَبِّحَتَيْهِ وَلَا أَقُولُ كَهَاتَيْنِ وَجَمَعَ بَيْنَ الْمُسَبِّحَةِ وَالْوُسْطَى فَتَسْبِقَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَا تَزِلُّوا وَلَا تَضِلُّوا وَلَا تَقَدَّمُوهُمْ فَتَضِلُّوا.
الغيبة (للنعماني)، ص42: قال صلّی الله علیه و آله و سلّم في خطبته المشهورة التي خطبها في مسجد الخيف في حجّة الوداع إِنِّي فَرَطُكُمْ وَإِنَّكُمْ وَارِدُونَ عَلَيَّ الْحَوْضَ حَوْضاً عَرْضُهُ مَا بَيْنَ بُصْرَى إِلَى صَنْعَاءَ فِيهِ قِدْحَانٌ [أَقْدَاحٌ] عَدَدَ نُجُومِ السَّمَاءِ أَلَا وَإِنِّي مُخْلِفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ الْقُرْآنُ وَالثَّقَلُ الْأَصْغَرُ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي هُمَا حَبْلُ اللَّهِ مَمْدُودٌ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا سَبَبٌ مِنْهُ بِيَدِ اللَّهِ وَسَبَبٌ بِأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ نَبَّأَنِي أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَإِصْبَعَيَّ هَاتَيْنِ وَجَمَعَ بَيْنَ سَبَّابَتَيْهِ وَلَا أَقُولُ كَهَاتَيْنِ وَجَمَعَ بَيْنَ سَبَّابَتِهِ وَالْوُسْطَى فَتَفْضُلَ هَذِهِ عَلَى هَذِه.
تفسير القمّي، ج1، ص3: وَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم فِي حِجَّةِ الْوَدَاعِ فِي مَسْجِدِ الْخَيْفِ: «إِنِّي فَرَطُكُمْ وَإِنَّكُمْ وَارِدُونَ عَلَيَّ الْحَوْضَ، حَوْضٌ عَرْضُهُ مَا بَيْنَ الْبَصْرَةِ وَصَنْعَاءَ، فِيهِ قُدْحَانٌ مِنْ فِضَّةٍ عَدَدَ النُّجُومِ أَلَا وَإِنِّي سَائِلُكُمْ عَنِ الثَّقَلَيْنِ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا الثَّقَلَانِ قَالَ كِتَابُ اللَّهِ الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ طَرَفٌ بِيَدِ اللَّهِ وَطَرَفٌ بِأَيْدِيكُمْ فَتَمَسَّكُوا بِهِ لَنْ تَضِلُّوا وَلَنْ تَزِلُّوا وَالثَّقَلُ الْأَصْغَرُ عِتْرَتِي وَأَهْلُ بَيْتِي فَإِنَّهُ قَدْ نَبَّأَنِي اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَإِصْبَعَيَّ هَاتَيْنِ وَجَمَعَ بَيْنَ سَبَّابَتَيْهِ- وَلَا أَقُولُ كَهَاتَيْنِ- وَجَمَعَ بَيْنَ سَبَّابَتِهِ وَالْوُسْطَى- فَتَفْضُلَ هَذِهِ عَلَى هَذِهِ».
[18]. صحيح البخاري، ج1، ص34، ح114: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: لَمَّا اشْتَدَّ بِالنَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَجَعُهُ قَالَ: «ائْتُونِي بِكِتَابٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لاَ تَضِلُّوا بَعْدَهُ» قَالَ عُمَرُ إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ غَلَبَهُ الوَجَعُ، وَعِنْدَنَا كِتَابُ اللَّهِ حَسْبُنَا. فَاخْتَلَفُوا وَكَثُرَ اللَّغَطُ، قَالَ: «قُومُوا عَنِّي، وَلاَ يَنْبَغِي عِنْدِي التَّنَازُعُ» فَخَرَجَ ابْنُ عَبَّاسٍ يَقُولُ: «إِنَّ الرَّزِيَّةَ كُلَّ الرَّزِيَّةِ، مَا حَالَ بَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَبَيْنَ كِتَابِهِ».
صحيح البخاري، ج6، ص9، ح4432: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: لَمَّا حُضِرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَفِي البَيْتِ رِجَالٌ، فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «هَلُمُّوا أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لاَ تَضِلُّوا بَعْدَهُ»، فَقَالَ بَعْضُهُمْ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ غَلَبَهُ الوَجَعُ، وَعِنْدَكُمُ القُرْآنُ حَسْبُنَا، كِتَابُ اللَّهِ فَاخْتَلَفَ أَهْلُ البَيْتِ وَاخْتَصَمُوا، فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ قَرِّبُوا يَكْتُبُ لَكُمْ كِتَاباً لاَ تَضِلُّوا بَعْدَهُ، وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ غَيْرَ ذَلِكَ، فَلَمَّا أَكْثَرُوا اللَّغْوَ وَالِاخْتِلاَفَ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «قُومُوا» قَالَ عُبَيْدُ اللَّهِ، فَكَانَ يَقُولُ ابْنُ عَبَّاسٍ: «إِنَّ الرَّزِيَّةَ كُلَّ الرَّزِيَّةِ، مَا حَالَ بَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَبَيْنَ أَنْ يَكْتُبَ لَهُمْ ذَلِكَ الكِتَابَ، لِاخْتِلاَفِهِمْ وَلَغَطِهِمْ».
[19]. الكافي، ج2، ص86، ح4: عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:... .
الكافي، ج2، ص87، ح5: عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ وَغَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: اجْتَهَدْتُ فِي الْعِبَادَةِ وَأَنَا شَابٌّ فَقَالَ لِي أَبِي علیه السلام يَا بُنَيَّ دُونَ مَا أَرَاكَ تَصْنَعُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ إِذَا أَحَبَ عَبْداً رَضِيَ عَنْهُ بِالْيَسِيرِ.
[20]. الأمالي (للطوسي)، ص385، ح89: عَنْ يُونُسَ بْنِ عُبَيْدٍ، عَنِ الْحَسَنِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم:... .
الأمالي (للطوسي)، ص522، ح60: وَبِإِسْنَادِهِ، عَنْ عَلِيٍّ علیه السلام قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم يَقُولُ: عَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي، فَعَمَلٌ قَلِيلٌ فِي سُنَّةٍ خَيْرٌ مِنْ عَمَلٍ كَثِيرٍ فِي بِدْعَةٍ.
دعائم الإسلام، ج1، ص213: وَعَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام أَنَّهُ قَالَ: صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَرِيضَةٌ وَالْقِيَامُ فِي جَمَاعَةٍ فِي لَيْلِهِ بِدْعَةٌ وَمَا صَلَّاهَا رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم وَلَوْ كَانَ خَيْراً مَا تَرَكَهَا وَقَدْ صَلَّى فِي بَعْضِ لَيَالِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَحْدَهُ صلّی الله علیه و آله و سلّم فَقَامَ قَوْمٌ خَلْفَهُ فَلَمَّا أَحَسَّ بِهِمْ دَخَلَ بَيْتَهُ فَفَعَلَ ذَلِكَ ثَلَاثَ لَيَالٍ فَلَمَّا أَصْبَحَ بَعْدَ ثَلَاثِ لَيَالٍ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ لَا تُصَلُّوا غَيْرَ الْفَرِيضَةِ لَيْلاً فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَلَا فِي غَيْرِهِ فِي جَمَاعَةٍ إِنَّ الَّذِي صَنَعْتُمْ بِدْعَةٌ وَلَا تُصَلُّوا ضُحًى فَإِنَّ الصَّلَاةَ ضُحًى بِدْعَةٌ وَكُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَكُلُّ ضَلَالَةٍ سَبِيلُهَا إِلَى النَّارِ ثُمَّ نَزَلَ وَهُوَ يَقُولُ عَمَلٌ قَلِيلٌ فِي سُنَّةٍ خَيْرٌ مِنْ عَمَلٍ كَثِيرٍ فِي بِدْعَةٍ.
الكافي، ج1، ص70، ح9: عَنْ أَبِي عُثْمَانَ الْعَبْدِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: لَا قَوْلَ إِلَّا بِعَمَلٍ وَلَا قَوْلَ وَلَا عَمَلَ إِلَّا بِنِيَّةٍ وَلَا قَوْلَ وَلَا عَمَلَ وَلَا نِيَّةَ إِلَّا بِإِصَابَةِ السُّنَّةِ.
[21]. الكافي، ج2، ص637، ح2: عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَالْبَيْتُ غَاصٌ بِأَهْلِهِ فِيهِ الْخُرَاسَانِيُّ وَالشَّامِيُّ وَمِنْ أَهْلِ الْآفَاقِ فَلَمْ أَجِدْ مَوْضِعاً أَقْعُدُ فِيهِ فَجَلَسَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَكَانَ مُتَّكِئاً ثُمَّ قَالَ يَا شِيعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَمْلِكْ نَفْسَهُ عِنْدَ غَضَبِهِ وَمَنْ لَمْ يُحْسِنْ صُحْبَةَ مَنْ صَحِبَهُ وَمُخَالَقَةَ مَنْ خَالَقَهُ وَمُرَافَقَةَ مَنْ رَافَقَهُ وَمُجَاوَرَةَ مَنْ جَاوَرَهُ وَمُمَالَحَةَ مَنْ مَالَحَهُ يَا شِيعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ اتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.
الكافي، ج8، ص76، ح30: عَنِ الْحَكَمِ بْنِ عُتَيْبَةَ قَالَ: بَيْنَا أَنَا مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام وَالْبَيْتُ غَاصٌ بِأَهْلِهِ إِذْ أَقْبَلَ شَيْخٌ يَتَوَكَّأُ عَلَى عَنَزَةٍ لَهُ حَتَّى وَقَفَ عَلَى بَابِ الْبَيْتِ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ ثُمَّ سَكَت، الخبر.
بصائر الدرجات، ج1، ص334، ح6: عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْرَمَا قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَوَدَّعْتُهُ وَخَرَجْتُ حَتَّى بَلَغْتُ الْأَعْوَصَ ثُمَّ ذَكَرْتُ حَاجَةً لِي فَرَجَعْتُ إِلَيْهِ وَالْبَيْتُ غَاصٌّ بِأَهْلِهِ وَكُنْتُ أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْ بُيُوضِ دُيُوكِ الْمَاءِ فَقَالَ لِي يا تب يَعْنِي الْبَيْضَ دعا نامينا يَعْنِي دُيُوكَ الْمَاءِ بنا حل يَعْنِي لَا تَأْكُلْ.
اختيار معرفة الرجال، ج2، ص429، ح331: عَنْ أَبِي مَالِكٍ الْأَحْمَسِيِّ، قَالَ: كَانَ رَجُلٌ مِنَ الشُّرَاةِ يَقْدَمُ الْمَدِينَةَ فِي كُلِّ سَنَةٍ، فَكَانَ يَأْتِي أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَيُودِعُهُ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ، فَأَتَاهُ سَنَةً مِنْ تِلْكَ السِّنِينَ وَعِنْدَهُ مُؤْمِنُ الطَّاقِ وَالْمَجْلِسُ غَاصٌ بِأَهْلِهِ، فَقَالَ الشَّارِي وَدِدْتُ أَنِّي رَأَيْتُ رَجُلاً مِنْ أَصْحَابِكَ أُكَلِّمُهُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِمُؤْمِنِ الطَّاقِ كَلِّمْهُ يَا مُحَمَّدُ! فَكَلَّمَهُ بِهِ فَقَطَعَهُ سَائِلاً وَمُجِيباً، فَقَالَ الشَّارِي لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ مَا ظَنَنْتُ أَنَّ فِي أَصْحَابِكَ أَحَداً يُحْسِنُ هَكَذَا! فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ فِي أَصْحَابِي مَنْ هُوَ أَكْثَرُ مِنْ هَذَا، قَالَ فَأَعْجَبَتْ مُؤْمِنَ الطَّاقِ نَفْسُهُ، فَقَالَ يَا سَيِّدِي سَرَرْتُكَ قَالَ وَاللَّهِ لَقَدْ سَرَرْتَنِي وَاللَّهِ لَقَدْ قَطَعْتَهُ وَاللَّهِ لَقَدْ حَصَرْتَهُ، وَاللَّهِ مَا قُلْتَ مِنَ الْحَقِّ حَرْفاً وَاحِداً، قَالَ وَكَيْفَ قَالَ لِأَنَّكَ تَكَلَّمَ عَلَى الْقِيَاسِ وَالْقِيَاسُ لَيْسَ مِنْ دِينِي.
الغيبة (للنعماني)، ص287، ح8: عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي بَيْتِهِ وَالْبَيْتُ غَاصٌّ بِأَهْلِهِ فَأَقْبَلَ النَّاسُ يَسْأَلُونَهُ فَلَا يَسْأَلُ عَنْ شَيْءٍ إِلَّا أَجَابَ فِيهِ فَبَكَيْتُ مِنْ نَاحِيَةِ الْبَيْتِ فَقَالَ مَا يُبْكِيكَ يَا عَمْرُو قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَكَيْفَ لَا أَبْكِي وَهَلْ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ مِثْلُكَ وَالْبَابُ مُغْلَقٌ عَلَيْكَ وَالسِّتْرُ مُرْخًى عَلَيْكَ فَقَالَ لَا تَبْكِ يَا عَمْرُو نَأْكُلُ أَكْثَرَ الطَّيِّبِ وَنَلْبَسُ اللَّيِّنَ وَلَوْ كَانَ الَّذِي تَقُولُ لَمْ يَكُنْ إِلَّا أَكْلُ الْجَشِبِ وَلُبْسُ الْخَشِنِ مِثْلَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام وَإِلَّا فَمُعَالَجَةُ الْأَغْلَالِ فِي النَّارِ.
تهذيب الأحكام، ج6، ص24، ح9: عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ الرِّضَا علیه السلام وَالْمَجْلِسُ غَاصٌ بِأَهْلِهِ فَتَذَاكَرُوا يَوْمَ الْغَدِيرِ فَأَنْكَرَهُ بَعْضُ النَّاسِ فَقَالَ الرِّضَا علیه السلام حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ علیهما السلام قَالَ: إِنَّ يَوْمَ الْغَدِيرِ فِي السَّمَاءِ أَشْهَرُ مِنْهُ فِي الْأَرْضِ، الخبر.
[22]. السرائر، ج3، ص565: عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: إِنَّا نَأْتِي هَؤُلَاءِ الْمُخَالِفِينَ فَتَسْمَعُ [فَنَسْمَعُ] مِنْهُمُ الْحَدِيثَ يَكُونُ حُجَّةً لَنَا عَلَيْهِمْ قَالَ فَقَالَ لَا تَأْتِهِمْ وَلَا تَسْمَعْ عَنْهُمْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَعَنَ مِلَّتَهُمُ الْمُشْرِكَةَ.
[23]. عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص154، الباب12: باب ذكر مجلس الرضا علیه السلام مع أهل الأديان وأصحاب المقالات في التوحيد عند المأمون. ح1:... .
عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص179، الباب13: باب في ذكر مجلس الرضا علیه السلام مع سليمان المروزي متكلم خراسان عند المأمون في التوحيد. ح1:... .
عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص191، الباب14: باب ذكر مجلس آخر للرضا علیه السلام عند المأمون مع أهل الملل والمقالات وما أجاب به علي بن محمد بن الجهم في عصمه الأنبياء سلام الله عليهم أجمعين. ح1:... .
عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص195، الباب15: باب ذكر مجلس آخر للرضا علیه السلام عن المأمون في عصمة الأنبياء علیهم السلام. ح1... .
[24]. الزمر: 17 و18.
[25]. اختيار معرفة الرجال، ج1، ص7، ح4: عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ السَّائِيِّ، قَالَ: كَتَبَ إِلَيَّ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ وَهُوَ فِي السِّجْنِ، وَأَمَّا مَا ذَكَرْتَ يَا عَلِيُّ مِمَّنْ تَأْخُذُ مَعَالِمَ دِينِكَ: لَا تَأْخُذَنَّ مَعَالِمَ دِينِكَ عَنْ غَيْرِ شِيعَتِنَا فَإِنَّكَ إِنْ تَعَدَّيْتَهُمْ أَخَذْتَ دِينَكَ عَنِ الْخَائِنِينَ الَّذِينَ خَانُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَخَانُوا أَمَانَاتِهِمْ، إِنَّهُمُ اؤْتُمِنُوا عَلَى كِتَابِ اللَّهِ جَلَّ وَعَلَا فَحَرَّفُوهُ وَبَدَّلُوهُ فَعَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَلَعْنَةُ رَسُولِهِ وَلَعْنَةُ مَلَائِكَتِهِ وَلَعْنَةُ آبَائِيَ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ وَلَعْنَتِي وَلَعْنَةُ شِيعَتِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، فِي كِتَابٍ طَوِيلٍ.
[26]. بصائر الدرجات، ج1، ص8، ح1: عَنْ جَمِيلٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ:... .
بصائر الدرجات، ج1، ص8، ح2: عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ النَّاسَ رَجُلَانِ عَالِمٌ وَمُتَعَلِّمٌ وَسَائِرُ النَّاسِ غُثَاءٌ فَنَحْنُ الْعُلَمَاءُ وَشِيعَتُنَا الْمُتَعَلِّمُونَ وَسَائِرُ النَّاسِ غُثَاءٌ.
بصائر الدرجات، ج1، ص8، ح3: عَنْ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: النَّاسُ يَغْدُونَ عَلَى ثَلَاثَةٍ عَالِمٍ وَمُتَعَلِّمٍ وَغُثَاءٍ فَنَحْنُ الْعُلَمَاءُ وَشِيعَتُنَا الْمُتَعَلِّمُونَ وَسَائِرُ النَّاسِ غُثَاءٌ.
[27]. الخصال، ج1، ص39، ح22: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: النَّاسُ اثْنَانِ عَالِمٌ وَمُتَعَلِّمٌ وَسَائِرُ النَّاسِ هَمَجٌ وَالْهَمَجُ فِي النَّارِ.
الكافي، ج1، ص389، ح2: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ ثُمَّ صَوَّرَ خَلْقَنَا مِنْ طِينَةٍ مَخْزُونَةٍ مَكْنُونَةٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ فَأَسْكَنَ ذَلِكَ النُّورَ فِيهِ فَكُنَّا نَحْنُ خَلْقاً وَبَشَراً نُورَانِيِّينَ لَمْ يَجْعَلْ لِأَحَدٍ فِي مِثْلِ الَّذِي خَلَقَنَا مِنْهُ نَصِيباً وَخَلَقَ أَرْوَاحَ شِيعَتِنَا مِنْ طِينَتِنَا وَأَبْدَانَهُمْ مِنْ طِينَةٍ مَخْزُونَةٍ مَكْنُونَةٍ أَسْفَلَ مِنْ ذَلِكَ الطِّينَةِ وَلَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لِأَحَدٍ فِي مِثْلِ الَّذِي خَلَقَهُمْ مِنْهُ نَصِيباً إِلَّا لِلْأَنْبِيَاءِ وَلِذَلِكَ صِرْنَا نَحْنُ وَهُمُ النَّاسَ وَصَارَ سَائِرُ النَّاسِ هَمَجاً لِلنَّارِ وَإِلَى النَّارِ.
معاني الأخبار، ص404، ح2: عَنْ مَعْمَرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ علیه السلام قَالَ: نَحْنُ الْعَرَبُ وَشِيعَتُنَا مِنَّا وَسَائِرُ النَّاسِ هَمَجٌ أَوْ هَبَجٌ قَالَ: قُلْتُ: وَمَا الْهَمَجُ؟ قَالَ: الذُّبَابُ. قُلْتُ: وَمَا الْهَبَجُ؟ قَالَ: الْبَقُّ.
عيون الحكم والمواعظ، ص179، الرقم3682: قَالَ أَمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام: إِنَّمَا النَّاسُ عَالِمٌ وَمُتَعَلِّمٌ وَمَا سِوَاهُمَا هَمَجٌ.
[28]. إرشاد القلوب، ج1، ص166: وَقَالَ صلّی الله علیه و آله و سلّم: كُنْ عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً أَوْ مُسْتَمِعاً أَوْ مُحِبّاً لَهُمْ وَلَا تَكُنِ الْخَامِسَ فَتَهْلِكَ فَإِنَّ أَهْلَ الْعِلْمِ سَادَةٌ وَمُصَاحَبَتَهُمْ زِيَادَةٌ وَمُصَافَحَتَهُمْ زِيَادَةٌ.
المحاسن، ج1، ص227، ح154: عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: اغْدُ عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً وَإِيَّاكَ أَنْ تَكُونَ لَاهِياً مُتَلَذِّذاً وَفِي حَدِيثٍ آخَرَ وَإِيَّاكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الثَّلَاثَةِ مُتَلَذِّذاً.
الكافي، ج1، ص34، ح3: عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: اغْدُ عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً أَوْ أَحِبَّ أَهْلَ الْعِلْمِ وَلَا تَكُنْ رَابِعاً فَتَهْلِكَ بِبُغْضِهِمْ.
الأمالي (للطوسي)، ص303، ح51: أَبُو قَتَادَةَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، أَنَّهُ قَالَ: لَسْتُ أُحِبُ أَنْ أَرَى الشَّابَ مِنْكُمْ إِلَّا غَادِياً فِي حَالَيْنِ: إِمَّا عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً، فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَرَّطَ، فَإِنْ فَرَّطَ ضَيَّعَ، وَإِنْ ضَيَّعَ أَثِمَ، وَإِنْ أَثِمَ سَكَنَ النَّارَ، وَالَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ) بِالْحَقِّ.
[29]. الأمالي (للصدوق)، ص138، ح9: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ آبَائِهِ الصَّادِقِينَ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى جَعَلَ لِأَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَضَائِلَ لَا يُحْصِي عَدَدَهَا غَيْرُهُ فَمَنْ ذَكَرَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِهِ مُقِرّاً بِهَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَمَا تَأَخَّرَ وَلَوْ وَافَى الْقِيَامَةَ بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْنِ وَمَنْ كَتَبَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام لَمْ تَزَلِ الْمَلَائِكَةُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَا بَقِيَ لِتِلْكَ الْكِتَابَةِ رَسْمٌ وَمَنِ اسْتَمَعَ إِلَى فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا بِالاسْتِمَاعِ وَمَنْ نَظَرَ إِلَى كِتَابَةٍ فِي فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا بِالنَّظَرِ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: النَّظَرُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام عِبَادَةٌ وَذِكْرُهُ عِبَادَةٌ وَلَا يُقْبَلُ إِيمَانُ عَبْدٍ إِلَّا بِوَلَايَتِهِ وَالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِ.
الكافي، ج2، ص612، ح6: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیهما السلام قَالَ: وَقَدْ رُوِيَ هَذَا الْحَدِيثُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنِ اسْتَمَعَ حَرْفاً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ مِنْ غَيْرِ قِرَاءَةٍ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ حَسَنَةً وَمَحَا عَنْهُ سَيِّئَةً وَرَفَعَ لَهُ دَرَجَةً وَمَنْ قَرَأَ نَظَراً مِنْ غَيْرِ صَوْتٍ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ حَرْفٍ حَسَنَةً وَمَحَا عَنْهُ سَيِّئَةً وَرَفَعَ لَهُ دَرَجَةً وَمَنْ تَعَلَّمَ مِنْهُ حَرْفاً ظَاهِراً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ وَمَحَا عَنْهُ عَشْرَ سَيِّئَاتٍ وَرَفَعَ لَهُ عَشْرَ دَرَجَاتٍ قَالَ لَا أَقُولُ بِكُلِّ آيَةٍ وَلَكِنْ بِكُلِّ حَرْفٍ بَاءٍ أَوْ تَاءٍ أَوْ شِبْهِهِمَا قَالَ وَمَنْ قَرَأَ حَرْفاً ظَاهِراً وَهُوَ جَالِسٌ فِي صَلَاتِهِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِهِ خَمْسِينَ حَسَنَةً وَمَحَا عَنْهُ خَمْسِينَ سَيِّئَةً وَرَفَعَ لَهُ خَمْسِينَ دَرَجَةً وَمَنْ قَرَأَ حَرْفاً وَهُوَ قَائِمٌ فِي صَلَاتِهِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ حَرْفٍ مِائَةَ حَسَنَةٍ وَمَحَا عَنْهُ مِائَةَ سَيِّئَةٍ وَرَفَعَ لَهُ مِائَةَ دَرَجَةٍ وَمَنْ خَتَمَهُ كَانَتْ لَهُ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ مُؤَخَّرَةً أَوْ مُعَجَّلَةً قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ خَتَمَهُ كُلَّهُ قَالَ خَتَمَهُ كُلَّهُ.
جامع الأخبار، ص41: وَقَالَ علیه السلام: مَنِ اسْتَمَعَ آيَةً مِنَ الْقُرْآنِ خَيْرٌ لَهُ مِنْ ثَبِيرِ ذَهَبٍ وَالْثَبِيرُ اسْمُ جَبَلٍ عَظِيمٍ بِالْيَمَنِ.